#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فیلم داستان زندگی (هانیکو) نوستالژی دهه شصت پارت دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم داستان زندگی (هانیکو)
نوستالژی دهه شصت
قسمت 26
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 قسمت 125: صورتش مثه همیشه زیبا و معصوم بود. با ته ریشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت 126:
دستم به دستگیره ی در نرسیده، درب باز شد.
دانیال بود.. با چشمانی قرمز و صورتی برافروخته.
دیدنِ این شمایل در خاک عراق عادی بود. اما دانیال..
برایِ رفتن عجله داشتم (سلام. کجا بودی تو.. ده بار اومدم هتل که ببینم برگشتی یا نه..
از ترس اینکه بلایی سرت اومده باشه، مردمو زنده شدم..
حسام بهت زنگ نزد؟؟)
نفسی عمیق کشید ( کجا داری میری؟؟ )
حالتش عادی نبود. انگار بازیگری میکرد . اما من وقتی برایِ کنکاش بیشتر نداشتم. همین که سلامت برگشته بود کفایت میکرد ( دارم میرم حرم ببینم میتونم دوستای حسامو پیدا کنم.. دیشب از طرف موکب علی بن موسی الرضا اومده بودن، ما هم با همونا رفتیم زیارت.. )
پوزخندی عصبی زدم (فکر نمیکردم امیرمهدی، انقدر بچه باشه که واسه خاطر چهارتا کج خلقی، قهر کنه و امروز نیاد دیدنمون..
رفیقت هنوز بزرگ نشده.. خیلی…. ) ادامه ی جمله ام را قورت دادم.
در را بست و آرام روی تخت نشست (پس حرفتون شده بود.. دیشب که ازت پرسیدم گفتی نه..)
با حرص چشمانم را بستم ( چیز مهمی نبود.. اون آقا زیاد بزرگش کرده ظاهرا..
جای اینکه من طلبکار باشم، اون داره ناز میکنه..
حالا چیکار میکنی؟؟ باهام میای یا برم؟؟ )
دانیال زیادی ناراحت نبود؟؟ ( حسام یه نظامیه هاا.. فکر کردی بچه بازیه که همه از کار و جاش سردربیارن.. بیا استراحت کنیم، فردا عازم ایرانیم.. )
رو به رویش ایستادم ( دانیال حالت خوبه؟؟ )
دستی کلافه به صورتش کشید و با مکثی بغض زده جواب داد ( آره.. فقط سرم درد میکنه..)
دروغ میگفت. خیلی خوب میشناختمش.. نمیدانم چرا اما ناگهان قلبم مشت شد و به سینه کوبید.
نمیخواستم ذهنیتِ سنگینم را به زبان بیاورم (دانیال.. مشکلت چیه..؟؟ هیچ وقت یادم نمیاد واسه یه سر درد ساده، صورتت اینجوری سرخ و رگ گردنت بیرون زده باشه.. )
تمام نیروی مردانه اش را در دستانِ مشت شده اش دیدم. زیر پایم خالی شد.
کنار پایش رویِ زمین نشستم. صدایم توان نداشت ( حسام چی شده، دانیال ؟؟)
اشک از کنار چشمش لیز خورد. روبه رویم نشست و دستانم را گرفت ( هیچی.. هیچی به خدا..
فقط زخمی شده.. همین..
چیز خاصی نیست.. فردا منتقلش میکنن ایران..)
کلمات را بی قفه و مسلسل وار میگفت.
چه دروغ بچه گانه ایی.. آن هم به منی که آمین گویِ دعایش بودم..
حنجره ام دیگر یاری نمیکرد. با نجوایی از ته چاه درآمده میخِ سیلِ چشمانش شدم.(شهید شده، نه؟؟)
قطرات اشک مانش بریده بود و دروغ میگفت.. گریه به هق هق اش انداخته بود و از مجروحیت میگفت.. از ماجرایِ دیشب بی خبر بود و از زنده بودنش میگفت..
تنم یخ زده بود و حسی در وجود قدم نمیزد..
دانیال مرا در آغوش گرفته بود و مردانه زار میزد.. لرزش شانه هایش دلم را میشکست..
شهادت مگر گریه کردن داشت؟؟ نه..
اما ندیدنِ امیرمهدیِ فاطمه خانم چرا. فغان داشت.. شیون داشت.. نالیدن داشت..
دانه های اشک، یکی یکی صورتم را خیس میکردند..
