هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: گل بی خار (عیب) خداست. هر گُلی، علت و عیبی دارد گُل بی علت و بی عیب، خداست [۳] تنها خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما مردم بَه بَه خداییم!
ما فقط اهل تعریف و تحسین و حرف زدن هستیم نه اهل عمل و کار.
بَه بَه: آفرین
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_175
و قال عليهالسلام
إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.
امام عليه السلام فرمود:
هنگامى كه از چيزى (زياد) مىترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مىترسى بيشتر است.
شرح و تفسير
راه زدودن ترس و وحشت
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته حكيمانۀ مهمى در مقابلۀ با مشكلات اشاره كرده مىفرمايد:«هنگامى كه از چيزى (زياد) مىترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مىترسى بيشتر است»؛ (إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ) .
بارها اين مطلب تجربه شده است كه انسان هنگامى كه از چيزى مىترسد پيوسته در اضطراب و پريشانى و ناراحتى است؛ اما هنگامى كه انسان خود را در آن مىافكند مىبيند بسيار راحتتر از آن بود كه فكر مىكرد.
دليل اين مشكل روانى روشن است، زيرا اولاً تا انسان وارد چيزى نشده پيوسته در پريشانى و وحشت به سر مىبرد و اى بسا روزها و هفتهها اين درد و رنج ادامه يابد؛ اما هنگامى كه خود را در آن افكند ممكن است در چند دقيقه پايان يابد.
ثانياً تا انسان به سراغ مطلبى كه از آن مىترسد نرود احتمالات گوناگون مىدهد كه بسيارى از آن احتمالات بيش از واقعيتى است كه در آن امر مخوف وجود دارد. به همين دليل درد و رنج انسان افزايش مىيابد.
ازاينرو بعضى از علماى اخلاق در كتب اخلاقى براى درمان رذيلۀ ترس پيشنهاد مىكنند انسان در صحنههاى رعبآور وارد شود؛ مثلاً بعضى از خوردن دارو يا تزريق آمپول وحشت دارند؛ اما هنگامى كه چند بار تكرار مىشود وحشت آنها به كلى فرو مىريزد.
يكى از فلسفههاى انواع تمرين و رزمايشهاى نظامى زدودن آثار ترس از جنگ از دلهاى سربازان و افسران و فرماندهان است.
سعدى در گلستان خود داستان زيبايى در اين زمينه نقل مىكند. مىگويد:
پادشاهى با غلامى عجمى در كشتى نشست، و غلام هرگز دريا نديده بود و محنت كشتى نيازموده. گريه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرام نمىگرفت و عيش مَلِك از او منغّص بود چاره ندانستند.
حكيمى در آن كشتى بود مَلِك را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طريقى خاموش گردانم. گفت: غايت لطف و كرم باشد. بفرمود تا غلام را به دريا انداختند. بارى چند غوطه خورد، مويش گرفتند و پيش كشتى آوردند و به دو دست در سكان كشتى آويخت. چون برآمد به گوشهاى بنشست و آرام يافت.
مَلِك را عجب آمد پرسيد: در اين چه حكمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت كشتى نمىدانست. قدر عافيت كسى دارد كه به مصيبتى گرفتار آيد.
بسيار مىشود كه انسان به علت اين گونه وحشتها به سراغ كارهاى مهم نمىرود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه كارهاى بزرگ مىشود.
به گفتۀ مرحوم كمرهاى در منهاج البراعة بسيارى از مكتشفان و محققان جهان با عمل به اين دستور به افتخارات بزرگى نائل شدهاند؛ آنها در درون جنگلها و صحراهاى آفريقا و بيابانهاى پراكنده وارد مىشوند و به سير درياها مىپردازند و به درون جزاير دوردست نفوذ مىكنند و از اين طريق هم ثروت فراوانى به دست مىآورند و هم شهرت جهانى كسب مىكنند. افزون بر اين به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظهاى مىشود. سپس اين سخن حكيمانه را در قالب شعرى بيان مىكند:
چو ترسى ز امرى بينداز خويش در آن و بپيراى تشويش خويش
دو دل بودن و خود نگه داشتن بسى سختتر مىكند قلب، ريش
در زبان عرب ضربالمثلهاى جالبى در اين زمينه ديده مىشود؛ از جمله:
«أُمُّ الْمَقْتُولِ تَنامُ وَ أُمُّ الْمُهَدَّدِ لا تَنامُ ؛مادر مقتول به خواب مىرود؛ ولى مادر كسى كه تهديد به قتل شده به خواب نمىرود». ١
ولى به هر حال اين سخن بدان معنا نيست كه انسان بىمطالعه خود را به خطر بيفكند، بلكه به مواردى مربوط است كه انسان ترس بيجا به چيزى دارد و همين مانع پيشرفت برنامههاى او مىشود. در اينگونه موارد بايد با مطالعه و مشورت وارد عمل شد تا ترس فرو ريزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود.
اين سخن را با شعرى از شاعر عرب پايان مىدهيم:
لَعَمْرُكَ مَا الْمَكْرُوهُ إلَّا ارْتِقابُهُ وَ أعْظَمُ مِمّا حَلَّ ما يَتَوَقَعُ!
به جانت سوگند كه ناراحتى در زمانى است كه انسان انتظار امر ناراحت كنندهاى را مىكشد و چه بسا اين ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بيشتر است
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
.......:
کود
برگ های گیاه تان رنگ پریده به نظر می رسند یا رشد کندی دارند؟ نگران نباشید هنوز می توان آن را نجات داد.
گیاهان نیاز به تغذیه دارند، چون تغذیه لازمه سلامت آن ها است. گیاه بدون تغذیه هم میتواند سالها زندگی کند، اما کم کم ضعیف شده و مستعد بیماری میشود. بسیاری از گیاهانی که به آنها توجهی نمیشود چون بیارزش به نظر میرسند، ظاهر بدتری یافته و یک قدم به سطل آشغال نزدیکتر میشوند. ظرف یک ماه میتوانید گیاه خود را از مرگ نجات داده و به زندگی باز گردانید.
کود
غذای گیاه حاوی چه موادی است؟
غذای گیاه دارای 3 ترکیب اصلی است: نیتروژن (N) برای رشد برگها و سبز کردن گیاهان در حال زرد شدن، فسفات (P2O5) برای رشد برگها و پتاس (K2O) برای رشد گلها. سایر عناصر موجود غذای گیاه، عناصر Trace (به آنها ریز مغزی هم میگویند) هستند، این عناصر عموماً در بیشتر کودهای مرکب موجود هستند و به یاد داشته باشید که ترکیبات آن باید مجوز قانونی داشته باشند
کود
چه موقع باید به گیاهانتان غذا بدهید؟
اگر گیاه شرایط خیلی بدی دارد، همین حالا لازم است این کار را بکنید. در غیر این صورت تغذیه فقط به طور کلی در فصل رشد انجام میشود که دفعات بیشتری به گیاه آب میدهیم. اگر تازه گلدان گیاهتان را عوض کردهاید، چند ماه تا تمام شدن غذای درون کمپوست فرصت دارید. اکثر گیاهان هر 2 تا 4 هفته یکبار به غذا نیاز دارند. توجه کنید که نباید گیاه خود را فراموش کرده و سپس کلی غذا به آن بدهید، زیرا این مساله باعث بروز مشکلات بیشتری می شود، از قبیل پژمرده شدن برگها و بدشکل شدن برگهای جدید. فقط به اندازهای به آنها غذا بدهید که روی برچسب غذای گیاه ذکر شده است. اغلب دادن غذای کمتر در دفعات کمتر بهتر از دادن غذای زیاد در فواصل زمانی نامنظم است. برای برخی از گیاهان از قبیل سرخسها باید غذا را رقیق کنید، برخی دیگر از گیاهان (مانند آزالیا و بگونیا)، آهک موجود در بعضی از کودهای گرانوله را تحمل نمیکنند.
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل چهارم : درآداب فرش خانه
ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) منقول است كه سه چيز است كه از مروت است نيگوئى چهار پا و غلام خوش رو وفرش نفيس .
ازحضرت صادق منقول است كه آدمى را فرشى از براى خود و فرشى از براى زوجه خود و فرشى از براى مهمان در كار است و زياده از اين از شيطان است .
درروايت ديگر منقول است كه درخانه امام زين العابدين (عليه السلام ) بالشها و نمدها بود كه درآنها مثالها و صورتها و شكلها بود و بر روى آنها مى نشستند.
درحديث ديگر منقول است كه جمعى در منزل شما چيزى چند مى بينيم كه خوش نمى آيد مارا حضرت فرمود كه ما زنان ميخواهيم و مهر ايشان را مى دهيم آنچه ميخواهند از براى خود مى خرند آنها ازما نيست .
درحديث ديگر منقول است كه شخصى بخدمت امام محمد باقر رفت ديد كه آنجناب درخانه مزينى نشسته اند كه فرشهاى نيكو درآن گسترده اند پس روز ديگر رفت ديد كه درخانه نشسته اند كه بغير از حصير چيزى درآنخانه نيست و خود پيراهن گنده پوشيده اند پس حضرت فرمود كه آنچه ديروز ديدى آنخانه از من نبود از زوجه من بود و ديروز روز نوبت اوبود.
درحديث صحيح منقول است كه شخصى بحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) عرض كرد كه شخصى مى نشيند بر فرشى كه در آن صورتها هست فرمود كه عجمان تعظيم مى كنند چنين فرشى را و ما دشمن مى داريم آن را.
درحديث صحيح ديگر منقول است كه از حضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند از فراش حرير و ديبا آيا بر روى آن ميتوان خوابيد و تكيه كرد و نماز كرد حضرت فرمود كه در زير مياندازى و بر رويش ميايستى اما سجده برآن نميكنى .
در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام رضا (عليه السلام ) در تابستان بر روى حصير مى نشستند و در زمستان بر روى پلاس و در خانه جامه هاى گنده مى پوشيدند و چون بيرون ميامدند براى مردم زينت ميكردند.
در روايت معتبره منقول است كه چون حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) حضرت فاطمه را تزويج كردند پوشش ايشان عبائى بود و فرش ايشان پوست گوسفندى بود و بالش ايشان پوستى بود كه ميانش را ليف خرما پر كرده بودند.
درحديث ديگر منقول است كه حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود كه بسيار است كه نماز ميكنم ودر پيش روى من بالشى هست كه درآن صورت مرغان هست پس جامه بر روى آن بالش مياندازند و نماز ميكنم و فرشى چند از شام براى من بهديه آوردند و در آنها صورت مرغان نقش كرده بودند فرمودم كه سرهاى ايشان را تغير دادند و بصورت درخت كردند.
درحديث ديگر منقول است كه از آن جناب پرسيدند كه گاهست كه فرشها نزديك ما ميگسترند كه درآنها هست حضرت فرمود كه چيزى را كه فرش كنند و پهن كنند و بر رويش راه روند باكى نيست اما صورتهائكيه بر ديوار و كرسى نصب كنند خوب نيست .
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#حفظ_احترام_مادرشوهر
سلام.من ۲۲ سالمه و همسرم ۳۱ سالشونه.... یکساله که ازدواج کردیم
همسرم خیلی باهام سردن و چندین بار هم پیش اومده که باید بهشون بگم مثلا بهم توجه کنید یا اینکه محبت داشته باشید
از طرفی مادر همسرم باهام بده و وقتی همسرم باهام هست خوبه ولی وقتی میرن پیش مادرشون نمیدونم چه اتفاقی میفته که کاملا ایشون عوض میشن و حتی بهم نگاه هم نمیکنن و اینم بگم که نظامی هستن و من هرکاری بگید از مهر و محبت و عشق براشون انجام دادن ولی ایشون سربراه نمیشن.که البته خداببخشه گمان میکنم ناشی از مادرشونه علی رغم اینکه توجه زیادی به مادرشون دارم و حتی شده محبت هایی که بمادرم نکردم رو به ایشون میکنم و دستشون رو میبوسم ولی باز باهام لج هستن و میگن من چرا چادری ام .... لطفا راهنماییم کنید.
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#نگرانی
سلام آقای پوراحمد.
میخواستم ازتون بپرسم برای کاهش استرس و همینطور بدخوابی ناشی از استرس که معمولا حوالیه دوره عادت ماهانه (قبل، بعد و در زمان عادت) سراغمون میاد چه راهکاری پیشنهاد میدید؟ آقای پوراحمد برام سخته که درک کنم این حالات برای عادت ماهانه هست و همش وقت های دیگه ماه هم نگران میشم که چرا من باید گاهی بد خواب بشم؟ ینی افسردگی دارم؟ مشکل روحی دارم؟ و این افکار باعث میشه روزای دیگه هم برام خراب بشه.
البته این استرس ها از زمانی که خواستگاربرام اومده (بعد صفر به امید خدا عقد میکنیم) بیشتر شده با اینکه هیچ مشکلی نداریم و خانواده ام هم تاییدش کردند و من استرس های بی دلیلی میگیرم(تاکید میکنم کاملا بی دلیل)، مثلا خیلی نگران سلامتی ام میشم یا نگران اینکه اتفاق بدی برام بیفته...
خیلی ممنون آقای پوراحمد از راهنماییتون.
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
1_5544216928416956421.mp3
3.03M
#نگرانی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و بیست و دوم شام را که خوردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و بیست و سوم
نمیتوانستم درد دلم را پیش محرم غمهایم رو نکنم و نمیخواستم نگاهم به چشمان مهربانش بیفتد که سرم را پایین انداختم و زیر لب زمزمه کردم: «مجید! برای تو مهمه که حوریه شیعه بشه؟ یعنی اگه دلش بخواد سُنی بشه، تو بهش ایراد میگیری؟» که بیمعطلی پاسخم را به صداقتی ساده داد: «مگه تا حالا به تو ایراد گرفتم الهه جان؟» همانطور که گوشه چادر بندری را با سرانگشتان عصبیام به بازی گرفته بودم، سرم را بالا آوردم و با لحنی لبریز تردید، بازخواستش کردم: «یعنی واقعاً دلت نمیخواد حوریه شیعه بشه؟» موهای مشکیاش در دل باد لب ساحل، میرقصیدند که سرش را کج کرد و باز به جای جواب سؤالم، خودم را شاهد گرفت: «مگه من تا حالا از تو خواستم شیعه بشی؟» درد کمرم شدت گرفته و تا پهلویم میپیچید و نمیخواستم به روی خودم بیاورم که فعلاً پای مذهب دخترم در میان بود. میدانستم همچنانکه من لحظهای از اندیشه هدایتش به مذهب تسنن کوتاه نیامدهام، او هم حتماً هوای کشاندن من به مذهب تشیع را در دلش داشته و شاید نجابتش اجازه نمیداده هیچ وقت به روی خودش بیاورد که به چشمانش دقیق شدم و باز پرسیدم: «یعنی هیچ وقت دلت نمیخواست منم مثل خودت شیعه باشم؟» سرش را پایین انداخت، برای لحظاتی در سکوتی عجیب فرو رفت و دل من بیقرار جوابش، به تب و تاب افتاده بود که همانطور که سرش پایین بود، با صدایی آهسته اعتراف کرد: «نه!» و حالا نوبت او بود که در برابر نگاه متحیرم، جوانمردانه و جسورانه یکه تازی کند. سرش را بالا آورد و با چشمانی که زیر نور چراغهای زرد حاشیه ساحل، روشنتر از همیشه به نظرم میآمد، پاسخ کوتاهش را تفسیر کرد: «الهه! روزی که من عاشق تو شدم و از ته دلم از خدا میخواستم که منو بهت برسونه، میدونستم تو یه دختر سُنی هستی! هیچ وقت هم پیش خودم نگفتم ای کاش این کسی که من عاشقش شدم، شیعه بود! هیچ وقت! چون من از تو خوشم اومده بود! با همه خصوصیاتی که داشتی! اینجوری نبود که بگم از یه چیزت خوشم اومد، از یه چیز دیگه راضی نبودم! نه! من تو رو همینجوری که هستی، دوست دارم!» جملاتش هر چند صادقانه بود و عاشقانه، ولی پاسخ بیتابی دل من نمیشد که مستقیم نگاهش کردم و از راه دیگری وارد شدم: «ولی مطمئناً حساب من با حوریه فرق میکنه. به قول خودت منو همینجوری که هستم دوست داری، ولی حوریه دخترته! شاید دلت بخواد براش یه تصمیم دیگهای بگیری! وقتی به دنیا بیاد، شیعه و سُنی نیس و شاید بخوای...» که اجازه نداد قضاوتم را تمام کنم و با لحنی مؤمنانه حکم داد: «حوریه وقتی به دنیا بیاد، یه بچه مسلمونه! همین کافیه الهه جان!» و برای من کافی نبود که من هنوز امیدم را برای تسنن مجید از دست نداده و نمیتوانستم تصور کنم پاره تن خودم و دست پرورده جسم و روحم، یک مسلمان سُنی نباشد که دیگر نتوانستم ناراحتیام را پنهان کنم و با حالتی مدعیانه نظر خودم را اعلام کردم: «ولی برای من خیلی مهمه که دخترم سُنی باشه!» حالا نخستین باری بود که در برابر شوهر شیعهام، حکم به ارجحیت مذهب اهل تسنن می دادم و نمیدانستم چه واکنشی نشان میدهد که برای چند لحظه فقط نگاهم کرد و بعد با متانت همیشگیاش سؤال کرد: «مگه شیعه بودن چه عیبی داره؟» میخواستم شیرازه استدلالم را محکم ببندم و قاطعانه وارد بحث شوم که شاید خدا امشب به برکت کودک معصومم، میخواست معجزهای کند و نمیدانستم همین مکث کوتاهم، دلش را میلرزاند که نگاهش پیش از دلش شکست و با غبار غربتی که نفسش را گرفته بود، پرسید: «نکنه تو هم دیگه شیعه رو قبول نداری؟ نکنه تو هم فکر میکنی شیعه...» و نمیخواستم جملهاش را تمام کند که با دلخوری کلامش را قطع کردم: «مجید! من چند بار گفتم حساب اهل سنت رو از وهابیت جدا کن؟!!!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 38 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 49
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 9⃣4⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357