#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎧 انسان شناسی در قرآن| جلسه 2 #انسان_شناسی_در_قرآن #آیت_الله_حائری_شیرازی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
haeri_ensan_shenasi_3.mp3
16.15M
🎧 انسان شناسی در قرآن| جلسه 3
#انسان_شناسی_در_قرآن
#آیت_الله_حائری_شیرازی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥زیبایی آفرینش خداوند در پرندگان
فَتَبارَکَ الله أَحْسَنُ الْخالِقین...💕
#شگفتیهای_آفرینش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔸گوشه ای از بافت چشم انسان نشانه عظیم قدرت خداوند
🔸🍃این آفرینش خداست، پس به من نشان دهید که معبودان غیر او چه آفریدهاند؟ آری، ستمگران (مشرک) در گمراهی آشکارند.
🔸🍃سوره مبارکه لقمان، آیه ۱۱
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تمثیل جالب یک تجربه گر مرگ موقت از دنیا
▪️این قسمت: از جنس یقین
▫️تجربهگر : آقای محسن مهاجری
#تجربه_مرگ_موقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حرف های جالب مردی که نسبت به زندگی پس از مرگ تردید داشت
▪️این قسمت: مهمان
▫️تجربهگر : آقای محمدحسین نظری
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: نخستين دليل بر ابطال عقيده تناسخ: ارتجاع ممكن نيست درست توجّه كنيد! همه مى دانيم كه موجودا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
نظريّه يك فيلسوف مشهور
ملّاصدراى شيرازى در كتاب مشهور خود «اسفار» ضمن دلائل فراوان بر محال بودن نظريّه تناسخ چنين مى گويد:
روح در آغاز پيدايش خود استعداد و قوّه محض است و در هيچ قسمت به مرحله فعليّت نرسيده است؛ همانطور كه بدن نيز در آغاز چنين مى باشد، يعنى همه چيز او در مرحله استعداد نهفته است.
اين دو (روح و بدن) دوش به دوش يكديگر پيش مى روند و آنچه در آنها بصورت «قوّه و استعداد» نهفته است تدريجاً به مرحله «فعليّت و ظهور» مى رسد.
ارتباط با ارواح، ص: ۳۲
همانطور كه جسم پس از رسيدن به يك مرحله از «فعليّت» محال است دوباره به حال «استعداد و قوّه» بازگردد و مثلًا هرگز يك جنين كامل، به مرحله «نطفه» يا «علقه» تنزّل نمى كند، و يا پس از تولّد، به رحم باز نمى گردد، همچنين روح پس از رسيدن به يك مرحله از فعليّت، محال است دومرتبه بازگشت به «قوّه» نمايد؛ زيرا حركت اين دو (روح و جسم) از «قوّه» به «فعل» از نوع «حركت جوهرى» است كه در ذات اشياء صورت مى گيرد و بازگشت در حركت جوهرى امكان پذير نيست.
حال اگر فرض كنيم روح پس از رسيدن به مرحله «فعليّت»، بازگشت به بدنى كه در حال جنينى، يعنى استعداد و قوّه محض است، بنمايد، لازمه آن اين مى شود كه دو چيز متضاد با هم متّحد گردند، يعنى بدنى كه در حال استعداد و قوّه است با
روحى كه به مرحله فعليّت و ظهور رسيده، متّحد شود. ترديدى نيست كه چنين اتّحادى محال مى باشد. «۱»
***
ارتباط با ارواح، ص: ۳۳
ولى عقيده به تناسخ، درست برخلاف
اين قانون مسلّم است.
اين عقيده مى گويد: انسان مى ميرد و روح او بسان ميوه رسيده يا كالى (به اختلاف پرورش تكاملى) از بدن جدا مى گردد، ولى بزودى به بدن ديگرى بازگشته، همان مراحل را از نو شروع مى كند.
نخست در درون يك نطفه و سپس به صورت جنين كاملى درمى آيد.
مجدّداً متولّد مى شود.
مجدّداً دوران طفوليّت را با همه مشكلات و تلخيها و شيرينيهايش پشت سر مى گذارد.
روحى كه سابقاً بلد بود حرف بزند، راه برود، غذا بخورد، فكر كند و احتمالًا بخواند و بنويسد، همه چيز را فراموش كرده و دوباره بايد مادر، او را پا به پا ببرد تا «شيوه راه رفتن» را بياموزد، و كم كم يك حرف و دو حرف بر زبانش بگذارد تا غنچه لب شگفتن گيرد و به سخن گفتن آشنا شود.
دوباره طرز لباس پوشيدن را فراگيرد، كم كم به مدرسه
ارتباط با ارواح، ص: ۳۴
برود، از نو الفبا، از نو «بابا نان داد و مامان آب داد» و از نو همه چيز به او ياد بدهند.
اين يك ارتجاع روشن، يك عقب گرد به تمام معنى، و يك گام بزرگ به سوى مراحل گذشته خواهد بود.
اين سخنى است كه هيچ فيلسوف، هيچ دانشمند و عالم طبيعى، هيچ محقّقى نمى تواند آن را بپذيرد...
وانگهى، يك نفر خداپرست كه معتقد است نظام كائنات جهان هستى، مطابق يك اراده ازلى، و بر طبق يك سلسله قوانين صحيح اداره مى شود، چگونه ممكن است اين عمل احمقانه را به مبدأ بزرگ جهان آفرينش نسبت بدهد، و
بگويد: او، پس از آن كه موجودى، همه مراحل تكاملى خود را- بطور كامل يا ناقص- طى كرد، دومرتبه او را به حال نخست برمى گرداند و از «صفر» شروع مى كند؟!
آيا اگر كسى دانشجوئى را از دانشگاه- هرقدر دانشجو ضعيف باشد- به كلاس اوّل دبستان برگرداند و او را وادار به خواندن الفبا و «بابا نان داد مامان آب داد» بكند، بر او نمى خندند؟!
چطور مى توان اين عمل مضحك را به خدا نسبت داد؟!
ارتباط با ارواح، ص: ۳۵
کتاب ارتباط با ارواح آیت الله شیرازی
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه تست هوش
حل معما
باما همراه باشید👇👇👇👇
@zandahlm1357
ضرب المثل رو حدث بزنید⁉️🤓
🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠😍💜
https://eitaa.com/zandahlm1357
ایراد تصویر کجاست⁉️🤔
🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠😍💜
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و بیستم مثل دو خواهر، روی تشک ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سیصد و بیست و یکم
صورت زیبا و درخشان این مادر جوان از خنده پُر شد و با اشاره دست و به کلماتی با لهجه غلیظ عراقی پاسخم را داد که نه تنها سختش نیست که به عشق امام حسین (علیهالسلام) میرود و ظاهراً مسیری طولانی را تا اینجا پیموده بود که پاهایش ورم کرده و مدام به ساق پایش دست می کشید تا دردش قدری قرار بگیرد و من همچنان محو این عزم عاشقانه، تنها نگاهش میکردم که صدای پُر شور و نشاط کودکی، توجهم را جلب کرد. پسر بچهای سه چهار ساله، دسته ساک به نسبت بزرگی را گرفت و با ذکر «یا علی!» به لهجه عراقی، ساک را بلند کرد و به سمت مادرش آمد و دیدم مادرش همین بانوی باردار است و باور کردم کودکی که از زمان حضورش در جنین، زائر پیاده امام حسین (علیهالسلام) باشد، اینچنین عاشق پرورش مییابد. ساک را کنار مادرش روی زمین گذاشت و ورد زبانش نام امام حسین (علیهالسلام) بود که با قدمهای کوچکش مدام این طرف و آن طرف میرفت و تنها یک عبارت را تکرار میکرد: «یا ابوالسجاد ادرکنی!» و گاهی دستش را به نشانه پاسخ به امامش بالا میبُرد و صدا بلند میکرد: «لبیک یا حسین!» مامان خدیجه به نگاه حیرتزدهام خندید و پاسخ اینهمه علامت سؤال ذهنم را با خوشرویی داد: «عراقیها بعضی وقتها امام حسین (علیهالسلام) رو به لقب ابوالسجاد، یعنی پدر امام سجاد (علیهالسلام) صدا میزنن!» و من دلم جای دیگری بود و تازه میفهمیدم چرا مجید به هیچ عشوه و تطمیع و تهدیدی از میدان عشقبازی تشیع به در نمیشود که نه به کلام محبتآمیز من پای دلش میلرزید و نه از وحشیگریهای پدر و نوریه میترسید و مرد و مردانه پای عقیدهاش میماند که حالا میدیدم اینها در جنین به عشق امام حسین (علیهالسلام) دست و پا میزنند، در کودکی با ذکر امام حسین (علیهالسلام) شادی میکنند و در جوانی و برومندی و پیری به نام امام حسین (علیهالسلام) افتخار میکنند و گویی پوست و گوشت و خونشان با عشق امام حسین (علیهالسلام) روئیده شده که حاضر بودند، جان بدهند و مِهر فرزند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را