ج 16 هنر زن بودن.mp3
47.85M
🦋هنر زن بودن (قسمت 16)
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🎤خانم #کلر_ژوبرت (نویسنده فرانسوی متولد خانواده کاتولیک)وقتی شما برای بار اول #حجاب گذاشتید چه حسی داشتید و دوستان و خانواده و مردم غیر مسلمان فرانسوی چه برخوردی با شما داشتند⁉️
~~~~~~~~
💎وقتی حجاب را برگزیدم، فلسفه آن را می دانستم و کاملا پذیرفته بودم. در ضمن وقتی مسلمان شدم با تمام وجود تلاش کردم به دستورات اسلام عمل کنم تا خدای مهربانم از من راضی باشد. آنچه در آن زمان برای من خیلی سخت بود، پیش قضاوت مردم #فرانسه از #زن_مسلمان بود.
💢به خاطر حضور زنان مهاجر از کشورهای آفریقای شمالی، زن مسلمان غالبا به عنوان زنی بی سواد و تسلیم همسرش شناخته می شد و #محجبه بودن من باعث می شد که یکی از اینها تلقی شوم. 😔ولی خیلی زود با این مسئله کنار آمدم و یاد گرفتم با رفتار اجتماعی ام این کلیشه را بشکنم👌
💢فرانسه در پشت ادعای لائیک بودن گرایش های شدید ضد اسلام دارد. اما تعداد مسلمانان در آنجا روزافزون است و قانون گذاران ناچارند با احتیاط عمل کنند.
rahyafteha.ir
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😔 واجب فراموش شده
💐کسی که حجاب را رعایت نکنه ، به صورت حضرت زهرا سیلی زده
# تصویری
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ماجرای تحول مریم خانم بزرگوار پیشنهاد دانلود👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان تحول خانوادگی
۵۹- درود بر شما که به اسرار آگاهید!
ابو هاشم میگوید:
امام حسن عسکری علیه السلام روزه میگرفت. وقت افطار آنچه غلامش برای او غذا میآورد ما هم با آن حضرت از آن غذا میخوردیم و من با آن حضرت روزه میگرفتم. در یکی از روزها ضعف بر من چیره شد. اتاق دیگر رفتم و روزه خود را با مقداری نان خشک قندی شکستم. [۱]
سوگند به خدا! هیچ کس از این جریان باخبر نبود. سپس به محضر امام حسن عسکری علیه السلام آمدم و نشستم حضرت به غلام خود فرمود: غذایی به ابو هاشم بده بخورد او روزه نیست من لبخندی زدم فرمود: چرا میخندی؟ هرگاه خواستی نیرومند شوی گوشت بخور، نان خشک قندی قوت ندارد گفتم: خدا و پیامبرش و شما راست میفرمایید (درود بر شما باد که به اسرار آگاهید). آن گاه غذا خوردم... [۲]
----------
[۱]: ظاهرا روزه وی مستحبی بوده؛لذا امام علیه السلام برایش آسان گرفتند.
[۲]: بحار: ج ۲، ص ۲۵۵.
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌 قسمت چهل و نهم👇👇👇👇👇👇 بهوش بودم.. اما فرقی با مردگان نداشتم!چرا ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت پنجاه:
او با قربان صدقه های مادرانه اش مرا به اتاقم برد. به محض جا گیری روی تخت و خروج پروین از اتاق با دستانی لرزان گوشی را از روی میز قرض گرفتم. باید با یان یا عثمان حرف میزدم. تماس گرفتم اول با عثمان. یک بار.. دو بار.. سه بار.. جواب نمیداد و این موضوع عصبیم میکرد..شماره ی یان را گرفتم.. بعد از چندین بار جواب داد:( سلام دختر ایرانی..) صدایم ضعیف بود: ( بگو جریان چیه؟ تو کی هستی؟ ) لحنش عجیب شد:( من یانم.. دوست سارا..) دوست داشتم فریاد بزنم و زدم،هرچند کوتاه:( خفه شو..من هیچ دوستی ندارم.. من اصلا کسی رو تو این دنیا ندارم..)
( داری.. تو دانیالو داری..)
نشسته رویِتخت با پنجه ی
پایم گلِ قرمز رنگ قالی را هدف گرفتم
داشتم..دیگه ندارم.. یه آشغال مثه عثمان؛اونو ازم گرفت...
توام یه عوضی هستی مثه دوستت و همه ی هم کیشاش..اصلا نکنه توام مسلمونی؟)جدی بود:(سارا آرام باش.. هیچ چیز اونی که تو فکر میکنی نیست..از وضعیت لحظه به لحظه ات باخبرم. میدونم چه شرایطی رو از سر گذروندی. پس فعلا یه کم استراحت کن)از کوره در رفتم:( با خبری؟؟ چجوری؟؟ یان بیشتر از این دیوونم نکن.. این دوستی که تو ایران داری کیه؟ کسی که منو به اون آموزشگاه معرفی کرد کیه؟؟ کسی که پروینو آورد تو این خونه کیه؟؟ اسمش چیه؟؟ حسام؟؟ یان دارین باهام بازی میکنید.. اما چرا؟؟ )
گرمم بود!زیاد...به سمت پنجره رفتم تا بازش کنم.. چشمم که به تصویر خودم در شیشه افتاد میخکوبِ زمین شدم..
این من بودم؟؟ همان دختر مو بور با چشمان رنگی.. این مرده ی متحرک شباهتی به من نداشت..صدای الو الو گفتنهای یان را میشنیدم..اما زبانم نمیچرخید..گوشی از دستم افتاد. به سمت آینه رفتم..دیگر چیزی از آن دختر چند ماه پیش باقی نمانده بود جز چشمانی آبی رنگ. وحشت کردم... سری بی مو..چشمی بی مژه... صورتی بی ابرو...
ادامه دارد......
بامــــاهمـــراه باشــید🌹https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 32 👈 بحث دعاهای شخصی و عمومی ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا