.......:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری:
وقتی که خبر شهادت «سیدحسین علم الهدی» را شنیدم، اول چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام بود.
اشاره
«پیک افتخار» عنوانی است برای خاطراتی آموزنده از بزرگ مردان و شیر زنان این مرز و بوم در زمانه ای که تاریکی و ظلمت میرفت تا یک بار دیگر آسمان آبی اش را دلگیر کند؛ مردان و زنانی که شرف و غیرت ایرانی مسلمان را برای همیشه معنی کردند. بی شک آنان کسانی هستند که فرزندان این آب و خاک همواره به بالای بلندشان خواهند بالید!
کیست که نام آنان را با افتخار و غرور بر زبان نراند!
«پیک افتخار» تجدید خاطره ای است برای آنان که بودند و دیدند؛ و آیینه ای است برای آنان که نبودند اما تشنه ی رؤیت خورشید وجودشان هستند.
ستاد آیههای ایثار و تلاش
۱
تیمسار جعفری (فرمانده لشکر خوزستان در زمان شاه) برای افتتاح مسجدی که در پادگان ساخته بود، مراسمی تدارک دیده بود. یکی از دوستان حسین، از او دعوت میکند که در ابتدای این جلسه، قرآن بخواند. حسین در جلسه حاضر میشود و در گوشه ای مینشیند. با ورود تیمسار به سالن، همه ی حاضرین به احترام او از جا بلند میشوند؛ حسین به بهانه ی خواندن قرآن بلند نمی شود. برنامه شروع میشود؛ حسین به پشت تریبون میرود و این آیات را از سوره ی نساء انتخاب میکند و قرائت میکند: «مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله... » (چرا در راه خدا، و برای نجات مستضعفان، قیام نمی کنید؟ )
📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: کتاب فجّار در سجّین و اما آن که کتاب فجّار در سجّین است، السجین: المحبس، یعنی نفوس فجره که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سر تعلّق روح به جسد
بالجمله، اگر چه سفر روح امری که از عالم قدس و سلک ملائکه کروبیان است به اعتبار علاقه اش به این شجره خبیثه جثّه که از عالم اسفل السافلین و معرکه ابلیس و منبع قاذورات صوریه و معنویه و مصدر صفات کلب غضب و خنزیر شهوت و قبر مظلم است، هر چند در اول امر موجب ظلم انسان بر نفس و دخولش در ظلمت است، چنان که حق تعالی به واسطه انهماک اش [۱] در این کالبد مظلمه تکویناً نهی تنزیه مینماید، « وَ لاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ [۲] »، ولی چون به اعتبار مآل و عاقبت تعلّق روح انسانی به او موجب
ترقّیات آدم و نائل شدن او به حقایق و معارف میشود، اعنی آنچه انسان در مقام استعداد در کمون داشت در این علاقه بدن، اگر قوای او را که خداوند برای معاونت و تحصیل کمال به انسان عنایت نموده صرف « فیما خلق لأجله » یعنی: در کسب معارف الهیه نماید، مصلحت آدم تقرّب به آن شجره بدنیه است ؛ زیرا که قبل از هبوطش به مرتبه اسفل السافلین از عوالم مبصرات و مسموعات و خیالیات و موهومات و غیره به کلّی بی خبر بوده. علی الجمله آن هیکل مظلمه است.
صورت [۳] لیلة القدری که نزول ارواح و ملائکه قوی در او است به امر ربّ و به این جهات خیریه که مزرعه آخرت است ممدوح خدا است که میفرماید: این
----------
[۱]: ۲ - انهماک: پافشاری، لجاجت ورزیدن.
[۲]: ۳ - سوره مبارکه بقره، آیه ۳۵.
[۳]: ۱ - کذا / بظاهر عبارت افتادگی دارد.
