eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه هفتم ماه شوال سنه 1343 زنی ربابه نام دختر حاج علی تبریزی ساکن مشهد مقدس که فلج شده بود شوهرش نقل می کند : من این زن را تزویج نمودم چند روزی بیش نگذشته بود که به مرض معروف به دامنه مبتلا شد و پس از مراجعه به طبیب و نه روز معالجه بهبودی حاصل شد . لکن به جهت پرهیز نکردن مرض برگشت و پس از مراجعه به طبیب و استعمال دوا دست راست و هر دو پای او تا کمر شل شد و زمین گیر گردید . قریب هفت ماه هر چند بعضی دکترها و اطباء در مقام علاج برآمدند فایده ای حاصل نشد ناچار به دکتر آلمانی مراجعه کردیم و او با آلات طبیبه او را معاینه نمود . باعتقاد خود مرض را تشخیص داد و به معالجه پرداخت . لکن عوض بهبودی دندانهای او روی هم و دهان او بسته شد بطوریکه قدرت بر خوردن چیزی نداشت . از این جهت دکتر آلمانی گفت مرض این زن دیگر علاج پذیر نیست مگر توسّل به طبیب روحانی . پس هشت روز گذشت که فقط غذائیکه باو می رسانیدیم آب گوشت بود آنهم بطریق حقنه . پس از روی اضطرار باز به بعضی دکترها رجوع نموده و ایشان به مشورت یکدیگر راءی بآمپول دادند و بعد از تزریق آمپول دهانش باز شد که می توانست غذا بخورد لکن همانطور سابق دست و پای او شل و بگوشه ای افتاده بود و از جهت اینکه دکترها عاجز از علاج بودند رجوع به دکتر را ترک کردیم . شب پنجشنبه 6 شوال آن زن مرا نزد خود طلبید و با حال ناتوان زبان به عذرخواهی گشود که خیلی تو برای من زحمت کشیده ای و خیری هم از من ندیده ای حال بیا و یک مِنّت دیگر بر من بگذار و فردا شب مرا بحرم مطهر حضرت رضا ثامن الائمه (ع ) برسان و آنجا مرا گذاشته خود برگرد و به خواب تا من شفا یا مرگ خود را از آنحضرت بگیرم و البته آن بزرگوار یکی از این دو مطلب را بمن مرحمت خواهد فرمود . من خواهش او را قبول کرده و شب جمعه او را با مادرش بوسیله دُرُشکه تا نزدیک بست امام (ع ) رسانیدم پس او را به پشت خود گرفته و بحرم مطهر برده و نزدیک ضریح مقدس گذاشتم و خود بخانه برگشته خوابیدم . تا اینجا از زبان شوهر او بود اما خود او . گفت : چون شوهرم رفت . مادرم گفت تو اینجا نزد ضریح مقدس باش و من می روم مسجد زنانه قدری استراحت کنم چون او رفت من توسل بآنحضرت جسته عرض کردم : یا مرگ یا شفا می خواهم و گریه بسیاری کردم و بین خواب و بیداری بودم که دیدم ضریح مقدس شکافته شد و سید جلیلی ظاهر گردید که لباسهای سبز دربر داشت به زبان ترکی فرمود : (در ایاقه ) برخیز جواب نگفتم دفعه دیگر فرمود جواب ندادم مرتبه سوم که فرمود عرض کردم (آقا من الم ایاقم یخد) یعنی ای آقا من دست و پا ندارم فرمود (در ایاقه ، مسجد گوهرشاد دست نماز آل نماز قل انر) یعنی برخیز به مسجد گوهرشاد برو وضو بساز و نماز بخوان آنوقت بیا اینجا بنشین . در این بین زنی از زوار که در حرم پهلوی من بود فریاد زد . من از فریاد او سر از ضریح مطهر برداشتم در حالیکه هیچ دردی در خود احساس نمی کردم پس برخواستم با خود گفتم اول بروم مادرم را بشارت دهم . سپس به مسجد زنانه رفتم مادرم را از خواب بیدار کردم . گفتم برخیز که ضامن غریبان مرا شفا مرحمت کرد مادرم سرآسیمه از خواب برخاست و مرا که به سلامت دید به گریه درآمد و هر دو از شوق یکساعت گریه می کردیم تا کم کم مردم فهمیدند و بر سر من هجوم آوردند و بعضی خدام در همان ساعت عقب شوهر و پدرم رفتند و ایشان را خبر دادند و ایشان با نهایت خوشحالی آمده مرا سلامت دیدند . شوهرم گفت حال برخیز تا برویم ، گفتم چگونه بیایم و حال آنکه حضرت به من فرموده است برخیز به مسجد گوهرشاد برو وضو ساخته نماز بخوان و بیا اینجا بنشین حال هنوز صبح نشده که مسجد بروم وضو ساخته نماز بخوانم لذا تا طلوع فجر در حرم مطهر بودم . آنگاه به مسجد گوهرشاد رفته وضو ساختم و نماز خواندم و به حرم مطهر برگشتم تا طلوع آفتاب بودم بعد با شوهر خود به منزل آمدم . ثقه معظم میرزاابوالقاسم خان فرمود : که حاج محمد برک فروش که صاحب خانه آن زن بود می گفت من آنشب در منزل خوابیده بودم و اهل خانه نیز همه خواب بودند در حدود ساعت شش و هفت از شب ناگاه ملتفت شدم که در خانه را می زنند . رفتم در را باز کردم دیدم چند نفر از خدام حرم مطهرند گفتم چه خبر است . گفتن امشب کسی از منزل شما بحرم آمده است ؟ گفتم بلی زنی که هفت ماه است شل شده با مادرش او را برای استشفا بحرم برده اند . حال مگر در حرم مرده است . گفتند نه بلکه آقا حضرت رضا (ع ) او را شفا داده است . ما برای تحقیق امر او آمده ایم . این معجزه را در روزنامه مهر منیر درج کرده اند و دکتر لقمان الملک شهادت بر صحت این معجزه داده و صورت شهادت نامه او این است (در تاریخ هشتم ماه رجب بنده با دکتر سید مصطفی خان عیال مشهدی علی اکبر نجار را که تقریبا شانزده سال دارد معاینه نمودیم نصف بدن او با یکدستش و صورتش مفلوج و متشنج بود . یکهفته بود که امکان یک قاشق آب خوردن را نداشت بعد از چندین روز معالجه موفق به باز شدن د
هان او شدیم که خودش می توانست غذا بخورد ولی سایر اعضاء به همان حال باقی بود و دو ماه بود که کسان مریضه مشارالیها از بهبودی او ماءیوس و متروک گذاشته بودند . بنده هم تقریبا ماءیوس از معالجه بودم حال که شنیدم بعد از استشفای از دربار اقدس طبیب الهی و التجاء بخاک مطهر بقعه سنیه رضویه ارواح العالمین له الفداء در کمتر از لحظه ای بهبودی حاصل کرده حقیقتا به غیر از اعجاز چیزی به نظر نمی رسد و از قوه طبیعیه بشریه طبقات رعیت خارج است والله متم نوره و لوکره المشرکون (دکتر عبدالحسین لقمان الملک ) گدای کوی شمائیم و حاجتی داریم روا مدار که محروم از آستان برویم https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت تاریخی مکالمه بیسیم شهید آقا مهدی باکری و شهید کاظمی
چہ مےفهمیم چیست مردم ؟ و همنشینش ڪیست مـردم ؟ تمام جستجومان این شد: شهـادت نیست مـردم 🍃🌹🍃🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
کیفیت نماز اول ماه قمری و دعای بعد نماز 🔰 صدقه اول ماه فراموش نشود...
