#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
❌ گزارش باورنکردنی از زندگی در کره جنوبی ❌ گزارشی که هرگز نشنیدید!! ❌ آرزوی دختران کره ای در فرار ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ سایه های فیلتر شده در استرالیا
❌فقر شدید موجب #دزدی همه جا هست. #استرالیا هم مثل بقیه کشورها. حیرت آور آن است که عده ای توهم های عجیبی از استرالیا و آمریکا دارند.
❌آن قدر این توهم عمیق است که ادعا می کنند هر آمریکایی یا استرالیایی به راحتی یک صد دلاری خرج می کند😂😔
❌این کلیپ یک مشت نمونه خروار است که مردم غربی برای صد دلار و کمتر از آن حاضر هستند خودشان و دیگران را به کشتن بدهند.
#استرالیا_را_بهتر_بشناسیم #استرالیا🇦🇺 #شرمساری #رفاه #فقر
منبع:
http://ow.ly/gART102UyMF
🔰 مجموعه لوح "در لباس سربازی"
📝 روایت تصویری ویژه از حضور حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس
شماره ۲ | ملاقات با سید حسین علم الهدی در ۱۴ دیماه ۱۳۵۹ همزمان با عملیات نصر۱۳۵۹
🔻 جوان مقاوم و باانگیزه
▫️زمستان ۱۳۵۹ با طرح یک عملیات دیگر آغاز شد. عملیاتی با نام نصر که در روز ۱۵ دیماه از هویزه کلید خورد. همان روز آیتالله خامنهای یک چهرهی آشنا را دید: «دو تا سه تا ماشین آمدند و جوانها پیاده شدند... دیدم علم الهدی آنجاست... گفتم شما اینجا چه کار میکنی، گفت داریم میرویم جلو.» روز بعد ورق برگشت. دشمن پاتک سنگینی اجرا کرد. بعدازظهر آن روز نیروهای نظامی عقب نشینی کردند. از هویزه هم خبر رسید که علم الهدی و دوستانش در برابر تانکهای دشمن بدون پشتیبانی ماندند و تا آخرین گلوله مقاومت کردند. بسیاری از آن بچهها شهید شدند.
📥 نسخه قابل چاپ 👇🏼
khl.ink/DarLebaseSarbazi
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم_نوشت | ضرورت توجّه به عدالت ورزشی و رفع مشکلات قهرمانان
🔺 گزیده بیانات رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان المپیک و پارالمپیک ایران در بازیهای ۲۰۲۰ توکیو. ۱۴۰۰/۶/۲۷
📥 دسترسی به مجموعه فیلمنوشت 👇🏼
Khl.ink/Olympic
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
39.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | بخشی از سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در #سازمان_ملل، در دوران ریاست جمهوری ۱۳۶۶/۶/۳۱
📥 متن بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۳۶۶👇🏻
farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8089
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هجدهم و مگر میشد به من ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و نوزدهم
گوشه آشپزخانه بالای لگن پُر از آب و پودر، سرِ پا نشسته و با بغضی که به جانش افتاده بود، لباسها را چنگ میزد که آهسته صدایش کردم: «مجید...» دستانش از حرکت متوقف شد، نگاهم کرد و با مهربانی بینظیری پاسخ داد: «جانم؟» دستم را به لبه اُپن گرفتم تا بتوانم با سرگیجهای که دارم، سرِ پا بایستم و همپای نگاه عاشقانهام با لحنی ساده آغاز کردم: «مجید! خدا رو شاهد میگیرم، به روح مامانم قسم میخورم، به جون حوریه قسم میخورم که منم اگه برگردم، فقط دوست دارم با تو زندگی کنم! به خدا من از زندگی با تو پشیمون نیستم! به جون خودت که از همه دنیا برام عزیزتری، اگه حرفی زدم فقط به خاطر خودت بود! دلم می سوزه وقتی میبینم بدون هیچ گناهی، داری انقدر عذاب میکشی!» سرش را پایین انداخت و همانطور که با کفِ روی دستش بازی میکرد، با لبخندی شیرین پاسخ داد: «میدونم الهه جان...» سپس سرش را به سمتم چرخاند و با حالتی حامیانه ادامه داد: «غصه هیچی رو نخور عزیزم! دوباره همه چی رو از اول با هم میسازیم!» و من منتظر همین پشتوانه بودم که بیمعطلی به سمت طلاها که هنوز کف موکت مانده بودند، رفتم. با بدن سنگینم به سختی خم شدم و همه را با یک مشت جمع کردم. دوباره به کنار اُپن برگشتم و در برابر چشمان مجید، همه را روی سطح اُپن ریختم و با شادی شورانگیزِ آغاز یک زندگی جدید، فرمانی زنانه صادر کردم: «مجید! اگه میخوای منو خوشحال کنی، همه اینا رو بفروش! میخوام برای خودمون یه زندگی خوشگل درست کنم! این طلاها رو بعداً میشه خرید! فعلاً میخوام از خونه زندگیام لذت ببرم!» سپس نگاهم را دور خانه چرخاندم و با هیجانی که در صدایم موج میزد، آغاز کردم: «میخوام برای این پنجره یه پرده ساتن زرشکی بگیرم! یه دست مبل جمع و جور هم میگیریم، اونم باید زمینهاش زرشکی باشه که با پردهها هماهنگ باشن! اگه بشه یه لوستر شش شاخه هم بگیریم، خیلی خوبه! یه تلویزیون و میز تلویزیون هم میخریم برای بالای اتاق پذیرایی. یه فرش نه متری کِرِم رنگ هم میخریم میاندازیم وسط اتاق پذیرایی. برای اتاق خواب هم یه قالیچه کوچولو میگیریم و میندازیم پای تختخواب. تختخوابم میخوام چوبش کلاً سفید باشه! اصلاً میخوام سرویس خوابم کلاً سفید باشه!» که نگاهم به آشپزخانه خورد و با دستپاچگی ادامه دادم: «برای آشپزخونه هم کلی چیز میخوام! این گوشه باید یه ماشین لباسشویی بذاریم! باید حتماً استیل باشه که با یخچال سِت شه! یه سرویس تفلون و کفگیر ملاقه هم باید بگیریم! راستی سرویس فنجون هم میخوام!» و تجهیز آشپزخانه به این سادگیها نبود که در برابر مجید که صورتش از لحن کودکانه و پُر ذوق و شوقم از خنده پُر شده بود، چین به پیشانی انداختم و خسته گلایه کردم: «آشپزخونه خیلی کار داره! باید سرویس چاقو بگیریم، سماور و قوری بگیریم، کلی سبد و پلاستیک میخوام. باید برای حبوبات و قند و شکر، قوطی بگیرم.» و تازه به خاطر آوردم به لیست بلند بالایی از مواد خوراکی احتیاج داریم که تکیهام را به اُپن دادم و به شوخی ناله زدم: «وای مجید! باید کلی مواد غذایی بخریم. از قند و شکر و چایی گرفته تا روغن و رب و نمک و...» که مجید با صدای بلند خندید و میخواست سر به سرم بگذارد که گلولهای کف به سمتم پرتاب کرد و با شیطنتی شیرین فریاد زد: «بس کن الهه! دیوونه شدم! میخرم! همه رو میخرم!» و بار دیگر به همین بهانه ساده، فضای خانه کوچک و محقرمان، از ترنم خنده هایمان پُر شد تا باور کنیم در پناه نگاه مهربان خدا، زندگی با همه سختی هایش چقدر شیرین است!
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 34 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 35.MP3
2.55M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 35
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 5️⃣3️⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
CQACAgQAAx0CSmRjDAACOUJhS0brMOtYaGReiuTcfnB0D3n2zgACYQ0AAq4GUFJ9auvwEaMfwiEE.mp3
7.08M
🖤پلک خیسم سنگیه
🖤خیلی حالم غمگینه
🎙کربلایی مهدی رعنایی
#یا_حسین
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*ملاقات در کوفه *خطابه ی معاویه در مسجد کوفه *عهدشکنی و دشنام معاویه *خطابه ی مفصل امام حسن(ع) در مس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part30_صلح امام حسن.mp3
6.43M
*مبارزه در صحنه ای دیگر
*عهد شکنی معاویه
*طرح امام حسن(ع) برای بدنامی معاویه و رسوا ساختن بنی امیه
*امام حسین (ع) در مسیر طرح و برنامه امام حسن(ع)
*تعبیری جدید از حدیث "لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ"
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: خودداري از دادن رساله -------------------------------------- ------ درباره حضرت امام خمين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آشنا آشنا:
مطالعه روزنامه ها
-------------------------------------- ------
مقام معظم رهبري از همه مسائل و جريانات باخبرند و به اقتضاي مسئوليتشان، شايد اولين شخصي باشند كه از مسائل و جرياناتي كه اتفاق ميافتد، مطلع ميشدند.
معظم له به روزنامهها و مطبوعات علاقه دارند و آنها را با دقت ملاحضه ميكنند. گزيده جرايد و مطبوعات براي ايشان آماده ميشود و به صورت بولتن روزانه، خدمت معظم له تقديم ميگردد؛ ولي ايشان به اين اكتفا نمي كنند. تمام روزنامههاي صبح و عصر، به موقع روي ميز مقام معظم رهبري قرار ميگيرد و ايشان با علاقه، آنها را ميخوانند؛ به خصوص سرمقالهها را با دقت مطالعه ميكنند. اين موضوع، اختصاصي به روزنامهها هم ندارد؛ معظم له مجلات، ماهنامهها و فصلنامهها را هم ميبينند.
آيةاللَّه خامنه اي خيلي پركار هستند. ايشان چند بار به من فرمودند: من در ۲۴ ساعت، وقت كم ميآورم!
حجةالاسلام و المسلمين محمدي گلپايگاني. پرتوي از خورشيد، ص ۲۷.
https://eitaa.com/zandahlm1357
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ «8مائده»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا با تمام وجود قيام كنيد و به انصاف و عدالت گواهى دهيد
مشابه اين آيه با اندكى تفاوت، در آيه 135 سوره نساء آمده است، «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» قيام به عدالت كنيد و گواهان براى خدا باشيد.
هر چند به زيان خود يا والدين و بستگان شما باشد. تفاوت ميان اين دو آيه، آن است كه اين آيه سفارش مىكند: كينهها و دشمنىها شما را منحرف نكند؛ ولى آيه سورهى نساء مىفرمايد: علاقهها و وابستگىها شما را از مرز عدالت خارج نكند. آرى، عوامل انحراف از عدالت يا بغض و كينه است، يا حبّ و دوستى كه هر آيه به يكى از آنها اشاره دارد.
از آنجا كه ناديده گرفتن كينههاى درونى درباره مردم دشوار است، لذا در اين آيه چند فرمان و چند تشويق به كار رفته است. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... اعْدِلُوا ... هُوَ أَقْرَبُ ... اتَّقُوا اللَّهَ ...
🔸استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️فراز ماندگار و فاخر
🔹قاری: استاد مصطفی اسماعیل
🔹سوره: قصص آیات10تا11
🔹مدت فراز: 2دقیقه
📣فرازی ناب و شنیدنی این تلاوت در مسجد امام حسین قاهره اجرا شده است.
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: تصميم مامون در برگشت به بغداد از لحظه اى كه خبر عزيمت مأمون به بغداد دهان به دهان گشت، مرو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سرورم! منظورم هشام بن ابراهيم است. او شما را در برابر چند پول سياه، به فضل و مأمون فروخت.
حضرت لب به سخن گشود.
پيش از اين نيز با يوسف چنين كردند.
و اندوهگنانه خواند: « وبراى آنان خبر كسانى را بخوان كه به آنان [علم] آيات خود را بخشيديم و از آن عارى شدند. » (۱۵۱)
ريّان با تمام وجود گفت: « اجازه دهيد او را ترور كنم. »
امام با تمام وجود
به سوى او برگشت.
نكند چنين كنى ريّان! (۱۵۲) سرورم! آمدهام با شما خداحافظى كنم. همين روزها به عراق برمى گردم. به حضرت نزديك شد. سينه اش لبريز از عطر پيامبران شد. برخاست تا برود. امام فرمود: « ريّان برگرد! »
ريّان با تعجب بازگشت. حضرت گفت: « دوست ندارى پيراهنى به تو بدهم؟ و سكه هايى كه براى دخترانت از آن انگشتر بسازى؟! »
سرورم! تصميم داشتم اين دو را از شما بخواهم؛ اما غم دورى از شما باعث شد فراموش كنم.
امام بالشى را كه در كنارش بود، بلند كرد و پيراهنى سپيد به
سپيدى بال كبوتران صلح و سى سكه نقره مسكوك به نام رضا (ع) بيرون آورد و گفت: « بيا ريّان! مال تو است. »
ريّان بار ديگر برخاست.
ريّان!
بله سرورم!
آيا مى دانى هنگامى كه عيسى بن مريم پيامبر شد، سنش از سن جواد منزمانى كه به امامت مى رسدكمتر بود؟! (۱۵۳)
ريّان دريافت كه حضرت خبر درگذشتش و مژده استمرار امامت را به وى مى دهد. چشمانش از اشك لبريز شد. زير لب خواند: « دودمانى كه برخى از آنها از نسل بعض دگرند » ؛ (۱۵۴) « خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار دهد. » (۱۵۵)
اين پرسش در ذهنش جوشيد: « چرا
رضا (ع) اين مطلب را به من مى گويد؟ »
ريّان پاسخ اين پرسش را ماهها بعد دانست؛ هنگامى كه اندوه، خانه هاى شيعيان بغداد را در برگرفت وآشوب « بركه زلول » (۱۵۶) برپاشد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مسلمان شدن یک زندانی مسیحی با کمک خادم یاران امام رضا (ع)🌷