از دست ندهند و من از درک اینهمه عاشقی عاجز بودم که سرم را به دیوار تکیه دادم و چشمانم را بستم که دستانی قدرتمند شانههایم را گرفت و به لهجه عربی چیزی میگفت که نمیفهمیدم. زنی میانسال و تنومند، با هر دو دست شانههایم را گرفته و با صورتی که در اوج مهربانی به رویم میخندید، مدام کلماتی را تکرار میکرد و من تنها نگاهش میکردم که مامان خدیجه با خنده رو به من کرد: «الهه جان! میگه بخواب تا مشت و مالت بده!» و زینبسادات هم پشتش را گرفت: «الهه جون! خجالت نکش، بخواب! اینا دوست دارن!» و من خجالت می کشیدم دراز بکشم و خانمی که جای مادرم بود، خستگی را از تنم به در کند و او دست بردار نبود که بلاخره تسلیم مهربانیاش شده و دراز کشیدم تا کمر و شانههایم را نوازش دهد و زمانی از آفتاب مِهر و محبتش آبم کرد که خم شد و به پاهایم دست میکشید و خاک قدمهایم را به چشم و صورتش میمالید. از شدت خجالت سرخ شده و دیگر نمیتوانستم تحمل کنم که با اصرار فراوان بلند شدم و به هر زبانی که میتوانستم از مهربانی بیریایش تشکر کردم تا سرانجام خیالش از بابت من راحت شد و به سراغ بانویی دیگر رفت تا نشان افتخار پرستاری از میهمانان امام حسین (علیهالسلام) را به گردن بیاویزد. مامان خدیجه اشکش را پاک کرد و با صدایی که از عمق اعتقادات این شیعیان پاکباخته به لرزه افتاده بود، رو به من کرد: «الهه جان! اینا از خداشونه که بدن خسته و خاکی زائر امام حسین (علیهالسلام) رو مشت و مال بدن! بعدش هم برای تبرک، خاک لباسهای زائر رو به صورتشون میمالن تا روز قیامت با خاکی که از پای زائران اربعین به چهرهشون مونده، محشور بشن!» و اینها همه در حالی بود که من نماز مغرب را در این موکب با آداب خودم و به سبک اهل سنت خوانده بودم و میدانستم از چشم اهالی موکب مخفی نمانده که من از اهل سنت هستم و میدیدم در اکرام و احترام من با زائری شیعه، هیچ تفاوتی قائل نمیشوند که همه را در مقام میهمان امام حسین (علیهالسلام) همچون نور چشم خود میدانستند.
با ما همراه باشید🌹💍https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#انسان_شناسی ۳ #آیتالله_ضیاءآبادی #استاد_شجاعی ← مگر من کیستم که خدا ، اصرار دارد حتماً فردی به
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5994504847372586253.mp3
11.92M
#انسان_شناسی ۴
#استاد_شجاعی
#امام_خمینی
بعضیها بقدری مسیر شناخت خویش ،
تا رسیدن به هدف خلقتشان را ، بسرعت ، پیش میروند که علما و عرفا در حیرتشان انگشت به دهان میماندند!
💥رمز این همه سرعت
💥این همه دارایی
💥این همه قدرت ، چیست؟
❗️چه داشتند
و چه دارند بعضیها ،
که تا حقیقت را میبینند ، میفهمند و همان میشوند که فهمیدند؟
@shervamusiqiirani-7 - تصنیف : فریاد.mp3
1.47M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
فریاد من از فراق یار است
وافغان من از غم نگار است
بی روی چو ماه آن نگارین
رخسارهٔ من به خون نگار است
خون جگرم ز فرقت تو
از دیده روانه در کنار است
درد دل من ز حد گذشتهست
جانم ز فراق بیقرار است
کس را ز غم من آگهی نیست
آوخ که جهان نه پایدار است
از دست زمانه در عذابم
زان جان و دلم همی فکار است
سعدی چه کنی شکایت از دوست
چون شادی و غم نه برقرار است
#سعدی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357
۲۷. ظهور مهدی (عجّل اللَّه فرجه الشریف) ؛ وقتی است که قاریان قرآن بسیار و عمل کمیاب شود. قرآن را با طلا و مثل آن زینت کنند و مساجد را با طلا و غیر آن منقش کنند. دارالسلام
۲۸. از علامات ظهور؛ ضایع کردن نماز، متابعت کردن شهوات، تعظیم صاحبان مال و فروختن دین به دنیاست.
دارالسلام
https://eitaa.com/zandahlm1357