eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
پرواز بر حريم عشق شفايافته: رضا رحيمى اهل آمل بيمارى: بزرگى قلب در زمان تولد آمل بيمارستان امام رضا (ع)، چهارم تيرماه ۱۳۷۴ اسفنديار در راهروى بيمارستان پشت اتاق انتظار قدم مى زد. زمان در نظر او به كندى مى گذرد گرچه به اين گونه انتظار كشيدن عادت داشته و دوبار آن را تجربه كرده است. اما به هر حال انتظار كشنده است و زمان نيز آبستن حادثه هاست. اضطرابى عجيب سراپايش را فرا مى گيرد. آرام و قرار ندارد. مى نشيند و بلند مى شود. گاهى به گوشه اى مى رود و چشمان خسته اش به سمتى سو مى گيرد. دهها بار مسير طولانى راهروها را طى مى كند. عاقبت صداى پرستار او را به خود مى آورد. آقاى رحيمى! مباركه پدر شديد. فرزندتان پسر است. حال مادر هم خوب است. با شنيدن اين خبر، برق شادى در نگاه او فوران مى كند. خنده اى مليح بر چهره افسرده اش مىنشيند، و مى رود تا اين پيام خوش را به فرزندانش كه در خانه منتظرند، بدهد و شادى اش را با آنان قسمت كند. روز بعد كه براى ترخيص همسر و كودكش به بيمارستان مى رود، پزشك معالج آقاى رحيمى را به اتاق خويش فرا مى خواند و خبر بزرگى قلب كودك و وخيم بودن حال او را به پدر مى دهد. با شنيدن اين خبر زانوان اسفنديار خم مى خورد و چشمانش به سياهى مى گرايد. دكتر او را دلدارى مى دهد و به خونسردى و آرامش دعوتش مى كند. شادى اش به غم تبديل مى شود، كار بر روى كودك در جهت درمان او سريعا آغاز مى شود. همسر اسفنديار وقتى كه مى فهمد او را مى خواهند مرخص كنند، اما بچه اش بايد مدتها تحت نظر پزشكان بسترى باشد، شوكه مى شود. گويى قلب او هم در اين حادثه دردآور، غم انگيز متورم گرديده است. دامن دامن اشك مى ريزد. مادرى كه بايد كودك دلبندش را در كنار خود جاى دهد و دست نوازش به سرش بكشد و از شيره جانش شير به او بدهد، اكنون بايد با دست خالى به خانه برود. اين تنهايى و جدايى، چقدر برايش طاقت فرسا و ملال آور است! آن شب زن و مرد به خانه برگشتند و پژمرده شدند. پدر موضوع بسترى شدن كودك را براى فرزندانش بازگو كرد، و آنها را نويد داد كه در آينده اى نه چندان دور، شاهد آوردن نوزاد خواهند بود. اسفنديار هر روز از حال كودكش باخبر مى شد. پزشكان طى مشورتى كه كردند احتمال دادند كه اين بيمارى ژنتيكى و ارثى بوده و از مادر انتقال يافته است. به همين جهت يك سرى آزمايشات روى مادر كودك انجام شد كه نتايج به دست آمده خط بطلان بر اين احتمالات كشيد. ۹ روز از بسترى شدن كودك در بيمارستان مى گذشت. نه روزى كه همچون سالى بر خانواده رحيمى گذشت. شادى و نشاط از آن خانواده رخت بر بسته، و گريه و زارى بر فضاى خانه مستولى شده بود. شب دهم بود اسفنديار از پزشكان جواب نااميد كننده شنيده بود. آنها صريحاً اعتراف نمودند كه كارى از دستشان بر نمى آيد. كودكى كه از زمان تولد ۴/۳ كيلو وزن داشت، اكنون به قدرى ضعيف و لاغر شده بود كه پرستار