.......:
چادرانه فقط برای زن ها نیست
چادرانه یک سبک زندگی است
که میگوید آقای محترم کسی حق ندارد به سایهی چادر ناموس تو حتی چپ نگاه کند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🚫 در کدام کشورهای مهم اروپایی و آمریکایی بیشتر به زنان متلک میگویند؟
🔹در این تحقیق کشورهای فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا در نظر گرفته شدهاند. موسسه تحقیقاتی ژان ژورس که به حزب سوسیالیست فرانسه وابسته است به همراه مرکز مطالعات مترقی اروپا این مطالعه را انجام دادهاند.
🔸طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق ۱۴ درصد از زنان کشورهای اروپایی گفتهاند در طول سال گذشته با مردانی مواجه شدهاند که برای جلب توجهشان در خیابان سوت زدهاند. در این میان اسپانیا با ۲۳ درصد بیشتر تعداد و ایتالیا با ۱۰٪ کمترین موارد سوت زدن را داشتهاند.
🔸اگر نتایج این تحقیق بر اساس گروههای سنی تقسیم شود، نشان میدهد اکثر زنانی که با سوت زدن در خیابان مردان مواجه شدهاند در گروه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال هستند. ۶۵ درصد از زنان اسپانیایی در این گروه سنی مورد آزار خیابانی به صورت سوت زدن قرار گرفتهاند. بعد از اسپانیا زنان کشورهای آلمان با ۴۸ درصد، ایتالیا با ۴۱ درصد، فرانسه با ۳۷ درصد، آمریکا با ۳۵ درصد و در انتها بریتانیا با ۳۵ درصد در طول سال گذشته با سوت زدن مردان در خیابان مواجه شدهاند./یورونیوز
پاسخ به شبهات و شایعات
#شهید_میشم...:
🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام
👈 #تا_خدا_فاصلهای_نیست....🍒
👈 #قسمت_چهل_و_پنجم
گفتم توبه بخدا توبه کردم هر چی بگی انجام میدم بغلم کرد گریه کردم و باهم آمدیم خونه تو راه همش میگفت حلالم کن ببخش...
رسیدیم خونه گفت توروخدا ببخش خواهرم دوستت دارم نمیخوام چیزی که دیدم رو تو هم ببینی...
به مادرم گفت مادر مواظبش باش گفت چی شده؟ گفت چیزی نیست فقط مواظبش باش نزار تنها باشه...
طوری وابسته نماز شده بودم که بعد از هر نماز به فکر نماز بعدی بودم، که چه وقت اذان میگن تا نمازم رو بخونم بعد یه مدت یکی از فامیل های دورمون که تو کارخانه آجرپزی کار میکرد تو دستگاه مُرده بود و به شدت بدنش خورد شده بود پدرم زنگ زد گفت بیاید پیش زن و مادرش تو غسالخانه... وقتی آوردنش شب بود چند تا مرد رفتن که غُسلش بدن ولی هر سه نفرشون اومدن بیرون گفتن که ما نمیتونیم غسلش بدیم از بس که بدنش خورد شده...
یکی رفت با صدای بلند گفت رحمت خدا بر کسی بیاد غسل این مُرده رو بده؛ کسی نمیاومد تا اینکه احسان از یه گوشه رفت تو و در رو بست بعد یه پیرمرد رفت در زد گفت درو باز کن باهم غسلش دادن مادرم نگران بود میگفت آخه چرا رفت تو ،مگه کسی نمونده بود؟
زن عموم گفت نگران نباش چیزی نیست تا احسان اومد بیرون مادرم از نگرانی داشت میافتاد....
وقتی آوردنش بیرون مادرم دلش آروم شد بعد از نماز میت زنها رفتن خونه و احسان با پدرم رفتن برای خاکسپاری...
پدرم خیلی دیر آمد خونه گفت احسان کجاست؟ بعد خاک سپاری گفت شما برید من میام تا ساعت 2 نیومد مادرم خیلی نگران بود...
وقتی آمد مادرم گریه کرد گفت کجا بودی؟ آخه چرا به فکر من نیستی؟
گفت ببخش مادر جان شرمنده بخدا تو قبرستان بودم اصلا هواسم نبود که چقدر دیر وقته... چشماش قرمزِ قرمز بود رفت تو اتاقش...
گفتم داداش کجا بودی چرا چشمات قرمز شده؟ گفت چیزی نیست برو بخواب ولی گیر دادم که باید بهم بگی گفت یاد اون شب افتاده بودم که خدا راهش رو بهم نشون داد اگه توبه نمیکردم میمردم دیگه پشیمونی چه فایده؟
هزار بار خدارو شکر میکنم که نجاتم داد از گمراهی گفتم داداش از میت نترسیدی؟
گفت نه باید از زنده ها ترسید مُرده که ترس نداره گفتم چرا زندها
گفت مرده باعث عذاب و خشم خدا نمیشن ولی زنده رها باعث میشن با گناه و معصیتی که میکنن... این موضوع پدرم رو خیلی خوشحال کرده بود میگفت همه میگن که احسان عجب شجاعتی داره که تنهایی توانسته بود اون جنازه رو با اون وضع وحشتناک غسل بده عموهام میگفتن مایه افتحار ما شده....
هر روز از حجاب برام حرف میزد یه شب گفت بیا کارت دارم... شروع کرد از حجاب گفتن اینقدر حرفاش به دلم نشست بعد آخر حرفاش گفت
از این نترس که بهت بگن پیرزن یا چیز دیگه خوب بدون که تو بهشت خدا هیچ پیرزنی نیست و توی جهنم خدا هیچ کسی نیست که به حجاب بخندد مگر اینکه آرزوی دنیا را میکند که حجاب بپوشن...
گفت من دوست ندارم به زور بگم باید حجاب کنی میخوام خودت از ته دلت بخوای ، چطور وقتی باران میبارد و یه چتر نمیزاره که خیس این حجاب هم تورو از هر نامردی که چشمش به ناموس مردمه حفاظت میکند......
⬅️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/zandahlm1357
🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#پای_درس_استادمحمدشجاعی #قلب 8 🌺🍃 علامت این که انسان دارد به هدف خلقت نزدیک تر می شود، این است که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
#قلب 9
❤️🍃قلب قدرتمند» هم آسایش دارد و هم آرامش
آدمی که قلب و روح قوی دارد، قدرت شخصیتی دارد. با بالا رفتن آسایشش، اصلاً از آرامشش چیزی کم نمیشود. یعنی این آدمی که امروز ثروتمندترین آدم است، اگر فردا فقیرترین آدم بشود، برایش یکی است.🌺🍃
👌👌من رفیقی داشتم که خیلی ثروتمند بود. هر دو ثروت را با هم داشت. هم ثروت روحی و هم ثروت مادی. کارخانهدار بود و چندتا خانه و اتومبیل داشت. هر کس خانه او میرفت، با لبخند از او پذیرایی میکرد و هیچ کس را هم برنمیگرداند. یک دفعه در اثر سهلانگاری بعضی از اطرافیانش در محاسبات، ورشکست شد. خانهها و اتومبیل و کارخانه از دستش رفت. اما حتی یک ذره از لبخند و شادی آنها کم نشد. قبل از ورشکستگی و بعد از ورشکستگی یک آدم بود.
این آدمی که وقتی فقیر مطلق شد، حتی اگر چند تومان هم به دستش میرسید، دوست داشت که ابتدا دیگران را از آن برخوردار کند. چون منش بزرگانه و کریمانه داشت.
👏👏بعد از یک مدت، من به او گفتم اوضاع چطور است؟ گفت: اوضاع خیلی خوب است. گفتم: برای چی؟ گفت: از وقتی که این کارخانه و همه چیز از دستمان رفته، من فرصت بیشتری که مطالعه و عبادت کنم. پس خیلی خوب شد.
❤️🍃 این آدم ثروت دارد و ثروتش با خودش است. این که ثروت آدم در حساب بانکی و بانک باشد، این ثروت نیست. ثروت آدم خارج از خود آدم به درد نمیخورد.
❌اگر ثروتت شده فرش و لوستر و تابلو و خانه و ساختمان و زمین، پس تو هنوز خیلی گرفتاری، تو موقع مردن در واقع هیچ چیزی نداری. ثروت آن است که جزء وجود انسان شده باشد
ادامه دارد در
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای حسین جان بطلب تا که فقط سیر نگاهت بکنم...
https://eitaa.com/zandahlm1357
آشنای غریب:
عمود شماره ۱۱۰
دردِ پا اَمونم رو بریده بود. بیتاب شده بودم. همسفرم که انگار متوجه شده بود، همونطور که ویلچر رو هُل میداد و ذکر میگفت، با لبخندی شیرین به من خیره شده بود. پلکام سنگین شد و به خواب فرو رفتم. یکدفعه وحشتزده از خواب پریدم.
خدایا اینجا کجاست؟ جایی شبیه خونهی اربابی! دور تا دورش حجره بود. ترسیدم. ناخودآگاه چشمم افتاد به سَر درِ یکی از حجرهها که با خط زیبایی نوشته شده بود «السلام علیک یا صاحب الزمان، مقامِ حضرت ولیعصر (عج)»
خدای من! اینجا مسجد سهله است؟! به ساعتم نگاهی انداختم. ساعت از ۸ شب گذشته بود. بغضم یا شاید ترسم شکست. آقاجان! ارباب من! دو روز دیگه بیشتر تا اربعین نمونده، یعنی واقعاً نمیخوای منو توی خیمهات راه بدی؟ باز اون صدای مهربون گوشمو نوازش داد: «خوش اومدی. بسم الله! بفرمایید...»
اومدم بگم واسه چی منو آوردی اینجا، که دیدم یک سفره و نون و خرما با یه لیوان چای تازهدَم پیش روی منه. لقمهی نون رو که برداشتم، دیدم چقدر گرم و تازه است. گفتم: خودتون نمیخورید؟ یه لقمه کوچیک گرفت. چای تعارف کردم. آخه فقط یک لیوان آورده بود. گفت: «اهل ظواهر زندگی نیستم. درضمن نگران دیر رسیدنت نباش مهم اینه که اومدی، انشالله به موقع میرسی.»
🏴 #همسفر_با_خورشید ؛ قسمت دوم
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏯ #زمینه #جاماندگان #اربعین
🍃میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست
🍃میگم امام رضا میگن رواق ها بسته ست
🎤 #امیر_کرمانشاهی