eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد صفحه شاعران ایران زمین .......: @zandahlm1357
امیرالشعرا شهاب‌الدین عَمعَق بُخاری (زادهٔ ۴۴۰ هجری قمری در بخارا، درگذشتهٔ ۵۴۲ یا ۵۴۳ قمری) مُکَنی به ابوالنجیب و ملقب به شهاب الدین و امیرالشعراء، از شاعران پارسی گوی سدهٔ پنجم و ششم قمری در ماوراءالنهر است. او به درگاه پادشاهان آل افراسیاب تعلق داشت و چند تن از امیران آن را مدح کرده‌است. اشعار وی آکنده از صنایع بدیعی است. او بخصوص در تشبیه چیره‌دست است. عمعق عمری دراز (بیشتر از صد سال) یافت. انوری ابیوردی عمعق را در شعر اهل خراسان خود به عنوان استاد سخن یاد می‌کند و مصرعی از شعر او : «خاک خون آلود ای باد به اصفاهان بر» را تضمین می‌کند. تخلص او را برخی «عمیق» و «عمیقی» گفته‌اند، ولی گویا تخلصش در اصل «عقعق» (که نام مرغی است هشیار) بوده و بعدها توسط رونویسان به صورت عمعق (که ظاهراً کلمه‌ای است بی‌معنی) درآمده. دیوان اشعار https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: عنان همت مخلوق اگر بدست قضاست چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟ گر اعتقاد درستست، اعتراض محال ور اعتراض ثوابست، اضطراب خطاست بلاست جستن بیشی و پیش دستی باز همیشه همت ما مبتلای این دو بلاست بجد و جهد نگردد زیادت و نقصان هر آنچه بر من و بر تو ز روزگار قضاست کمال جویی و دانی که مرد راست کمال ز راستی و درستی چنین کی آید راست؟ صفات خاص خداوند بنده را نسزد بهیچ حال خدایی و بندگی نه رواست طریق آز درازست و بار حرص گران بزیر هر نفسی صد هزارگونه بلاست اگر بدندان ذره کنی هزاران کوه هر آینه نشود غیر آنچه یزدان خواست قضا قضاست و شاهد درست، قاضی عدل ترا بدانچه قضا اقتضا نمود رضاست بهیچ حال من از زیر بند او نجهم بهر صفت که بر آرد مرا، رضا و سزاست جز آنکه طعنه و تعریض دوستان نشاط برین دلم بتر از صد هزار تیر جفاست بپریم همه کس سرزنش کنند همی گناه من چه درین؟ از خدای باید خواست نه اختیار منست این، چو اختیار کسیست که هر چه بر من و تو حکم کرد، حکم رواست نماز شام، شب عید، چون طلایه ماه بر آمد از فلک و نور شمع روز بکاست سپهر تیره بیاراست رخ بمروارید چنانکه گفتی دریای لؤلؤ لالاست مه وثاق من، از بهر دیدن مه نو دژم نمود سر زلف و از برم برخاست دو دیده چون دو گهر بر رخ فلک بر دوخت رخ سپهر بشمع رخان خود آراست بچشم نیک بدید آخر، آن مه خندان مهی که سایه مویست، یا سهیل و سهاست چون ماه دید، بعادت بگفت: آنک ماه بشرم گفتمش: ای ماه چهره، ماه کجاست؟ بنوک آن قلم سیمگون اشارت کرد بگفت: آنک، در زیر زهره زهراست نگاه کردم، نی ماه دیدم و نه فلک بدین چه گفتم و گویم همی خدای گواست نگار من ز سر کودکی و تنگدلی، چه گفت؟ گفت که: بینایی از خدای عطاست حقیقتست که پیری رسول عاقبتست همیشه از بر پیری نهایتست و فناست بشوخ چشمی نگذاشتی جوانی و عمر کنون که پیر شدی، در دلت همان سوداست ترا چه وقت تماشا و عشرتست و سفر؟ ترا نه پایه آسایش و نماز و دعاست ز خویشتن تو برنجی همی و ماز عنا نصیب ما همه از دولت تو رنج و عناست جهان بمان بجوانان و درد سر بگسل که کار عالم، تا هست، خار با خرماست چو پرده حرم حرمت از میان برخاست دهن ببستم، چونانکه عادت حکماست ز راه دین سخن تلخ او نمودم خوش از آنکه در سخن راست راستی پیداست غلام پیر شهی ام، که صد هزاران پیر ز فر بخت جوانش جوان دل و برناست شنیدم که: بده سال جور و ظلم ملوک به از دو روزه سرسام و فتنه و غوغاست کنون شد این مثل، ای پادشه، مرا معلوم بامتی که هلاکست و ملکتی که هباست بهفته ای که مثال و خطاب تو بگسست از آن طرف حداوش و او ز جندونساست بر اهل قبله بر،از کافران رسید آن ظلم کز آتش و تف خورشید روی بسته گیاست نجست هیچ کس، الا اسیر یا مجروح نماند هیچ زن، الا فضیحت و رسواست سواد ساحت فرغانه بهشت آیین چو کربلا همه آثار مشهد شهر است کز آب چشم اسیران و موج خون شهید نباتهاش تبر خون و خاکهاش حناست هزار مسجد و محراب خالیست و خراب هزار منبر اسلام بی دعا و ثناست   شمارهٔ ۳ - در مدح شمس الملک: خوشاباد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد » « شمارهٔ ۱ - در مدح شمس‌الملک نصر :نماز شام، چو پنهان شد آتش اندر آب https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه امر به معروف و نهی از منکر .......: @zandahlm1357
613.9K
🎙 📌یکی از چهار امر به معروف و نهی از منکر، نداشتن (خطر و ضرر جانی، مالی و آبرویی) است. 👈هر خطر و ضرر کوچکی، رافع تکلیف نیست! 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«استاد محمد شجاعی» 🦋امر به معروف و نهی از منکر؛ عشق و مهرورزی است دوست داشتن انسانهاست به بلندای ابدیّت💞 🍀 🌺🍀
✍ سوال ایا سرمایه و خسارت فوت ناشی از حوادث رانندگی مانند ترکه متوفی طبق قانون ارث بین وارث تقسیم می‌شوند یا ترتیب دیگری برای تقسیم آنها وجود دارد؟ ✅پاسخ ترکه متوفی عبارت است از اموال و حقوق مالی شخص که حین فوت دارا بوده و همچنین تعهداتی که به نفع او در زمان حیاتش شده است بنابراین خسارت فوت ناشی از رانندگی جزو دارایی و ترکه متوفی خواهد بود. چنان که دیه نیز در حکم ترکه میت و اموال او است لذا تقسیم آن باید به موجب قواعد ارث صورت گیرد. 🔻اما در مورد سرمایه بیمه عمر هرگاه قرارداد به طور مطلق تنظیم شده باشد با توجه به اطلاق ماده ۲۴ قانون بیمه، چون این حق به ورثه قانون تعلق خواهد گرفت، رعایت قواعد ارث الزامی است 🔻اما اگر در قرارداد بیمه ترتیب خاصی پیش‌بینی شده باشد باید وفق قرارداد عمل شود. Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍براى اعتراض به قبوض مربوط به تخلفات رانندگی بايد به كجا مراجعه كرد؟ اگر فردی بخواهد نسبت به قبوض جرایم رانندگی خود اعتراض کند باید مراحل قانونی را طی کند. بر اساس ماده ۵ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، رسیدگی به اعتراضات قبوض جرایم رانندگی در دو مرحله انجام می‌شود. بر اساس ماده ۵ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، در مرحله اول رسیدگی به صورت غیر حضوری و در واحد‌های پلیس + ۱۰ انجام می‌شود و سپس در مرحله بعدی و در صورت درخواست مجدد اعتراض متقاضیان می‌توانند به واحد‌های رسیدگی به تخلف در سراسر کشور مراجعه کند. برای اطلاع از قبض جریمه رانندگی به همراه داشتن مدارکی از جمله کارت و شناسنامه خودرو و حضور مالک و نماینده قانونی برای اعتراض به قبوض جرایم رانندگی الزامی است. همچنین برای اعتراض باید متقاضی حتماً ساکن منطقه‌ای باشد که در آنجا به واحد رسیدگی به تخلفات مراجعه کرده‌ است و یا پلاک خودرو متعلق به آن استان باشد.Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍آیا منجر به فوت قتل عمد محسوب می شود. ✅بر خلاف تصور عمومی این نوع تصادف قتل عمدی نیست زیرا طبق ماده 714 ق.تعزیرات هرگاه 🔹بی احتیاطی 🔹یا بی مبالاتی 🔹 یا عدم رعایت نظامات دولتی 🔹یا عدم مهارت راننده (اعم از وسائط نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) 🔹یا متصدی وسیله موتوری منتهی به شود مرتکب به 6 ماه تا 3 سال حبس و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیا دم محکوم میشود. 🔻و طبق ماده 718 همان قانون نیز نداشتن گواهینامه صرفا موجب مجازات به بیش از حداکثر مجازات مذکور محکوم خواهد شد و همچنین دادگاه میتواند علاوه بر موارد فوق برای یک تا پنج سال از حق رانندگی یا تصدی وسایل موتوری محروم نماید. 📌اما اگر این شخص با امکان رساندن شخص مصدوم وی را به مراکز درمانی برساند یا به مراکز درمانی مثل اوژانس و فوریت های پزشکی اطلاع و استمداد نماید دادگاه میتواند به وی دهد ولی اکثر مواقع این افراد از صحنه حادثه میکنند که این مورد طبق قانون خودداری از کمک به مصدومین و ماده 719 تعزیرات جرم و موجب مجازات موضوع ماده 714 می باشد. Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓❓❓اینجانب کارمند میباشم و از من خواسته شده که جهت ضمانت کار خواهرم در یک شرکت خصوصی مبلغ 10 میلیون سفته و 10 میلیون چک به عنوان ضمانت پرداخت کنم. در ضمن حواسته شده چک بدون تاریخ و در وجه شرکت و بدون ذکر عبارت بابت ضمانت و ... باشد. و هیچگونه رسیدی هم بابت چک و ضمانت پرداخت نمی شود. شرکت مذکور از شرکت های بزرگ در زمینه پخش مواد غذایی است که در چند استان نمایندگی دارد. چگونه میتوانم ضمانت کنم که به مشکل نخورم؟ 📞پاســـــــخ: در صورت دادن چک و سفته بدون قید عبارت جهت ضمانت قابلیت وصول توسط هر شخصی که نزد اوست را دارد و اعتراض شما مسموع نخواهد بود.لذا بهتر است در ظهر چک یا سفته یا در قرارداد جداگانه عبارت جهت ضمانت یا حسن انجام کار قید شود. Mr_Vakiil2
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و نود و هفتم مانده بودم که من سال گذشته اینهمه خدا را به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم دادم، پس چرا حاجتم روا نشد و دیگر امشب جای این بهانه‌گیری‌ها نبود که دلم شکسته و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و به عقلم فرصت نمی‌داد تا به کینه شب قدر سال گذشته، از قلبم انتقام بگیرد که با تمام وجود به میدان عشقبازی وارد شده و خدا را نه به نیت حاجتی از حوائج دنیا که تنها به قصد آمرزش گناهانم به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم می‌دادم و با صدای بلند گریه می‌کردم و این طوفان اشک و ناله با من چه می‌کرد که انگار نقش همه آلودگی‌ها را از صفحه جانم می‌شست و می‌بُرد. حالا دل مردم همه دریایی شده و وقتش رسیده بود تا قرآن‌ها را به سر بگیریم. قرآنی را که با خودم از خانه آورده بودم، روی سرم گذاشته و با صورتی که از ردّ پای اشک پُر شده بود، دستانم را به سوی آسمان بلند کرده و گوشم به نوای آسید احمد بود: «حالا این قرآن‌ها رو روی سرتون بگیرید! یعنی خدایا، دیگه به من نگاه نکن! دیگه به آدم زیر قرآن نگاه نکن! یعنی خدایا به آبروی قرآن به من رحم کن! قرآن روی سرته، محبت علی (علیه‌السلام) تو دلته، با دو تا یادگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اومدی در خونه خدا! پس بسم الله... بِکَ یا اَلله...» و چه آشوب شیرینی به جانم افتاده و چه جانانه در و دیوار دلم را به هم می‌کوبید که خدا را به حق اولیایی که بهترین بندگانش بودند، عاشقانه قسم می‌دادم: «بِمُحَمَّدٍ... بِعَلیٍ... بِفاطِمَهَ... بِالحَسَنِ... بِالحُسَینِ...» همچون سال گذشته، چشم طمع به اجابت دعایی نداشته و دل به تحقق آرزویی نبسته و شبیه شیدایی مجید، از این مناجات عارفانه لذت می‌بردم که چه فلسفه‌اش را می‌فهمیدم چه نمی‌فهمیدم، این ریسمان نورانی از اوج آسمان به اعماق زمین افکنده شده و من دست به همین ریسمان، رسیدن به عرش الهی را باور می‌کردم و از میان این بندگان خوب خدا، امام علی (علیه‌السلام) چه دلی از من بُرده بود که من هم دیگر پدری نداشتم و به پای پدری پُر مِهر و محبتش، یتیمانه گریه می‌کردم. هر چند هنوز نمی‌توانستم دردهای دلم را با روح بزرگش در میان بگذارم که به حقیقت این پیوند پیچیده نرسیده و هنوز جرأت نمی‌کردم بی‌واسطه با او سخن بگویم. ساعت از سه صبح گذشته بود که مراسم پایان یافت و من چه حال خوشی یافته بودم که سبک و سرحال از جا بلند شدم و نمی‌خواستم کسی مرا ببیند که بی‌سر و صدا از حیاط مسجد خارج شدم، ولی خیالم پیش مجید بود و می‌دانستم اگر بفهمد من به مسجد آمده‌ام، چه حالی می‌شود که دلم نیامد بروم. می‌خواستم شیرینی این حضور شورانگیز را با مجید مهربانم هم تقسیم کنم که کنار نرده‌های حیاط مسجد، منتظر ایستادم تا بیاید. چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که مجید و آسید احمد با هم از ساختمان مسجد خارج شدند و به سمت سالن وضوخانه رفتند که مجید با صدایی آهسته رو به آسید احمد کرد: «اگه اجازه میدید من دیگه برم خونه.» در تاریکی نیمه شب متوجه حضور من پشت نرده‌ها نشده بود و برای بازگشت به خانه بی‌قراری می‌کرد که آسید احمد با تعجب پرسید: «مگه سحری نمی‌خوری؟ الان مسجد سحری میده. تا بری خونه که دیگه به سحری خوردن نمی‌رسی باباجون!» و مجید دلش پیش من بود که با لبخندی لبریز حیا پاسخ داد: «آخه الهه تنهاس، میرم خونه سحری رو با هم می‌خوریم!» چشمان پیر آسید احمد به خنده‌ای شیرین غرق چین و چروک شد، دستی سرِ شانه مجید زد و با مهربانی پاسخ داد: «برو باباجون! برو که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودن هر چی ایمان آدم کامل‌تر باشه، بیشتر به همسرش اظهار محبت می‌کنه! برو پسرم!» و با این جملات دل مجید را گرم تر کرد و من همچنان پشت نرده‌ها پنهان شده بودم که حالا بیشتر از آسید احمد خجالت می‌کشیدم. مجید با عجله از حیاط خارج شد و من هم به دنبالش به راه افتادم. نزدیکش که رسیدم، آهسته صدایش کردم: «مجید!» شاید باورش نمی‌شد این صدای من باشد که ایستاد و به پشت سرش نگاهی کرد. چشمش که به من افتاد، نگاهش از تعجب به صورتم خیره ماند و پیش از آنکه چیزی بپرسد، خودم اعتراف کردم: «هر چی خواستم تو خونه بمونم، نتونستم! همش دلم اینجا بود!» از لحن معصومانه‌ام، صورتش به خنده‌ای شیرین گشوده شد و قدمی به سمتم آمد. نگاهش از شادی حضورم به درخشش افتاده و نمی‌دانست احساسش را چگونه بیان کند که آهسته زمزمه کرد: «قبول باشه الهه جان!» چشم از چشمم برنمی‌داشت و شاید گرهِ گریه را روی تار و پود مژگانم می‌دید که محو حال خوشم شده و پلکی هم نمی‌زد که خودم شهادت دادم: «مجید من امشب گریه نکردم که حاجت بگیرم، فقط گریه می‌کردم که خدا منو به خاطر امام علی (علیه‌السلام) ببخشه! فقط گریه می‌کردم چون از این گریه کردن لذت می‌بردم...» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-3 - آواز بیات اصفهان.mp3
925.7K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد غبار راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ولایت مدار✌️ برای امت ولایت مدار✊ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅با محتوای عقیدتی_اجتماعی_ فرهنگی _سیاسی ایم _رزمنده ایم🌺 رسان ایتا با ما همراه باشید👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 رسان سروش 👇👇👇 https://sapp.ir/joingroup/KOwcfFpBCixzgEJGabZID0No 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کتاب خانه تازنده ایم رزمنده ایم🇮🇷 👇👇👇 https://sapp.ir/joingroup/rIC6kaP4d5vMTDNisZ1jFV9H
دنیایی از مطالب علمی،اجتماعی،سرگرمی،جک و.... تنوع مطلب با مجله تازنده ایم رزمنده ایم👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525 https://eitaa.com/zandahlm1357 😍ادعا نداریم، بهترینیم اما می دهیم که متفاوت ترینیم 👌پس امتحانش ☝️☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: از عموم ملت عزيز نيز انتظار دارم چنين كنند. ۵) شعاير اسلامي و مساجد و نمازهاي جمعه و عزاداريها، از جمله عواملي است كه در پيروزي انقلاب و تداوم آن، نقش تعيين كننده يي داشته است. ملتهاي مسلمان اكنون در همه جاي عالم، با بهره گيري از تجربه ي ملت ايران، به مساجد و شعاير ديني اهتمام خاصي نشان مي‌دهند. نهضت فلسطين و بسي نهضتهاي ديگر، امروزه از مساجد و نمازهاي جمعه و جماعت، نيرو و توان مي‌گيرد. سزاوار است كه ملت عزيز ايران، نقش اين شعاير را همواره به ياد داشته باشد. اين جانب همه ي مردم - بخصوص جوانان - را به پُر كردن مساجد و حضور در نمازهاي جمعه و جماعت و گرم نگهداشتن مراسم عزاداري سالار شهيدان حسين بن علي (ع) توصيه مي‌كنم. البته روح و مضمون حقيقي اين شعاير و مراسم بايد به طور شايسته حفظ شود و معنويت و توجه و فراگيري بر آن حاكم باشد. حضرات ائمه ي محترم جمعه و جماعات و گويندگان مذهبي نيز تا سرحد امكان بايد براي پُربار كردن و محتوا بخشيدن به اين مراسم تلاش كنند و اين كانونهاي معنويت و صفا را گرم نگهدارند. ۶) در اين مرحله از انقلاب، هدف عمده عبارت است از ساختن كشوري نمونه كه در آن، رفاه مادّي همراه با عدالت اجتماعي و توأم با روحيه و آرمان انقلابي، با برخورداري از ارزشهاي اخلاقي اسلام تأمين شود. هريك از اين چهار ركن اصلي، ضعيف يا مورد غفلت باشد، بقاي انقلاب و عبور آن از مراحل گوناگون ممكن نخواهد شد. رفاه مادّي، به معناي ترويج روحيه ي مصرف گرايي نيست - كه خود، يكي از سوغاتهاي شوم فرهنگ غرب است - بلكه بدين معني است كه كشور از نظر آبادي و عمران، استخراج معادن و استفاده از منابع طبيعي، تأمين سلامت و بهداشت جامعه، رونق اقتصادي و رواج توليد و تجارت، با تكيه بر استعدادهاي ذاتي نيروهاي انساني خودي، به حد قابل قبول برسد و علم و فرهنگ و تحقيق و تجربه همگاني شود و نشانه‌هاي فقر و عقب افتادگي رخت بربندد. عدالت اجتماعي، بدين معني است كه فاصله ي ژرف ميان طبقات و برخورداريهاي نابحق و محروميتها از ميان برود و مستضعفان و پابرهنگان كه همواره مطمئنترين و وفادارترين مدافعان انقلابند، احساس و مشاهده كنند كه به سمت رفع محروميت، حركتي جدي و صادقانه انجام مي‌گيرد. با قوانين لازم و تأمين امنيت قضايي در كشور، بساط تجاوز و تعدي به حقوق مظلومان و دست اندازي به حيطه ي مشروع زندگي مردم جمع شود. همه كس احساس كند كه در برابر ظلم و تعدي مي‌تواند به ملجأ مطمئن پناه برد، و همه كس بداند كه با كار و تلاش خود خواهد توانست زندگي مطلوبي فراهم آورد. روحيه و آرمان انقلابي، بدين معني است كه ميل به زندگي راحت و مرفه، جامعه و مسؤولان را به سازشكاري و تسليم در برابر زورگويي قدرتهاي جهاني و غفلت از توطئه ي استكبار و بي اعتنايي به پيام جهاني انقلاب نكشاند. آن روزي كه خداي نخواسته جمهوري اسلامي، رفاه و آبادي را هدف عمده ي خويش قرار داده و در اين راه حاضر به چشم پوشي از آرمانهاي انقلابي و جهاني و فراموشي از پيام جهاني انقلاب شود، روز انحطاط و زوال همه ي اميدها خواهد بود؛ و خدا چنين روزي را ان شاءاللَّه هرگز نخواهد آورد. ..... https://eitaa.com/zandahlm1357