.......:
۳۵- نیّتهای سالم
پرتوی از اسرار نماز » نیّتهای سالم
نیّتهای ناسالم و ریایی، شکلهای فراوان داشت که به برخی اشاره شد. قصد قربت و نیّت الهی نیز ممکن است در قالبهای مختلفی ظاهر شود که البته بعضی با ارزش تر است. برخی از این قالبها چنین است:
۱- ترس از مقام و دادگاه الهی
انجام عبادت یا ترک معصیت، گاهی از روی ترس از دوزخ و سختی حضور در دادگاه الهی و پاسخ گویی به خداوند است. هراس از دشواریهای قیامت نیز میتواند انگیزه صمیمی برای برخی کارها باشد. درباره اطعام خالصانه امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه علیها السلام قرآن میگوید: «إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً» (۲۷۰)
ما (که غذای خود را به مسکین و یتیم و فقیر دادیم) از خدایمان در روز گرفته و سیاه قیامت هراس داریم!
۲- امید به پاداش
رسیدن به پاداشهای بهشتی نیز، نیّت سالمی در عبادت است. قرآن نیز در صدها آیه از بهشت و لذائذ آن به عنوان پاداش صالحان یاد کرده و در روایات بسیاری نیز، پاداشهای اخروی برای اعمال صالح بیان شده است و این پاداش ها، ایجاد انگیزه در انسان میکند.
پس، توجّه به حسرت ریاکاران در روز قیامت، انسان را به مرز اخلاص نزدیک میکند.
۳- تشکّر از نعمت ها
سپاس نعمتهای بی حدّ الهی نیز از نیّتهای صالح در عبادت است.
علی علیه السلام فرموده است:
«لَوْلَمْ یَتوعَّدِ اللّهُ عَلی مَعْصِیَتِه لَکانَ یَجِبُ اَلا یُعْصی شُکْراً لِنِعَمِه» (۲۷۱) اگر خداوند بر نافرمانی اش، وعده عذاب هم نمی داد، واجب بود که به عنوان سپاس نعمت هایش، معصیت نشود.
۴- حیاء
گاهی انگیزه انجام ترک عملی، شرم از پروردگار است. وقتی انسان، عالم را محضر خدا بداند و خداوند را ناظر بر خویش بشناسد، به احترام خداوند، تخلّف و معصیت نمی کند. در حدیث است:
«اُعْبُداللّه کَأنّکَ تَراهُ، فاِنْ لم تکُنْ تَراهُ فَاِنَّه یَراکَ»
خدا را چنان عبادت کن که گویا او را میبینی، اگر تو او را نمی بینی، او تو را میبیند.
۵ - محبّت خدا
کسانی که عبادتشان، روی انگیزه عشق و محبت است و این که خدارا شایسته پرستش میبینند. اسوه چنین عابدان، امیرمؤمنان است که در نهج البلاغه میفرماید: عدّه ای خدارا به امید بهشت میپرستند، این عبادت تاجران است. برخی از روی ترس از دوزخ عبادت میکنند، این عبادت بردگان است. امّا آزادمردان، خدا را به سپاس نعمت هایش عبادت میکنند. [۱]
و در مناجاتی عرضه میدارد که خدایا... تورا شایسته عبادت یافتم و پرستیدم: «بلْ وَجَدتُکَ اهلاً لِلعبادةِ فعبدتک»
در قیامت نیز، انسانها بر اساس نیّت هایشان برانگیخته میشوند، رسول خداصلی الله علیه وآله فرموده است: «اِنّما یُحشَرُالنّاسُ عَلی نیّاتِهم» [۲]
----------
[۱]: ۲۷۲) نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷.
[۲]: ۲۷۳) محجةالبیضاء، ج ۵، ص ۷۷.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
۳۶- دانشگاه حکمت
پرتوی از اسرار نماز » دانشگاه حکمت
اخلاص، دانشگاهی است که فارغ التحصیلان آن در مدّت چهل روز، به مدارج عالی حکمت میرسند و در سایه اخلاص، به حدّی از بصیرت و یقین میرسند که فوق تصوّر است.
در حدیث، از رسولخدا صلی الله علیه وآله نقل شده است:
«مَنْ اَخلْصَ لِلّهِ اربعینَ صَباحاً ظَهَرتْ یَنابیعُ الحِکمةَ مِنْ قَلْبهِ عَلی لِسانهِ» (۲۷۴) هر کس چهل شبانه روز تمام کارهایش برای خدا باشد، (چنان آماده لطف مخصوص الهی میشود که) چشمههای حکمت از دلش بر زبانش جاری میشود.
پرتوی از اسرار نماز » ریشه اخلاص
آنکه گرفتار ریا میشود، هنوز به مرحله یقین و باور نرسیده است.
علی علیه السلام میفرماید: «الاخلاصُ ثَمَرةُ الیَقین» (۲۷۵)
اخلاص، نتیجه یقین است.
ممکن است انسان به خدا و قیامت و پاداش و... علم داشته باشد، ولی علم انسان، تا به مرحله یقین و باور نرسد، آن تأثیر گذاری لازم را نخواهد داشت. همه میدانند که مرده، قادر بر انجام کاری نیست، امّا خیلی ها، در همان حال، از مرده میترسند.
ریاکار، هر چند ممکن است به خدا و قیامت و حساب و کتاب، آگاه باشد، ولی آگاهی او چون به مرحله یقین نرسیده، از اخلاص دور میشود. این یقین هم در سایه عبادت بسیار فراهم میآید.
قرآن میگوید: «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ» (۲۷۶)
آنقدر عبادت کن تا یقین به تو برسد.
اگر یقین داشته باشیم که عالم، محضر خداست، عزت و ذلّت به دست اوست، دنیا و جلوههای آن، سرمایههایی کم سود و گذرا و فریبنده است، به اخلاص در عمل کشیده میشویم.
نان خود را به او دادند و خود، با آب افطار کردند. روز دوّم و سوّم هم این ماجرا تکرار شد. خانواده که سه روز، بی غذا روزه گرفته بودند، با رنگ پریده خدمت پیامبر رسیدند.
سوره دهر درباره آنان نازل شد که اشاره به این عمل خالصانه دارد: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَلَا شُکُوراً» (۲۷۷) ما شما را بخاطر خدا، اطعام میدهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم.
آنان، با اخلاص و بخاطر خدا، اطعام کردند، اطعام و بخششی که جزء خصلت و روحیه آنان بود، غذای مورد علاقه خود را دادند، از تکرار مهمان یا سائل، خسته و ناراحت نشدند و هیچ توقع و چشمداشت تشکّر هم از آنان نداشتند.
انسان ممکن است گاهی بدون پول، کار کند ولی مایل باشد کارش در جامعه مطرح باشد.
گاهی با زبان میگوید که توقّع پاداش ندارد ولی در دل، میخواهد.
گاهی اگر از کار خوب و فعالیت هایش قدردانی نمی شود، دلسرد و ناراحت میشود و اگر به تناسب مقامش از او احترام به عمل نمی آید، دلگیر میگردد.
اینها نشانههای عدم اخلاص است. مخلص، کسی است که انتقاد یا تمجید مردم در عمل به تکلیف او، بی تأثیر باشد و انسان به وظیفه عمل کند، چه بدانند و تشکّر کنند، یا بی خبر باشند و ناسپاس.
۲- توجّه به تکلیف، نه عنوان
نشانه دیگر اخلاص، آنست که انسان در عمل، دنبال کاری برود که ضروری و تکلیف است و بر زمین مانده، هر چند پول و عنوان و شهرت در آن نباشد و برای انسان، رفاه و درآمد و اعتبار اجتماعی فراهم نیاورد. مثل خدمت در مناطق محروم یا روستاها و محیطهای کوچک و دور دست و بد آب و هوا، یا پرداختن به کارهای لازمی که نمود اجتماعی چندانی ندارد، ولی وظیفه است.
زمانی در جوانی دو کلاس برای کودکان و جوانان داشتم. در مسیر راه، اگر جوانان به من ملحق میشدند، احساس غرور میکردم، ولی وقتی کودکان به دنبالم میافتادند، کمی احساس کوچکی میکردم. از بازارچه ای عبور میکردیم. پیرمرد بیسوادی از یک مغازه بیرون آمد و به من گفت: آیا برای خدا درس میدهی؟ من هم به اطمینان این که پول نمی گیرم، گفتم: آری. گفت: اگر برای خدا درس میدهی، خدای بچهها با خدای
بزرگسالان و جوانان یکی است و اگر به تو میگویند معلّم بچهها و قصّه گوی کودکان، نباید ناراحت شوی.
کلام آن پیرمرد را، یک ارشاد الهی میدانستم که به من الهام میداد: خدای بزرگان و گمنامان، یکی است. کاش به جایی برسیم که شرکت در جلسات معروف و غیر معروف، تحصیل نزد افراد مشهور یا گمنام، خدمت در مراکز با نمود و بی نمود، تدریس مراحل ساده و ابتدایی یا سطوح عالی
و نهایی برای ما یکسان باشد و عزّت را از خدا بخواهیم، نه از پول و شهرت و لباس و کفش و کلاه و مقام...!
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
۳- پشیمان نشدن از کار
کسی که برای خدا کار میکند و از دیگران انتظاری ندارد، هرگز از کارش پشیمان نمی شود، زیرا چون برای خداوند کار کرده، اجر خود را برده است، چه نتیجه دنیایی و مطلوب بدهد یا نه.
اگر بخاطر خدا برای دیدار مؤمنی یا عیادت بیماری رفتید، و در منزل نبود یا امکان دیدار فراهم نشد، پشیمان نمی شوید، چون ثواب خویش را برده اید.
اگر ما هر روز، از احترام ها، پذیرایی ها، خدمتها و همکاریها پشیمان میشویم، باید در «قصد قربت» خود، تجدید نظر کنیم.
۴- یکسانی استقبال یا بی اعتنایی مردم
در انجام وظیفه، برای اهل اخلاص، تفاوتی نمی کند که مردم از او استقبال کنند یا با بی اعتنایی برخورد نمایند. ستایش و انتقاد در نظر آنان یکسان میباشد. اگر کسی از استقبال مردم شاد شود و از بی اعتنایی شان دلسرد گردد، نشان ضعف اخلاص است. البته ممکن است کسی توجیه کند که خوشحالی من از آن جهت است که مردم دور حق جمع میشوند و ناراحتیام از سردی مردم نسبت به دین و ایمان است، ولی گذشته از این
توجیه، باید دید در دل چه میگذرد.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است:
«للمرائی ثلاثُ عَلامات: یَکْسَلُ اذا کانَ وَحْدَهُ وَ یَنْشَطُ اِذا کانَ فیِ النّاسِ، وَ یزیدُ فی العَمَل اِذا اُثِنَی عَلیِه وَ یَنْقُصُ اِذا ذُمَّ» (۲۷۸) ریاکار، سه نشان دارد: وقتی تنهاست، با کسالت و بی حالی است، وقتی با مردم است، نشاط (در عبادت و عمل) پیدا میکند، اگر تعریفش کنند، کار بیشتری میکند، و اگر بدگویی کنند، کم کاری میکند.
خداوند، مارا از این بیماری خطرناک، مصون دارد و همچون پزشکانی نباشیم که با مرضی از دنیا میروند که خود، متخصّص درمانِ آنند! و چنین مباد که ما درباره اخلاص بنویسیم ولی خود، با ریا و شرک از دنیا برویم.
۵ - تداوم انگیزه و عمل
انسان مخلص، ساخته وظیفه و تکلیف الهی است، نه ساخته جوّ و شرایط و صرف این و آن. بنابراین آنچه را که تکلیف اوست، به طور مستمر و یکنواخت انجام میدهد و از تکرار آن عمل، حتی
برای هزارمین بار، خسته نمی شود. ممکن است بخاطر ضعف جسم یا پیری، کمتر کار کند، ولی نشاطش و انگیزه اش تغییر نمی کند.
۶- مانع نبودن مال و مقام
برای افراد با اخلاص، مال و مقام، مانع انجام وظیفه نیست. حتی «خود» را هم فدای تکلیف میکند و در این مسیر، از خواستههای خود نیز میگذرد. اگر دلبستگی به مال و مقام و خویشان و دوستان مانع انجام وظیفه باشد، اخلاص رخت برمی بندد. قرآن میگوید:
اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خویشاوندان و اموال و تجارت و خانههای دلپسند، در نظر شما از خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا، محبوب تر باشد، منتظر قهر و عذاب الهی باشید. (۲۷۹)
انسان مخلص، اسیر مکان و زمان و قیافه و همسر و مسکن و خود نیست و فقط رضای الهی را میبیند.
می گویند: اسب سواری به جوی آبی رسید. هر کاری کرد و هر چه شلاّق زد، اسب قدم در آب نگذاشت. خود وارد آب شد و افسار اسب را کشید، باز هم نیامد، حکیمی آنجا بود، گفت: سوار بر اسب شو با چوب و بیلی که داری آب را گل آلود کن تا اسب عبور کند. او چنان کرد و اسب به راحتی از آب گذشت.
اسب سوار دلیل آنرا پرسید. آن مرد حکیم گفت: اسب که عکس خود را در آب زلال جوی میدید، حاضر نبود پا روی خودش بگذارد. ولی چون گل آلود شد، عبور کرد...!
آری... کسانی که خودبین باشند و علاقه به مال و مقام و فرزند و شغل برایشان مطرح باشد، نمی توانند مخلص باشند، چون در مسیر اخلاص، باید از همه چیز گذشت.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
۷- یکی بودن ظاهر و باطن
انسان ممکن است در شرایطی یا نزد کسانی، نوعی تظاهر نشان دهد و کارهایی کند که مخالفِ وضع درونی و شخصی اش باشد. یا اگر تنها باشد و در خلوت، به گونه ای باشد که در حضور دیگران از آن پرهیز میکند. این نوعی ریا میباشد. البته رعایت ادب، مسئله دیگری است.
علی علیه السلام میفرماید: «مَنْ لَمْ یَخْتَلِف سِرُّهُ وَ عَلانیّتهُ وَ فِعلُه و مقالَتُه فَقَدْ اَدّی الامانَةَ وَ اَخْلَصَ العِبادةَ» (۲۸۰)
کسی که ظاهر و باطنش یکسان و گفته و عملش هماهنگ باشد، امانت الهی را ادا کرده و عبادت را خالص انجام داده است.
انسان با اخلاص، بدون در نظر گرفتن پسند و رضایت این و آن، به وظیفه عمل میکند و در راه خدا، از هیچ ملامتی هم نمی ترسد: «یُجَهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَا ئِمٍ» (۲۸۱)
۸ - نداشتن تعصّب گروهی
اخلاص، انسان را به تلاش همیشگی و همه جایی و خستگی ناپذیر وامی دارد. ولی بدون اخلاص، گاهی گرایشهای باندی و گروهی در کار است. اگر آن وابستگی و عضویّت در یک گروه باشد، فعّال و با نشاط است و اگر از آن مدار خارج شد، نشاط قبلی را از دست میدهد، حتی ممکن است منزوی و گوشه گیر یا حتّی مخالف شود و کار شکنی کند. انسان با اخلاص، در انحصار باند و تشکیلات خاصّ نیست و تعصّب گروهی نمی ورزد و اگر
گروهی را باطل تشخیص داد، از آنان کناره میگیرد و از گروه پرستی و تعصّبات شرک آمیز قومی، قبیلگی و منطقه ای و حزبی (که با ورح اخلاص ناسازگار است) دور میشود.
قرآن میفرماید: وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَرَی عَلَی شَی ءٍ وقَالَتِ النَّصَرَی لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَی شَی ءٍ (۲۸۲)
یهود نژاد پرست، نصارا را بی ارزش میدانست و نصارای متعصّب، یهود را پوچ میدانست.
البته اگر حزب یا گروه و تشکیلاتی حق بود، باید از آن حمایت کرد.
منظور این است که نباید باطل خود را حق دید و حق دیگران را باطل پنداشت.
۹- استقبال از کارهای انجام نشده
اگر اخلاص و دلسوزی در کار باشد، انسان دنبال کارهای لازم و زمین مانده میرود که خلاء آن محسوس است و کسی نیست که انجامش دهد، چون نام و نانی ندارد یا مهمّ به حساب نمی آید.
برای ساختمان، شیشه و قفسه و پرده هم لازم است، حمام و دستشویی هم.
در یک سفره، هم غذا و گوشت و... لازم است، هم نمک. افراد با اخلاص، از انجام کارهای زمین مانده ابایی ندارند و به کوچکی و بزرگی آن هم نمی نگرند و معتقدند گاهی خداوند، به کارهای خوب کوچک، برکت و آثار بزرگی میبخشد.
علامه طباطبایی (ره) وقتی از حوزه علمیه نجف به قم آمد، دید که درس فقه و اصول بسیار است ولی درس تفسیر و فلسفه گفته نمی شود. شروع به تدریس این دو علم کرد. هر چند عدّه ای از روی خیرخواهی، اعتراض میکردند که این کار، با شأن مرجعیّت آینده سازگار نیست ولی او، بنا به تشخیص نیاز و مصلحت حوزه، به تفسیر و فلسفه پرداخت و «المیزان» را تألیف کرد.
آری... لطف خداوند، به اخلاص افراد است، نه عنوان.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
۱۰- انصراف از خطا
آنکه در کار اشتباه خود، سماجت و پافشاری میکند مخلص نیست. فرد با اخلاص، اگر تشخیص داد که کار و راه بهتری وجود دارد. از مسیر خطا منصرف میشود و یا کار را به کاردان تر وامی گذارد.
بسیارند کسانی که مدّتی راه خطا میروند، ولی وقتی برایشان خطای آن آشکار شد، حاضر نیستند دست بردارند و آنرا نوعی عقب گرد و شکست میپندارند. در حالی که اصرار بر خطا، شکست بزرگتری است. افراد مخلص، روح بلند و سعه صدر دارند و بزرگ منشی آنان، مانع تن دادن به پستیها و حقارتها میشود.
پرتوی از اسرار نماز » نتیجه اخلاص
ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانیّت ضمیر و صفای باطن و بصیرتی به همراه دارد که انسان را در پیچ و خمهای زندگی و بن بستها و مشکلات، هدایت میکند.
علی علیه السلام میفرماید: «عِنْدَ تحقیق الاِخلاصِ تَسْتَنَیرُ البَصائِر» (۲۸۳)
هرگاه خلوص در دل آید، نورانیّت و بینش به همراه آن میآید.
این همان «فرقان» است که قرآن کریم، آنرا از نتائج تقوا میشمارد (۲۸۴) و نیز میفرماید:
اگر تقوا داشته باشید، خداوند برای شما نوری قرار میدهد که با آن، راه خود را میروید: «یَجْعَل لکم نوراً تَمْشُونَ بِهِ» (۲۸۵)
اخلاص و دوری از هوای نفس و تقوا، این نتیجه را دارد که روشن بینی انسان را میافزاید و انسان را از تاریکیهای شرک و جهل و هوس، به فضای نور و توحید و علم میرساند. آنکه اخلاص داشته باشد به فوز و رستگاری میرسد: «اِنْ تَخْلُصْ تَفُرْ» (۲۸۶)
اخلاص، ارزشی فوق العاده دارد و در عین حال، بسیار دشوار است. امام سجاد علیه السلام در دعاهای سحرهای ماه رمضان از خداوند میخواهد که دل را از نفاق و عمل را از ریا پاک گرداند:
«اللّهم طَهِّر قَلْبی مِنَ النِّفاقِ وَ عَمَلی مِنَ الرّیاء»
و نیز، امام حسین علیه السلام در دعای عرفه، از خداوند اخلاص در عمل را میطلبد: «.. ولاخلاصَ فی عملی».
خالص و گوارا را از میان غذا و خون پدید میآورد. (۲۸۷) انسان خالص نیز باید از لابلای آلودگیها و ناپاکیهای محیط، جان خود را سالم نگهدارد و نیّت و عمل خود را از آلایش ریا پاک سازد و روسفید بیرون آید. اینگونه اخلاص
است که ارزشمند و مهم است.
مخلص، خود را در اختیار پروردگار میگذارد و دل را خانه محبّت او میسازد و انگیزه الهی را بر همه اعمال و رفتار خویش حاکم میکند و از این راه به عزّت و سربلندی میرسد.
حضور در نماز
پس از نیّت، آه تصمیم بر انجام عبادت برای خداوند است و بر پایی نماز به قصد تقرّب به پروردگار،
و آمادگی روحی و توجّه آامل به پروردگار، تکبیر « حضور قلب » وارد نماز م یشویم. همراه با
می گوئیم. این توجّه و حضور دل، همچون روح برای نماز است.
اللّه اآبر
خدا برتر و بزرگتر از فکر و خیال ما و برتر از توصیف با قلم و بیان ماست. عظمت او، فراتر از درک و
شناخت تصوّر ماست.
هر چه را اراده آند، در همان لحظه انجام میگیرد. فرمانش مطاع است. پدیدهها و انسان را از
نیستی به وجود آورده، همه را روزی داده، هدایت آرده، بازگشت همه به سوی اوست و جان
وهستی همه جانداران و جمادات، در دست قدرت اوست. اوست آه عزّت میبخشد و ذلیل
می آند، بی نیاز است و همه به او محتاجند. انسانها را در رحم مادران، تصویرگری میآند، غرائز
هدایتگر را در فطرت آنها به ودیعت میگذارد، بیماریها را شفا میدهد، ناتوانان را توان میبخشد،
همه چیز مردنی و فانی است مگر ذات او. در قیامت، حساب و آتاب و پاداش و آیفر همه، با
اوست. آنروز معلوم خواهد شد آه همه آاره اوست و دیگران را آاری ساخته نیست و آنانکه به
درگاه غیر او روی آورده اند، باخته و زیان آرده اند... (همه اوصافی آه ذآر شده، برگرفته از آیات قرآن
آریم است)
نمازمان با نام چنین خدای عظیمی شروع میشود.
پس از نیّت، تکبیرةالاحرام م یگوییم ووارد نماز میشویم....
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
اللّه اکبر، شعار برتری و اعتلای مکتب و عقیده ماست.
نماز، با «اللّه اکبر» شروع میشود و با «رحمةالله» ختم میگردد.
نمازی که هم توجّه قلبی دارد، هم توصیف و ثنای زبانی دارد، هم حمد و ذکر را با گوش میشنویم، و هم با اندام و حرکات اعضاء به عبادت میپردازیم.
نمازی که با نام «اللّه» آغاز میشود، نه مثل بت پرستان و مسیحیان و طاغوتیان، که با نام بت، یا نام عیسی علیه السلام یا طاغوتها و شاهان، کار را شروع میکنند.
نمازی که همراه با اللّه اکبر است، و این شعار، که خط بطلان بر باطلها و قدرتهای پوچ میکشد، در طول نمازهای واجب و مستحب روزانه، هشتاد و پنج بار تکرار میشود و پیش از نماز و پس از نماز هم، با عناوین مختلف، به صورت مستحب، بازگو میشود.
و این شعار، در طول نمازها تکرار میشود و رمز رشد و تربیت ما در ابعاد معنوی، در سایه همین تکرارهاست.
خدا، بزرگتر از همه چیز است.
بزرگتر از آنکه با دیگران مقایسه شود وبا حواس ظاهری درک شود.
بزرگتر از هوسهای ما و حرفهای دیگران و وسوسههای شیطان و جلوههای دنیا.
اگر خدا در نظر ما بزرگتر باشد و «اللّه اکبر» از عمق جانمان و از روی ایمان و باور، برآید، دیگر دنیا و جاذبه هایش، قدرتها و جلوه هایشان، در نظر ما کوچک و بی جلوه خواهد شد.
رضای او، در نظر ما از هر چیزی برتر خواهد بود.
امام صادق علیه السلام میفرماید: همین که در شروع نماز، تکبیر میگویی، باید تمام هستی نزد تو کوچک باشد، جز «او». وگرنه، خطاب میشود: تو دروغگویی!
اگر در فکر نمازگزار، چیز دیگری بزرگ باشد، دروغگو به حساب میآید، همانگونه که منافقان به زبان، به پیامبری رسول خدا صلی الله علیه وآله گواهی میدادند، ولی به حرف خود ایمان نداشتند. خداوند آنان را دروغگو نامید: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَفِقِینَ لَکَذِبُونَ» (۲۸۹) چرا که اینگونه دوگانگی زبان و عقیده، نوعی نفاق است. از این رو، امام صادق علیه السلام میفرماید: خداوند به چنین
نمازگزاران خطاب میکند: «اتَخْدَعُنی؟ وَ عِزَّتی وَ جَلالی لاحْرِمَنّکَ حَلاوَةَ ذِکری لاحْجَبنَّکَ عَنْ قُربی وَالْمَسَرَّةَ بمناجاتی» (۲۹۰)
آیا با من حیله و نیرنگ میکنی؟ سوگند به عزّت و جلال خودم، شیرینی ذکر و یاد خود را از تو میگیرم و تو را از مقام قرب خویش و لذّت مناجاتم، محروم میکنم.
مرحوم فیض کاشانی پس از نقل این حدیث، میگوید:
هرگاه در نماز، حلاوت و شیرینی مناجات را یافتید، بدانید که تکبیر شما مورد قبول و تصدیق خداوند متعال است، و اگر چنین نبود، بدانید که خداوند شما را از درگاه خویش رانده و گفته شما را تصدیق نکرده و مارا دروغگو میداند. [۱]
آری... خدا بزرگتر است. بزرگتر از همه گفتنیها و نوشتنیها و اندیشه ها...
کسی که چنین عقیده داشته باشد، همه چیز در نظر او کوچک میشود، ومثل رهبر انقلاب (قدس سرّه) حتی به آمریکا هم میگوید: هیچ غلطی نمی تواند بکند.
مگر نه اینکه هواپیما، هر چه بیشتر اوج بگیرد و بالا رود، خانهها و ساختمانهای زمین، کوچکتر به نظر میآید؟ آنکه خدا در نظرش مهم و عظیم باشد، جز خداوند، در نظرش بی مقدار، جلوه میکند.
علی علیه السلام این را از اوصاف اهل تقوا میشمارد که: «عَظُمَ الخالِقُ فی اَنْفُسِهم فَصَغُرَما دُوَنُه فی اَعْیُنِهم» [۲]
----------
[۱]: ۲۹۱) همان.
[۲]: ۲۹۲) نهج البلاغه، خطبه همام (وصف متقین).
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
یپنداشتند و برای هر چیزی، یک «ربّ النوع» میشناختند. خدا، همه موجودات و حیوانات و پدیدهها را تحت پرورش دارد، مالک و مدیر و مدبّر همه است، هم میآفریند، هم اداره و تربیت میکند.
«اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»
سایه رحمت عام او، بر سر همه گسترده است، حتی رحمتش، بیش و پیش از غضب اوست: «سَبِقَتْ رَحمتُهُ غَضَبَه».
برای خلافکاران، راه «توبه» قرار داده است، و متعهّد شده توبه را تا دم مرگ هم بپذیرد و توبه کنندگان را دوست میدارد: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْتَوَّبِینَ» (۳۰۸) و رحمت و بخشایش را بر خود، الزامی ساخته است: «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (۳۰۹) و همه را امیدوار ساخته و به رحمت خویش فراخوانده است: «لَاتَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ
جَمِیعاً» (۳۱۰)
از مظاهر رحمت الهی، اینست که حتی بدیها را به خوبی تبدیل میکند: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَتٍ» (۳۱۱)
حتی تلخیها، بلاها وسختیها هم، بگونه ای رحمت است، تا انسان را از غفلت بیدار کند، به تکاپو وادار سازد. تحمّل مشکلات نیز برای اولیاء خدا شیرین است. چون در برابر تلخی ها، پاداش میبرند.....
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
«مَالِکِ یَوْمِ الدِّین»
مالک روز جزا است. این صفت دیگری است که برای خدا ذکر شده و در پی انحصار حمد و ستایش برای خداوند، بیان شده است. انسان، بیشتر در سه مورد و حالت، تشکّر میکند:
۱- توجّه به لطف گذشته
۲- توجّه به محبّت فعلی
۳- امید به لطف آینده
با این حساب، همه ستایشها باید از آن خدا باشد، چرا که هم گذشته ما را تأمین کرده، هم در حال حاضر از نعمتها و رحمت و لطف او برخورداریم و هم در آینده و قیامت، سر و کار ما با او و چشم امید ما به لطف و کرم اوست.
او مالک است، مالک واقعی نه اعتباری و موقّت و کم ارزش!
انسانها گرچه در دنیا، در تار و پود شرکهای پیدا و پنهان اسیرند، ولی در قیامت، همه در خواهند یافت که جهان و هر چه در آنست، از اوست و مالک هستی و فرمانروای مطلق و حاکم حقیقی اوست: «وَالْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ» (۳۱۲)
در قیامت، از مردم سؤال میشود: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ» حکومت، امروز از آن کیست؟
می گویند: «لِلَّهِ الْوَحِدِ الْقَهَّارِ» (۳۱۳) از آن خدای یکتای قهار و نیرومند.
جمله مالک یوم الدین، انسان را به یاد حسابرسی قیامت میاندازد، تا به حساب انسان نرسیده اند، انسان خود باید به حساب خود برسد. (۳۱۴)
امام سجاد علیه السلام وقتی به این جمله در نماز میرسید، آنرا آنقدر تکرار میکرد که نزدیک بود روح از بدنش پرواز کند. (۳۱۵)
«دین»، به معنای «جزا» است. خدا، مالک روز جزا و پاداش است. در این سوره، هم به رحم الهی اشاره شده، هم به قهر و عدالت او، تا رمز تربیت صحیح، یعنی زیستن میان خوف و رجا و بکارگیری «مهر» و «قهر» روشن شود.
«إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم.
تا بحال، نمازگزار، عقاید خود را درباره مبدأ و معاد و اوصاف خدا، بر زبان آورد. پس، ثمره این عقیده باید «بندگی خالصانه» و استمداد از خداوند باشد.
نمازگزار، حتّی اگر تنها باشد، جمله را به صورت جمع میگوید، تا خود را در میان عبادت کنندگان قرار دهد. شاید عبادت ناقص او، میان عبادت کاملان وخالصان وآبرومندان، به حساب آید وقبول شود.
تعبیر جمعی، این درس را میدهد که باید «من»ها «ما» شود، اساس عبادات، بخصوص نماز، بر پایه جماعت است و تک روی و انزوا و فردیّت بی ارزش است.
پرستش، همراه استعانت آمده است، تا در کنار بندگی کردن، راه را هم از او بجوئیم و از انحرافهای فکری مصون بمانیم و گرفتار غرور و عجب، ریا و سستی نشویم. باید از او مدد گرفت، چرا که توفیق ایمان و شناخت خدا از اوست.
بیدار شدن سحرگاهان، وضو گرفتن با آب، قدرت حرکت و قیام، از اوست، قبولی نماز و نگهداری ما از غرور و ریا، به دست اوست، علاقمندی ما به عبادت، رهین لطف اوست. نمازگزار، به عبادت خدا میایستد و بر همین عبادت هم، از خدا مدد میطلبد.
عبادت، تنها برای خدا...! نه شرق پرستی و غرب پرستی، نه بنده زر و زور، نه تسلیم شهوت و مقام و فریفته زن و فرزند و مال.
این جمله نماز، هرگونه حاکمیّت غیر خدا را محکوم میکند. هرگونه حقارت پذیری واستمداد از قدرتهای پوشالی رانفی میکند. به نمازگزاران، درس «عزّت، در سایه بندگی خدا» میدهد، تا بنده و برده غیر خدا نشوند و از تهدیدها و تطمیعهای دیگران، نلغزند و راه خدا را کنار نگذارند.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
«اِهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِیمَ»
اولین درخواست ما از خداوند، پس از حمد و ثنا و اظهار بندگی و استمداد، درخواست هدایت به راه راست است. در مسائل فکری و عملی زندگی، عقاید و رفتار و موضعگیری ها، شناخت راه صحیح، بسیار مهم و در عین حال، دشوار است. از این رو، از خداوند میخواهیم که مارا به «صراط مستقیم» هدایت کند.
۶- راه دنیاطلبی، که انسان بخاطر مال و مقام، به فکر راضی کردن این و آن افتد.
۷- راههای بدون برهان و منطق و بر اساس موج و جوّ کاذب.
۸ - راهی که انسان، بی فکر و مشورت و تجربه برگزیده است.
۹- راهی که روندگان را به هلاکت کشانده است (راه مغضوبان وگمراهان)
۱۰- راه سلیقهها و آراء شخصی و عادتهای نابجا.
پس راه مستقیم کدام است؟
راه خدا: «إِنَّ رَبّی عَلَی صَرَ طٍ مُّسْتَقِیمٍ» (۳۱۶)
راه انبیاء: «إِنَّکَ عَلَی صِرَطٍ مُّسْتَقِیمٍ» (۳۱۷)
راه عبودیت و پرستش: «وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَطٌ مُّسْتَقِیمٌ» (۳۱۸)
راه رهبران معصوم: امام صادق علیه السلام فرمودند: «واللّه نحنُ الصّراطُ المُستَقیم» (۳۱۹)
راه پیوند وتمسّک به خدا وقانون او: «وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ» (۳۲۰)
چند تذکّر
۱- راه مستقیم، نسبت به اشخاص، زمانها و شرایط مختلف، گاهی متفاوت میشود. یکجا سکوت است، گاهی فریاد. گاهی بذل مال است، گاهی نثارجان، برای کسی تحصیل است، برای دیگری کار و... (البته نباید این سخن دستاویز فرار از مسئولیتهای دینی و اجتماعی برای رفاه طلبان شود)
۲- آنان که در صراط مستقیمند و از شرایط و امکانات ویژه ای برخوردارند، نباید دیگران را (که آنها هم در راه خدا، کار دیگری میکنند) مورد انتقاد و عیبجویی قرار دهند. چرا که راههای رسیدن به رضای خدا بسیار است و درجات اعمال افراد، متفاوت میباشد و چه بسا همه، زیر یک پرچم، با مرکبهای مختلف، صراط مستقیم را طی کنند.
۳- بودن در صراط مستقیم، اگر مهمّ است، مهم تر از آن، استمرار حرکت در راه راست است. زیرا انسانها در معرض لغزش و انحرافند و در حدیثی از علی علیه السلام در معنای این آیه، آمده که یعنی: آینده عمر ما را نیز، راه مستقیم قرار بده. (۳۲۱)
۴- انسان در عالیترین درجه تکامل (حتی عصمت هم) باید از خداوند، راه مستقیم را بطلبد، زیرا این راه، دارای درجاتی است و مثل نور و علم و حرکت، قابل تکامل و افزایش است. قرآن در مورد هدایت افزون تر برای هدایت یافتگان، میفرماید: «وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدیً» (۳۲۲)
و در اوّل دعای مکارم الاخلاق هم، امام سجاد علیه السلام از خداوند میطلبد که ایمان ویقین وخواسته وهدف را به کاملترین و عالیترین نوع و درجه برساند.
۵ - تشخیص صراط مستقیم دشوار است و حرکت در آن، همچون عبور از راهی باریک و لغزنده و باریک تر از مو و برنده تر از شمشیر است. بیشتر مردم، یا در تشخیص آن دچار گمراهی میشوند، یا در پیمودن آن، به انحراف کشیده میشوند. یکی در عقاید، منحرف میشود، دیگری در عمل، بیراهه میرود. یکی «جبری» میشود، دیگری «تفویضی» میگردد، یکی از رهبران معصوم را تا حد خدایی بالا میبرد و غلّو میکند، [۱] یکی
آنان را در حدّ انسانهای عادی و حتی مجنون و ساحر میشمارد.
یکی زیارت امامان و شهیدان را شرک میداند. [۲]
----------
[۱]: ۳۲۳) مثل آنان که حضرت عیسی علیه السلام و حضرت علی علیه السلام را خدا میدانند.
[۲]: ۳۲۴) همچون وهابی ها.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
۳۸- صراط مستقیم، در روایات
پرتوی از اسرار نماز » صراط مستقیم، در روایات
امام عسکری علیه السلام درباره این جمله نماز، میفرماید:
نمازگزار با این کلام، توفیق اطاعت و بندگی را در آینده هم همچون گذشته میطلبد و صراط مستقیم، راهی است که از کوتاه فکری بالاتر و از بلند پروازی و غلّو، پائین تر باشد. (۳۲۵)
امام صادق علیه السلام میفرماید: راه مستقیم آنست که انسان را به محبّت خدا و دین او سوق دهد و مانع هواپرستی شود و از پیروی سلیقهها و آراء شخصی در دین، جلوگیری کند. (۳۲۶)
در کتاب بحارالانوار، ۵۶ حدیث در این باره است که راه مستقیم، ائمّه اطهار و اولیاء معصوم خداوند و پیروان واقعی آن بزرگواران است. چرا که آنان، تجسّم راه حق اند و قهر و مهر و جنگ و صلح و عبادت و کار و فکر و عملشان، طبق فرمان خدا و در راه مستقیم است. و تبعیّت از آنان نیز در این دنیا، کاری دشوار و پر مسئولیت است، مثل آن صراط آخرت که بر روی جهنم است و از مو باریک تر و از شمشیر، تیزتر. (۳۲۷) صراط آخرت
نیز، تجسّمی از صراط دنیاست. کسی که در این دنیا، در صراط مستقیم حق بوده، عبورش از آن صراط هم، آسان و سریع خواهد بود. و افرادی که اهل افراط و تفریط باشند، آنجا هم کارشان مشکل میشود. دیگری حتّی به درخت و سیمان، ریسمان میبندد و حاجت میطلبد، یکی در دنیا غرق میشود، دیگری رهبانیّت برمی گزیند. یکی آنقدر خرج میکند که خود، به فقر گرفتار میشود، دیگری دچار بخل میگردد. یکی از فرط غیرت، حتّی نام همسرش را نمی برد، دیگری زنش را بی حجاب به خیابان میفرستد.
اسلام، مردم را به راه راست و صراط مستقیم دعوت میکند، که راهی میانه و طریق وسط و اعتدال در همه امور است، حتی در مورد عبادت هم، در احادیث، بابی تحت عنوان «الاقتصاد فی العباده» (میانه روی در عبادت) مطرح است.
علی علیه السلام، سیمای کسانی را که با انحراف از صراط مستقیم، به افراط و تفریط کشیده شده اند، چنین ترسیم میفرماید:
در آرزو، چنان تند میرود، که گویا طمع دارد.