باید حسام را میدیدم. (منو ببر، میخوام ببینمش..)
مخالفتها و قربان صدقه رفتن های دانیال هیچ فایده ایی نداشت، پس تسلیم شد..
از هتل که خارج شدیم یک ماشین با راننده ایی گریان منتظرمان بود.
رو به حرم ایستادم وچشم دوخته به گنبد طلایی حسین (ع) که شب را آذین بسته بود، زیر لب نجوا کردم (ممنون که آرزوشو برآورده کردی آقا.. ممنونم..)
به مکان مورد نظر رسیدیم. با پیاده شدنم از ماشین، صدایِ گریه هایِ خفه ی دانیال و راننده بلند شد.
قدم هایم سبک بودو پاهایم را حس نمیکردم..
قرار بود، امروز او به دیدنم بیاد.. اما حالا من برایِ دیدنش راهی بودم..
دانیال بازویم را گرفت و من میشنیدم سلامها و تبریک هایِ خوابیده در بغض و اشکِ همردیفانِ همسرم را..
شهادت تسلیت نداشت، چون خودش گفته بود “اگر شهید نشم، میمیرم”. پس نمرده بود..
ادامه دارد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
۶۵. آیا روز جدایی به فردای وصال میرسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم. دعای ندبه
۶۶. کی شود از تشنگی طولانی به آب زلال گوارایت سود بریم؟ دعای ندبه
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525
📆 امروز شنبه
☀️ ۸ مرداد ۱۴۰۱ هجرے شمسے
🌙 ۱ محرم ۱۴۴۴ هجرے قمرے
🎄 ۳۰ جولای ۲۰۲۲ میلادے
📿 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه:
🎗«یا رَبَّ الْعالَمین»🎗
🎗«ای پروردگار جهانیان»🎗
☀️ رویدادهای مهم امروز در تقویم خورشیدی:
🔹دبیرالملک از وزارت پست و تلگراف معزول و به جای وی معاضدالسلطنه وزیر شد (1290ش)
🔸بنا به پیشنهاد دولت مجلس شورای ملی قانونی به شرح زیر به تصویب رسانید: کسانیکه محمدعلی میرزا را دستگیر یا اعدام نمایند یکصدهزار تومان جایزه دریافت خواهند کرد و کسانی که سالارالدوله و شعاع السلطنه را اعدام یا دستگیر نمایند برای هر کدام 25هزار تومان پاداش داده خواهد شد (1290ش)
🔹نجفقلی خان صمصام السلطنه از طرف احمدشاه والی خراسان شد (1300ش)
🔸موسی نوری اسفندیاری به ریاست اداره کل صناعت تعیین و معرفی شد.(1316ش)
🔹علی سهیلی نخست وزیر طی نطق مشروحی در مجلس اقدامات خود را در مدت چهار ماه زمامداری خود تشریح نمود آنگاه استعفای خود و وزیران را به اطلاع مجلس رسانید و مورد قبول واقع شد (1321ش)
🔸نمایندگان مجلس در یک جلسه خصوصی ابراز تمایل به نخست وزیری حسین پیرنیا (مؤتمن الملک) نمودند و هیئتی از مجلس مأمور مذاکره با ایشان شد. ولی مؤتمن الملک از قبول زمامداری سرباز زد (1321ش)
🔹ملک الشعرای بهار در جلسه امروز در مجلس از تجاوزات دولت هلند به اندونزی و تعدیات دول زورمند اظهار تنفر نمود.(1326ش)
🔸در جلسه امروز مجلس شورای ملی به هنگام طرح اعتبارنامه سید حسن تقی زاده، عباس اسکندری به تفصیل درباره صلاحیت سیاسی تقی زاده سخن گفت وی درباره مجلس اول و دوم و نقش تقی زاده در قتل سید عبدالله بهبهانی و تحصن تقی زاده در سفارت انگلیس و ارتباط وی با خارجی ها و تمدید قرارداد نفت در 1933 بحث نمود و تقی زاده را صالح برای نمایندگی مجلس ندانست (1326ش)
🔹مجلس قرارداد بین شرکت ملی نفت ایران و کمپانی کانادائی سیفاپترولیوم لیمیتد را تصویب کرد. طی این قرارداد شرکت مزبور حق بهرهبرداری نفت در دو منطقه حوالی خلیج عمان به وسعت یکهزار کیلومترمربع را کسب نمود.(1336ش)
🔸تولد سردار شهید محسن وزوایی (1339ش)
🔹دولت رسماً شیوع بیماری وبای آلتور را در ایران و اجرای قرنطینه و کنترل رفت و آمد و لزوم تلقیح عمومی را اعلام کرد.(1344ش)
🔸در شهرهای خراسان و مازندران زلزلههای شدیدی رخ داد و تلفات مالی و جانی بسیاری به وجود آورد (1349ش)
🔹ایران از بانک بین المللی پنجاه میلیون دلار وام گرفت (1349ش)
🔸در حادثه شدید تیراندازی و زد و خورد در خیابان های سلیمانیه و فردوسی تهران بین مأموران انتظامی و گروه مخالفین رژیم از طرفین عده ای کشته شدند (1351ش)
🔹یک بمب ساعتی در یک تاکسی منفجر شد و سرنشینان آن قطعه قطعه شدند (1351ش)
🔸بازداشت مهندس نجفی و مانی به جرم گرانفروشی: مهندس نجفی مدیرکل سابق صنایع و معادن اصفهان و مانی شهردار سابق اصفهان که کارخانه آجر افشاری را دائر نموده بودند به جرم گرانفروشی بازداشت و به شیروان تبعید شدند (1354ش)
🔹رحلت آیتاللَّه شهاب الدین اشراقی داماد مکرم حضرت امام خمینی (ره) (1360ش)
🔸ادامه عملیات رمضان (1361ش)
🔹شهادت شهید شهید عیسی حق وردی (1362ش)
🔸شهادت شهید شهید فرجالله احمدی (1362ش)
🔹ارسال چهارمین نامه صدام به مسؤولان ایران پس از پایان جنگ (1369ش)
🔸درگذشت سید جلال الدین مجتبوی استاد برجسته و پژوهشگر شهیر علوم عقلی (1378ش)
🔹درگذشت ایرج گلافشان تدوینگر باسابقه سینمای ایران (1385ش)
🔸رحلت آیتالله شیخ علیاکبر مشکینی (1386ش)
🔹روز بزرگداشت عارف شهید شیخ شهابالدین سهروردی معروف به شیخ اشراق
🌙 رویدادهای مهم امروز در #تقویم هجری قمری:
🔹آغاز سال هجری قمری
🔸یورش ابرهه به مکه (سال 1 عامالفیل)
🔹محاصره پیامبر (ص) و بنی هاشم در شعب ابیطالب (7 بعثت)
🔸سریه ابوسلمه بن عبدالأسد (4ق)
🔹فرمان پیامبر (ص) برای دریافت زکات (9ق)
🔸اولین گردآوری زکات (9ق)
🔹واقعه مرج صُفَّر در شام (14ق)
🔸آغاز خلافت عثمان بن عفان (24ق)
🔹درگذشت محمد حنفیه فرزند امیرمؤمنان (ع) (81ق)
🔸ولادت شیخ حسین پدر شیخ بهائی (918ق)
🔹درگذشت حسن عاملی، صاحب معالم الاصول، فرزند شهید ثانی (1011ق)
🔸رحلت فقیه بزرگوار میرزا جعفر قزوینی (۲۴ آذر ۱۲۵۸ش) (1297ق)
🔹درگذشت شیخ مرتضی طالقانی (۶ دی ۱۳۲۲ش) (1363ق)
🔸ارتحال آیت اللَّه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (1395ق)
🔹رحلت آیتاللَّه العظمی سید عبداللَّه شیرازی، صاحب کتاب عمدة الوسائل و زعیم حوزهی علمیهی مشهد (1405ق)
🔸درگذشت عزیزالله خسروی زنجانی (۱۰ خرداد ۱۳۷۴ش) (1416ق)
🔹آغاز هفته احیای امر به معروف و نهی از منکر
🎄 رویدادهای مهم امروز در تقویم میلادی:
🔸آغاز نفوذ سیاسی و استعماری هلند در کشور اندونزی (1602م)
🔹تولد ژوزف ایشِنْدْروف شاعر و ادیب معروف آلمانی (1788م)
🔸مرگ هربرت مارکوزه متفکر و فیلسوف برجسته آلمانی (1979م)
🔹روز ملی و استقلال وانوآتو (1980م)
🔸کودتای ژنرال حمادی تکریتی در بغداد (1986م)
📰 باجه -روزنامه - امروز- شنبه ۸
مرداد ۱۴۰۱
تازنده ایم رزمنده ایم
https://eitaa.com/zandahlm1357