eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.7هزار دنبال‌کننده
48.9هزار عکس
35.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
يعني از ديده دلش از ديدن حقايق موجود كور است: در حالي كه خردمندان مي‌دانند كه تنها از طريق آنچه در اين جاست (وحي و علوم انبياء و ائمه، يا دنيا) مي‌توان به آنچه در آن جاست (صفات خداوند، يا احوال خداوند در آخرت) پي برد، و هر كس در شناخت اين امر به رأي خود تكيه كند، و (پي بردن به وجود) خداوند و شناخت او را از خود جويا شود و نه از غير خود، اين علم او مايه دوري بيشتر وي از خداوند (و درك و شناخت) او مي‌شود؛ چرا كه خداوند عزّوجلّ علم و شناخت اين امر را اختصاص به گروهي داده است كه خرد مي‌ورزند و از دانش و فهم برخوردارند. عمران عرض كرد: سرورم، لطفاً درباره ابداع (ايجاد) بفرماييد كه آيا مخلوق است يا غير مخلوق؟ حضرت رضا (ع) فرمود: مخلوقي است ساكن كه با سكون درك نمي شود، مخلوق است به اين دليل كه چيزي است مُحدث (پديدآمده) و اين خداوند تعالي است كه آن را پديد آورده و بنابر اين مخلوق اوست، در حقيقت خداوند عزّوجلّ است و مخلوقات او، و چيز سومي وجود ندارد، پس آنچه را خداوند عزّوجلّ خلق كند جز اين نيست كه مخلوق اوست، مخلوق هم يا ساكن است يا متحرك، يا ناهمسازند يا همساز، يا معلوم است با متشابه، و هر چيزي كه حدّ پذير باشد مخلوق خداوند عزّوجلّ است. بدان كه آنچه حواسّ تو ايجادش كند، آن چيز معنايي است كه با حواس ادراك مي‌شود. و هر حاسّه اي چيزي را دريافت مي‌كند كه خداوند عزّوجلّ آن را در دسترس ادراك آن قرار داده است، و عامل درك و فهم همه اينها (محسوسات) قلب است، و بدان آن يگانه اي كه قائم است (به ذات خويش) و هيچ اندازه اي و حدودي در او راه ندارد مخلوقي را آفريد داراي حدّ و اندازه، و آنچه را كه آفريد (مركب از) دو چيز بود: يكي تقدير و اندازه، و ديگري مقدّر (چيزي داراي اندازه) هيچ يك از اين دو رنگ و وزن نداشت و قابل چشيدن نبود، يكي را وسيله ادراك و دريافت ديگري قرار داد، و هر دو را طوري آفريد كه به خودي خود (نه از طريق آثارشان) درك شوند، هيچ چيزي را به صورت فرد (و خالي از حدود و اندازه) و قائم به خود و مستقل از غير خود نيافريد؛ چون مي‌خواست (بدين وسيله) راهي براي پي بردن به وجود خويش و اثبات هستي اش قرار دهد، چه، خداوند تبارك و تعالي يگانه و يكتايي است كه دومي ندارد تا آن كه دوّمي بخواهد او را بر پا نگهدارد يا پشتوانش باشد و يا او را حفظ كند، در حالي كه مخلوقات به اذن و خواست خداوند تعالي هر يك ديگري را نگه مي‌دارد، مردم در اين موضوع دستخوش اختلاف شدند چندان كه به سرگرداني و حيرت در افتادند، و با استفاده از تاريكي درصدد رهايي از تاريكي برآمدند، چرا كه خداوند تعالي را با اوصاف خويش وصف كردند، و در نتيجه از حقّ دورتر شدند، در صورتي كه اگر خداوند عزّوجلّ را با صفات خود او وصف مي‌كردند و مخلوقات را هم با صفات خودشان، بي گمان عاقلانه سخن مي‌گفتند و به يقين مي‌رسيدند و دستخوش اختلاف نمي شدند، اما چون اين موضوع را از راهي جستجو كردند كه مايه سرگرداني و تحيّر آنان شد در گِل ماندند، و خداوند هر كه را خود بخواهد به راه راست هدايت مي‌فرمايد. عمران عرض كرد: سرورم، گواهي مي‌دهم كه او (خداوند) چنان است كه شما وصف كرديد، اما يك سؤال ديگر برايم باقي مانده است، حضرت فرمود: آنچه مي‌خواهي بپرس، عمران عرض كرد: سؤالم اين است كه خداوند حكيم در چه چيزي قرار دارد؟ آيا چيزي او را احاطه كرده است؟ آيا از چيزي به چيز ديگر تحول مي‌يابد؟ و سرانجام اين كه آيا او به چيزي نياز دارد؟ حضرت رضا (ع) فرمود: جوابت مي‌دهم اي عمران، امّا خوب دقت كن؛ چرا كه اين مطلب از پيچيده ترين نكاتي است كه مورد سؤال مردم واقع مي‌شود، و كسي كه از خرد بدور و از دانش بي بهره باشد نمي تواند آن را بفهمد، ولي خردمندان با انصاف از درك و فهم آن ناتوان نيستند. اما مطلب اول: اگر خداوند آنچه را آفريده به خاطر نياز به آنها آفريده بود گوينده اش مي‌توانست بگويد كه خداوند به سمت آنچه آفريده است تغيير مكان مي‌دهد چون به او نياز دارد، ليكن خداوند عزّوجلّ چيزي را از روي نياز (به او) نيافريده، و پيوسته ثابت بوده است اما نه در چيزي و نه بر روي چيزي، در صورتي كه مخلوقات يكديگر را نگه مي‌دارند و برخي در برخي ديگر داخل و برخي از برخي ديگر خارج مي‌شوند، و خداوند بزرگ و پاك با قدرت خود تمام اينها را نگه مي‌دارد و نه در چيزي داخل مي‌شود و نه از چيزي خارج مي‌گردد، نه نگهداري آنها او را خسته و درمانده مي‌سازد، و نه از نگهداري آنها عاجز و ناتوان است. هيچ مخلوقي چگونگي اين اسرار را نمي داند مگر خود خداوند عزّوجلّ و كساني كه او خود آنها را بر اين راز آگاه ساخته است، يعني پيامبران او، و آشنايان به اسرار او، و نگهبانان امر او، و خزانه داران و پاسداران شريعت او، فرمان او در يك چشم به هم زدن و بلكه كمتر از آن به اجرا در مي‌آيد، هرگاه (تحققِ) چيزي را بخواهد كافي است كه بگويد: موجود شود، و آن چيز به محض تعلق مشيّت و اراده خداوند
موجود مي‌شود، هيچ يك از مخلوقات خداوند از ديگري به او نزديكتر نيست، هيچ يك هم دورتر از او از ديگري نيست، متوجه شدي، عمران؟ عمران عرض كرد: آري، سرورم، متوجه شدم، و گواهي مي‌دهم كه خداوند تعالي آن گونه است كه شما توصيفش كردي و يگانه اش خواندي، و گواهي مي‌دهم كه محمد بنده اوست و نور هدايت و دين حق آورده است، آن گاه سوي قبله به سجده افتاد و مسلمان شد. حسن بن محمد بن نوفلي گويد: چون ديگر متكلّمان (حاضر در جلسه) سخن عمران صابي را، كه اهل جدل و مباحثه بود و هرگز كسي نتوانسته بود او را محكوم كند، ديدند (و شنيدند) احدي از آنها به حضرت رضا (ع) نزديك نشد و ديگر از آن جناب سؤالي نكردند، كم كم شب شد و مأمون و حضرت رضا (ع) برخاستند و به اندروني رفتند و مردم هم پراكنده شدند، من با عده اي از دوستان و هم مسلكانمان نشسته بودم كه محمد بن جعفر