انسان ادراک حقیقت او را نکرد، دیگر چه چیز است حقیقت او و خیرات و منافع او از برای تو به مفاد: « وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ [۱] »، و چون ظاهر او مستور است، لهذا توصیف فرماید که: « لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ [۲] » اعنی: به اعتبار نتیجه و عاقبت ؛ ولی چون در اغلبِ نفوس شقیّه « أَخْلَدَ إِلَی الاْءَرْضِ [۳] » و اسباب بُعد آنها است از مبدأ، و از این مسافرتشان جز زیان و خسران سودی نبرده، لهذا برای انتباه آنها به تأکید قسم یاد فرموده: « وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الاْءِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ [۴] » چه، سرمایه و زاد سفر که عمر باشد که رأس المال [۵] است صرف نموده، و یعنی تحصیل کمال و نیل معرفتی حاصل نکرده.
پس، اگر انسان بذاته مایل به مبدأ و راغب به معاد خود بود و طریقه صرف رأس المال عمر را در موضوع له خود، اعنی در کسب حقایق و معارف و تهذیب اخلاق که موجب خلاصی او از این دار غرور و قریه « ظالمة اهلها » [۶] است میداشت، ابداً محتاج به ارسال رسل و انزال کتب نبود، اینها عموماً برای خلاصی او است از این شجره خبیثه جثه، و کالبد مظلمه مُوحِشه، لذا قال تعالی خطاباً
لنبیّه: « وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ [۷] ».
----------
[۱]: ۲ - سوره مبارکه قدر، آیه ۲.
[۲]: ۳ - همان، آیه ۳.
[۳]: ۴ - سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۶.
[۴]: ۵ - سوره مبارکه عصر، آیه ۱ و ۲.
[۵]: ۶ - رأس المال: سرمایه.
[۶]: ۷ - اقتباس از سوره مبارکه نساء، آیه ۱۷۵: «الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا ».
[۷]: ۱ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۶۰.
و الشجرة الملعونة فی القرآن، چه رؤیت ظاهر او إبصار به باصره است، و باطن او به معنای معرفت است.
« سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا [۸] » أی سنعرفهم ؛ یا آن که: « أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ [۹] » أی
ألم تعرف.
و تفتین به معنی تلخیص است، چنانکه گذشت آیه « فَتَنَّاکَ فُتُونًا [۱] » أی خلّصناک خلاصاً.
و شجره ملعونه اشاره به همین شجره خبیثه است، که از باب آن که کریهه و منبع اوصاف مذمومه کون و فساد و تخلخل و تکاثف فات خبیثه فرموده، و از حیث آن که مطرود و مُبعد از حق و علت بُعد انسان است از مبدأ نورالانوار ملعونه اش فرموده، چه لعن طرد و اِبعاد است، « یقال لکلّ کریهة ملعونة ».
پس، تأویل آیه شریفه: « وَ مَا جَعَلْنَا [۲] » الی آخره آن که ما قرار ندادیم رؤیا و معارفی که أعرفناک و أعلمناک فی القرآن که مَجمع علوم و معارف است « إلاّ فِتْنَة [۳] »، أی لأجل التخلیص و تجرید الناس من الشجرة الملعونة، یعنی به واسطه خلاصی ارواح انسیه از این شجره مطروده که ایماء به بدن است ؛ زیرا که مرتکب شدن انسان تمام معاصی و منهیات را که موجب بُعد او میشود از رحمت حق تعالی به معاونت تن و جلب شهوات او است، کما قیل:
فرج و کلو و فرج و کلو کرده تو را دنگ و دلو هر که از این دو بگذرد هست کل او هست کل او [۴]
----------
[۸]: ۲ - سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳.
[۹]: ۳ - سوره مبارکه فیل، آیه ۱.
[۱]: ۴ - سوره مبارکه طه، آیه ۴۰.
[۲]: ۵ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۶۰.
[۳]: ۶ - همان.
[۴]: ۷ - حکیم سبزواری، دیوان.
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: طلسم فنی است که چگونگی امتزاج قوای عالیه فعاله با قوای سافله منفعله برای کسب امر غریب را ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا