#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 سلسله جلسات #سیر_مطالعاتی_آثار_علامه_مصباح_یزدی 16 🔰 جلسه 6️⃣1️⃣ ✳️ #فصل_اول تدریس کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیر مطالعاتی آیت الله مصباح 17.MP3
6.46M
💠 سلسله جلسات #سیر_مطالعاتی_آثار_علامه_مصباح_یزدی 17
🔰 جلسه 7️⃣1️⃣
✳️ #فصل_اول تدریس کتاب #نظریه_سیاسی_اسلام ( جلسه هفدهم)
🎤 #استاد_احسان_عبادی
👈 با توجه به اهمیت کتب ایشان طبق بیانات رهبری معظم، این فایلها را حتی با نام و لینک خودتان نشر دهید 👉
@zandahlm1357
14.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دانشگاه
#علم
🔻 یک سوال از نظام آموزشی کشور که هیچ کس جوابش رو نداده تا حالا❗️
⬅️ دانشگاهی که باید کارخانه تولید علم و کار و اشتغال باشه شده کارخانه تولید مدرک!
بالاتر! شده کارخانه افسرده سازی و ضدانقلاب سازی❗️
استاد رحیمپور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان ششم ؛ درخواست عجیب اهالی یک روستا از فرمانده سپاه!
💢توانش در اردوی جهادی ده برابر میشد...
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
@zandahlm1357
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرماندهای که از آمریکا به فقرا در ایران کمک میکرد
🆔️ @zandahlm1357
شهید بابایی13404_1 - <unknown>.mp3
11.77M
بیانات شنیدنی استاد عالی راجع به سبک زندگی شهید عباس بابایی
🆔️ @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
سنگینی دنیا و دردهای آن بر انسان قوله علیه السلام: وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اختیار عبد در جلب مکروهات
قوله علیه السلام: وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ.
القدرة: عبارة عمّا قضاء اللّه و حکم به من الأمور.
و القدر: ما صدر مقدور أعنی فعل القادر. فالقدرة التامة للعبد علی ما زعمه القدری باطل. و القول بعدم القدرة علی شی ء من الطرفین کما زعمه الأشاعرة، أیضاً باطل ؛ و الحقّ بینهما، و هو مقتضا حدیث: « لا جبر و لاتفویض بل أمر بین الأمرین » [۱] .
ولی باید دانست که هر فعلی که از آنان صادر میشود و نسبت دارد، نسبتی به فاعل و خالق حقیقی، و نسبتی به قابل مجازی - اعنی خلق - [دارد]، و نسبت شی ء به فاعل بالوجوب است، یعنی أبداً از او صحت سلب ندارد، و نسبت آن به قابل بالامکان، یعنی صحّت سلب دارد ؛ چون نور شمس که در حین انبساطش در وجه ارض نسبت به فاعلش که قرص شمس باشد بالحقیقة ؛ و وجوب است یعنی ذاتی او است، و « الذاتی لایختلف و لایتخلّف » [۲] ؛ ولی نسبتش به قابل ارض بالمجاز و الامکان است ؛ لذا ورد فی الحدیث: « لایدخل الجنة قدری » [۳]، و هو الذی یقول: لایکون ما شاء اللّه و یکون ما شاء ابلیس.
پس ما حصل فقره دعا آن که: این امر مکروهی که تحمّل ثقل او مرا عاجز
نموده و به تعب انداخته به تقدیر ازلی و قضاء لایزالی خود بر حسب مقتضیات حکمت و رعایت مصلحت حال و مآل من وارد نموده[ای]، نه آن که امر جزافی گزافی [۱] اتفاقی باشد.
----------
[۱]: ۱ - الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۱۴ ؛ متشابه القرآن، ج ۱، ص ۱۹۳.
[۲]: ۲ - بسنجید: شرح المنظومة، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۳]: ۳ - بسنجید: الخصال، ج ۲، ص ۴۳۶ ؛ بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۰: « لا یدخل الجنة مدمن خمر و لا سکیر... و لا قدری ».
[۱]: ۴ - کذا: ظاهراً یکی از دو لفظ جزاف و گزاف زائد است.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
نقاشی یا پزشکی زمان دیوجانس، نقاشی بود که رشته طبابت را برگزیده بود. دیوجانس به او گفت: آفرین بر تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبان
خدا رحمت کند کسی که بین دو فک خود را کنترل کند و بین دو دستش را رهاکند (سخاوت داشته باشد).
سخن یا گوینده
به گوینده ننگرید، به گفته اش بنگرید.
زبان
زبان بنی آدم هر صبح بر جمیع اعضایش مشرِف میشود و میگوید: چگونه صبح کردید؟ همه گویند خوب اگر رهایمان کنید. و میگویند، خدا را! خدا را! اعضا همه زبان را سوگند میدهند و میگویند ما به وسیله تو ثواب میبینیم و عذاب میشویم.
کثیر عزه
در برخی کتابهای تاریخی دیدم، کثیر عزه رافضی بود و خلفاء بنی امیه این را
می دانستند، و چون علاقمند به همنشینی وی بودند، رافضی بودنش را نادیده میگرفتند.
کثیر روزی بر عبدالملک مروان وارد شد. عبدالملک به او گفت: تو را به جان علی بن ابی طالب سوگندت میدهم، آیا کسی عاشق تر از خود دیده ای؟ کثیر گفت: اگر مرا به حق خودت هم سوگند میدادی پاسخ میدادم. بلی وقتی بیابانگرد بودم، مردی را دیدم که دام گسترده است. گفتم: چه باعث شده اینجا بنشینی؟ گفت: گرسنگی، من و خانوادهام را هلاک کرده است. دامها گستردم تا شاید به اندازه امروز چیزی برای خانواده و خودم بدست آورم.
گفتم: اجازه میدهی من هم همراه تو شوم و اگر صیدی بدست آوردیم، سهم مرا هم بدهی؟ گفت: آری، آهویی به دام افتاد، هر دو در پی آهو شدیم ولی وی به سرعت سوی آهو رفت و او را رهاکرد. گفتم: چرا چنین کردی؟ گفت: وقتی او را نگریستم رقتی در دلم ایجاد شد، چرا که بسیار به لیلی من شبیه بود و شعری در مدح لیلی خود سرود.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357