#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔹قسمت ۲: مرد شامی و امام حسین / مردی که اندرز خواست / علی و عاصم / مستمند و ثروتمند / بازاری و عابر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part03_گزیده داستان راستان.mp3
5.32M
🔹قسمت ۳: غزالی و راهزنان / نصیحت زاهد / در بزم خلیفه
رستوران حلال ایرانی در بلژیک
گذرمان به بلژیک افتاد. ساعت ناهار در نت پیگیر رستوران حلال بودیم. یک ایرانیاش را یافتیم. تماس گرفتیم که ببینیم گوشتی که استفاده می کنند حلال است یا نه.
خانمی پاسخ داد.
انگلیسی پرسیدیم آیا گوشتهای شما حلال است؟
با جدیت گفت: بلهههه. ما ایرانی هستیم. پرشین... ما مسلمانیم... همه گوشتها حلال است.
خیلییییی حس خوبی بود.
ایرانی مسلمان... و آن با غیرت ملی مذهبی صحبت کردنش. همه چی تموم...
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، بازنده اصلی همان کسانی هستند که تلاش کردند مردم در انتخابات شرکت نکنند
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، انتخابات ۱۴۰۰، حماسه مردم بود
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، : ممکن است با بعضی نظرات شورای نگهبان موافق نباشم اما طبق قانون و وظیفه عمل کردند
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، ورود به مسئلهی احیای حقوق عامه جزو وظائف مهم قوهی قضاییه است
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، رفتار بعد از انتخابات مسئولان و نامزدها از نعمات الهی بود
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، کارشناسها میگویند لااقل ده درصد از عدم شرکتها مربوط به کروناست
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
14000407_40599_1281k.mp3
8.29M
🎙بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
.......:
#سلامتی فرمانده صلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و چهل و دوم
با همه کمردردی که تا ساق پاهایم رعشه میکشید، به زحمت از پلهها بالا میرفتم که حالا تمام وجودم از ناراحتی آتش گرفته و دیگر حال آشفته لحظات قبلم را از یاد بُرده بودم که تازه میفهمیدم این جماعت چه موزیانه به خانواده ما نفوذ کرده و هنوز چند هفته از فوت مادر نگذشته، میخواستند راهی به خانه ما باز کنند. نمیفهمیدم در خانواده ما دنبال چه هستند که بر سر تجارت با پدر، قصه دوستی را آغاز کرده و بعد خواهر جوانشان را به عقد پدر پیر من درآوردهاند که صدای کوبیده شدن در اتاق، مرا از اعماق افکار نابسامانم بیرون کشید.
مجید با ابروهایی که زیر بار سنگین اخم تا روی چشمانش پایین کشیده شده و گونههایی که از عصبانیت گل انداخته بود، قدم به اتاق گذاشت و شاید به قدری قلبش از غیظ و غضب پُر شده بود که حتی وضعیت مرا هم فراموش کرده و ندید چقدر ناتوان روی کاناپه افتادهام که اینبار به غمخواری حالم پایین پایم زانو نزد و در عوض برای بازخواستم روی مبل مقابلم نشست و با صدایی که از شدت خشم خَش افتاده بود، پرسید: «این پسره تو رو کجا دیده؟» مبالغه نبود اگر بگویم که تا آن لحظه، چشمانش را اینهمه عصبی ندیده بودم و به غیرت مردانهاش حق میدادم که اینچنین در برابرم یکه تازی کند که سکوتم طولانی شد و صورتش را برافروختهتر کرد: «الهه! میگم اینا تو رو کجا دیدن؟»
نیمخیز شدم تا خودم را کمی جمع و جور کرده باشم و زیر لب پاسخ دادم: «یه بار اومده بودن درِ خونه...» و نگذاشت حرفم تمام شود که دوباره پرسید: «خُب تو رو کجا دیدن؟» لبخندی کمرنگ نشانش دادم تا هم فضا را آرام کرده و هم بر اضطراب خودم غلبه کنم و با صدایی آهسته جواب دادم: «من رفته بودم در رو باز کنم...» که دوباره با عصبانیت به میان حرفم آمد: «مگه نوریه خودش نمیتونست در رو باز کنه که تو از طبقه بالا رفتی در رو باز کردی؟» در برابر پرسشهای مکرر و قاطعانهاش کم آورده و باز تنم به لرزه افتاده بود. به سختی از جا بلند شده، تکیهام را به پشتی کاناپه دادم و با صدایی که حالا بیش از دلم میلرزید، جواب دادم: «اون روز هنوز بابا با نوریه ازدواج نکرده بود...» و گفتن همین کلام کوتاه کافی بود تا سرانجام شیشه تَرک خورده صبرش بشکند و عقدهای را که در سینه پنهان کرده بود، بر سرم فریاد بکشد: «پس اینا اینجا چه غلطی میکردن؟!!!»
نگاهش از خشم آتش گرفته و به انتظار پاسخ من، به صورتم خیره مانده بود که لبهای خشکِ از ترسم را تکانی دادم و گفتم: «همون هفتههای اولی بود که مامان فوت کرده بود... اومده بودن به بابا تسلیت بگن... همین...» و نمیدانستم که آوردن نام آن روزها، اینچنین جگرش را آتش میزند که مردمک چشمان زیبایش زیر فشار خاطرات تلخش لرزید و با نفسهایی که بوی غم میداد، زمزمه کرد: «اون روزهایی که من حق نداشتم یه لحظه زنم رو ببینم، یه مُشت مردِ غریبه میاومدن با ناموس من حرف میزدن؟...» در مقابل بارش باران احساس عاشقانهاش، پرده چشم من هم پاره شد. قطرات اشکی که برای ریختن بیتابی میکردند، روی صورتم جاری شدند و همانطور که از زیر شیشه خیس چشمانم، نگاهش میکردم، مظلومانه پرسیدم: «تو به من شک داری مجید؟»
و با این سؤال معصومانه من، مثل اینکه صحنه نگاه گناهآلود و چشمان ناپاک برادر نوریه، برایش تکرار شده باشد، بار دیگر خون غیرت در صورت گندمگونش پاشید و فریادش در گلو شکست: «من به تو شک ندارم! به اون مرتیکه شک دارم که اونجوری بیحیا...» و شاید شرمش آمد حرکت شیطانی برادر نوریه را حتی به زبان آورد که پشتش را به مبل تکیه داد و هر آنچه بر دلش سنگینی میکرد با نفس بلندی بیرون داد و مثل اینکه تازه متوجه رنگ پریده و نفس بُریدهام شده باشد، سراسیمه از جا بلند شد و با گامهای بلندش به سمت آشپزخانه رفت و لحظاتی نگذشته بود که با لیوان شربت قند و گلاب آمد و باز مثل گذشته کنارم روی کاناپه نشست.
با ما همراه باشید🌹
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#ارتباط_موفق ۱ 🗣 هر ارتباطی ، سنگ بنایی دارد؛ همان خشت اول که اگر کج گذاشته شود؛ دیوار آن ارتباط، ت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق_2.mp3
10.88M
#ارتباط_موفق ۲
💬 قدم دوم در هر ارتباط موفقی ؛ #صداقت است!
- راستش رو بگو !
- گولش نزن!
- باورش کن!
- از حق غافلش نکن!
#استاد_شجاعی 🎤
#دکتر_انوشه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵تصنیف : #خیال_کن_که_غزالم
🎤خواننده : #محمد_اصفهانی
🎼 آهنگساز : #آریا_عظیمی_نژاد
📝 شعر : #علی_معلم
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد
جدا زدامن مادر، به دام دانه بیفتد
ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت
بدان نشان که شنیدی،سری به شانه بیفتد
به کارآنکه برون ازبهشت گشته عجب نیست
که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد
نشان گرفته دلم را، کمان ابروی ماهی
خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد
دلم به کشتی کربت، به طوف لجه غربت
چو از کرانه ی تربت، به بیکرانه بیفتد
شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران
که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد
جهان دل است و تو جانی، نه بلکه جان جهانی
همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتد
خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو
بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد
الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد
اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد
#علی_معلم
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 .......:
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹 ۴ نعمت در سوره بلد 🌹
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷
1⃣چشم ها
أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ
ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺩﻳﻢ ؟(بلد٨)
2⃣زبان
وَلِسَانًا
ﻭ ﻳﻚ ﺯﺑﺎﻥ
3⃣لب ها
وَشَفَتَيْنِ
ﻭ ﺩﻭ ﻟﺐ ؟(بلد٩)
4⃣هدایت
وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺷﺮ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ [ ﺗﺎ ﺭﺍﻩ ﺧﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﮕﺰﻳﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺷﺮ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺩ ؟ ](بلد١٠)
#نعمت #اعتقادی
#اخلاقی
🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷🌴🌷
.......:
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الشيخ / محمود صديق المنشاوى _ وفديو قصير نادر
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)