وزن او را ۲/۱ كيلو اعلام كرد. اسفنديار شاهد به خاموشى گراييدن شمع وجود فرزند دل بندش بود و كارى هم از دستش بر نمى آمد. به خانه آمد و يكسره به اتاقش رفت. گويى تمام غمهاى عالم را يكجا بر دلش انباشته كرده بودند. سكوت غمبار حاكم بر خانه نيز بر ناآرامى او مى افزود: در خلوت غريبانه اى فرو رفت. در حالى كه اشك پهناى صورتش را فرا گرفته بود. با قلبى سوزان از خداوند كمك و يارى خواست. دست توسل به سوى كسى دراز كرد كه محبوب خدا بود. دل غريبش با غريب الغربا گره خورد. از همان جا دل ترك خورده اش را به سوى طبيب واقعى دردمندان، پناه هميشه جاودان بى پناهان، روانه كرد. از ته دل به امام رضا گفت: آقا جان! حال و روزم را مى دانى، نام فرزندم را همنام شما گذاشتم، اين كودك نذر شماست، حاشا به كرمتان، من ديگر كارى با او ندارم، زنده و مرده بودنش بستگى به لطف و كرم شما دارد، اگر مصلحت بود مى ماند و اگر نبود مى رود. شما صاحب اختيار اوييد! با اين عقده گشايى، خودش را سبك كرد، به بستر رفت تا تكرار كارهاى فردا را شاهد باشد. فرداى آن روز به اتفاق همسرش به بيمارستان رفتند. به محض ورود دكتر را ملاقات كرد و حال پسرش را پرسيد. دكتر گفت: كدام رضا؟! اسفنديار پاسخ داد: منظورم كودكمان است، ديشب نامش را رضا گذاشتيم. يا امام رضا! اشك در چشمان پزشك معالج حلقه زد. دكتر آنها را به اتاق خود برد و اظهار داشت از ديشب تا به حال كنار بستر فرزندتان بوديم. اتفاق عجيبى رخ داد. اين بچه از ديشب ۱۸۰ درجه تغيير كرده و هم اكنون هيچ علائمى از بزرگى قلب در كودك شما وجود ندارد. آزمايشات مجدداً سالم بودن قلب او را تأييد مى كند. جاى هيچ نگرانى نيست. مى توانيد كودك را به منزل ببريد. اين كار جز معجزه حضرت رضا (ع) نمى باشد. گريه، اسفنديار و همسرش را امان نداد.
پدر رنج كشيده، ماجراى راز و نياز شبانه اش را به دكتر گفت: مادر محزون خواب شب گذشته اش را چنين تعريف كرد: پيرمرد محاسن سفيدى، نويد شفاى فرزندم را توسط حضرت رضا (ع) به من داد و گفت: چون فرزند شما نذر امام رضاست حضرت شفاى فرزندتان را داده، بايد نزد آقا برويد. هم تحت تأثير قرار گرفته بودند. شفا دهنده، خود امام رضا (ع) بود، و چه خوب بيمار همنامش را معالجه كرده است. با شنيدن اين خبر، فرياد يا امام رضاى بيماران و پرستاران و پزشكان در آسمان طنين انداز شد و عطر صلوات فضاى بيمارستان را معطر كرد. و رضا اين زائر چهار ساله، همه ساله در سالروز تولدش، براى تشكر و قدردانى از طبيب اصلى اش همراه با پدر و مادرش، پيشانى بر آستان عطا كننده سلامتى اش مى سايد، و دست ادب بر سينه مى گذارد، و خود را به آقا معرفى مى كند . آقا جان! من رضايم، من آمدم، آمده‌ام به پابوست. جالب اين جاست كه يك هفته مانده به لحظه موعود سالروز تولد (وقت تشرف) دل كوچك رضا هوايى مى شود، هر شب اسب سفيد كوچكى را مى بيند كه بالهايش را مى گستراند و رضا را بر پشت سر خود سوار نموده از لابه لاى ابرها به حرم حضرت رضا (ع) مى آورد و بر اطراف گنبد مطهر مى چرخاند و به خانه اش بر مى گرداند. به راستى كه ميان عشق و معشوق، رمزى است! نوشته محمدتقى داروگر امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
تعامل امام رضا (علیه السلام) با فرقة اسماعیلیه پس از رحلت امام صادق (علیه السلام)، انشعابات زیادی در بین شیعیان اتفاق افتاد. گروهی معتقد به امامت اسماعیل فرزند ارشد امام صادق (علیه السلام) - که بنا به نقل مشهور در زمان حیات امام صادق (علیه السلام) در گذشته بود – شدند (اسماعیلیه خالصه)، و گروهی معتقد به امامت عبدالله افطح – برادر تنی اسماعیل و نیز بزرگ ترین فرزند بر جای ماندۀ امام صادق (علیه السلام) شدند و گروهی نیز به امامت محمد بن جعفر، فرزند دیگر امام (علیه السلام) گرویدند (سمطیه)، و عده ای به امامت امام کاظم (علیه السلام) روی آوردند که پس از مرگ افطح، این عده افزایش یافتند. امّا مسألة مهم در این بحث، گروندگان به امامت محمد بن اسماعیل هستند که مرگ اسماعیل را پذیرفته و به امامت محمد، فرزند او معتقد بودند. [۱] گفته شده محمد بن اسماعیل که حدود هشت سال بزرگ تر از عمویش امام کاظم (علیه السلام) بود [۲]، احتمالاً پس از گرویدن عدة زیادی به امام کاظم (علیه السلام)، مدینه را ترک گفت و به سوی مشرق رفت و اختفا گزید و از این رو، لقب مکتوم گرفت؛ و درنتیجه، هم ارتباط نزدیک خود با مبارکیه که در کوفه متمرکز بودند را حفظ کرد و هم از تعقیبِ عباسیان در امان ماند که بنا بر عقیدة اسماعیلیان بعدی، این هجرت، آغازگرِ دورة ستر در نهضت اسماعیلیه قدیم است که با روی کار آمدن و استقرار خلافت فاطمیان به پایان رسید. [۳] با توجّه به دورة ستر اسماعیلیه که طبیعتاً در این دوره، آموزه‌ها و فعالیت‌های آنان به صورت زیرزمینی و مخفیانه صورت می گرفته، تعاملی بین این فرقه با امام رضا (علیه السلام) و پیروانش گزارش نشده، و به عبارت دقیق تر چنین گزارشی مشاهده نشد؛ و یا حداقل، تعامل آشکاری که اسماعیلیان با امام رضا (علیه السلام) و پیروانش داشته باشند، نبوده است؛ مگر این که بپذیریم که آنها در قالب فرق دیگر، به خصوص خطابیان، با امام (علیه السلام) و یارانش برخورد داشته اند. چرا که برخی منابع، اسماعیلیان را با خطابیان، یکی دانسته اند. [۱] ---------- [۱]: ر. ک: نوبختی، پیشین، صص ۶۶-۶۹ و ۷۶-۷۸. [۲]: فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدره ای، چاپ دوم، نشر و پژوهش فرزان، تهران، ۱۳۷۶، ص ۱۲۲. [۳]: فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدره ای، چاپ دوم، نشر و پژوهش فرزان، تهران، ۱۳۷۶، ص ۱۲۲. [۱]: ر. ک: نوبختی، پیشین، ص ۶۹؛ اشعری قمی، پیشین، ص ۸۱. ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
چشم به راه - قسمت سی و یکم.mp3
11.59M
🎬قسمت: سی و یکم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
خاطره جالب یک سردار از شهید حاج قاسم سلیمانی همرزم یاسوجی حاج قاسم سلیمانی از مردم خواست تا دعایی ویژه برای او کنند. به گزارش افکارنیوز، سردار عوض شهابی فر در مراسمی که به یاد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در حسینیه ثارالله شهر یاسوج برگزار شد شهادت این سردار را مصیبتی عظیم دانست و گفت: خدا به ما توفیق داد بعد از جنگ تحمیلی چند سالی از وجود این شخصیت بزرگوار بهره بردیم. شهید سلیمانی در دل همه از کوچک تا پیرزن و پیرمرد جای داشت. اخبار سیاسی- همرزم شهید قاسم سلیمانی عنوان کرد: این شهید والا مقام به دنبال امنیت برای همه بود ۴۰ سال عمر خود را در جنگ دفاع مقدس، مبارزه با اشرار در شرق کشور بود و چند سالی از فرماندهی ایشان در سپاه قدس نگذشته که اوضاع منطقه ناآرام شد. وی بیان کرد: سپهبد سلیمانی به عنوان فرمانده قدس و مبارزه با داعش و جنگ هشت ساله دفاع مقدس؛ عزیز ملت نشد بلکه جهاد اکبر ایشان باعث شد مردم در هر کوهی و خانه و شهر و بیابانی در روز شهادت او بر سر و سینه زنند و کسی نیست که در فراق این سردار اشکی جاری نکرده باشد و اگر کسی اشکی جاری نکرد بویی از اسلام نبرده است. سردار شهابی فر با بیان اینکه سردار سلیمانی کاری به حزب و جناح نداشت، گفت: وقتی نام حاج قاسم بر سر زبان‌ها می‌افتاد همه نیروهای جبهه مقاومت جان تازه ای می‌گرفتند. شهابی فر بیان کرد: سردار سلیمانی در این مدت و جنگ هشت ساله هیچ گاه حق ماموریت نگرفتند در حالی که وضع مالی مناسبی هم نداشت. وی در خصوص شخصیت ابومهدی المهندس گفت: شهید مهندس فرزند رشید و شجاع اسلام مسلط به زبان فارسی بود و یکی از مخلص ترین چهره‌های انقلاب بود. آمریکایی‌ها سالیان طولانی به دنبال این سرباز اسلام بودند تا او را از بین ببرد. همرزم شهید قاسم سلیمانی بیان کرد: جبهه مقاومت به یاری حاج قاسم قدرت گرفت و هزاران بار متاسفم که بعضی آقایان به اصلاح روشنفکر اما کور دل نمی بینند آمریکا ۴۰ سال از عمر انقلاب همه چیز ما را به باد داده چرا بیدار نمی شوند ما می‌رویم شب و روز زیربار گلوله‌ها دشمن که شما راحت باشید درس بخوانید و مدرک بگیرید. وی خطاب به مردم گفت: شکرگذار این امنیت باشید امنیتی که با خون شهدانی چون قاسم سلیمانی به دست آمده است. شهابی فر به بیان خاطره ای از این شهید بزرگوار پرداخت و گفت: یک ماه پیش رفتم سپاه قدس که خدمت این بزرگوار برسم وقتی که رفتم ایشان صورت گذاشته بود بر روی تمثال یک شهید و گریه می‌کرد. شهابی فر عنوان کرد: سلیمانی یک روز باید می‌رفت اما اگر مرگ ایشان چیزی به غیر از شهادت بود در حقش ظلم شده بود. راه حاج قاسم ادامه دارد رویش‌های خون حاج قاسم شمایی هستند که در دانشگاه و حوزه علمیه و..... هستید. همرزم شهید سلیمانی در پایان خطاب به مردم خاطرنشان کرد: شما را به خون حاج قاسم قسم دعا کنید تا من به زودی زود با شهادت به حاج قاسم بپیوندم.
اَلسَّلامُ عَلَی البائِتِ عَلی فِراشِ النَّبیِّ وَ مُفْدِیهِ بِنَفْسِهِ مِنَ الأعْداء اشاره سلام بر صبح رساننده شب هجرت در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و فداکننده جان او در برابر دشمنان جان فشانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در لیلة المبیت لیلة المبیت شبی است که سران قبیله قریش تصمیم گرفتند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به قتل برسانند، که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جای حضرت در بستر وی خوابید و نقشه قریش به سرانجام نرسید. [۱] نقشه قتل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قریش در مکه بر آزار و تحت فشار قرار دادن مسلمانان و مجبور ساختن آنان بر دست برداشتن از آیین اسلام و دلسرد کردن آن‌ها از یاری پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرداخت، حضرت به یاران خود فرمان هجرت به مدینه را داد، یاران وی نیز در چند مرحله به صورت دسته‌های کوچک و پنهانی و دور از چشم قریش رهسپار مدینه شدند. [۱] ---------- [۱]: . جهت اطلاع تام پیرامون این موضوع به کتاب الصحیح من سیرة الامام علی (علیه السلام) سید جعفر مرتضی عاملی ۲/۱۳۵-۱۸۵ مراجعه نمایید. [۱]: . سیرة النبویه ابن هشام ۲/۳۳۰؛ اسد الغابه ۳/۲۰۹؛ البدایه و النهایه ۳/۲۱۴؛ امتاع الاسماع ۹/۱۹۳. @zandahlm1357
عربی با پیامبر به جهاد رفت. چون باز گشت به وی گفتند: از این جنگ چه بدست آوردی؟ گفت: نصف نماز از ما برداشته شد، امیدوارم در جنگ دیگر آن نصف دیگر هم برداشته شود. اصلاح نفس ابوالفتح بستی گوید: هرکه خود را اصلاح کند، دماغ حسود خودش را به خاک مالیده است. عادت بزرگان نیز گوید: عادت بزرگان، بزرگ عادتهاست. پا از گلیم نیز گوید: از سعادتهای تو آن است که در حد خود بایستی و از حد خود تجاوز نکنی. رشوه نیز گوید: رشوه، ریسمان نیازمندی هاست. اصلاح نفس نیز گوید: از لذتها بپرهیز و بنای ذات خود را بساز. (ذات خود را اصلاح کن). پندهای تورات در تورات آمده است: هرکه خشنود به قضای من نیست، بر بلایم صابر نیست، نعمتم را شکر نمی گذارد، خدایی غیر از من را بپوید. * هر کس برخیزد و بر دنیا اندوهناک باشد، همانند این است که صبح کرده و بر من غضبناک است. * هر کس برای ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع کند، دوسوم دینش تباه شده است. * ای آدمیزاده! هیچ روز جدیدی نیست مگر از ناحیه من روزی جدید برای تو آید. هیچ شبی فرا نمی رسد مگر اینکه فرشتگان عمل قبیح تو را نزد من آورند. * خیر من به سوی تو فرستاده می‌شود و شرّ تو بسوی من می‌آید. * ای بنی آدم! مرا به اندازه نیازتان اطاعت کنید و به اندازه صبرتان بر آتش نافرمانی کنید و برای دنیا به اندازه بقایتان در آن تلاش کنید، و برای آخرت به قدر بقایتان در آن توشه بردارید. * ای بنی آدم! برای من زراعت کنید و برای من کار کنید و برای من به جای بگذارید، تا به آنچه که هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده و به فکر هیچکس خطور نکرده، سودتان دهم. * ای بنی آدم! محبت دنیا را از قلب خود برهان، چرا که محبت من و دنیا در یک قلب جمع نمی شود. * ای بنی آدم! به آنچه تو را دستور داده‌ام عمل کن، و آنچه تو را نهی کرده‌ام بپرهیز، من تو را زنده ای که مرگ ندارد، قرار می‌دهم. * ای بنی آدم هرگاه در دل خود سنگینی و در جسم خود بیماری و در اموال خود کمبود و در رزق خود ممنوعیتی دیدی، بدان که تو آنچه را به سود تو نیست گفته ای. * ای بنی آدم! بر توشه ات بیفزا که راه دور است و گناه خود را سبک کن که راه باریک است و خالصانه عمل انجام ده که بیننده، بیناست. خواب خود را تا قبر، فخر فروشی را تا پای میزان و لذت خود را تا بهشت، تأخیر انداز، تو برای من باش تا من برای تو باشم. * با ناچیز شمردن دنیا به من نزدیک شو، تا از عذاب جهنم دور شوی. * ای بنی آدم! مصیبت آنکه کشتی اش شکسته و بر چوبی در وسط دریا مانده، از مصیبت تو بیشتر نیست. چه اینکه تو یقین به گناه خود داری و به خاطر عمل خود در پرتگاهی. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
چگونگی کسب استقلال در خانواده‌های مختلف نوع ارتباطی که خانواده با شما برقرار می‌کند، می‌تواند زمینه ساز استقلال باشد یا برعکس زمینۀ دست یابی به استقلال را محدود کند. اگر زن و شوهر بتوانند نقش‌های نادرستی را که ممکن است خانواده‌های آنان به خود بگیرند، شناسایی و از آن‌ها پرهیز کنند و از سوی دیگر، جنبه‌های مثبت و امتیازهای بزرگی را که حضور خانوادۀ طرفین می‌تواند داشته باشد، بشناسند و تقویت کنند، ارتباطات آن دو با خانواده هایشان به مطلوب ترین شکل ممکن می‌رسد. پدر و مادر در هر وضعی که باشند، وقتی می‌توانند «محورِ وحدت» در بین اعضای خانواده باشند که شأن آنان توسط فرزندان شناخته شده و مطابق آن شأن و جایگاه، محترم بوده و از آن‌ها اطاعت شده و در برابرشان متواضع باشند. ارتباط خانواده‌ها با دختر و پسر و عروس و دامادشان ممکن است چهار گونۀ متفاوت باشد: ارتباط مداخله گر، ارتباط رهاکننده، ارتباط حمایتیِ وابسته پرور و ارتباط حمایتیِ استقلال بخش. قطعاً هرکدام از این رویکردها، واکنشی متناسب با خود را می‌طلبد تا بتوان با تنش‌های کمتری به استقلال رسید. چگونگی مواجهه با مداخله گر ی‌های والدین گونۀ اول، «ارتباط مداخله گر» است؛ یعنی همان دخالت‌های نابجایی که نهایتاً به اختلاف‌های خانوادگی و مراجعات فراوان به مشاوران و احیاناً طلاق می‌انجامد. چنانچه والدین در تصمیم گیری‌های فرزندشان بیش ازحد دخالت کنند، او باید به صورتی مؤدّبانه و زیرکانه، آنان را متوجه رفتار درست کند و در غیر این صورت، مجاز به حرف شنوی از پدر و مادر نیست؛ همچنین مجاز به تقابل هم نیست؛ یعنی باید بدون تقابل، سعی کند زمینۀ ورود آن‌ها را به حیطه‌های مدّنظر ایجاد نکند یا به صورتی زیرکانه موضوع بحث را عوض کند. بهتر است نقش پدر و مادر را به نقش مشورت دهنده تبدیل کنید. برای این کار، باید بدون جبهه گیری به آن‌ها نشان دهید که مطالب و دغدغه هایشان را به خوبی درک کرده و در تصمیمتان مدّنظر قرار خواهید داد. در این صورت، استقلال خود را حفظ کرده و خیلی مؤدّبانه آن را به دیگران فهمانده اید. دقت کنید که اگر به کل خواسته‌های آن‌ها بی توجهی کنید، این روش دیگر جواب نخواهد داد؛ بنابراین سعی کنید بخشی از حرف‌های آنان را که آسیب جدی به برنامه هایتان نمی زند، در عمل اجرا کنید. این را هم بدانید که پدر و مادرها تجربۀ بیشتری دارند و ایراد عمدۀ جوانان این است که از این تجربه‌ها استفاده نمی کنند و می‌خواهند همه چیز را خودشان تجربه کنند؛ غافل از اینکه خیلی از این تجربه‌ها گران به دست می‌آید و چه بسا ضربه ای جبران نشدنی در زندگی ایجاد می‌کند. حواستان باشد: وقتی مشورت مفید آن‌ها را مدّنظر قرار نمی دهید و شکست می‌خورید، از آن به بعد، فردی خام و یک دنده شناخته خواهید شد و دیگران به خود حق می‌دهند که در زندگی شما دخالت کنند. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ نکته دار دکتر داودی نژاد با عنوان 📋 6 قانون مهم برای درمان حسادت 📒شما تا به حال حسرت زندگی کسیو خوردین⁉️ میتونین برای عزیزانتون هم ارسال کنین و حال دل اونارو هم خوب کنین