eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: بسم الله الرحمن الرحیم مقام معظم رهبری: وقتی که خبر شهادت «سیدحسین علم الهدی» را شنیدم، اول چیزی که به ذهنم آمد، شهادت حافظان قرآن در صدر اسلام بود. اشاره «پیک افتخار» عنوانی است برای خاطراتی آموزنده از بزرگ مردان و شیر زنان این مرز و بوم در زمانه ای که تاریکی و ظلمت می‌رفت تا یک بار دیگر آسمان آبی اش را دلگیر کند؛ مردان و زنانی که شرف و غیرت ایرانی مسلمان را برای همیشه معنی کردند. بی شک آنان کسانی هستند که فرزندان این آب و خاک همواره به بالای بلندشان خواهند بالید! کیست که نام آنان را با افتخار و غرور بر زبان نراند! «پیک افتخار» تجدید خاطره ای است برای آنان که بودند و دیدند؛ و آیینه ای است برای آنان که نبودند اما تشنه ی رؤیت خورشید وجودشان هستند. ستاد آیه‌های ایثار و تلاش ۱ تیمسار جعفری (فرمانده لشکر خوزستان در زمان شاه) برای افتتاح مسجدی که در پادگان ساخته بود، مراسمی تدارک دیده بود. یکی از دوستان حسین، از او دعوت می‌کند که در ابتدای این جلسه، قرآن بخواند. حسین در جلسه حاضر می‌شود و در گوشه ای می‌نشیند. با ورود تیمسار به سالن، همه ی حاضرین به احترام او از جا بلند می‌شوند؛ حسین به بهانه ی خواندن قرآن بلند نمی شود. برنامه شروع می‌شود؛ حسین به پشت تریبون می‌رود و این آیات را از سوره ی نساء انتخاب می‌کند و قرائت می‌کند: «مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله... » (چرا در راه خدا، و برای نجات مستضعفان، قیام نمی کنید؟ ) 📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: سر تعلّق روح به جسد بالجمله، اگر چه سفر روح امری که از عالم قدس و سلک ملائکه کروبیان است به اعتبار علاقه اش به این شجره خبیثه جثّه که از عالم اسفل السافلین و معرکه ابلیس و منبع قاذورات صوریه و معنویه و مصدر صفات کلب غضب و خنزیر شهوت و قبر مظلم است، هر چند در اول امر موجب ظلم انسان بر نفس و دخولش در ظلمت است، چنان که حق تعالی به واسطه انهماک اش [۱] در این کالبد مظلمه تکویناً نهی تنزیه می‌نماید، « وَ لاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ [۲] »، ولی چون به اعتبار مآل و عاقبت تعلّق روح انسانی به او موجب ترقّیات آدم و نائل شدن او به حقایق و معارف می‌شود، اعنی آنچه انسان در مقام استعداد در کمون داشت در این علاقه بدن، اگر قوای او را که خداوند برای معاونت و تحصیل کمال به انسان عنایت نموده صرف « فیما خلق لأجله » یعنی: در کسب معارف الهیه نماید، مصلحت آدم تقرّب به آن شجره بدنیه است ؛ زیرا که قبل از هبوطش به مرتبه اسفل السافلین از عوالم مبصرات و مسموعات و خیالیات و موهومات و غیره به کلّی بی خبر بوده. علی الجمله آن هیکل مظلمه است. صورت [۳] لیلة القدری که نزول ارواح و ملائکه قوی در او است به امر ربّ و به این جهات خیریه که مزرعه آخرت است ممدوح خدا است که می‌فرماید: این ---------- [۱]: ۲ - انهماک: پافشاری، لجاجت ورزیدن. [۲]: ۳ - سوره مبارکه بقره، آیه ۳۵. [۳]: ۱ - کذا / بظاهر عبارت افتادگی دارد. انسان ادراک حقیقت او را نکرد، دیگر چه چیز است حقیقت او و خیرات و منافع او از برای تو به مفاد: « وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ [۱] »، و چون ظاهر او مستور است، لهذا توصیف فرماید که: « لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ [۲] » اعنی: به اعتبار نتیجه و عاقبت ؛ ولی چون در اغلبِ نفوس شقیّه « أَخْلَدَ إِلَی الاْءَرْضِ [۳] » و اسباب بُعد آنها است از مبدأ، و از این مسافرتشان جز زیان و خسران سودی نبرده، لهذا برای انتباه آنها به تأکید قسم یاد فرموده: « وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الاْءِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ [۴] » چه، سرمایه و زاد سفر که عمر باشد که رأس المال [۵] است صرف نموده، و یعنی تحصیل کمال و نیل معرفتی حاصل نکرده. پس، اگر انسان بذاته مایل به مبدأ و راغب به معاد خود بود و طریقه صرف رأس المال عمر را در موضوع له خود، اعنی در کسب حقایق و معارف و تهذیب اخلاق که موجب خلاصی او از این دار غرور و قریه « ظالمة اهلها » [۶] است می‌داشت، ابداً محتاج به ارسال رسل و انزال کتب نبود، اینها عموماً برای خلاصی او است از این شجره خبیثه جثه، و کالبد مظلمه مُوحِشه، لذا قال تعالی خطاباً لنبیّه: « وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ [۷] ». ---------- [۱]: ۲ - سوره مبارکه قدر، آیه ۲. [۲]: ۳ - همان، آیه ۳. [۳]: ۴ - سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۶. [۴]: ۵ - سوره مبارکه عصر، آیه ۱ و ۲. [۵]: ۶ - رأس المال: سرمایه. [۶]: ۷ - اقتباس از سوره مبارکه نساء، آیه ۱۷۵: «الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا ». [۷]: ۱ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۶۰. و الشجرة الملعونة فی القرآن، چه رؤیت ظاهر او إبصار به باصره است، و باطن او به معنای معرفت است. « سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا [۸] » أی سنعرفهم ؛ یا آن که: « أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ [۹] » أی ألم تعرف. و تفتین به معنی تلخیص است، چنانکه گذشت آیه « فَتَنَّاکَ فُتُونًا [۱] » أی خلّصناک خلاصاً. و شجره ملعونه اشاره به همین شجره خبیثه است، که از باب آن که کریهه و منبع اوصاف مذمومه کون و فساد و تخلخل و تکاثف فات خبیثه فرموده، و از حیث آن که مطرود و مُبعد از حق و علت بُعد انسان است از مبدأ نورالانوار ملعونه اش فرموده، چه لعن طرد و اِبعاد است، « یقال لکلّ کریهة ملعونة ». پس، تأویل آیه شریفه: « وَ مَا جَعَلْنَا [۲] » الی آخره آن که ما قرار ندادیم رؤیا و معارفی که أعرفناک و أعلمناک فی القرآن که مَجمع علوم و معارف است « إلاّ فِتْنَة [۳] »، أی لأجل التخلیص و تجرید الناس من الشجرة الملعونة، یعنی به واسطه خلاصی ارواح انسیه از این شجره مطروده که ایماء به بدن است ؛ زیرا که مرتکب شدن انسان تمام معاصی و منهیات را که موجب بُعد او می‌شود از رحمت حق تعالی به معاونت تن و جلب شهوات او است، کما قیل: فرج و کلو و فرج و کلو کرده تو را دنگ و دلو هر که از این دو بگذرد هست کل او هست کل او [۴] ---------- [۸]: ۲ - سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳. [۹]: ۳ - سوره مبارکه فیل، آیه ۱. [۱]: ۴ - سوره مبارکه طه، آیه ۴۰. [۲]: ۵ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۶۰. [۳]: ۶ - همان. [۴]: ۷ - حکیم سبزواری، دیوان. 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: نامه تهدید در کتاب خمسین از رجال السالکین نامه زیر که علاءالدین ابن کیا حاکم الموت در پاسخ نامه تهدیدآمیز امیر شام نوشته، آورده است. در شگفتم از کسی که کار مهمی انجام داده که تاکنون نشنیده‌ام و انتظارش نکشیده ام. ای که مرا به شمشیر تهدید کرده ای، پهلوی من نخفته است که آن را به خاک برسانی. تو چون کبوتری در چنگال باز هستی، و یا چون کسی که از کفتار برای دستگیری شیر بیشه بهره برد، و یا چون کسی که با انگشت خود جلو دهان افعی را بگیرد، حال انگشتانش برای او کافی است. و نیز گفته: از نامه تهدید آمیزت به تفصیل و اجمال با خبر شدم، عجب از مگسی که بر گوش فیل نشسته، عجب از پشه که در شمار تمثال درآید. پیش از تو برخی همین تهدیدهارا داشتند، ما آنها را از پای درآوردیم. آنان ادعای باطل کردند و به دست حق نابود شدند، بزودی ظالمان می‌فهمند که پیروزی با کیست. اگر گمان کرده ای که سر از بدنم جدا می‌کنی و حلقه‌های ما را که بر فراز کوهها بنا شده نابود کنی، آرزویی دروغ و خیالی بی اساس در سر پرورانده ای، بعید است که جوهر بوسیله عرض نابود شود و جسم بوسیله مرض از پا بیفتد. اگر بخواهیم به ظواهر و منقولات بپردازیم و باطن و معقول را رهاکنیم، باید به قدر عقل مردم با آنان سخن گوییم. رسول خدا برای ما الگویی نیکو است که فرمود: هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندید، و تو می‌دانی بر سر اهل بیت او و پیروان و یاران و عترت او چه آمد. سپاس خدا را برای همه حال که ستم دیده ایم و ستمگر نبوده ایم، غصب شده ایم و غاصب نبوده ایم، شما حال ما را می‌دانید و از آنچه از دست می‌دهید باخبرید و از مرگی که بدان نزدیک می‌شوید مطلع هستید. حال اگر راست می‌گویید در انتظار مرگ بمانید. البته حال شما نشان می‌دهد که هرگز آرزوی مرگ نخواهید کرد و خدا از حال ستمگران با خبر است. پس لباس زلت بپوش و پوستین بلا بر خود بیفکن زیرا که بزودی از خود تو بر تو چیره خواهم شد و با کمک آنها عظمت تو را می‌شکنم و تو چون همان کسی خواهی شد که گلویش را با ناخن می‌فشارد و دماغش را با دست خود می‌برد. چیزی برای آشکار شدن این حقیقت بر تو نمی گذرد. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 وَ سُئِلَ‌ عَنِ‌ الْإِيمَانِ‌، فَقَال عليه السلام الْإِيمَانُ‌ مَعْرِفَةٌ‌ بِالْقَلْبِ‌، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ‌، وَ عَمَلٌ‌ بِالْأَرْكَانِ‌. هنگامى كه از امام عليه السلام دربارۀ تفسير ايمان سؤال كردند فرمود: ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است
شرح و تفسير حقيقت ايمان امام عليه السلام در اين كلام نورانى خود، كه بر گرفته از كلام رسول اكرم صلى الله عليه و آله است حقيقت ايمان كامل را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده است، هنگامى كه از امام عليه السلام دربارۀ تفسير ايمان سؤال كردند فرمود:«ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است»؛ (وَ سُئِلَ‌ عَنِ‌ الْإِيمَانِ‌ فَقَالَ‌ عليه السلام: الْإِيمَانُ‌ مَعْرِفَةٌ‌ بِالْقَلْبِ‌، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ‌، وَ عَمَلٌ‌ بِالْأَرْكَانِ‌) . در واقع ايمان درختى است كه ريشۀ آن شناخت خدا و پيامبر اكرم و پيشوايان دين و معاد است و به دنبال آن بر زبان ظهور پيدا مى‌كند و ثمرۀ اين شجرۀ طيبه انجام وظايف الهى است، بنابراين كسانى كه در انجام وظايف كوتاهى مى‌كنند ايمانشان ناقص است و از دو حال خارج نيست يا گرفتار ضعف ايمانند و يا هوا و هوس چنان بر آنها غالب شده كه از تجلى ايمان در عمل پيش‌گيرى مى‌كند. ابن ابى‌الحديد در اينجا به نفع مذهب معتزله استفاده كرده مى‌گويد: آنچه امام عليه السلام در اينجا فرموده عين چيزى است كه معتزلۀ اهل سنت به آن معتقدند كه عمل به اركان و انجام واجبات (و ترك محرمات) را در مفهوم ايمان داخل مى‌دانند و آن كس كه عمل نكند نمى‌توان نام مؤمن بر او نهاد، هرچند با قلب پذيرفته و با زبان اقرار كرده باشد و اين بر خلاف اعتقاد اشعرى‌ها از اهل سنت و اماميه است. ولى ابن ابى الحديد از اين نكته غافل شده است كه اماميه، اسلام و ايمان را متفاوت مى‌دانند؛ كسى كه شهادتين را ابراز كند و يقين به خلاف‌گويى او نداشته باشيم در زمرۀ مسلمانان است و جان و مال و خونش محفوظ‍‌، ذبيحۀ او حلال و ازدواج با او مباح است؛ اماميه آن را به معناى اقرار به شهادتين و اقرار به امامت ائمۀ دوازده گانه مى‌دانند و براى آن درجاتى قائلند؛ بعضى داراى درجات پايين، بعضى درجات متوسط‍‌ و بعضى درجات عالى هستند و آنچه در كلام امام عليه السلام آمده اشاره به درجۀ عالى ايمان است. از آن بالاتر چيزى است كه قرآن مجيد در اوائل سورۀ «انفال» بيان كرده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ الَّذِينَ‌ إِذا ذُكِرَ اللّهُ‌ وَجِلَتْ‌ قُلُوبُهُمْ‌ وَ إِذا تُلِيَتْ‌ عَلَيْهِمْ‌ آياتُهُ‌ زادَتْهُمْ‌ إِيماناً وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ‌ يَتَوَكَّلُونَ‌* اَلَّذِينَ‌ يُقِيمُونَ‌ الصَّلاةَ‌ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ‌ يُنْفِقُونَ‌* أُولئِكَ‌ هُمُ‌ الْمُؤْمِنُونَ‌ حَقًّا لَهُمْ‌ دَرَجاتٌ‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌ وَ مَغْفِرَةٌ‌ وَ رِزْقٌ‌ كَرِيمٌ‌» ؛مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دل‌هاشان ترسان مى‌گردد؛ و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى‌شود، ايمانشان فزونتر مى‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توكل دارند.*آنها كه نماز را برپا مى‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزى داده‌ايم، انفاق مى‌كنند.*(آرى،) مؤمنان حقيقى آنها هستند؛ براى آنان درجاتى والا نزد پروردگارشان است؛ و براى آنها، آمرزش و روزى پرارزش است». ١ از اين سه آيۀ شريفه به خوبى استفاده مى‌شود كه ايمان كامل علاوه بر اعتقاد قلبى و عمل به اركان مسائل ديگرى را نيز شامل مى‌شود؛ از جمله اين‌كه هنگامى كه نام خدا برده مى‌شود دل لرزان گردد و احساس مسئوليت كند و هنگامى كه آيات قرآن بر او خوانده شود ايمانش رشد يابد و اينها امورى است كه حتى معتزله نيز آن را شرط‍‌ ايمان نمى‌دانند و جالب اين‌كه در دو مورد از اين آيات واژۀ حصر به كار برده است در ابتدا مى‌گويد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ ...»؛ مؤمنان تنها اينها هستند كه داراى اين صفات پنج‌گانه مى‌باشند» و در پايان آيۀ مى‌فرمايد: «أُولئِكَ‌ هُمُ‌ الْمُؤْمِنُونَ‌ حَقًّا» ؛مؤمنان حقيقى فقط‍‌ آنها هستند» و از اينجا به خوبى روشن مى‌شود كه ايمان داراى درجات متفاوت و مختلفى است. اضافه بر اين در بعضى از روايات كه در منابع اهل بيت آمده است مى‌خوانيم: هنگامى كه دربارۀ ايمان سؤال كردند در جواب فرمودند: «الإيمانُ‌ أنْ‌ يُطاعَ‌ اللّهُ‌ فَلا يُعْصى‌ ؛ايمان آن است كه انسان خدا را اطاعت كند پس هيچ معصيتى به جا نياورد.(اين تعبير معاصى كبيره و صغيره را هر دو شامل مى‌شود)». ١ در حديث ديگرى از همان امام (امام صادق عليه السلام) آمده است كه در برابر اين سؤال كه آيا ايمان عمل است يا قولِ‌ بدون عمل (اعتراف به شهادتين) امام عليه السلام فرمود: «الإِيمانُ‌ عَمَلٌ‌ كُلُّهُ‌ وَ الْقَوْلُ‌ بَعْضُ‌ ذلِكَ‌ الْعَمَلِ‌ ؛ايمان تمامش عمل و قول بخشى از آن عمل است». ٢ از اين تعبيرها استفاده مى‌شود كه ايمان، اطلاقات مختلفى دارد؛ گاه به حد اقل آن اشاره شده و گاه به حد اكثر و گواه آن حديث معروفى است كه از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه مى‌فرمايد: «الإيمانُ‌ عَشْرُ دَرَجاتٍ‌ فَالْمِقْدادُ فِي الثّامِنَةِ‌ وَ أبُو ذَرٍّ فِى التّاسِعَةِ‌ وَ سَلْمانُ‌ فِي الْعاشِرَةِ‌ ؛ايمان ده درجه دارد. مقداد در درجۀ هشتم، ابوذر در درجۀ
نهم و سلمان در درجۀ دهم قرار داشتند». ٣(البته ايمان انبيا و اوصياى معصوم حساب ديگرى دارد).
چراخاک گلهاخراب میشه؟❓❓❓ ✅خاک گلها به خاطر فقیر بودن خاک ،ماندگاری بالا،نامناسب بودن خاک،شرایط اب و‌هوایی ،املاح اب ،افت ،بیماریهای قارچی ،نبود تهویه ،کمبود نور و .....همه ی اینها روش تاثیر داره اگه بخواین خاک خوب برای چند سال داشته باشین خاک ضدعفونی شده ،مغذی و‌سبک باید باشه اگه خاک برگ بخواین استفاده کنین فقط پوسیده و چند ماهه باید باشه خاک برگ که الان تو بازارها هست همش تقلبی و بی فایده است و‌ارزش مواد غذایی نداره فقط به خاطر سبکیش استفاده میکنن اگه این خاک برگ استفاده نشه برای همیشه خاک خوب دارین چون ببشتر ببماریهای قارچی و افت از خاک برگ نپوسیده است تا جایی میتونین برای داخل خونه کمتر استفاده کنین ولی برای محیط بیرون چون تهویه بالا و‌نور خوبی داره میتونین استفاده کنین
زردشدن برگ این زردی برگها از ابیاری زیاد هست خاک نامناسب هست کامل از گلدون دربیارین ریشه ها و‌ساقشو چک کنین اگه پوسیدگی بود کاتش کنین و‌بزارین پبنه ببنده بعد داخل مخلوط کوکوپیت و خاک کاکتوس و گلدون دهانه ی ۲۰ بکارین ابیاری چهار روز بعد انجام بدین . برگهای زرد شده رو حتما تا جاییکه زرده هرسش کنین و‌داخل طوقه ها حتما چک‌کنین که افت زنگ زدگی نداشته باشه اگه داشت با سم کنه کش ،یا کونفیدور همه ی قسمتها گل و‌ریشه ها هم حتما سم پاشی كنین بذارین بعد از سم پاشی توی هوای ازاد خشک بشه بعد بکارین اگه ریشه ها پوسیدگی نداشت همین شرایط بالا انجام بدین انشالله درست میشه فقط تو ابیاری دقت کنین در فصل سرما با توجه به خاک و‌دما ابیاری کنین ده روز کافیه در مسیر سرما نباشه ،ابیاری با اب ولرم باشه،داخل طوقه ها ابیاری نشه