eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💑 تغییر در خود و نه دیگری... ❤️زوج‌های بسیاری از رابطه زناشویی خود ناخشنودند و وقت خود را صرف یافتن راهی برای بازسازی و حفظ زندگی مشترک خود کرده‌اند و در این راه به متخصصان مختلف و حتی به فال‌بین‌ها هم مراجعه می‌کنند. ❤️ اما بیشتر این راه‌ها نتیجه‌ای ندارد، چرا که آنها به دنبال راهی می‌گردند که طرف مقابل را تغییر دهند و او را اصلاح کنند، نه اینکه در خود تغییری ایجاد کنند. در هر رابطه‌ای، با هر نوع و شکلی، هر کسی فقط می‌تواند خودش را تغییر دهد و نه هیچ کس دیگر را.
💑 قطع سخنان همسر ممنوع 🔸یکی از مهارت های زیبا در همسرداری که مصداق درک همسر و محبّت به او محسوب می‌شود این است که در میان کلمات و صحبت‌ های همسرمان چیزی نگوییم و بگذاریم سخنش تمام شود. 🔸با این کار به او نشان دهید که از صحبت کردن همسرتان رنج نمی‌برید و شخص عجول و زود قضاوت‌کن نیستید که البته این صفت باعث محبوبیت شما نیز می‌گردد. 🔸این نکته را حتماً به بچه‌ها هم متذکّر شوید که هنگام صحبت پدر یا مادر وسط صحبت نپرند و بزرگترشان احترام بگذارند. از برکات بزرگ این کار این است که با تفکّر و منطق، تصمیم‌گیری خواهید کرد چرا که گاهی عجله در پاسخ دادن باعث فتنه خواهد شد.
💑 چگونه خشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم؟ 🔸بسیاری از پرخاشگری‌های زن و شوهـر به دلیل تفکــر باید و نباید است. گاه همــسران نسبت به یکدیگر انتظار بیش از حد دارند، و به این فکر می‌کنند که همسرم باید اینکار را انجام دهد و نباید اینکار را انجام دهد. 🔸تفکــر باید و نباید را به "بهتــر بود و بهتــر نبود" تبدیل کنید در طول هفته این تفکر باید و نباید را نسبت به همسرتان بشناسید و آن را بنویسید و به تفکر بهتر بود و بهتر نبود تبدیل کنید. 🔸وقتی از همــسر علامــه طباطبایی(ره) پرسیدند؛ که آیا علامه در منزل عصبانی هم می‌شدند؟ گفتنــد: اوج عصبانیت علامــه این بود که در کمال آرامش می‌فرمود: اگر این کار می‌شد بهتــر بود یا اگــر این کار نمی‌شد بهتر بود.
📝📝📝 🔖 کاظم رشتی و دشمنی با علمای شیعه 📝 کاظم رشتی در ايام اقامت خود در عراق در نقطه مقابل ساير علمای شيعه قرار داشت. مرحوم تنكابني صاحب قصص العلما كه خود به مجلس درس كاظم رفته است، مينويسد: «در زماني كه در مجلس درس كاظم حاضر ميشدم و ميخواستم از مذهب ايشان اطلاعی حاصل كنم، غالباً فقها را مذمت ميكردند و [حتي] سخن درشت، بلكه العياذبالله به فقها شتم ميكردند.»1 🔸 كاظم رشتي، مرحوم صاحب جواهر را «احمق مستضعف» میخواند و او را شيعه نميدانست . ایشان از نوادر تشیع و نگارنده کتاب جواهر الکلام بودند که هنوز در حوزه های علمیه تدریس میشود. در مقابل، تمام علماي شيعه غيرشيخیه نيز بدون استثنا از مخالفان جدي کاظم رشتی بودند. 🔺 شیخ انصاری به روایت شاگردش، حاج میرزا نصراللَّه تراب دزفولی در کتاب لمعات ‌البیان درباره کاظم رشتی احتیاط میکرد و او را لایق در تصرّف مال امام ع نميدانست. 🔴 کاظم رشتی و همنوایی با دشمنان شيعه 🔖 وقتي نجيب پاشا به کربلا حمله کرد، چنان وحشيگري از خود بروز داد که در تاريخ، فقط با حمله مغولها قابل قياس است؛ حتي حرمين مطهر حضرت امام حسين و حضرت اباالفضل ع نيز در امان نبود و بسياري از مردم بی دفاع و پناهنده به اماكن مقدس كشته شدند و در خون خود غلطيدند. به اعتراف حاج محمد کريم‌خان از فرقه شیخیه : «کساني که در روضه مقدسه حضرت عباس ع بودند، ايمن نبودند از قتل؛ حتي آنکه در رواق و حرم بود ، هر که بود کشتند؛ حتي آنکه کسي در اندرون ضريح پناه برده بود و در همان اندرون ضريح او را گلوله زدند و کشتند. و پاشا خود از قرار مذکور با اسب داخل رواق مطهر سيدالشهدا ع شده بود. خلاصه، احدي در آن نايره ايمن نشد.» ( هدایة الطالبین ص 152 ) در این فاجعه خانه كاظم رشتي، خانه امن بود و تنها عده‌اي از مردم و مريدانش که به خانه ايشان پناهنده شده بودند، از حمله ددمنشان عثمانی جان به در بردند. 📒 مرحوم سيد محمد باقر نجفي مي‌نويسد: «در حالي‌كه سپاهيان نجيب پاشا حتي به مقدس‌ترين اماكن شيعه در كربلا احترام نمی‌گذاشتند و مردم پناهنده در ضريح حضرت را هم ميكشتند و با اسب به رواق مطهر هجوم ميبردند و می‌تاختند، خانه كاظم رشتي از هر لحاظ در امان و شخص او مصون از حوادث بود و هر كه به خانه وي پناهنده می‌شد، مصون از بلا بود.» ( بهائیان ص 108 ) ❗️اكنون اين پرسش مطرح است كه آيا عثمانيها به مرتبه فضل و تقواي كاظم شيعه مذهب احترام ميگذاشتند؟ در اين صورت مي‌بايست در مراتب بالاتري به بقاع متبركه شهداي كربلا احترام میگذاشتند . بي‌ترديد واقعيت داستان، همنوايی کاظم با عثمانيها بود و اين مطلب بيشتر قابل درك است وقتی دانسته شود که د احمد فرزند كاظم رشتي، جزو چهار نفري بود كه در دربار و مجلس خليفه و امپراطور عثماني كرسي ثابت داشت. ( شیخی گری و بابی گری ص 238 ) همچنين عليرضا پاشا از واليان بغداد - كه از سنيان متعصب بود و اهالی محمره (خرمشهر) و خوزستان را به علت تشيع، قتل‌عام كرده بود؛ چرا قصيده‌هاي عبدالباقي عُمَري را به كاظم رشتي داد؛ در حالي‌که براساس ادعاي خود او، يک شيعه متعصب است. پس از آن كاظم، شرح مفصلي به نام «شرح قصيده» بر او نگاشت و از اين طریق، روابط حسنه خود را با بغداد که تحت اداره عثمانی بود حفظ می‌كرد و.... ( همان کتاب 138 ) https://eitaa.com/zandahlm1357
💥 نتفلیکس افشا کرد: ۱. طبق تبصره الحاقیه قانون اساسی آمریکا،به بردگی گرفتن زندانیان مجاز است😲😱 ۲. زندان در آمریکا یک بیزنس پرسود است. میلیاردرها و صاحبان کمپانی ها زندان می سازند تا...... https://eitaa.com/zandahlm1357
❌ تجربه جدید کرونا در آمریکا پانزده دقیقه یا یک هفته؟ دو روزی میشه که حالم خوب نیست، صبح روز سوم، تصمیم گرفتم برای انجام برم و آزمایش بدم. همه جا تماس گرفتم گفتن آخر هفته تست انجام نمیدیم! فقط دوشنبه تا جمعه آنهم باید وقت قبلی بگیرید. چک کردم "تست سریع" نزدیک ترینش دو ساعت رانندگی هست آن هم سه روز بعد با وقت قبلی! تست پی سی آر هم نزدیک ترین زمانش دوشنبه است که نتیجه اش بین سه تا پنج روز بعد مشخص میشه. این یعنی یک هفته باید منتظر بمانم. با خودم گفتم اینطوری نمیشه بالاخره باید راهی باشه، یعنی کسی آخر هفته کرونا نمیگیره و حالش بد نمیشه؟؟ درد شدیدی دارم و در کم حوصله ترین حالت ممکن به سر میبرم. با خودم میگم وضعیت من بدتر بشه چه کسی پاسخگو هست؟ اگر تا دوشنبه صبر کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ با کمی تحقیق و پرس و جو متوجه شدم شهر کناری که به قولی بالاشهر هست یه جایی داره تست میگیره، پانزده دقیقه ای هم جوابش رو میدن. خب، خبر خوبی بود، اما خبر بد اینه که نوع بیمه منو اونجا قبول نمیکنن و باید از جیب بدم. مبلغش هم صد و پنجاه دلار. رفتم و تست دادم جوابش به سرعت اومد؛ مثبت! بیشتر ازینکه از نتیجه ناراحت باشم از وضعیت پیش آمده ناراحت بودم. یعنی تو این مملکت پول داشته باشی لحظه ای کارت راه میافته، نداشته باشی باید آرام آرام مرگ خودت را تماشا کنی. پانزده دقیقه کجا و یک هفته کجا! می خواهید بدانید فرق فقیر و غنی در امریکا در کجاست مثالش همین جاست، نه سبد های خرید، نه تبدیل دلار به تومن، و نه مقایسه درآمد ها، یکی از مثال هایش در حوزه سلامت است، با پول نقد و بیمه های آنچنانی پانزده دقیقه ای کارت راه میافتد و با بیمه ساده و بی پولی یک هفته ای، البته اگر زنده بمانی! شاید بگویید صد و پنجاه دلار برای امریکایی عددی نیست. واقعیت این است که حدود پنجاه درصد امریکایی ها کمتر از هزار دلار در حساب هایشان ذخیره دارند. به همین دلیل هر چی در می آورند به ماه بعد نمی‌رسد. گرانی بنزین، کرایه خونه بالا، و نبود کار وضعیت رو برای میلیون ها امریکایی سخت تر کرده. من اگر پول نقد نمی داشتم مثل میلیون ها امریکایی باید صبر می کردم، و به احتمال بالا بعد از یک هفته یا بستری می شدم یا اینکه به لقاءالله می پیوستم! پ.ن. در یک هفته گذشته بیش از یک میلیون مبتلای جدید و بیش از دوازده هزار مرگ در امریکا بخاطر کرونا ثبت شده. کشته ها تا این لحظه از مرز هفتصد هزار نفر عبور کرده. پ.ن.۲. الحمدالله مشکل تنفسی ندارم و فعلا در قرنطینه هستم. 🕯 🆔https://eitaa.com/zandahlm1357
13.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره‌ی شهدای استان زنجان 🇮🇷 فرمانده صلوات @zandahlm1357
↙️ ابراز ناراحتی رهبر معظم انقلاب از بی عدالتی در فضای مجازی 🔹 رهبر معظم انقلاب: امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بی‌عدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بی‌عدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. 🔹 آن کسی که با فضای مجازی سر و کار دارد، باید خودش مراقبت کند، و آن کسی که فضای مجازی را در اختیار دارد، بایستی مراقبت مضاعف بکند که این کارها انجام نگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. 🔹 حرف هم که میزنیم، شما ممکن است با یک نفری بد باشید، او را قبول هم نداشته باشید؛ عیبی ندارد، نظر شما است، ممکن است نظر درستی هم باشد امّا این را با تهمت، با دروغ، با اهانت، با این چیزها نبایستی آلوده کرد؛ آلوده شدنِ اینها خیلی بد است. فرمانده صلوات @zandahlm1357 🇮🇷
🔴 تشییع جنازه‌های عظیم شهدا باید در تاریخ ثبت شود 🔺 رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره‌ی شهدای استان زنجان: یکی از چیزهای مغفولی که باید حتماً توجّه بشود، تشییع جنازه‌ی شهدا است. در دوران جنگ هر چند روز یکبار در این شهرها تشییع جنازه‌های عظیمی راه می‌افتاد، مردم می‌آمدند، شعرا شعر میگفتند، نوحه درست میکردند، سینه میزدند، به نام شهدا، به یاد شهدا؛ اینها در هیچ جای دنیا نیست، اینها به یاد ماندنی است،‌ اینها را باید ثبت کرد و نگه داشت. ۱۴۰۰/۰۷/۲۴ 🇮🇷 فرمانده صلوات @zandahlm1357
رئیس‌جمهور: اقتصاد کشور را به مذاکره گره نمی‌زنیم حجت الاسلام رئیسی در سخنانی پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب: 🔹سند گام دوم انقلاب راهنمای تحول در همه بخش‌های کشور و پاسخ به نیاز مردم است. 🔹امروز با واکسیناسیون گسترده گام بزرگی در صیانت از سلامت مردم برداشته شده و با تأمین کالاهای اساسی نگرانی‌ها در این زمینه رفع شده است. 🔹 سیاست خارجی کشور تعامل گسترده با دنیا به‌ویژه همسایگان است. 🔹 اقتصاد کشور را به مذاکره و مانند آن گره نمی‌زنیم، ما به آنچه تعهد کردیم پایبند هستیم اما آمریکا و اروپایی‌ها دچار بحران در تصمیم‌گیری هستند. 🇮🇷 فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کلام ناب رهبر انقلاب حفظه‌الله درباره تخت جمشید افتخاریست برای ما در کشتی زندگی می کنیم که سکان این کشتی، به دست رهبری با درایت و بصیرت است.♥️ 🇮🇷 فرمانده صلوات @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و چهل و ششم عبدالله از روی صندلی بلند شد و با قدم‌هایی سنگین از اتاق بیرون رفت تا راحت‌تر صحبت کنم و من قفسه سینه‌ام از حجم بغض به تنگ آمده و باز عاشقانه مقاومت می‌کردم که به شیرینی پاسخ دادم: «من خوبم! تو چطوری؟ خیلی درد داری؟» به آرامی خندید و به گمانم به همین خنده، درد در بدنش پیچید که برای چند لحظه ساکت شد و بعد با صدایی که از شدت درد بُریده بالا می‌آمد، جواب داد: «منم خوبم، با تو که حرف می‌زنم هیچ دردی ندارم. دردِ من فقط نگرانی برای تو و اون فسقلیه! شما که خوب باشید، منم خوبم!» و چه حرفی زد که قلبم از زخم جدایی حوریه شکاف خورد و چقدر خدا خدا می‌کردم که بوی خون این قلب زخمی در صدایم نپیچد و باز با متانت جوابش را بدهم: «منم وقتی صدای تو رو میشنوم آروم میشم...» و ترسیدم کلامی بیشتر بگویم و از سوز صدایم به آتش سینه‌ام پی ببرد که ساکت شدم تا او شروع کند: «الهه جان! شرمندم! بازم به خاطر من اذیت شدی! اگه یخورده بیشتر حواسم رو جمع کرده بودم، شاید اینجوری نمی‌شد!» از دردِ دل مردانه‌اش، چهارچوب بدنم به لرزه افتاده و سراپای وجودم از غصه می‌سوخت که اگر همه سرمایه زندگی‌مان از دست رفته و او خودش را سرزنش می‌کرد، من پاره تنم را از دست داده بودم که همچنانکه به آهنگ دلنشین صدایش دل سپرده بودم، بی‌صدا گریه می‌کردم تا باز هم برایم بنوازد: «ولی نمی‌ذارم تاوان اشتباه منو شما بدین! از هر جا شده قرض می‌کنم و پول پیش خونه رو جور می‌کنم. هر طور شده یه خونه خوب براتون تهیه می‌کنم. تو فقط غصه نخور!» و شاید نفس‌های خیسم را از پشت تلفن می‌شنید که او هم شیشه صدایش از بارش گریه نَم زد و با لحنی که از سوختن زخم‌هایش هر لحظه بیشتر می‌لرزید، تمنا کرد: «قربونت بشم الهه جان! آروم باش عزیز دلم! اگه غصو بخوری، حوریه هم غصه می‌خوره! به ماه دیگه فکر کن که حوریه به دنیا میاد! پس به خاطر حوریه آروم باش!» و دیگر حوریه‌ای در جانم نبود که به هوای آرامش قلب کوچکش خودم را آرام کنم که گلویم از هجوم بغضی مادرانه به تنگ آمد و باز به خاطر مجیدم، با دست دهانم را گرفته بودم تا زمزمه گریه‌های بی‌صدایم را نشنود، ولی سکوت سنگینم بوی یأس و مصیبت می‌داد که پای دلش لرزید: «الهه... چیزی شده؟» از شدت گریه چانه‌ام به لرزه افتاده و زبانم قدرت تکان خودن نداشت، ولی نغمه ناله‌های نمناکم را حِس می‌کرد که نفس‌هایش به تپش افتاد: «الهه! تو رو خدا یه چیزی بگو! چی شده؟» و مگر می‌توانستم در آغوش گرم و مهربان مرد زندگی‌ام بیش از این صبوری کنم که شیشه شکیبایی‌ام شکست و ناله‌ام به گریه بلند شد. دیگر نمی‌فهمیدم مجید چه می‌گوید و از ضجه‌های دردناکم چه حالی شده که موبایل از دستم افتاد. تمام ملحفه سفید را روی صورتم مچاله کرده بودم و طوری جیغ می‌کشیدم که عبدالله و پرستار وحشتزده وارد اتاق شدند. نفسم از شدت گریه بند آمده و می‌دانستم با این هق هق گریه، نفس مجیدم را هم به شماره انداخته‌ام. پرستار با عجله به سمت من آمد و عبدالله فهمید چه خبر شده که سراسیمه موبایل را از روی تخت برداشت و صدا زد: «مجید نترس! نه، نه! چیزی نشده! بهت میگم چیزی نشده. الهه... الهه فقط یه خورده دلش گرفته!» و مجید چطور می‌توانست باور کند این ضجه‌ها از یک دلتنگی ساده باشد که دیگر دست از سر عبدالله بر نمی‌داشت و عبدالله با درماندگی پاسخ می‌داد: «چیزی نشده مجید! نترس! الهه حالش خوبه...» و من که می‌دانستم دل عاشق مجید دیگر این دروغ‌ها را باور نمی‌کند، از تهِ دل نام حوریه را صدا می‌زدم و دیگر به حال خودم نبودم که با مجیدم چه می‌کنم که از سوزِ دل ضجه می‌زدم: «بچه‌ام از دستم رفت! دخترم از دستم رفت! دلم براش تنگ شده! به خدا دلم خیلی براش تنگ شده! دلم می‌خواد یه بار بغلش کنم! فقط یه بار بوسش کنم...» و تاوان این ناله‌های بی‌پروایم را عبدالله می‌داد: «مجید نترس! میگم، بهت میگم چی شده! آروم باش...» چند پرستار دورم ریخته و می‌خواستند به هر وسیله‌ای آرامم کنند و آرامش من تنها بوسه به صورت دخترم بود که به درگاه خدا التماس می‌کردم: «خدا... من بچه‌ام رو می‌خوام... من فقط بچه‌ام رو می‌خوام...» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ツ 🌷فرازی از بیانات حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره از محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نباید دست برداشت! https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - تصنیف : سکوت - علیرضا افتخاری.mp3
6.3M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 گفتند، سرودند، نوشتند و گذشتند این نغزترین شعر خدا را ننوشتند دردا و دریغا که قلم‌ها و زبان‌ها نجوای شب و سوز دعا را ننوشتند از خلوت آغوش شبانگاه سرودند آغوش وداع شهداء را ننوشتند گفتند و نوشتند زمستان و خزان را سرسبزترین فصل شُما را ننوشتند دیدند فُراتی شده است از هر مژه جاری حتی نَمی از اشک صفا را ننوشتند خون گریه کن ای دوست، بر این نکته که آنها آمیزه‌ی لبخند و بُکاء را ننوشتند گفتند، سرودند، نوشتند و گذشتند این نغزترین شعر خدا را ننوشتند 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی" همرزمان حسین علیه السلام" اثر " ده گفتار در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم" تولید ایران صدا با صدای