و در طمع، چنان که گویا حریص است.
همین که مأیوس میشود، از تأسف میمیرد.
هنگام ناراحتی، خشمش طوفان میکند.
هنگام شادی، بد مستی میکند.
پولداری، یاغی اش میسازد.
ناگواری او را به جَزّع وامی دارد. هر کمبودی برایش زیانمند و هر زیاده روی، برای او تباهی ساز است. (۳۲۸)
و اینگونه افراط و تفریط، از جهل سرچشمه میگیرد که آن حضرت فرموده است: «لاتری الجاهل الاّ مُفرِطاً او مُفَرِّطا» (۳۲۹)
البتّه تشخیص افراط و تفریط، دشوار است و هر کس روش خود را عادلانه و عاقلانه میداند و دیگران را به تندروی یا کوتاهی متهم میکند و در همین نسبت دادن هم دچار افراط و تفریط میشوند. ولی اولیاء خدا و تربیت شدگان مکتب انبیاء حتی در قضاوت هایشان هم با معیار حق عمل میکنند.
نمونههایی از افراط و تفریط
در احادیث، موارد متعددّی از عدول از صراط مستقیم بیان شده، که در اینجا به چند نمونه از افراط و تفریط اشاره میکنیم:
۱- حضرت علی علیه السلام در باره ستایش دیگران میفرماید:
ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسی و تملّق است، و کمتر از آن، حسادت! (۳۳۰)
۲- درباره زیاده روی در سرزنش، میفرماید:
زیاده روی و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمی افروزد. (۳۳۱)
۳- قرآن، درباره میزان انفاق، میفرماید:
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسی و تملّق است، و کمتر از آن، حسادت! (۳۳۰)
۲- درباره زیاده روی در سرزنش، میفرماید:
زیاده روی و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمی افروزد. (۳۳۱)
۳- قرآن، درباره میزان انفاق، میفرماید:
«وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً» (۳۳۲)
بندگان خدا هنگام انفاق، نه اسراف میکنند و نه بخل و کوتاهی، بلکه راهی معتدل در این میانه دارند.
«صِرَ طَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
(ما را هدایت کن به) راه آنان که نعمتشان بخشیدی.
چنین کسانی که راه آنان را از خداوند میطلبیم، در آیه دیگری مشخّص تر معرّفی کرده و میفرماید:
«وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَِکَ رَفِیقاً» (۳۳۳)
آنکه از پیامبر، پیروی کند، با کسانی است که خداوند بر آنان نعمت داده، همچون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه نیکو رفیقانی هستند!
اینکه در شبانه روز، چند بار این آیه را میخوانیم، درخواست از خداوند است که مارا در زمره این چهار گروه قرار دهد.
در تفسیر «نمونه» میخوانیم:
«مراحل چهارگانه (انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین) شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترّقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیا، وارد میدان شوند. و بدنبال آن، مبلّغان صدّیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
بدنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها که مانع راه حقّند، سر برمی دارند و جمعی باید در مقابل آنها قیام کنند و عدّه ای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد.
در مرحله چهارم، محصول این کوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحان است، اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت! » (۳۳۴)
جالب این است که در بحارالانوار، در روایات متعدّدی مصداق کامل شهدا و صدیقین و صالحان، همان امامان معصوم معرّفی شده اند. (۳۳۵) چنین خواسته ای در نماز، پیروی از این چهار گروه را در فکر و عمل و اخلاق میطلبد.
کسی که مورد لطف و انعام خدا قرار گیرد، نه ذلّت میپذیرد و نه پشتیبان ستمگران میشود. که حضرت موسی علیه السلام چنین گفت:
«رَبِّ بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ» (۳۳۶)
خداوندا! به پاس آنکه به من نعمت دادی، هرگز یار ستمکاران نخواهم بود.
از همین جا، جهت گیری فکری و عملی انسان نمازگزار، روشن میشود و از خداوند، راه یافتن در صراط این انسانهای والا را میخواهد.
«غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ»
نه راه آنان که غضب شدگانند و نه راه گمراهان.
نه راه فرعونها و قدرتمندان مغضوب، که بخاطر بی تعهّدی و گردنکشی شان، غرق و هلاک شدند. [۱]
نه راه قارونها و سرمایه داران سنگدل، که بخاطر گردنکشی شان در برابر مردان خدا، دچار غضب الهی شده و در خاک فرو رفتند. [۲]
نه راه دانشمندان و علمای بی عمل و دنیاپرست، که مورد خشم خدایند. [۳]
برای شناخت مغضوبان، باید تاریخ و سرگذشت افراد و امّتهایی را مطالعه کرد که به قهر الهی دچار شدند و مورد عذاب و هلاکت قرار گرفتند؛ همچون قوم یهود و قوم لوط و پیروان طاغوت ها، منافقان و قاتلان... [۴]
----------
[۱]: ۳۳۷) فاخذنا و جنوده فنبذناهم فی الیم». قصص، آیه ۴۰.
[۲]: ۳۳۸) فخسفنا به و بداره الارض». قصص، آیه ۸۱.
[۳]: ۳۳۹) کَبُر مَقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون». صف، آیه ۳.
[۴]: ۳۴۰) به آیات: حجر، ۷۴ ؛ هود، ۵۹ - ۶۰ ؛ فتح، ۶ و نساء، ۹۳ مراجعه کنید.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
از میزان الحکمه).
دقت کن که در چه لباسی و مکانی نماز میخوانی. اگر لباس و مکان تو از درآمدهای حلال نباشد، نمازت قبول نیست. [۳]
----------
[۳]: ۳۵۲) بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۳۰.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357