eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل يازدهم : در آداب معاشرت با كافران و مخالفان در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : سزاوار نيست ، مؤ من را با كافران اهل ذمه شراكت يا امانتى بايشان بدهد، كه برايش چيزى بخرند يا چيزى بايشان بسپارد يا دوستى با ايشان بكند. در حديث صحيح ديگر از حضرت امام موسى عليه السّلام منقول است كه : مسلمان نبايد كه با گبر دريك كاسه چيزى بخورد، يا با او دريك فرش بنشيند، يا با او مصاحبت كند. در حديث صحيح ديگر فرمود كه اگر محتاج شوى به طبيب ترسا باكى نيست ، كه بر او سلام كنى و او را دعا كنى كه دعاى تو نفعى باو نميرساند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : ابتدا مكنيد اهل كتاب را بسلام و چون ايشان بر شما سلام كنند عليكم بگوئيد و در جواب ايشان با ايشان مصافحه مكنيد و ايشان را بكنيت نام مبريد، مگر آنكه باينها مضطر شويد. در حديث ديگر منقول است كه : شخصى بحضرت صادق عرض كرد كه من ببلاد كافران ميروم ، مردم ميگويند، كه اگر آنجا بميرى با آنها محشور خواهى شد، حضرت فرمود كه اگر آنجا بميرى تنها محشور خواهى شد ونور تو در قيامت در پيش روى تو خواهد بود. در حديث ديگر از آنحضرت پرسيدند كه دعا از براى جهودان و ترسايان چگونه بكنيم ؟ فرمود كه بگوئيد (بارك اللّه فى دنياك ) يعنى بركت دهد خدا از براى تو در دنياى تو. در حديث ديگر فرمود كه اگر با ايشان مصافحه كنى از زيرجامه مصافحه كن ، و اگر دست بدست او برسد دست را بشوى . در حديث ديگرفرمود كه اگر با اهل ذمه يعنى جهودان يا ترسايان و گبران مصافحه كنى دست را بخاك يا بديوار بمال ، و اگر با دشمن اهل بيت مصافحه كنى دست را بشوى ، مشهور ميان علماءِ آنستكه دست بخاك يا بديوار ماليدن در صورتيست كه دست مسلمان و ايشان هيچيك تر نباشند. در حديث معتبر ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه جهود يا ترسا يا گبرى را ببيند بگويد، اَلْحَدُلِلّهِ الَّذى فَضَّلَنى عَلَيْكَ بِاُلاِسْلامِ دينا وَ بِالْقُرْآنِ كِتابا وَ بِمُحَمَّدٍ نَبيّا وَ بعَلِىّ اِماما وَ بِالْمُؤْمِنينَ اِخْوانا وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً خدا ميان او وآن كافر در جهنم جمع نكند. در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : تقيه سپر ايمان است و ايمان ندارد كسى كه تقيه نميكند، فرمود كه نه عشر دين در تقيه است . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه تقيه در بلاد مخالفان كردن واجب است ، و كسيكه از روى تقيه قسم بخورد براى آنكه دفع ضررى از خود بكند، براى او گناه و كفاره نيست . حضرت امام موسى عليه السّلام فرمود كه گرامى ترين شما نزد خدا كسى است ، كه تقيه بيشتر كند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : دين را حفظ كنيد و پنهان داريد بتقيه كردن از مخالفان ، بدرستيكه شما در ميان سنيان از بابت مگس عسليد در ميان پرندگان ، اگر مرغان بدانند كه عسل در شكم آنها هست هر آينه يكى را زنده نمى گذارند، اگر سنيان بدانند كه محبت ما در سينه شما هست هر آينه شمارا هلاك كنند. حضرت امام رضا عليه السّلام فرمود، كسيكه تقيه را ترك كند چنان است كه نماز را ترك كند، بدانكه تقيه در بلاد مخالفان و سنيان واجب است ، هرگاه بيم ضررى باشد بآنكه اظهار دين خود نكنند، بلكه دين ايشان را اظهار كنند، در وقتيكه ايشان مطلع باشند و مخفى واقع نتوان ساخت وضو ونماز و ساير عبادات را، بطريقه ايشان بعمل آورند و آدمى خود بهتر ميداند، كه در چه وقت خوف و ضرر هست و تقيه لازم است وتقيه در بلاد شيعه و سنى در هر امرى كه آدمى ظن ضرر داشته باشد لازم است مگر درخون كه درآن تقيه نميبايد كرد مثل آنكه گويند كه كسى را بكش و اگر نه تو راميكشيم بايد كه خود كشته شود و او را نكشد. حلیة_المتقین #https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام، پدرومادر شوهرم هرکاری دارن به همسرم میگن بقیه برادرشوهر من که 4 تا هستند نمیان شوهرم صبح کارخانه میره بعدظهر کارکشاورزی می‌کن هرچی بهشون میگیم به اونام بگید یابرادرشوهرم نمیان یا مادرشوهرم بهشون نمیگه تا می‌فهمن شوهرم میاد به اونا نمیگن من خیلی وابستگی شدید به همسرم دارم هرجا میره باید دنبالش برم بچه هام همینجوری دوتادخترم به شدت اذیت می‌کن وقتی شوهرم میاد دلم میخواد گیشمون باشه ولی هرروز استرس وفکر خیال که آلن زنگ میزن به همسرم بیا اینکارانجام بده پدرشوهرم کشاورزی داره به همه مساوی گوشت وغیره میدن ولی بچه هاشون نمیان شوهرمن نمیتونه نه بگه ولی گناه ماچی 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
سلام خسته نباشین من 15سالمه با اقا پسری 20 ساله چهار ساله رابطه داریم تازه یک ساله ک خیلی روم حساس شده طوری ک اصلا جاهایی ک پسره مجرد هست با مادرم یا پدرم مهمونی یا خیابون و... نمیزاره برم و میگه تو میری خواستگار پیدا میشه خیلی زود از کوره در میره خیییییلی زود اگه ب حرفاش بگم چشم باهام خیلی خوبه اگه حرف خودمو بزنم لج میکنه اعصبانی میشه یا شیشه دستش میگیره یا چیزی تو سرش میزنه الان یک جلسه مشاوره رفته 50درصد تغییر کرده خیلی خیلی بهتر شده میخواستم ببینم ک ما ماهه بعد میخواییم محرم بشیم مشکلی پیش نمیاد اصلا ب درد هم میخوریم؟ 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
سلام عرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار ‌ من فرزند دو سال و نیمه ای دارم پسر هم میباشد نسبت به جمع کردن اسباب بازی هاش بی توجه است وقتایی هم که تذکر میدم میگه خودت جمع کن چند سری هم شده اسباب بازی هاشو جمع کردم و گفتم به خاطر اینکه جمع نکردی دادم به کس دیگه حتی نسبت به اون هم بی تفاوته خواستم به نظر شما چکار کنم ممنون 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و یکم گوشی را از این دست به آن دستم دادم و در پاسخ بی‌قراری‌های مجید برای دیدارم، بهانه آوردم: «مجید جان! اگه بیای اینجا و بابا تو رو ببینه، دوباره آشوب به پا می‌کنه!» و این همه ماجرا نبود که هنوز به مجید نگفته بودم پدر همه درها را به رویم قفل کرده و نمی‌خواستم به درِ خانه بیاید و ببیند که خانه کودکی و جوانی‌ام، زندان امروزم شده و در این چند روز هر بار به بهانه‌ای از ملاقاتش طفره رفته بودم و او از روی دلتنگی باز اصرار می‌کرد: «حواسم هست. یه جوری میام که اصلاً بابا نفهمه. فقط یه لحظه تو رو ببینم، برام کافیه!» سپس شبنم بغض روی گلبرگ صدایش نم زد و با دل شکستگی ادامه داد: «الهه! بخدا دلم برات خیلی تنگ شده! الان یه هفته‌اس که ندیدمت!» در برابر بارش احساس عاشقانه‌اش، داغ دلتنگی من هم تازه شد که آهی کشیدم و گفتم: «منم همینطور، ولی فعلاً باید یخورده صبر کنیم تا بابا یه کم آروم شه.» به روی خودم نمی‌آوردم که پدر همین چند روز هم که دیگر با هجوم داد و بیدادهایش بر سر من خراب نمی‌شود، دلش به تقاضای طلاقم خوش شده و به هیچ عنوان سرِ آشتی با مجید و خیال بازگشت او به این خانه را ندارد. من هم به همین تلفن‌های پنهانی دل بسته بودم بلکه بتوانم مجید را متقاعد کنم که به خاطر من هم که شده، قدمی به سمت مذهب اهل تسنن بردارد و مجید اصلاً به این چیزها فکر نمی‌کرد که با لحنی مهربان پاسخ داد: «راستش من می‌خوام بیام با بابا صحبت کنم. گفتم اگه موافق باشی، همین فردا بیام باهاش صحبت کنم که اجازه بده تو بیای یه جای دیگه با من زندگی کنی، ولی با خونواده‌ات هم رفت و آمد داشته باشیم. اینجوری هم دل نوریه خنک میشه که ما تو اون خونه نیستیم، هم تو با خونواده‌ات ارتباط داری!» از تصور اینکه مجید با پدر روبرو شود و بفهمد که من تقاضای طلاق داده‌ام، بند دلم پاره شد که دستپاچه جواب دادم: «نه! اصلاً این کار رو نکن! بابا هنوز خیلی عصبانیه! اگه بیای اینجا دوباره باهات درگیر میشه! تو رو خدا این کارو نکن!» و خدا شاهد بود که اگر ماجرای تقاضای طلاق هم در میان نبود، باز هم نمی‌خواستم مجید با پدر ملاقاتی داشته باشد که پدر حتی از شنیدن نام مجید، یک پارچه آتش غیظ و غضب می‌شد و اطمینان داشتم حداقل تا زمانی که مجید سُنی نشده باشد، پاسخ او را جز با فحاشی و هتاکی نخواهد داد که با ناراحتی ادامه دادم: «تازه مگه نشنیدی اونشب بابای نوریه چی گفت؟ گفت اگه من با تو زندگی کنم، بابا حتی باید اسم من رو از تو شناسنامه‌اش پاک کنه! برای بابا هم که حکم نوریه و خونواده‌اش، حکم خداست!» که از اینهمه بردگی پدر، گُر گرفت و با عصبانیت به میان حرفم آمد: «الهه! من اگه تا الانم کوتاه اومدم و هیچ کاری نکردم، فقط به خاطر تو و حوریه بوده! به خداوندیِ خدا اگه قرار باشه اینجوری برام تعیین تکلیف کنن، با مأمور میام در خونه! من هنوز مستأجر اون خونه هستم، تو هم زن منی! احدی هم نمی‌تونه برای زن و زندگی‌ام تصمیم بگیره!» در برابر موج خروشان خشمش، سکوت کردم تا خودش با لحنی نرم تر ادامه دهد: «الهه جان! من تا اونجایی که بتونم یه کاری می‌کنم که آب تو دل تو تکون نخوره! الانم می‌خوام این ماجرا یه جوری حل شه که تو اذیت نشی! به خدا هر شب تا صبح خوابم نمی‌بره و فقط دنبال یه راهی می‌گردم که تو راضی باشی! به جون خودت که از همه دنیا برام عزیزتره، من حاضرم هر کاری بکنم که تو راحت باشی! وگرنه یه شب هم این وضع رو تحمل نمی‌کردم. همون شب اول می‌رفتم شکایت می‌کردم که این آقا اجازه نمیده من برم تو خونه‌ام و پیش زنم باشم. فردا صبحش هم دستت رو می‌گرفتم و می‌رفتیم یه جای دیگه رو اجاره می‌کردیم. این کارها خیلی راحته، ولی برای من آرامش تو از همه چی مهمتره! به خدا منم دلم نمی‌خواد تو رو از خونواده‌ات جدا کنم. حالا هم تا هر وقت که تو بخوای صبر می‌کنم تا بابا آروم شه و بلاخره یه راهی جلوی پام بذاره که تو دوست داشته باشی.» و نمی‌دانست که پدر جز به صدور حکم طلاق ما راضی نمی‌شود و چقدر دلم می‌سوخت که اینطور بی‌خبر از همه جا، منتظر به رحم آمدن دل پدر مانده است که با پرنده آرزویم به آسمان احساسش پرواز کردم: «مجید! تو که حاضری به خاطر من هر کاری بکنی، چرا یه کاری نمی‌کنی که دلم شاد شه؟ تو که می‌دونی من دلم چی می‌خواد، چرا خودت رو می‌زنی به اون راه؟!!!» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
جهاد با نفس 7.MP3
2.95M
🔰 سلسله جلسات 7 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 7️⃣ 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-6 - ساز و آواز دشتی.mp3
6.58M
‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 خداوندا دلی دریا به من ده در او عشقی نهنگ آسا به من ده حریفان را بس آمد قطره ای چند بگردان جام و آن دریا به من ده نگارا نقشی دیگر باید آراست یکی آن کلک نقش آرا به من ده ز مجنونان دشت آشنایی منم امروز، آن لیلا به من ده به چشم آهوان دشت غربت که سوز سینه ی نی ها به من ده تن آسایان بلایش بر نتابند بلی من گفتم، آن بالا به من ده چو بادریادلان افتی، قدح چیست به جام آسمان دریا به من ده گدایان همت شاهانه دارند تو آن بی زیور زیبا به من ده غم دنیا چه سنجد با دل من از آن غم های بی دنیا به من ده چه دل تنگ اند این آیینه رویان دلی در سینه بی سیما به من ده به جان سایه و دیدار خورشید که صبری در شب یلدا به من ده 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی "مطلع عشق " "گزیده رهنمودهای رهبر انقلاب حضرت به زوج های جوان" تالیف: حجت الاسلام تهیه شده در ایران صدا گوینده : یاسر دعاگو
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 فیلمبرداری ممنوع 🔘 حجت الاسلام سید علی اکبر حسینی : 💠 زندگی مقام معظم رهبری آیت الله خامنه‌ای بسیار و در پایین ترین سطح و با کمترین امکانات است. معظم‌له مانند معمولی ترین افراد جامعه زندگی می کنند . ما زمانی خدمت ایشان رفتیم و از درخواست نمودیم ، تا اجازه بفرماید از داخل منزلشان و وضعیت زندگیشان کنیم تا مردم وضعیت زندگی رهبر خود را ببینند و بفهمند که ایشان چگونه زندگی می کند. آقا فرمودند: اگر شما بخواهید زندگی مرا نشان بدهید می ترسم خیلی ها نکنند. 📚 جلوه آفتاب ، ص ۳۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ و در زمین با ناز و غرور راه مرو 📚بخشی از سوره لقمان آیه18 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