eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخهاى امام رضا (ع) به سوالات مامون به دستور مامون، مجلسى از فقها و فيلسوفان، فرقه هاى مختلف، در حضور امام رضا عليه السلام تشكيل شد، و خود مامون نيز در مجلس شركت نمود. در اين مجلس، يكى از علما از امام پرسيد: « مقام امامت براى مدعى آن، از چه راه ثابت مى شود؟ » امام: « با تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و دلايل، ثابت مى گردد. » عالم: « دلالت بر صدق امامت چيست؟ » امام: « در علم و استجابت دعاى او. » عالم: شما چگونه از حوادث خبر مى دهيد؟ » امام: بر اساس عهدى كه بين ما و رسول خدا صلى عليه و آله وسلم وجود دارد. » عالم: شما از دلهاى مردم چگونه خبر مى دهيد؟ » امام: آيا سخن پيامبر صلى الله به شما نرسيده است كه فرمود: اتقوا فراسة المومن فانه ينظر بنورالله: « مراقب فراست و تيز هوشى مومن باشيد چرا كه او به كمك نور خدا مى نگرد. عالم: آرى اين سخن به ما رسيده است. » امام: « هيچ مومنى نيست مگر اينكه داراى هوش تيز و سرعت انتقال است، و با نور خدا به اندازه ايمان و بصيرت و شناختش، به اشياء مى نگرد، و خداوند در وجود امامان، آنچه را كه در ميان همه مومنان پخش كرده، جمع نموده است (يعنى همه فضايل و فراست مومنان، در وجود ما موجود است) قرآن در آيه ۷۵ سوره حجر مى فرمايد: ان فى ذلك لايات للمتوسمين. « در اين سرگذشت عبرت انگيز (عذاب قوم لوط) براى هوشياران، نشانه هايى است. » نخستين كس از بين هوشياران پيامبر صلى الله بود، سپس اميرمومنان على عليه السلام و پس از آن، حسن عليه السلام، حسين عليه السلام و امامان و فرزندان حسين عليه السلام تا روز قيامت. » [۸] در اين هنگام مامون به امام رضا عليه السلام نگاه كرد و گفت: « اى ابوالحسن! بر بيان خود بيفزا، و بيشتر ما را بهره مند كن، و خصايص امامان را كه خداوند عطا فرموده است بر شمر! » امام: « خداوند ما را با روحى كه از جانب اوست تاييد مى كند، آن روح پاك و مقدس است و از فرشتگان نيست، همراه هيچ كس از پيشينيان نبوده، فقط با پيامبر اسلام صلى الله و با امامان است. آن روح، امامان را تاييد و موفق مى سازد، و آن ستونى از نور بين ما و خداى بزرگ است. » مامون: « به من خبر رسيده كه گروهى در حق شما غلو (زياده روى) مى كنند، و مقام شما را از حد و مرز خود بالا مى برند. » امام: پدرم از پدرانش تا رسول خدا صلى الله نقل كردند كه فرمود: « مرا زيادتر از شايستگيم، بالا نبريد، زيرا خداوند قبل از آنكه مرا به پيامبرى بپذيرد، مرا به عنوان عبد (بنده) پذيرفت، خداوند مى فرمايد: ما كان لبشر ان يوتيه الله الكتاب و الحكم و النبوه ثم يقول للناس كونوا عباداً من دون الله و لكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون و لا يامركم ان تتخذاو و الملائكه و النبين اربابا ايامركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون. « براى هيچ بشرى سزاواتر نيست كه خداوند كتاب آسمانى و حكم و نبوت به او دهد و سپس او به مردم بگويد غير از خدا، مرا پرستش كنيد بلكه سزاوارتر مقام او اين است كه بگويد) مردم الهى باشيد به آن گونه كه كتاب خدا را آموخته ايد و درس خوانده ايد و نه اينكه شما را دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را پروردگار خود انتخاب كنيد - آيا شما را به كفر دعوت مى كند، پس از آنكه مسلمان شديد؟ (آل عمران / ۷۹ و ۸۰) امام رضا عليه السلام افزود: « امام على عليه السلام فرمود: دو گروه در مورد من به هلاكت رسيدند، و من بى تقصيرم: دوست تندرو و دشمن افراطى و من در پيشگاه خدا از كسى كه در حق ما زياده روى كند، بيزازى مى جويم مانند بيزارى عيسى عليه السلام از مسيحيان افراطى كه در قرآن (آيه ۱۱۶ و ۱۱۷ سوره مائده و ۱۷۲ نساء و ۷۵ مائده) آمده است. مامون: نظر شما درباره رجعت (بازگشت مردگان در دنيا چيست؟ » امام: « رجعت حق است: در ميان امتهاى پيشين بوده، و قرآن از رجعت سخن گفته است، و رسول خداصلى الله فرمود: « در اين امت همه آنچه در امتهاى قبل بود، بدون كم و كاست نيز هست، و وقتى كه حضرت مهدى عليه السلام از فرزندانم، خروج و قيام كردم، عيسى از آسمان فرود مى آيد و در نماز به او اقتدا مى كند اسلام در آغاز، غريب بوده، و در آينده نيز غريب خواهد شد، خوشا به حال غريبها. » شخصى از سول خدا صلى الله پرسيد « پس از آن چه خواهد شد؟ » پيامبر صلى الله در پاسخ فرمود : « آنگاه حق به صاحبش بر مى گردد. » مامون شما درباره تناسخ (انتقال روح مرده به زنده ديگر) چه مى گوييد؟ » مامون: « كسى كه معتقد به تناسخ باشد به خدا كافر شده و بهشت و دوزخ را انكار كرده است. مامون: « شما درباه مسخ شدگان چه مى گوييد؟ »
امام: « آنها قومى بودند كه خداوند بر آنها غضب كرد و به صورت (ميمون و خوك) مسخ نمود، و پس از سه روز مردند و نسلى از آنها بجاى نماند. آنچه در دنيا از ميمون و خوك... و وجود دارد كه نام مسخ شده بر آنها نهاده اند، مانند ساير حيوانات حرام گوشت هستند. » مامون: « اى ابوالحسن! خداوند مرا بعد از تو زنده نگذارد، سوگند به خدا علم صحيح، تنها در نزد تو در نزد خاندان شما است، و علوم پدرانت به نزد تو منتهى شده است، خداوند از اسلام و مسلمانان، جزاى نيكى به تو عنايت كند. » حسن بن جهم كه يكى از حاضران در مجلس بود، مى گويد: « در پايان مجلس، امام رضا عليه السلام برخاست و به خانه اش رفت و من به دنبالش رفتم و در خانه اش به او عرض كردم: « اى پسر رسول خدا! شكر و سپاس خدا را كه شايستگى شما بروز كرد، و مامون احترم شايانى از شما نمود و گفتار شما را پذيرفت. » امام فرمود: « اى پسر جهم! احترامهاى مامون شما را فريب ندهد او بزودى با زهر مرا مى كشد و اين سخن بين من و تو محرمانه باشد اين عهدى است از رسول خدا به من تا زنده‌ام آن را به هيچ كس نگو. » حسن به جهم مى گويد: اين موضوع را به هيچ كس نگفتم، تا آن موقع كه آن حضرت را در طوس، مسموم كردند.... » اين يك نمونه از بيانات امام رضا عليه السلام در مجلس علما و بزرگان بود، كه نقش بسزايى در استحكام [۱۰] مبانى فرهنگى شيعى داشت. (۱) امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
طرح مطالعاتی شهید مطهری 31.mp3
5.2M
❇️ تدریس کتاب ❇️ ( جلسه 5 کتاب حجاب) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ 👌 کتب شهید مطهری، راهی عالی برای قوی شدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عج 🔻خودتون رو قوی کنید... چون اونقدر آزمایشاتون میکنیم که بالاخره معلوم بشه کی راست میگه کی نه❗️ ⬅️ ماجرای اون بازاری متدینی که آخرسر با اعتراض به خداوند از دنیا رفت❗️ استاد رحیم‌پور ازغدی 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @zandahlm1357
✍️ گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیه رودخانه بهمنشیر مستقر بود. 🌤️ يك روز سید فرغونی به دست گرفت و به بچه‌های گروهان گفت: هر کس لباس کثیف برای شستشو داره داخل فرغون بریزه!. کلی لباس جمع شد. البته بچه‌ها او را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباسها به راه افتادیم. مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچه‌ها را مسئول انجام کاری کرد؛ یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی ميریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده، که خود سید بود، ميرساند. هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباسها کرد. چند نفر هم کمک او لباسها را آب ميکشیدند. در نهایت یکی از بچه‌ها که هیکل ورزشکاری داشت لباسها را ميچالند و در لگن قرار ميداد تا آنها را پهن کنند. 👈 سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود.آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. البته زمان زیادی هم طول کشید. ♥️ این نحوه برخورد و این افتادگی او بود که سید را محبـوب قلبـهـا کرده بود. 📚 عـلــمـدار زندگیـنامه و خـاطـرات سردار؛ @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 حاج صادق آهنگران: هر سر که پیمان بلا دارد بیاید هر کس هوای کربلا دارد بیاید ما راهیان کعبۀ عشق و وفائیم ما عاشقانِ تربتِ خون خدائیم 🌿 تصاویری از جبهه های نبرد @zandahlm1357
معبودهای غیر الهی قوله علیه السلام: وَ کَفَرْتُ بِکُلِّ مَعْبُودٍ غَیْرِکَ. سابقا گذشت که معبود شی ء[ای] است که انسان او را مستقلاًّ مؤثّر و مطاع خود دانسته و در جلب منافع و دفع مضارّ خود به او اظهار تذلّل و انقیاد نموده مؤثّر و مطاع خود فرض نماید، و بدترین معبودی که انسان از او اطاعت نموده هوای نفس است، کما فی قوله تعالی: « أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ [۱] ». و من ذلک ما روی عنه صلی الله علیه و آله وسلم: « ما عبد معبود فی الأرض مثل الهواء ». [۲] و قال تعالی: « وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ [۳] »، یعنی جهّال و کسانی که مستور و محجوب از معرفت حقّ اند متبوعین و آمرین آنها طاغوت است، یعنی: نفس امّاره بالسوء اطلاق اسم طاغوت شده بر او، به واسطه آن که نفس کثیر الطغیان و التجاوز است از حدود الهیه، لأنّ النفس هی أقرب مبادی المعنویة للانسان ؛ إذ ما أضلّه مضلّ و ما أغواه مغوٍ، عن الصراط المستقیم إلا بواسطة میله و هواه إلی ما یرغب الیه و یعبده، بل لایعبد الإنسان معبود غیر اللّه إلاّ بتبعیة عبادته و عادته. و کفران به این معبود به مقتضای قوله تعالی: « فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لاَ انفِصَامَ لَهَا وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [۴] » آن کُفران و انکار به هوی، یعنی عدم التفات الی محبة نفسه و الاهتمام لجلب ما یلذّها و دفع [ما] یکرهها، « فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی [۵] » التی هی إقبال الی اجنبة [۶] الحقّ، و إعراض عن جنبة الباطل، و ذلک یوجب وجدان روح الوصال، و نعم الاتصال و الخلاص عن الافتراق، و جهنم القطیعة، قال تعالی: « وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ [۷] »، أن یعبدوها، که مراد اجتناب و دوری از اراده و شهوات نفسانی و خروج از طاعت او است. باری، پس مفهوم از فقره دعا که من کفران می‌نمایم به هر معبودی غیر تو که او را تذلّل نموده مطاع خود قرار بدهم، شامل این معبود داخلی و تمام معبودین مجازی خارجی می‌شود، به مقتضای « کلّ ما شغلک عن اللّه فهو صنمک » [۱]، لذا در فقره بعد عرض می‌نماید: ---------- [۱]: ۱ - سوره مبارکه فرقان، آیه ۴۳. [۲]: ۲ - بسنجید: أسرار الآیات، ص ۱۳۲: « ما عبد فی الأرض إله ابغض إلی اللّه تعالی من الهوی »، ثمّ تلا: «أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ». [۳]: ۳ - سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۷. [۴]: ۴ - همان، آیه ۲۵۶. [۵]: ۵ - همان. [۶]: ۶ - اصل: الجنبة. [۷]: ۱ - سوره مبارکه زمر، آیه ۱۷. [۱]: ۲ - بسنجید: تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۴، ص ۱۴۶ ؛ البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۲۷۹، « کلّ ما شغلک عن اللّه من أهل أو مال أو ولد فهو مشؤوم ». .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
بحث ادبی زمخشری در درةالغواص می‌گوید: هاوِن غلط است چون در کلام عرب فاعل که عین الفعل آن واو باشد استعمال نشده است. صحیح آن است که گفته شود هاوون بر وزن فاعول. زبان عاقل امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: زبان عاقل در پس قلب او و قلب نادان در پس زبان اوست. حلاج دانشمندان عراق اجماع بر مباح بودن خون حلاج کردند و اتفاق نظر یافتند، ولی او ریختن خون خود را حرام می‌دانست. او را به زندان بردند، مقتدر باللّٰه عباسی دستور داد هزار تازیانه بر او بزنند، اگر از دنیا نرفت هزار تازیانه دیگر بزنند، سپس گردنش را بزنند، وزیر او را به مأمور تسلیم کرد و به او گفت: اگر نمرد، دو دست و دو پایش را قطع کن، سرش را بردار بیاویز و جسدش را بسوزان، و خدعه هایش را نپذیر. مأمور او را گرفت و به مکانی آورد که عده ی بسیاری از مردم جمع شده بودند، هزار تازیانه به او زد و دست و پایش را قطع کرد و سرش را به دار آویخت و جسدش را سوزانید. سرش را بر پل نصب کردند. این واقعه مربوط به سال ۳۹۰ است. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
گرچه برخورداری از عدالت، و داشتن ملکه ترک گناه، از امور درونی افراد است، ولی با علائم و نشانه‌هایی که در زندگی و عمل افراد بروز می‌کند، می‌توان به بود و نبود آن در افراد، پی برد. در روایات، برخی از این علائم به چشم می‌خورد و بعضی ملاک‌ها بیان شده که با وجود آنها، می‌توان کسی را عادل شمرد. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: عادل کیست؟ فرمود: «اِذا غَضَّ طَرْفَهُ مِنَ المَحارمِ وَلِسانهُ عَنِ الْمَأثِمِ و کَفَّهُ عَنِ الْمَظالِم» (۵۱۹) کسی که چشمش را از نامحرم، زبانش را از گناه، و دستش را از ظلم، حفظ کند. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرّفی می‌کند: «مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وعَدَهُم فَلَمْ یُخْلِفْهم فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ... » (۵۲۰) کسی که با مردم، در معاملات، ستم نکند و در سخن، دروغ نگوید و در وعده هایش تخلّف نکند، او از کسانی است که مروّتش کامل و عدالتش آشکار است. از امام صادق علیه السلام سؤال شد: عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟ فرمود: همین که کسی اهل حیا و عفت باشد و در خوراک و گفتار و شهوت، خود را به گناه نیالاید، و از گناهان بزرگی مثل زنا، ربا، شراب، فرار از جنگ،... (که مورد تهدید قرآن است) بپرهیزد، و جز در مواردی که عذر دارد، از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند، چنین انسانی عادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است... (۵۲۱) در روایات دیگری می‌خوانیم: به آن کس که نمازهای پنجگانه را به جماعت بخواند، خوشبین باشید و گواهی او را بپذیرید. (۵۲۲) شاید آنچه را که فقهاء، به عنوان «حُسن ظاهری» در عدالت بیان می‌کنند، همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین و نبودنش در مراکز فساد و گناه، مایه اعتماد مردم شود و او را از این طریق، انسانِ عادل و درست کاری بشناسند. امام باقر علیه السلام در مورد عدالت زنان می‌فرماید: همین که اهل حجاب و از خانواده‌های محترم بود و از شوهر خویش اطاعت می‌کرد و از کارهای ناپسند و جلوه گری‌های ناروا پرهیز داشت، عادل است. (۵۲۳) در بعضی روایات، «فاسق» را کسانی می‌داند که به خاطر گناهان زشتِ علنی، در جامعه شلاّق خورده، یا میان مردم مشهور به خلاف و بدکاری یا مورد سوء ظن باشند. (۵۲۴) البته معنای عدالت در یک نفر، آن نیست که در طول عمر، مرتکب گناهی نشده باشد، چرا که این ویژگی، تنها در انبیاء و اولیاء معصوم است، ولی همین که ما در ظاهر، از او گناه بزرگی ندیده باشیم، کافی است. این نیز ناگفته نماند که: اگر کسی خود را عادل نمی داند، و حتّی به مردم بگوید که من عادل نیستم، امّا مردم او را عادل و با تقوا بشناسند، می‌تواند امام جماعت شود و مردم نیز می‌توانند به او اقتدا کنند و اگر مردم، مایل به اقتدا باشند، نباید سرپیچی کند. (۵۲۵) و حتّی اگر پس از نماز جماعت، معلوم شود که امام جماعت، عادل نبوده، نمازهایی را که پشت سر او خوانده اند صحیح است و اعاده لازم نیست. (۵۲۶) چرا بعضی به جماعت نمی روند؟ با همه پاداشها و آثاری که برای نماز جماعت وجود دارد، برخی از این فیض بزرگ محرومند و با تأسف، شاهدیم که بسیاری، به آن بی اعتنا و کم رغبت اند و حتی در همسایگی مسجد به سر می‌برند، ولی در جماعت مسلمین حاضر نمی شوند و مسجدها، گاهی به صورت ناراحت کننده و دردآوری خلوت است. علّت شرکت نکردن افراد در نمازهای جماعت، گوناگون است. بعضی واقعاً عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنی است، ولی در بسیاری موارد، بهانه‌هایی پوچ، بیشتر نیست. مروری به اینگونه دلایل و بهانه‌ها می‌کنیم: بعضی، از پاداشهای نماز جماعت، غافلند. برخی، از بدرفتاری برخی نمازگزاران در مسجد، به نماز جماعت بی رغبت می‌شوند. بعضی، تنها بد اخلاقی امام جماعت را، بهانه عدم شرکت خود قرار می‌دهند و آنرا منافی با عدالت او به حساب می‌آورند. بعضی، بخاطر همفکر نبودن امام جماعت، با دیدگاههای سیاسی آنان نسبت به موضوعات و اشخاص و... از شرکت در جماعت، دوری می‌کنند. بعضی، بخاطر مشغولیت‌های اقتصادی واجتماعی وگرفتاریهای روزمرّه، از پاداشهای عظیم نماز جماعت محروم می‌شوند. بعضی، از برخورد سرد افراد مسجد، دلسرد شده ودیگر نمی روند. بعضی، عیب‌های بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب او می‌گذارند و او را قبول ندارند. بعضی، شرکت خود در نماز جماعتی را، مایه تقویت و بزرگ شدن پیشنماز در جامعه می‌دانند و از آن پرهیز دارند، بی آنکه دلیلی روشن بر بی عدالتی امام جماعت داشته باشند.
بعضی، از روی غرور، حاضر نیستند در نماز جماعت یک امام جوان یا فقیر زاده، امّا پاک و متعهد و لایق، شرکت کنند. برخی، تن پرور و تنبل اند و در عبادات، بی حوصله و کسل اند و نماز جماعت را، بجای آنکه کار بدانند، بارمی دانند و به سختی حاضرند دست از کارهای دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نماز بپیوندند. بعضی نیز، از طول کشیدن نماز جماعت، از مسجد می‌گریزند. بعضی نیز، از متولّی یا دست اندرکاران مسجد، خوششان نمی آید، از این رو به نماز جماعت نمی آیند. اینها گوشه ای از علل سردی برخی نسبت به حضور در نماز جماعت بود. همانطور که دیدید، بیشتر اینها، بهانه‌هایی غیر قابل اعتناست. اگر آگاهی و رشد دینی مردم به حدّی برسد که عوامل یاد شده را کنار بگذارند، و با خلوص و همدلی، در صفوفی منظم کنار هم بنشینند، به پاداش‌های عظیم جماعت، توجّه داشته باشند، بد خلقی پیشنماز را، مغایر با عدالت او ندانند. گناه بستگان او را به حساب او نگذارند. و... به برکات و آثار مثبت فراوان این «گردهمایی دینی» بیندیشند، خواهیم دید که مساجد، رونق بیشتری خواهد یافت و خلوتی نمازهای جماعت، از میان خواهد رفت. البته، صلاحیت‌های علمی واخلاقی پیشنماز، ومحیط گرم و آموزنده بودن مساجد، وبرخورد شایسته واحترام آمیز با شرکت کنندگان در نماز، به خصوص با جوانان و نوجوانان، می‌تواند سهم عمده ای در جذب آنان به مسجد، این کانون وحدت ومعنویت داشته باشد. سهم مسئولان فرهنگی، تبلیغی و تربیتی کشور نیز در این زمینه، مهّم است. اگر مربیان محترم و معلّمان و پدران و مادران، خود در جماعت‌ها شرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند، یا به مساجد بروند، الهام بخش دیگران نیز خواهند بود. اگر مدارس، در کنار مساجد ساخته شود، برای حضور دانش آموزان در نمازهای جماعت، تسهیلی به حساب می‌آید. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا