eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸در قران سوره انشراح دو بار تکرار شده... 🔻«فان مع العسر یسرا» 🔺«ان مع العسر یسرا» بعد از هر سختی گشایش است خداوند دو بار تکرار کرده تا دلمون «« قرص »» بشه...
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: شاهد توفان زرد چكمه پوش چيزى تلخ تر از ديدن لحظه هاى فرو ريختن نيست؛ لرزش چيزهاى ثابت و سپس آوار شدن آنها. همه چيز مى لرزيد. در لحظه اى كه عقل برابر زرق و برق هاى حرص و آز زانو مى زند، صداى انسان به خاموشى مى گرايد تا صداهايى اوج گيرد كه از غرايز دنيا، بر مى آيند. گردبادى است كه مردمانش را مى چرخاند؛ توفانى آتشين ساست. در آن زمانه پست، همه چيز زير سم هاى اسبان ديوانه مى لرزيد و مردى نزديك به پنجاه ساله با چشمانى كه در آسمان بى كران سفر مى كردند، بر درگاه زمان ايستاده و دستانش را به سوى نقطه اى دراز كرده بود كه كشتى شكستگان در لحظه هاى نا اميدى به آن رو مى كنند. اى آن كه مرا به خويش رهنمون شدى و دلم با پذيرش تو فروتن گشت. از تو امنيت و ايمان را در اين جهان و آن جهان مى طلبم. (۱۴) فاطمه وارد شد. كنار برادرش نشست تا در اين دنيايى كه هراس موج مى زند و سرشار از تبهكارى است، براى لحظه اى، لذت آرامش و خير را بنوشد. اندوهى تلخ در چشمانش مى درخشيد؛ اندوهى پنج ساله: از بيست سال پيش كه پدرش را دستگير كرده بودند و او ديگر پدر را نديده بود. به علاوه، آيا مى توانست جان سپردن مادرش را در آن شب سرد زمستانى فراموش كند؟ شبى سرد كه سرماى آن جز در كنار برادرش (على) به گرمى نمى نشست. و اينك، اين على بود؛ آرامشى در دل توفان. فاطمه كه تا كنون همسرى شايسته نيافته بود، به انسانى عشق مى ورزيد كه در كنارش، خود را به ملكوت نزديكتر حس مى كرد. برايش على همچون درياچه اى بود كه روحش در آن از نور غوطه ور مى شد. با او، هزاران چلچراغ در درونش روشن مى شدند. آتشفشانى كه در مكه سر بر آورده بود، مدينه را لرزاند. محمد بن جعفر (۱۵) سر به شورش بر داشته بود؛ اما سپاهيان مأمونهفتمين خليفه عباسى اين آتش را فرو نشانده بودند و اينك اسبان آن‌ها براى انتقام به سوى مدينه مى تاختند. جلودى (۱۶) آن مرد آهندلبراى غارت خانه هاى علويان سپاه را فرماندهى كرد. اسب هاى غارتگر وارد شهر شدند تا سواران آن ها، همه چيز علويان را مصادره كنند. جلودى از مأمون فرمان مستقيم داشت كه همه زيورهاى و لباس هاى زنان علوى را جز يك دست لباس تنشان، با خود ببرد. ابر هراسان همه جا را فرا گرفت. همه چيز مى لرزيد. اسبان غارتگر همه چيز را مقدس نمى دانستند. على برخاست تا با ترسى كه مى اند رو در رو شود. بانوان را در يك اتاق گرد آورد و خود در برابر غارتگران ايستاد. قلب فاطمه تنها دلى بود كه گنجايش امواج اندوه آن اتاق را داشت. خاطره اش، آكنده از حماسه هاى جاودان بود؛ حماسه اى از تاريخ سنگين غم؛ رنج هاى خديجه؛ كوچ فاطمه و غم هاى زينب. ....... امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: از خدا بخواه باران ببارد! قحطی و تشنگی رمق مردم را گرفته بود، مأمون هم بیچاره شده بود که با این ملّت گرسنه و فقیر چه کند؟! دست به دامن امام رضا علیه السلام شد که: «از خدا بخواه بارانی ببارد! » امام علیه السلام فرمودند: «باشد؛ روز دوشنبه دعا خواهم کرد!... » مأمون فرمان داد: «اعلام کنید مردم روز دوشنبه برای دعای باران بیایند! علی بن موسی می‌خواهد دعا کند! » جارچیان جار زدند. دوشنبه از راه رسید. مردم به صحرا هجوم آوردند، امام علیه السلام روی منبر رفتند، صحرا از مردم موج می‌زد و آسمان از صدای تکبیر سرشار بود. حضرت پس از حمد و ثنای الهی فرمودند: «خدایا! پروردگارا! تو به ما اهل بیت عظمت بخشیدی و مردم بر اساس دستور تو به ما متوسل شده اند، امید به کرم و مهر تو بسته اند و از تو توقع احسان و نعمت دارند. خدایا! بر آنان بارانی سودمند، فراوان، بی خطر و بی ضرر بباران و چنان کن که آغاز باران وقتی باشد که آنان از این جا رفته و به خانه هایشان رسیده باشند! » باد وزیدن گرفت، آسمان را ابر پوشاند و رعد و برق شد... مردم برگشتند که بروند، امام علیه السلام فرمودند: «این ابر برای شما نیست، بمانید!... » ابرها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند... ابر دیگری آمد، امام علیه السلام دستور رفتن دادند و از منبر پایین آمدند. مردم شتابان به سوی خانه‌ها رفتند... باران بارید و بارید... [۱] آسمان در آیینه ی صحرا منعکس شده بود... ---------- [۱]: . عیون اخبار الرّضا علیه السلام، ج ۲، ص ۱۶۵ یک قمقمه دریا.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلغ العلی بجماله🌹 کشف الدجی بجماله🌹 حسنت جمیع خصاله🌹 صلواعلیه وآله🌹 مبارک🌹