لیموزین استالین به مزایده گذاشته شد
این لیموزین به نام «زیس-۱۰۱» ۶۵سال پیش از سوی مرکز تولید و طراحی اسمیرنوف روسیه ساخته شد
قیمت پایه این خودرو حدود ۴۰۰هزار دلار تعیین شده است
https://eitaa.com/zandahlm1357
⭕️ تیتر اطلاعات در تیر ۱۳۴۸: بزرگترین خبر تاریخ: انسان در ماه راه رفت، غذا خورد، خوابید
https://eitaa.com/zandahlm1357
اولین عابر بانک در ایران
سال ۱۳۵۱
و توصیف روزنامه کیهان
https://eitaa.com/zandahlm1357
عکسی جالب از جمعی از بزرگترین دانشمندان معاصر که جهان را متحول کردند(سالوی 1927 بروکسل بلژیک)
افراد زیادی معتقدند بشر چنین جمعی دیگر به خود نخواهد دید
https://eitaa.com/zandahlm1357
قیمت خودرو های داخلی در سال ۱۳۷۲
https://eitaa.com/zandahlm1357
در سال ۱۳۴۷ وقتی اولین محموله خودروهای دایان فرانسوی به ایران رسید ، ایرانی ها نام دایان فرانسوی را «ژیان» گذاشتند
لقبی که معمولا و در حکایت های ایرانی لقب شیرها بود به معنای خشمگین
https://eitaa.com/zandahlm1357
#سردار_دلها
حاج قاسم...
بهاونبه
#ولله هایی
کهمیگفتیقسم ،
دلمونتنگشدهبرات
- دلتنگتیمحاجی💔🌱
#ایران_حاج_قاسم_سلیمانی_است
کتاب صوتی "حاج قاسم"
"خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی"
به کوشش : علی اکبری مزدآبادی
تولید ایران صدا با صدای
#علی_همت_مومیوند
#حاج_قاسم
#علی_اکبری_مزدآبادی
#دفاع_مقدس
.......:
📗#معرفی_کتاب📗
کتاب «حاج قاسم» با گردآوری علی اکبری مزدآبادی شامل خاطرات خودنوشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است.
در ابتدای کتاب یک زندگینامه خودنوشت از سردار سلیمانی وجود دارد که به بخشی از فعالیتهای او در دوران ابتدایی جنگ اشاره میکند. اما در بخشهای دیگر این کتاب بیشتر از سخنرانیها و خاطرات سردار مرتبط با سه عملیات بزرگ والفجر ۸، کربلاي ۴ و کربلاي ۵ استفاده شده است تا از دل این سخنرانیها، خاطراتی را از سردار سلیمانی و سایر همرزمانش نقل کند و به این وسیله شخصیت او را به مخاطب این کتاب معرفی کند.
یکی دیگر از ویژگیهای شاخص این اثر، ترجمه و ارائه یکی از مقالات خارجی در ارتباط با سردار سلیمانی است که توسط یکی از پژوهشکدههای سیاسی آمریکا منتشر شده و نشاندهنده نگاه پُر از هراس و البته احترام غربیها، به شخصیت این سردار شهید مبارز ایران و اسلام است.
🔴 توصیه اخلاقی از شهید حاج قاسم سلیمانی به علی نجیبزاده
علی عزیز چهار چیز را فراموش نکن
۱- اخلاص، اخلاص، اخلاص. یعنی گفتن، انجام دادن و یا ندادن برای خدا
۲- قلبت را از هر چیز غیر از او خالی کن و پر از محبت او و اهلبیت(ع) کن
۳- نماز شب توشه عجیبی است
۴- یاد دوستان شهید ولو به یک صلوات
برادرت، دوستدارت سلیمانی ۹۱/۷/۲۱
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی:
من محبت مادری حضرت زهرا (س) را دیدم.
... او را دیدم 😔
#ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خاطره شنیدنی زینب سلیمانی از هدیه حاج قاسم به یک خانم بدحجاب معترض در هواپیما
🔺اگر در کشور ضعف و کم کاری وجود دارد گردن من مسئول است نه رهبرانقلاب ایشان یک تنه ایستاده اند...
#زینب_سلیمانی
#آقازاده_واقعی
#دختر_بزرگوار_حاج_قاسم
#زینب_بنت_الشهید
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۸۰)
مامان به معصومه خانم تو اماده کردن وسایل پذیرایی کمک میکرد منم تو اتاق زینب و اماده میکردم ...
زینب لباسشو تنش کرد...
کلی روسری ریخته بود زمین ..
واای فرزانه کدومشونو سر کنم الان مهمونا میان...
به نظر من یا این سفیده رو سر کن یا این نقره ای رو ... به غیر از اینا بقیه اصلا به رنگ لباست نمیخوره ...
