┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

ابوالفرح اصفهانی ابوالفرح اصفهانی صاحب کتاب اغانی، روزی به دارالاماره امیر رفت و تحفه ای برای امیر برد. دربانان مانع شدند وی دو بیت شعر را برای امیر فرستاد: با تحفه ای به دربار شما آمدم، دربانان مرا محروم کردند، شما که در گرفتن تحفه چنین هستید، در بخشش هدیه چون باشید. حضرتکم دهراً و فی الکم تحفة فما اذن البواب لی فی لقائکم اذا کان هذا حالکم یوم اخذکم فما حالکم باللّٰه یوم عطائکم ابوالفرح متوفی ۳۵۶ در روزگار مطیع باللّٰه است و کتاب اغانی را در پنجاه سال نوشت. #کشکول_شیخ_بهاء ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🔴 حاج صادق آهنگران نوحه سرایی : شهادت امام حسن عسکری(ع) مورخه ی ۱۳۹۶/۹/۵ شیعه خون از دیده جاری کن (۲) یوسف زهرا(س) عزادار است(۲) هر که می سوزد داش او را حضرت مهدی(عج) خریدار است آسمان امشب به خاک افتاد در حریم سینه چاک افتاد از سماء بر روی خاکستر گوهری تابان و پاک افتاد تا دم محشر زهجرانش گر بباری خون سزاوار است شیعه خون از دیده جاری کن یوسف زهرا(س) عزادار است عسگری رفت از جهان امشب شعله ور شد آسمان امشب با دلی لبریز ماتم شد پور زهرا(س) نوحه خوان امشب یوسف گم گشتهء زهرا(س) در کمند غم گرفتار است سامرا تاریک و خاموش است سینه با ماتم هم آعوش است از غم بابای مظلومش حضرت مهدی(عج) سیه پوش است ای خدا گویا ز هجرانش بر رخ آیینه زنگار است چشم نرگس غرق شبنم شد سامرا لبریز ماتم شد ماه زیبای ربیع امشب ای خدا گویا محرم شد آسمان دیدهء مهدی(عج) زین زغم عظمی گهربار است شیعه خون از دیده جاری کن یوسف زهرا(س) عزادار است 🌴 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🍂 🔻#زندان_الرشید ۲۱۵ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند سعد هر روز صبح یا عصر که وارد محجر می شد، بعد از سلام و احوال پرسی گرم با خجالت می گفت: «علی، خبری از حرزها نشد؟» می‌گفتم: «سعد تو چقدر عجولی، این کار وقت زیادی می برد. صبر کن.» بعد از حدود یک هفته وقتی سعد سراغ حرزها را گرفت گفتم: فکر می‌کنم عصر کارشان تمام شود. تلاشم را می کنم آنها را هر طوری شده آماده کنم.» بعد از ناهار و نماز قدری خوابیدم. ساعت چهار، که وقت هواخوری بود، سعد در اتاق را باز کرد و گفت: «على! الوعده الوفاء» گفتم: «آماده است بیا بگیر.» با خوشحالی حرزها را گرفت. چندین مرتبه آنها را بوسید و روی چشم هایش گذاشت و گفت: «حياكم الله»! (زنده باشی) مرا بوسید و بعد از خداحاففلی رفت. اكبر خندید و گفت: «یک پروژه سنگین را تمام کردیم. حالا لازم است مدتی استراحت کنیم.» شاید یک هفته ای از کارمان نگذشته بود که یک روز عصر سعد به سلولمان آمد. صدای در که به گوشمان رسید تعجب کردیم. سابقه نداشت این موقع روز کسی سراغمان بیاید. در که باز شد سعد را دیدم که با خنده می گوید: «علی، کارتان گرفته. مشتری زیادی پیدا کردید.» - چه کاری؟ چه مشتری ای؟ - حرزها را می‌گویم. طرفداران زیادی پیدا کرده است. - چطور؟ - پنج حرز دیگر می‌خواهم. حرزهای قبلی را به دو نفر دادم که دو روز پیش از زندان آزاد شدند. بقیه دوستان هم وقتی اثر حرزها را دیدند گفتند هر طوری شده برای آنها هم حرز تهیه کنم. - چطور شد که آزاد شده اند؟ - دو نفری که چند وقت پیش برایشان حرز درست کردید، به دادگاه رفته اند و پس از دفاعیاتشان، دادگاه آنها را از اتهامشان تبرئه کرده و هر دو آزاد شده اند. آنها وقتی برای جمع کردن وسایل‌شان به زندان رفته اند به دوستانشان گفته اند آزادی ما به خاطر حرزهایی است که سعد برایمان تهیه کرده است. عده ای از زندانی‌ها گفته اند حالا که آزاد شدید این حرزها را به ما بدهید تا بلکه ما هم آزاد شویم.» آنها مخالفت کرده و گفته اند: «چون این حرزها بركات زیادی برای ما داشته هیچ وقت از خودمان دور نمی کنیم. ولی سعد می تواند برای شما تهیه کند.» زندانی‌ها تا این حرف‌ها را شنیدند مرا محاصره کردند و با قسم و قرآن راضی ام کردند برایشان حرز تهیه کنم. گفتم: «باشد. امشب فکر می کنم، فردا جواب میدهم.» شب، ساعت یازده بود که اکبر و عباس داشتند با هم شوخی می کردند که ببین کار علی آقا چقدر گرفته که سفارش هم می آورند. گفتم: «تازه همه این حرفها یک طرف، خود سعد یک طرف. او خودش شده رئیس دفتر ما و همین طور برایمان تبلیغ می کند و کلی مشتری می آورد.» صبح روز بعد، به سعد وعده درست کردن حرزها را دادم و چند روز بعد آنها را تحویل گرفت. این حرزنویسی طوری در روحیه سعد اثر کرده بود که مرید من شده بود. از آن روز به بعد سعد می آمد و می گفت: «علی، مژده مژده! دیروز یا امروز، دو نفر، یک نفر یا فلانی بر اثر حرزها آزاد شدند.» او هم مثل عريف حسین هر روز صبح یا عصر می آمد و گزارش های زندان را میداد و حواسش نبود او یک عراقی است و ما اسیران جنگی ایرانیم. - آنقدر کار ما گرفته بود که هر نیازی داشتیم سعد همان روز برایمان انجام میداد. یک روز در میان بساط ماست و شیر برقرار بود. گاهی هم سیگارهایی غیر سومر برای محمد می آورد و او كيف میکرد. سعد از عريف حسین هم بیشتر با ما دوست شده بود. در هر حال، او زندانی نظامی بود و تا حدی درد زندان را می فهمید. هر روز بعد نماز، از خدا به خاطر لطف و محبت هایش تشکر می‌کردم که ما را در غربت تنها نگذاشته و این طور به ما روحیه می‌دهد. همراه باشید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد #صفحه_شاعران_ایران_زمین .......: @zandahlm1357

ادامه حکایت قسمت ۶۹

☘️#درس_مثنوی قسمت 9⃣6⃣ #استاد_رنجبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

ادامه حکایت قسمت ۷۰

☘️#درس_مثنوی قسمت 0⃣7⃣ #استاد_رنجبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

#صفحه نماز خوب @zandahlm1357

۴۵- سوره حمد تفسیر نماز » سوره حمد پس از گفتن تکبیرةالاحرام، باید سوره حمد خوانده شود و اگر این سوره در نماز خوانده نشود، نماز باطل است. «لا صلوة الاّ بفاتحة الکتاب» [۱] نام دیگر این سوره، فاتحةالکتاب است، زیرا قرآن با این سوره آغاز می‌شود. این سوره هفت آیه دارد [۲] و بنا به روایت جابربن عبداللّه انصاری از رسول اکرم صلی الله علیه وآله بهترین سوره‌های قرآن است. [۳] سوره حمد، تنها سوره ای است که بر هر مسلمانی واجب است حداقل روزی ده بار آنرا در نمازهای پنجگانه خود بخواند. در اهمیت این سوره همین بس که در روایات آمده: اگر هفتاد مرتبه این سوره را بر مرده خواندید و زنده شد تعجب نکنید. [۴] از نام گذاری این سوره به فاتحة الکتاب، معلوم می‌شود تمام آیات قرآن در زمان پیامبراکرم جمع آوری و به صورت کتاب درآمده و به امر ایشان در آغاز و ابتدای کتاب قرار داده شده است. آیات سوره مبارکه حمد، اشاراتی درباره خدا و صفات او، مسأله معاد، و درخواست رهروی در راه حق، و قبول حاکمیت و ربوبیّت خداوند دارد. همچنین در این سوره علاقه خود را به ادامه راه اولیای خدا و بیزاری و انزجار از گمراهان و ---------- [۱]: ۱۷۸) مستدرک الوسائل، حدیث ۴۳۶۵. [۲]: ۱۷۹) عدد هفت، عدد آسمان ها، ایام هفته، طواف، سعی بین صفا و مروه و عدد سنگ‌هایی است که به شیطان زده می‌شود. [۳]: ۱۸۰) تفسیر کنزالدقائق. [۴]: ۱۸۱) بحار، ج ۹۲، ص ۲۵۷. غضب شدگان ابراز می‌کنیم. سوره حمد مایه شفا است. هم شفا از دردهای جسمانی و هم شفا از بیماری‌های روحی. مرحوم علامه امینی در کتاب تفسیر فاتحةالکتاب روایات فراوانی را در این زمینه نقل کرده است. #تفسیر_نماز ✍محسن قرائتی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

😊تاریخچه نماز (28) اولین مسجد #تاریخچه_نماز ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

بى انصافى در نماز... حجت الاسلام قرائتی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

سلام درس چهاردهم ۵-پنجمین مورد از شک هایی که نباید به اونها اعتنا کنیم، "شک امام و ماموم" است. یعنی اگه در نماز جماعت، امام جماعت در عدد رکعت های نماز شک کنه (مثلا شک کنه سه رکعت خونده یا چهار رکعت)، اگه ماموم (نمازگزار) بدونه رکعت چندم هستند، باید با علامت دادن به امام جماعت بفهمونه و او هم باید عمل کنه. نکته خیلی مهم:عکس این حالت هم وجود داره. یعنی اگه ماموم شک کنه چند رکعت خونده، باید از امام جماعت پیروی کنه و به شک خودش اعتنا نکنه. نکته خیلی خیلی مهم:ماموم میتونه برای آگاه کردن امام جماعت یه تعداد رکعت های خونده شده با دست به زانو ضربه بزنه یا 'الله اکبر' بگه یا هرکار دیگه ای که نمازو بهم نزنه و حرف زدن در نماز محسوب نشه انجام بده. ولی نمیتونه قبل از امام جماعت بلند بشه و به نماز ادامه بده. یادآوری از گذشته: در بحث شک بعداز محل گفتیم که اگه نسبت به انجام جزئی شک کنیم و طبق دستور اعتنا نکنیم، اما بعداً متوجه بشیم انجام نداده بودیم، اگه وارد رکن بعدی نشده بودیم باید برگردیم و انجام بدیم و اگه وارد رکن بعدی شده بودیم نماز صحیحه (مگه اینکه اون جزء مشکوک رکن بوده باشه که نماز باطله) ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

صفحه پرسش و پاسخ @zandahlm1357