eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 قرآن به عنوان «تبیانا لکل شیء» یعنی همه چیز درونش بیان شده است، چه تعریفی از مهدویت به عنوان مهمترین اصل شیعه ارائه داده است؟ مفهوم مهدویت در زبان قرآن و روایات به چه صورت است؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 👌🏻بله، قرآن «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء» هست شکی در این نیست، به همین خاطر پیغمبر خدا فرمود؛ قرآن ظهری (ظاهری) دارد و بطنی (باطنی) دارد. اینکه ما از ظاهر قرآن فکر کنیم همه چیز به دست می آید خُب نه! باطنی هم دارد. این باطن چه طور به دست می آید؟ از طریق روایات «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» [79/ واقعه] به باطن قرآن نمی تواند دست پیدا کنند جزء افراد معصوم. یکی از تفاسیر آیه همین است که انسانهای معصوم می توانند به باطن قرآن دست پیدا کنند. پس اگر می خواهیم «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء» قرآن را درک کنیم باید به روایت ها هم رجوع بکنیم. 👈🏻اما اینکه می گویید قرآن چه تعریفی از مهدویت دارد.. وقتی سه جای قرآن داریم «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ» که اسلام کل جهان را می گیرد.. خُب باید فکر کنیم این چه زمانی قرار است صورت بگیرد؟ وقتی خدای متعال در آیه [55] سوره نور می گوید صالحین جانشینان روی زمین می شوند یا [5] سوره قصص ما مستضعفان را وارثان روی زمین قرار می کنیم، تمام اینها یک نگرش مهدویست. 🔹صراحت آیه قرآن آیه [16] سوره حدید می گوید؛ «لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتاب» شبیه اهل کتاب یک وقتی شما مسلمین نشوید «فَطالَ عَلَیْهِمُ الأَمَد...» پس زمان بر آنها طولانی شد «فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ» قساوت قلب پیدا کردند. این آیه چه چیزی را دارد می رساند؟ ☝️🏻می گوید مثل اهل کتاب نشوید که موسی (ع) سی شب رفت کوه طور، ده شب دیگر به آن اضافه کردیم در آن ده شب قوم بنی اسرائیل دیدند منجی یشان نیامد منحرف شدند، می گوید شما مسلمانها یک وقتی مثل اینها نشوید، شما منتظران! مثل اینها یک وقتی نشوید فکر کنید زمان طولانی شد. قرآن این طور دارد مهدویت را تبیین می کند. 🌀از آن طرف اصل عنوان امامت را قرآن مطرح کرده وقتی می گوید «أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولی الأمرِ» صراحتا اولی الامر را اینجا کنار خدا و رسول آورده، یعنی یکی هست مثل اینها باید مطلقا از او اطاعت بکنید! فخر رازی از مفسرین بزرگ اهل سنت می گوید که این اولی الامر جزء انسان معصوم کس دیگری نمی تواند باشد. 📖وقتی خدا در آیه [4] سوره قدر می گوید؛ «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ» خُب، این ملائکه و روح شب قدر به چه کسی نازل می شوند برای کل امر. اینها تبیین های مهم بحث مهدویت است که در قرآن صورت گرفته و ما بالای سیصد آیه مهدوی داریم که باید رویش کار بشود و متأسفانه سخنران های ما زیاد سمتش نمی روند. اگر تبیین شود فوق العاده نجات بخش است اینها از کلیات بحث است. 👈🏻اما اینکه مفهوم مهدویت در زبان قرآن و روایات به چه صورت است.. خود کلمه مهدی که اسم مفعول است، یعنی مورد هدایت واقع شده. یعنی خدا این فرد را هدایت کرده. مهدویت هم که یک مصدر جعلی است، جعلی منظور حدیث جعلی نیست! بحث مصدر جعلی قواعد صرف و نحو عربی است،‌ مصدر جعلی از باب هدایت که مورد هدایت شده و مواردی که مربوط به مباحث آخرالزمان و حکومت صالحان و اینها هست را مهدویت می گویند. 🔅مفهموم مهدویت در قرآن همان بحث حکومت صالحان است که قرآن ذکر کرده، خُب حکومت صالحان کی هست؟ چه زمانی قرار است؟ آیه [5] سوره قصص «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمُ أَئِمَّه و نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ» آیه بعدی [6/قصص] «وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هَامان..» فرعون و هامان را نشان می دهیم. چه را نشان می دهی؟ حکومت مستضعفین را. این حکومت کی قرار است شکل بگیرد؟ حکومت مهدوی و آخرالزمانیست. 📄در روایات هم که متعدد ذکر شده. آیه [17] سوره حدید «اعْلِّمُوا أَنَّ اللهَ یُحْیِ الأَرْض بَعدَ مَوْتِها..» بدانید خدا زمین را زنده می کند.. امام صادق (ع) می گوید زنده کردن زمین بعد از مرگ مراد زمان غیبت است که خدا از طریق عدالت زمین مرده را زنده می کند اینها حکومت مهدویست. اینها ذکر شده. پس این طور نیست بگوییم قرآن هیچ چیزی نیاورده! اصلا آیاتی از قرآن جزء حکومت امام زمان (عج) امکان ندارد صورت بگیرد، مخصوصا سه بار تکرار می کند «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ» که اسلام تمام زمین را خواهد گرفت. خُب این آیه چه موقع می تواند به فعلیت برسد؟ زمان ظهور. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
بخش هایی از کتاب " خدا بود و دیگر هیچ نبود " اثر شهید چمران "دستنوشته های شهید چمران" تولید رادیو تهران با صدای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌بعضی ها وقتی نباشن خیلی بهتره دانی که پس از عمر چه ماند باقی؛ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ🌱 👤دکتر الهی قمشه ای
پند دیگر هندی‌ها دیگر از عادات آنها این است که وقتی سلطان آنها می‌میرد، او را در کفن گذاشته و بر حیوانی می‌گذارند و کشان کشان می‌برند در حالی که موی سرش بر زمین کشیده می‌شود، پشت سر او نیز پیرمردی می‌آید که خاک موی سر او را جارو می‌کند و می‌گوید: ای مردم غافل، چشم باز کنید و ای مقصران و غافلان دامن تلاش به کمر زنید، این سلطان شماست؛ ببینید پس از آن عزت و شوکت، دنیا با او چه کرد! کار آنها با این جسد همین است تا از همه ی کوچه‌های شهر عبور کنند و جسد را در قبر گذارند و این رسم آنان در باره هر کدام از ملوک است. https://eitaa.com/zandahlm1357
❓پهلوان کیست!؟ 🔹‌از عالمی پرسیدند: بالاترین وزنه چند کیلوست که یه نفر بزنه و بهش بگن پهلوان؟ 🔸عالم در جواب گفت: بالاترین وزنه یه پتوی نیم کیلویی است که یه نفر بتواند هنگام نماز صبح از روی خود بلند کند. 🔹هرکس بتونه اون وزنه رو بلند کنه باید بهش گفت: پهلوان. https://eitaa.com/zandahlm1357
90.6K
بعضی از اعضای ام اهل و ... نیستن وقتی میکنیم به اعتقاداتم توهین میکنن چه برخوردی کنم؟ قضیه و چی میشه؟
✨﷽✨ ✍امام رضا علیه السلام: 💢ابليس داراي پوزه اي است همچون پوزه سگ و هنگامي كه آن پوزه را در دل آدمي مي نهد، او را به ياد شهوات نفساني و لذات جسماني مي اندازد و آرزوهاي آنچناني در او خودنمايي مي کند و وسوسه در قلب وي راه مي يابد و نسبت به پروردگارش در شك و ترديد واقع مي شود و البته هنگامي که بنده «أعوذ بالله السميع العليم» را به زبان آورد، شيطان از قلب او دور مي شود. 📚میزان الحکمه، ج ۱۰ ص ۴۵۲ 💥بپرهيزيد از اين كه در نماز سستى و تنبلى كنيد و يا حدودش را ضايع كنيد يا از روى دستپاچگى ركوع و سجده نماز را آن چنان به جا آوريد كه گويى همچون خروس منقار مى زنيد يا اين كه نماز را سبك بشماريد يا اين كه به جاى نماز به امور دنيوى مشغول شويد و يا در غير وقت نماز بخوانيد، در هر حال رسول خدا فرمود: از من نيست كسى كه نمازش را سبك بشمارد.قسم به خدا بر حوض كوثر بر من نخواهد رسيد. 📚مستدرک الوسائل، ج۱ ص ۱۷۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/zandahlm1357
31.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ انگیزشی فوق العاده مهم برای نیروهای و 👈 اگر این فکر به ذهنت افتاده که نمی تونی برای اسلام و انقلاب مفید باشی... 👈 اگه فکر می کنی چون مسئولیت نداری و مشهور نیسنی ، کارهات دیده نمیشه... 👌 حتما حتما این کلیپ رو ببین 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت کشور ⬅️ به روایت و آیه ای که در کلیپ گفته میشه توجه کن و همیشه مواقع خستگی بهش فکر کن ، هر قدم تو میتونه کسی رو به امام زمان نزدیک کنه
سخنی با معلمان عزیز.mp3
12.49M
✅ سخنانی با معلمان عزیز 👌 شما بهترین فردی هستید که می توانید جلوی انحراف بچه ها را بگیرید 🎤 عبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 2 💠 پاسخ به شبهه چگونگی هرشب شیر آوردن برای فقرا توسط امیرالمومنین(ع) در حالیکه تهیه آن همه ظرف غیر ممکن بود 🎤 از اساتید مهدویت کشور 👈 برای جلوگیری از منحرف شدن دانش آموزان و نوجوانان این کلیپ را نشردهید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️قسمت اول ❓دلیل خیلی از بدپوششی هایی که شاهدش هستیم چی می تونه باشه؟ 😏اگر در دوستان یا اقوام مون خانم بدپوششی داریم حتماً این رو ازش شنیدیم که دلیل پوشش نامناسبش لجبازی هست.حالا این لجبازی می تونه لجبازی با خانواده ،همسر و یا حکومت باشه ❌میگه خانواده من اون چیزهایی که من می خوام واسم فراهم نمی کنن منم دوس دارم حرف شون زیر پا بذارم یا اینکه تو زندگی با همسرش مشکل داره برای اینکه لج همسرشو دربیاره موهاشو بیرون می‌ذاره و مانتو باز می پوشه 💰یه عده هم در اعتراض به گرانی و مشکلات دیگه بدحجاب می شن تا قانون کشور زیر پا بذارن و مثلا ضربه ای به نظام بزنن 📛کودکان لجبازی رو ممکن از والدین یاد بگیرن و یا وقتی کودک ببینه با لجبازی می تونه به خواسته هاش برسه از اون به عنوان ابزاری برای رسیدن به خواسته هاش استفاده می کنه 🔰حجاب حکم خدا هست و اگر رعایت کنیم منفعتی برای خانواده یا همسر و یا حکومت نداره.پس چرا این افراد اصرار دارن ما حجاب رو رعایت کنیم؟ 👨‍👩‍👧‍👦خانواده از این جهت که فرزندشون رو بیشتر از هرکسی دوست دارن و نمی‌ تونن انحراف فرزندشون رو ببینن چون می دونن هم تو این دنیا هم آخرت عقوبت گناه ش رو می بینه،دوست ندارن فرزندشون آسیب ببینه 〽️البته هستن خانواده هایی که در این رابطه مقصر باشن مثلا احکام واجب دیگه رو رعایت نمی کنن فقط روی حجاب حساسیت به خرج میدن.مثلا دروغ میگن غیبت می کنن خلاصه عمل شون با ظاهرشون تناسب نداره و این تناقض منجر به مقابله فرزندشون بشه ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357
حجاب.ppsx
9.85M
💻پاورپوینت ❄️موضوع ☑️ابتدایی 👌مارا به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
۳۵- امام زین العابدین علیه السلام از عبادت علی علیه السلام می‌گوید روزی امام باقر علیه السلام محضر پدر بزرگوارش امام زین العابدین علیه السلام مشرف شد و احساس کرد که حضرت در عبادت کردن به جایی رسیده که هیچ کس به آن مرحله نرسیده است. صورتش از شب زنده داری زرد شده و چشمهایش از گریه سرخ گردیده و پیشانی اش پینه بسته و دو ساق پای او از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده است. حضرت باقر علیه السلام می‌فرماید: چون پدرم را در این حال دیدم دیگر نتوانستم خودداری کنم و به گریه افتادم. پدرم در آن وقت به فکر فرو رفته بود. پس از لحظاتی از ورود من آگاه گشت. دید که من گریه می‌کنم. روی به من کرد و فرمود: فرزندم! یکی از نوشته‌ها که عبادت امیر المؤمنین علیه السلام در آن نوشته شده بیاور. من نوشته را تقدیم کردم. کمی از آن خواندند، سپس با حالتی افسرده و ناراحت نوشته را بر زمین گذاشت و فرمود: چه کسی می‌تواند مانند علی بن ابی طالب علیه السلام عبادت کند. [۱] ---------- [۱]: بحار: ج ۴۹، ص ۷۴. جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و شصتم وقتی اینجوری گفت بیشتر خجالت کشیدم. فهمیدم همه چی رو شنیده و حالا به حساب خودش می‌خواد براش دردِ دل کنم، ولی من هیچ وقت دوست نداشتم راز زندگی‌ام رو برای کسی غیر خدا بگم. نمی‌دونم، شاید به خاطر شرایط زندگی‌ام بود. چون اکثراً تنها بودم و عادت نکردم خیلی واسه کسی دردِ دل کنم. ولی وقتی اینجوری گفت، دلم شکست. گفتم:"یه هفته پیش تو خیابون چاقو خوردم. همه سرمایه زندگی‌ام رو بُردن. تکنیسین پالایشگاه بودم، ولی فعلاً نمی‌تونم کار سنگین انجام بدم. الانم دیگه هیچی ندارم. نه کسی رو دارم که ازش قرض بگیرم، نه با این وضعیتم دیگه می‌تونم کار کنم. تا الانم با زنم تو مسافرخونه زندگی می‌کردیم. ولی از فردا پول همین مسافر خونه رو هم ندارم بدم. دیگه نمی‌دونم چی کار کنم." حرفم که تموم شد، پرسید:"مگه دوستی، فامیلی، کسی رو ندارید که برید خونه شون؟" گفتم:"نه! من و زنم تو این شهر غریبیم. تو این شهر غیر خدا هیچ کس رو نداریم." دیگه هیچی نپرسید. فقط خندید و گفت:"حکمت خدا رو می‌بینی؟!!! پسر من تا همین دیروز تو خونه ما زندگی می‌کرد. ولی کارش درست شد و همین امروز صبح با خانمش رفتن قم که بقیه درس طلبگی رو اونجا بخونن. این درس هم چند سالی طول می‌کشه. حالا خونه ما خالی افتاده. میای مستأجر خونه من بشی؟" اینو که گفت، خیلی ناراحت شدم، گفتم:"حاج آقا! من اگه پول اجاره خونه داشتم که تو مسافرخونه زندگی نمی‌کردم!" اونم خندید و گفت:"مگه من ازت پول خواستم؟ پسرم رفته، ما تنهاییم. من از پسرم نه پول پیش گرفتم، نه کرایه! حالا تو هم مثل پسرم!" اصلاً باورم نمی‌شد چی میگه. ولی اون خیلی جدی می‌گفت. اصلاً منتظر نشد تا باهاش تعارف کنم. آدرس خونه‌اش رو روی یه کاغذ نوشت و گذاشت کف دستم. گفت:"من الان به مناسبت شب شهادت جایی مجلس دارم. ولی تا یه ساعت دیگه برمی‌گردم خونه. شما هم برو خانمت رو بیار." خشکم زده بود. زبونم بند اومده بود. نمی‌دونستم چی بگم. وقتی هم داشت می‌رفت، گفت:"برای شام منتظرتون هستیم." من دیگه اصلاً حواسم به خودم نبود. اصلاً نمی‌دونم چجوری خودمو رسوندم اینجا...» حلقه اشک پای چشمم خشک شده و باورم نمی‌شد چه می‌گوید که با زبانی که از تعجب به لکنت افتاده بود، پرسیدم: «یعنی... یعنی ما الان باید بریم خونه اونا؟!!!» که چشمانش به نشانه تأیید به رویم خندید و من حیرت‌زده‌تر سؤال کردم: «یعنی ازمون هیچ پولی نمی‌خوان؟!!!» و باید باور می‌کردم امشب به بهای شکستن دل من و مجید و به حرمت گریه‌هایی خالصانه، معجزه‌ای در زندگی‌مان رخ داده که مجید با لبخندی لبریز اطمینان پاسخ داد: «حاج آقا گفت تا هر وقت که وضع‌مون رو به راه میشه، می‌تونیم اونجا زندگی کنیم. بدون هیچ پول پیش و کرایه‌ای!» خیال می‌کردم خواب می‌بینم و نمی‌توانستم باور کنم در دل این جهنم گرم و تاریک، دری از بهشت به رویمان باز شده که دیگر مجبور نبودیم در این اتاق تنگ و دلگیر بمانیم. چادرم را سر کردم، مجید با دست چپش ساک را از روی زمین بلند کرد و دیگر نفهمیدم با چه شتاب و با چه شوق و شوری از اتاق بیرون زدیم و از پله‌های بلند و طولانی مسافرخانه سرازیر شدیم. به قدری هیجان‌زده بودیم که فراموش‌مان شده بود مدارک را از مسئول مسافرخانه بگیریم و خودش صدایمان کرد تا فرم خروج را تکمیل کنیم. مثل اینکه به یکباره از حبس ابد خلاص شده باشیم، سراسیمه به سمت خیابان اصلی می‌رفتیم تا هر چه زودتر به بهشت موعودمان برسیم. نه من با کمردردی که داشتم می‌توانستم راحت قدم بردارم، نه جراحت پهلوی مجید اجازه می‌داد به سرعت راه برود، اما هر دو به قدری خوشحال و هیجان‌زده بودیم که همه دردهایمان را فراموش کرده و تنها به اشتیاق خانه جدیدمان می‌رفتیم. حالا پس از چندین ساعت کِز کردن در تاریکی محض و گرمای شدید، به هوای تازه و خیابان‌های نورانی رسیده بودم که با ولعی عجیب، گرمای مطبوع شب بندر را نفس می‌کشیدم. سرِ خیابان تاکسی گرفتیم و مجید آدرس را به دست راننده داد تا ما را به مقصد برساند. تاکسی کهنه و فرسوده‌ای که روی هر دست انداز، تکانی می‌خورد و دل و کمرم را در درد شدیدی فرو می‌بُرد. https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا