☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
چکار کنیم جزء کسانی نباشیم که ترس دارند اگر حضرت بیاد ایمان شون رو از دست میدن؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻شما اگر صفات امام زمان (عج) را بشناسید و بدانید که امام عصر امام مهربانی هاست، امام صلح است، امامی رئوف و مهربان است، امامیست که از پدر و مادر هم مهربانتر است، امامیست که از برادر هم دلسوزتر است یقینا متوجه میشوید که این امام، امامی نیست که اگر بیاید گردن می زند.
🔸این فکرها و این افکارها برای این است که ما امام را خوب نشناختیم. فکر میکنیم که امام نعوذبالله یک هیولایی است که اگر بیاید من گنهکار را می کشد یا اگر بیاید منی که هنوز برای امام زمان کار نکردم را می کشد!!
👈🏻نه، امام این طوری نیست! امام کسی است که واقعا با مهربانی با مردم رفتار میکند و آن کسانی که به یادش هستند، امام هم به یادشان است. پس ما هر چه قدر بتوانیم امام را بیشتر بشناسیم، یقینا این ترس ما هم کمتر می شود.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پس از پیروزی انقلاب، مأمور شکنجه کننده ی حسین به همراه دیگر شکنجه گران دستگیر شد. از حسین خ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۲۷
شب حمله ی عراق به خرمشهر، حسین بین نماز مغرب و عشا، در مسجد جزایری
سخنرانی کرد و پیشنهاد کرد که پس از نماز، تا مقر سپاه راهپیمایی انجام شود. پس از نماز، نمازگزاران به منظور اعلام آمادگی در دفاع از کشور، راهپیمایی کردند و مقابل مقر سپاه پاسداران تجمع نمودند. در آنجا فریاد حسین به گوش میرسید که میگفت: امشب، شب عاشورا است. کسانی که میخواهند با اباعبدالله ع باشند، تصمیم خود را بگیرند!
آن شب چند اتوبوس از داوطلبان به سوی خرمشهر حرکت کردند.
۲۸
با پولی که قرض کرده بود، یک دستگاه موتور گازی خریده بود. با این موتور به رادیو اهواز میرفت و سخنرانی جنگهای پیامبر را اجرا میکرد. از رادیو درمی آمد و با همان موتور به
جلسه فرماندهان میرفت تا در جریان وضعیت جبهه قرار گیرد.
۲۹
در پاسخ به این سؤال که چرا به هویزه آمده است، گفت: من قبلاً نهج البلاغه را به صورت نظری تدریس میکردم و حالا میخواهم در هویزه آنچه را که تدریس کرده ام، به صورت عملی پیاده کنم.
۳۰
با رزمندگان نماز جماعت خواندیم. بعد از نماز بچهها دور من جمع شدند و هر کس با من صحبتی داشت. بعد از لحظاتی نگاهم به سید حسین افتاد. دیدم قرآنی در دست دارد و عده ی زیادی از بچهها دور او هستند. به
قدری زیبا از قرآن و استقامت در جنگ و... صحبت میکرد که من تعجب کردم.
📚پیک افتخار خاطرات شهید حسین علم الهدی
https://eitaa.com/zandahlm1357