در پي من فرستاد، نزد او رفتم، به من گفت: اي نوفلي! ديدي دوستت چه كرد، به خدا قسم گمان نمي كردم كه علي بن موسي هرگز توان وارد شدن در چنين مسائلي را داشته باشد، و نشنيده ايم كه وي در مدينه از كلام صحبت كرده باشد يا متكلمان در محضرش گرد آمده باشند، من گفتم: (در مدينه) حاجيان نزد ايشان مي‌آمدند و مسائل حلال و حرام خود را از او سؤال مي‌كردند و ايشان هم جوابشان را مي‌داد، و گاهي اوقات هم كسي جهت كاري خدمت ايشان مي‌رسيد و با او صحبت مي‌كرد. محمد بن جعفر گفت: اي ابامحمد! من بيم آن دارم كه اين مرد (مأمون) بر ايشان حسادت ورزد و او را مسموم كند و يا بلايي بر سرش آورد، بنابر اين به ايشان اشاره كن كه از اين گونه مناظرات خودداري ورزد، من گفتم: اما ايشان از من نخواهد پذيرفت، و آن مرد (مأمون) هم قصدي جز اين نداشت كه حضرت را بيازمايد تا بفهمد كه آيا از علوم و دانشهاي پدرانش (ع) چيزي مي‌داند يا خير. محمد بن جعفر به من گفت: به ايشان بگو: عمويت، به دلايل مختلفي، اين كار را خوش ندارد و مايل است كه از اقدام به اين كارها خودداري ورزي. (حسن بن محمد نوفلي گويد: ) چون به منزل حضرت رضا (ع) بازگشتم صبحتهاي عمويش محمد بن جعفر را به ايشان رساندم. حضرت لبخندي زد و فرمود: خداوند عمويم را حفظ كند، مي‌دانم چرا اين كار را خوش ندارد (و ناراحت است). اي غلام! نزد عمران صابي برو و او را نزد من بياور، من عرض كردم: قربانت گردم، من جاي او را نمي دانم؛ نزد يكي از برادران شيعه ماست، حضرت فرمود: اشكالي ندارد، مركبي برايش ببريد، من نزد عمران رفتم و او را آوردم، حضرت به او خوش آمد گفت و جامه اي طلبيد و به وي داد، و مركبي به او داد، همچنين ده هزار درهم خواست و به او صله داد. من عرض كردم: قربانت گردم، مانند جدّت اميرالمؤمنين (ع) عمل كرديد، حضرت فرمود: اين رفتار را ما دوست داريم. حضرت آن گاه دستور داد شام آوردند و مرا سمت راست خود نشاند و عمران در سمت چپش، پس از صرف شام به عمران فرمود: همراه يك نفر به منزل برگرد و فردا صبح نزد ما آي تا با غذاي مدينه از تو پذيرايي كنيم. از آن به بعد، متكلمان از مذاهب مختلف نزد عمران مي‌آمدند. و با او مباحثه و مناظره مي‌كردند و عمران بطلان عقايد و ادلّه آنان را به اثبات مي‌رساند، تا جايي كه همگي آنها از او دوري كردند . مأمون هم ده هزار درهم به او صله داد، فضل نيز مقداري پول و يك مركب به وي بخشيد، و حضرت رضا (ع) او را متولّي و مأمور (جمع آوري) صدقات بلخ نمود، و بدين ترتيب، عمران به ثروت زيادي دست يافت۱. منبع حديث ۱- توحيد صدوق ۴۱۷ - ۴۴۱. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
36.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مدرسه کادرسازی ، دوره هایی برای تربیت نیروهای تراز انقلاب 💠 دوره 7 🔰 با یادگیری این مبانی ، سیاست را بهتر تحلیل کنیم 🎤 با تدریس 🎬 جلسه 7️⃣ ✴️ انتشار فایلها بلا مانع است
🔰 سلسله 15 شماره 5⃣1⃣ 🔷 برای ظهورش قدمی برداریم