باشه بزار اول نقره ای رو سر کنم ...
میگم فرزانه این یه خورده سره میترسم چادر سر کردنی از سرم عقب بره ...
خب اون سفیده رو سرکن ...
اهااان انگار این بهتره نگاه کن فرزانه خوب شد بهم میاد...
اووو حرف نداره عالی شدی دختر ...
خوشگل بودی خوشگل تر شدی
👌👌👌👌
زینب داشت جلو اینه خودشو برنداز میکرد منم نگاهش میکردم یا خودم افتادم که با چه ذوق و شوقی اماده میشدم
تو این فکرا بودم که با صدای زنگ از جام پریدم ...
معصومه خانم ـ دخترا مهمونا اومدن ... زینب اماده شدی؟؟
اره مامان الان میام ...
زینب سریع چادرشو سر کرد یه چادر سفید با گلهای صورتیه کم رنگ ...
زینب رفت تو اشپزخونه منم رفتم برای خوش امد گویی ...
کنار در ایستاده بودم ...
یه لحظه با دیدن محسن انگار عباس جلو چشمم اومد با تعجب نگاهش میکردم ماتم برده بود عمو اینا اومدن جلو منو که دیدن سلام فرزانه جان خوبی عمو جون اما من تو یه عالمه دیگه ای بودم مامان اومد جلو صدام زد فرزاانه فرزانه چته حواست کجاست؟؟
فرزانهـ جانم ... بله ... هیچی ببخشید سلام عمو جون خوبی شما دلم براتون تنگ شده بود
عمو ـ قربون دختر خودم بشم رسیدن بخیر عمو جون ...
ممنون عمو .
شرمنده یه چند روزه فکرم خرابه گیج شدم ...
با زن عمو هم حال احوال پرسی کردم نوبت رسید به محسن ،
یه کت و شلوار سرمه ای رنگ با یه پیراهن سفیده یقه دیپلمات پوشیده بود با یه دسته گل رز که تو دستاش بود اومدم سمتم
سلام دخترعمو ....
سرمو انداختم پایین و اروم جواب سلامشو دادم...
محسن گل و داد دست منو رفت...
مهمونا رفتن تو پذیرایی منم گلارو بردم اشپزخونه ...
بفرمایید زینب خانم اینا از طرف اقا داماد تقدیم به عروس خانم ...
واای خدا جونم چه گلایه قشنگیه ... زینب گلا رو بو کرد و گذاشتشون تو گلدون ...
فرزانه من عاشق گل رزم ...
فرزانه ـ باریکلا به اقا محسن که از همین اول با سلیقه عروس خانم ما پیش میره ...
معصومه خانم صدا زد دخترا چایی بیارین...
زینب ـ خاک بر سرم من خجالت میکشم فرزانه تورو خدا تو چایی هارو ببر ...😰😰😰😰
عه دیوونه ای مگه عروس تویی رسمه که خودت چایی ببری برا مهمونا...
اصلا خجالت نکش اول چای رو از بزرگترا بگیر تا کوچکترای مجلس بعد سینی رو بزار رو میزو بشین ...
زینب با سلیقه چایی ها رو ریخت هردو وارد پذیرایی شدیم زن عمو با دیدن زینب از جاش بلند شد ...
به به عروس گلمم اومد ...
زینب سلام داد ... زن عمو اومد جلو و پیشونیه زینب و بوسید
زینب بدجوری خجالت میکشید به توتیب چایی هارو به مهمونا تعارف میکرد نوبت به محسن رسید ....
اما محسن بدون اینکه نگاهی به زینب بندازه چایی رو برداشت ....
همه نشستیم و مراسم شروع شد بزرگترا حرف میزدن و ما کوچکترا فقط گوش میکردیم
زن عمو ـ پدر و مادر عروس اگه موافقید بچه ها برن با هم صحبت کنن... تا بیشتر با علایق و رفتار هم اشنا بشن ...
احمد اقا ـ نه مشکلی نیست میتونن برن ...
زینب و محسن هردو رفتن تو حیاط
از پنجره پذیرایی دیده میشدن منم هی زیر چشمی نگاهشون میکردم ...
محسن و زینب روی تخت کنار باغچه نشسته بودن ...
هردوشون ساکت بودن و زمین و نگاه میکردن ...
محسن ـ زینب خانم شما شروع میکنید یا اینکه من رشته کلام و
بدست بگیرم ...
ادامه دارد...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
📗📘📙📔📕📓📒📘
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#تلنگری 💌 ـ چرا من در این بازهی زمانی به دنیا آمدم؟ ـ چرا من نیز جزو مردم آخرالزمان، محسوب میشوم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی که یک ملت بود.mp3
9.22M