.......: من نهج البلاغه میخوانم https://eitaa.com/zandahlm1357 💠💠💠💠💠💠💠
🌹 🌴 تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَکْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ. امام(عليه السلام) فرمود: هيچ کس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين که مرا امتحان کنى، زيرا هيچ کس نيست مگر اين که امتحانى دارد. ولى اگر کسى مى خواهد به خدا پناه برد و دعا کند، از آزمون هاى گمراه کننده به خدا پناه برد، خداوند سبحان مى فرمايد: «بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شماست». معناى اين سخن آن است که خداوند مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى کند تا آن کس که از روزى اش خشمگين است از آن که شاکر و راضى است عمل آشکار گردد)
شرح و تفسیر فلسفه امتحان الهى امام(عليه السلام) در اين گفتار حکمت آميز خود به نکته مهمى اشاره مى کند و آن عموميت امتحان براى همه انسان ها و حتمى بودن آن در هر شرايط است. نخست مى فرمايد: «هيچ کس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين که امتحان شوم»; (لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ»). سپس به ذکر علت آن پرداخته مى فرمايد: «به اين دليل که هيچ کس نيست مگر اين که امتحانى دارد»; (لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَة). اصولا دنيا دار امتحان، تکاليف و مسئوليت هاست و بشر براى تکامل آفريده شده و تکامل ها از مسير امتحانات مى گذرد و بى امتحان راهى به سوى کمال نيست، بنابراين چنين دعايى مثل اين است که انسان بگويد: خداوندا مرا به هيچ تکليفى مکلّف نکن. بديهى است چنين دعايى دور از استجابت است. آن گاه امام در ادامه اين سخن راه صحيح دعا کردن و پناه بردن را درباره امتحانات به انسان ها مى آموزد و مى فرمايد: «ولى اگر کسى مى خواهد به خدا پناه ببرد و دعا کند، از امتحانات گمراه کننده به خدا پناه ببرد»; (وَلَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ). به بيان ديگر از خدا توفيق پيروزى در امتحانات را بخواهد و از ذات پاکش در اين راه يارى بطلبد تا توفيق الهى شامل حال او گردد و در آزمايش هاى الهى رو سفيد شود. آن گاه امام در ادامه اين سخن به دو دليل نقلى و عقلى تمسک مى جويد: نخست مى فرمايد: «زيرا خداوند سبحان مى گويد: بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شما هستند»; (فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: (وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ)). لازم به ذکر است که «فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا ناخالصى هاى آن گرفته شود و خالص از ناخالص شناخته گردد سپس به هرگونه آزمايش اطلاق شده البته اين واژه گاه به معناى شکنجه، گمراه ساختن و ايجاد مشکلات اجتماعى و آشوبگرى نيز استعمال شده است.(1) آيات زيادى درباره حتمى بودن امتحانات الهى در قرآن مجيد وجود دارد. امام انگشت روى دو مورد از موارد بسيار روشن امتحانى گذارده است. سپس در تفسير اين آيه به بيان دليلى عقلى مى پردازد و مى فرمايد: «معناى اين سخن آن است که خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى کند تا آن کس که از روزى اش خشمگين است از آن کس که شاکر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاه تر است; ولى اين براى آن است که کارهايى که موجب استحقاق ثواب و عقاب مى شود ظاهر گردد»; (وَمَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَکِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ). اين سخن اشاره به نکته پرمعنايى است و آن اينکه صفات درونى و نيات اشخاص هرگز سبب پاداش و عقاب نمى شود جز آنکه اين صفات و نيات در عمل آشکار گردد. به بيان ديگر معيار ثواب و عقاب، اعمال است نه نيات و صفات درونى، بنابراين خدا در عين اينکه نيات و صفات درونى انسان ها را کاملاً مى داند، بلکه از خودشان به آن آگاه تر است، باز هم امتحان مى کند تا در صحنه اعمال ظاهر شوند و معيار ثواب و عقاب تحقق يابد. به تعبير ديگر مسير تکامل از طريق افعال مى گذرد و آزمايش هاى الهى همه براى همين هدف است. باز به زبان ديگر، آنچه ملاک پاداش و کيفر است حسن فعلى است نه تنها حسن فاعلى. آن گاه امام در پايان اين سخن انگشت روى چند مصداق از نيات انسان ها گذارده مى فرمايد: «زيرا بعضى از مردم (مثلا) پسر را دوست دارند و از فرزندان دختر ناخشنودند و بعضى افزايش مال را مى خواهند و از نقصان آن ناراحتند (هيچ يک از اين نيات سبب پاداش و کيفر نمى شود مگر زمانى که در ميدان عمل آشکار گردد)»; (لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّکُورَ وَيَکْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَکْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ). آنها که تنها فرزندان پسر را دوست دارند و از دختر متنفرند کسانى هستند که از نعمت هاى الهى ناخرسندند و از عهده امتحان الهى بر نيامده اند و آنها که در پى جمع مال اند و از هرگونه نقصان ناراحت، نيز گروهى هسنند که در اين امتحان قبول نشده اند. مرحوم سيّد رضى بعد از بيان اين کلمات حکمت آميز مى گويد: «آنچه امام در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است که از آن حضرت شنيده شده است»; (قالَ الرَّضي: وَهذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِي التَّفْسيرِ). اشاره به اينکه تفسيرى است فشرده و پرمعنا بر مسئله آزمايش هاى الهى، زيرا امام روشن مى سازد که آ
نکته ها ج-۱۲ نکته ها 1. جهان ميدان آزمايش آزمون هاى بشرى با دو هدف انجام مى شود: گاه براى کشف مجهولى است مانند تمام امتحاناتى که در سطوح مختلف آموزش و پرورش و دانشگاه هاست; همه براى اين است که بدانند کدام شاگرد دروس خود را به گونه صحيح و کامل آموخته و کدام نياموخته است و يا اين که طلاى مشکوکى را به درون کوره مى برند تا معلوم شود باطن آن چيست; آيا واقعاً طلاست يا فلز ديگر و اگر طلاست خالص است يا ناخالص. نوع ديگرى از امتحان براى کشف مجهول نيست، بلکه براى رساندن به کمال صورت مى گيرد، مثل اين که مى دانيم فلان طلا ناخالصى دارد، آن را به کوره مى بريم تا ناخالصى ها بسوزد و طلاى خالص به دست آيد و از اين قبيل تمام تمرين هايى است که ورزشکاران پيش از حضور در ميدان مسابقه انجام مى دهند; همه اينها براى پرورش و رسيدن به کمال مطلوب است. آزمون هاى الهى به معناى اول نيست، همان گونه که امام(عليه السلام)در جمله بالا به آن اشاره فرموده و مى گويد: «وَإنْ کانَ سُبْحانَهُ أعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ» و همان گونه که در سوره «عنکبوت» آمده «(أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْکاذِبينَ); آيا مردم گمان کردند همين که بگويند ايمان آورديم به حال خود رها مى شوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما کسانى را که پيش از آنها بودند آزموديم (و اينها را هم آزمايش مى کنيم) بايد علم خدا درباره کسانى که راست مى گويند و کسانى که دروغ مى گويند تحقق يابد».(1) بنابراين تمام امتحانات الهى براى اين است که ناخالصى ها برطرف گردد و بندگان به خلوص واقعى برسند، همان گونه که در آيه شريفه 155 سوره «بقره» آمده است: (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوالِ وَالاَْنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ). مطابق اين آيه خداوند با انواع مشکلات، ناامنى ها، گرسنگى ها، کمبود محصولات زمينى و آفات انسانى بندگانش را مى آزمايد تا صابران يعنى کسانى که دربرابر اين آزمايش ها مقاومت کردند به وجود آيند و به آنها بشارت نيل به مقامات عاليه داده شود. و در آيه 141 «آل عمران» اين مطلب با وضوع بيشترى بيان شده، زيرا بعد از ذکر پاره اى از امتحانات الهى مى فرمايد: «(وَ لِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْکافِرينَ); هدف اين است که خداوند افراد باايمان را خالص گرداند و کافران را نابود سازد». 2. معيار پاداش و کيفر؟ به يقين نيت انسان رابطه نزديکى با صفات درونى او دارد. کسى که نيت کار خيرى مى کند انسان وارسته، با سخاوت و ايثارگرى است، هرچند به مقصود خود نرسد و آن کس که نيت آزار و اذيت و کشتار مردمان دارد به يقين آدم شرورى است; ولى نه در شرع و نه در عرف عقلا کسى را بر نيتش کيفر نمى دهند مگر اين که بر طبق آن کارى انجام داده باشد. نيز کسى را به دليل نيتش مستحق پاداش نمى بينند. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که اگر چنين است چرا در روايات اسلامى آمده است که نيت شر، کيفر ندارد اما نيت خير، پاداش دارد؟ در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي حَتَّى أَفْعَلَ کَذَا وَکَذَا مِنَ الْبِرِّ وَوُجُوهِ الْخَيْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّة کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلَ مَا يَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِيمٌ; بنده مؤمن تنگدست مى گويد خداوندا به من روزى فراوان ده تا چنين و چنان از کارهاى نيک و برنامه هاى خوب انجام دهم. هنگامى که خدا بداند او در اين نيتش صادق است اجر و پاداشى را که اگر عمل مى کرد به او مى داد، به سبب نيتش مى دهد. خداوند بخشنده و کريم است».(2) در روايت ديگرى نيز در همان باب آمده است که هرگاه افراد با ايمان نيت خيرى کنند و موفق بر انجام آن نشوند يک حسنه براى آنها نوشته مى شود و اگر عمل کنند ده حسنه; ولى هنگامى که نيت معصيتى کنند تا عمل نکرده اند چيزى براى آنها نوشته نمى شود.(3) پاسخ اين سؤال روشن است و آن اين که ثواب بر دوگونه است ثواب استحقاقى و ثواب تفضلى; پاداشى که بر عمل داده مى شود از باب استحقاق است (هرچند استحقاق نيز خود نوعى تفضل الهى است) و پاداشى که به نيت داده مى شود پاداش تفضلى است. (1). عنکبوت، آيه 2 و 3. (2). کافى، ج 2، ص 85، ح 3. (3). همان، ص 498، ح 2.