eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
46.5هزار عکس
33.6هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در ادامه....👇👇👇👇
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام مَا شَكَكْتُ‌ فِي الْحَقِّ‌ مُذْ أُرِيتُهُ‌. امام عليه السلام فرمود: از آن زمان كه حق به من نشان داده شده هرگز در آن شك و ترديد نكردم.
شرح و تفسير هيچ‌گاه در شناخت حق شك نكردم! امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود به حقيقت مهمى اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: «از آن زمان كه حق به من نشان داده شده هرگز در آن شك و ترديد نكردم»؛ (مَا شَكَكْتُ‌ فِي الْحَقِّ‌ مُذْ أُرِيتُهُ‌) . آگاهى بر چيزى درجات دارد كه وابسته به طرق دريافت آن است؛ گاه انسان چيزى را با ادلۀ نظرى درك مى‌كند و گاه با مقدمات ضرورى، زمانى با حس و تجربه و هنگامى با شهود باطنى. يا ادلۀ بسيار محكمى همچون شهود است، شهودى كه از همۀ اينها برتر است يا علم و اطلاعى كه از ادلۀ نظرى حاصل مى‌گردد. گاه نيز ممكن است در ادامۀ راه بر اثر دليل معارضى با شك مواجه شود. از اين گذشته افرادى كه چيزى را درك مى‌كنند با هم متفاوتند؛ گاه افراد ضعيفى هستند كه با كم‌ترين شبهه‌اى متزلزل مى‌شوند و گاه افراد قوى و نيرومندى كه هيچ شبهه‌اى آنها را تكان نمى‌دهد. از سوى سوم معلمانى كه چيزى به انسان مى‌آموزند نيز مختلف‌اند؛ گاه معلّم فرد عادى است و گاه امام معصوم يا پيغمبر خدا؛ در آموخته‌هايى از فردى عادى ممكن است شك و ترديد نفوذ كند؛ ولى آنچه را انسان از استاد معصومى آموخته از شك و ترديد مصون خواهد بود. تمام اين جهات در حد اعلا در روح و جان على عليه السلام وجود داشت؛ هم مشاهدۀ او نسبت به حق از طريق شهود بود و هم قدرت روح او اجازۀ شك و شبهه به وى نمى‌داد و هم استاد و معلم او شخصى همچون پيامبر اسلام بود كه مستقيما مطالب را از منبع وحى دريافت مى‌كرد. به همين دليل امام عليه السلام مى‌گويد: از آن روزى كه حق به من نشان داده شد هرگز در آن ترديد نكردم. افزون بر اينها بسيار مى‌شود كه تزلزل ايمان انسان از هواپرستى نشأت مى‌گيرد؛ مثلاً در داستان معروف «عمر بن سعد» آمده است كه وقتى در برابر شهيد كردن سالار شهيدان، امام حسين وعدۀ فرماندارى رى به او داده شده به قدرى براى او جالب بود كه حتى در معاد شك كرد و گفت: مى‌گويند خداوند بهشت و دوزخى آفريده اگر راست گفته باشند اين عمل را انجام مى‌دهم و توبه مى‌كنم و اگر دروغ گفته باشند به مقام بلندى در دنيا مى‌رسم و از آنجا كه امام عليه السلام از اين امور پاك و منزه بود هرگز شبهه‌اى در وجود مباركش راه نيافت و چه بسيار افرادى در صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى جاذبه‌هاى مال و ثروت و مقام ايمان خود را از دست دادند و گرفتار شبهات شدند. ١ در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه از آن حضرت سؤال كردند چه چيزى ايمان را در انسان ثابت نگه مى‌دارد. امام عليه السلام فرمود: «الّذي يُثْبِتُهُ‌ فيهِ‌ الْوَرَعُ‌ وَ الَّذي يُخْرِجُهُ‌ مِنْهُ‌ الطَّمَعُ‌ ؛آن چيزى كه ايمان را در انسان ثابت مى‌دارد ورع و پرهيزگارى است و آن چيزى كه ايمان را از او خارج مى‌كند طمع است». ٢ از اينجا نتيجه مى‌گيريم كه اگر بخواهيم در عقايد خود راسخ باشيم بايد علاوه بر اين‌كه آنها را از منبع مطمئنى دريافت داريم خودسازى را نيز فراموش نكنيم مبادا طوفان وسوسه‌هاى شيطان و هواى نفس كاخ ايمان ما را متزلزل و ويران سازد. مطالعۀ خطبه‌هاى نهج‌البلاغه نيز شاهد صادق اين گفتار است، زيرا مى‌بينيم همه جا امام عليه السلام با قاطعيت تمام در مورد مسائل مختلف از اعتقادات گرفته تا اخلاق و اعمال و احكام سخن مى‌گويد و اين قاطعيت نشانۀ اعتقاد قطعى و تزلزل‌ناپذير امام عليه السلام در تمام اين مسائل است. اين سخن را با كلام ديگرى از امام اميرمؤمنان عليه السلام در خطبۀ ١٨٩ نهج البلاغه كه برگرفته از قرآن مجيد است پايان مى‌دهيم. امام عليه السلام در آن خطبه مى‌فرمايد: «بعضى از ايمان‌ها ثابت و مستقر در دل‌هاست و بعضى ديگر ناپايدار و عاريتى است كه در ميان قلب و سينه تا سرآمدى معلوم قرار دارد» گويى اين سخن اشاره به آيۀ ٩٨ سورۀ انعام است كه مى‌فرمايد: «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ‌ مِنْ‌ نَفْسٍ‌ واحِدَةٍ‌ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ‌» ؛و كسى است كه شما را از يك انسان آفريد (و شما از نظر ايمان يا آفرينش دو گروه مختلف هستيد:) پايدار و ناپايدار» يكى از تفسيرهاى اين آيۀ شريفه همان است كه در كلام امام صادق عليه السلام آمده كه مى‌فرمايد: «فَالْمُسْتَقَرُّ الإيمانُ‌ الثّابِتُ‌ وَ الْمُسْتَوْدَعُ‌ الْمُعارُ ؛مستقر به معناى ايمان ثابت است و مستودع ايمان عاريتى است». ما در شرح آن خطبه عوامل پايدارى ايمان و تزلزل آن را مشروحاً آورده‌ايم.
این گیاه نیز همانند گل قهر و آشتی نسبت به لمس شدن به وسیله دست حساس می باشد و برگهای آن جمع شده و حرکت می کنند،علاوه بر این برگهای این گیاه نسبت به صدا و موسیقی حساس بوده و به حرکت در می آیند دستورالعمل کاشت بذر گیاه رقصنده: بذرها را به مدت 24 تا 48 ساعت در آب ولرم بخیسانید، سپس بذرها را در عمق یک سانتی متری از سطح خاک و یا در گلدان فشرده جی فی یا جی فی پلیت بکارید. دمای ایده ال برای جوانه زنی بذرها 24 تا 27 درجه سانتی گراد می باشد. جوانه زنی بذرها معمولا بین 10 تا 30 روز اتفاق خواهد افتاد. https://eitaa.com/zandahlm1357
تکثیر: تکثیر این گل کند رشد با قلمه برگ و تقسیم ریزوم امکان پذیر است ولی باید چند ماهی برای رشد آن صبر کنید شاید یکی از دلیل های گران قیمت بودن آن همین موضوع باشد. آفت و بیماری:تقریباً آفتی ندارد ولی پوسیدگی ریشه ناشی از آبیاری زیاد مهمترین بیماری آن است. هرس: برگهای زرد شده و سوخته را بچینید و ساقه را در صورت پوسیدگی با چاقو از ته بچینید. تعویض گلدان : قانون کلی گیاهان میگوید که هرچه گلدان تنگ تر شود رشد گیاه بیشتر خواهد بود مادامی که ریشه ها از ته گلدان بیرون بزند.اگر گلدان گیاه را بزرگ کنید رشدش به تأخیر می افتد زیرا وقت گل صرف پر کردن ریشه می شود و مدتی رشد شاخه ها به تأخیر می افتد و لی در صورت بیرون زدن ریشه ها با یک سایز بزرگ تر در بهار تعویض کنید. گلدهی: به ندرت در خانه گل می دهد ولی به طور کلی اگر شرایط مناسب باشد در تابستان گلهایی شبیه دیگر گلهای خانواده ی آراسه به نام اسپادیکس می دهد https://eitaa.com/zandahlm1357
در ادامه....👇👇👇👇
باب سیزدهم: آداب پیاده رفتن وسواره شدن وبازار رفتن و تجارت و زراعت نمودن و چهارپایان نگاه داشتن اشاره فصل اوّل: سوار شدن بر اسب و استر و الاغ و انواع هر یک از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: از سعادت آدمی است که چهار پای رهواری داشته باشد. از حضرت صادق علیه السلام منقول است: چهار پا نگاهدارید که زینت شماست و کارهای شما به آن ساخته می‌شود و روزی اش بر خدا است. از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: از بدی زندگانی است چهار پای بد نگاه داشتن. از حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکه چهار پایی بخرد سواری اش از اوست و روزی اش بر خدا است. در حدیث دیگر فرمود: از سعادت مؤمن است که چهار پایی داشته باشد که برای حوایج خود و کارسازی برادران مؤمن بر آن سوار شود. در حدیث دیگر منقول است: آن حضرت فرمود به یونس بن یعقوب که، الاغی نگاهدار که بارت را بردارد، به درستی که روزی اش بر خداست. راوی گفت که الاغی خریدم چون سه سال شد، حساب خرج خود کردم هیچ زیاده نشده بود. در روایت دیگر منقول است: امام موسی کاظم علیه السلام از ابن طیفور پرسیدند: بر چه چیز سوار می‌شوی؟ گفت: بر الاغی. فرمود: به چند خریده ای؟ گفت: سیزده اشرفی. حضرت فرمود: این اسراف است که الاغی بخری به این قیمت و یابویی نخری. گفت: خرج یابو بیشتر است. فرمود: آن کسی که خرج الاغ را می‌رساند خرج یابو را هم می‌رساند، مگر نمی دانی هرکه اسب نگاه دارد و انتظار خروج ما اهل بیت بکشد و دشمن ما را به خشم آورد به نگاه داشتن آن اسب، حق تعالی روزی اش را برساند و سینه اش را گشاده گرداند و آرزوهایش را برآورد و یاور او است بر حوایج. در روایت دیگر منقول است: روزی امام موسی علیه السلام بر استری سوار شدند شخصی از مخالفان گفت که این چه چهار پاست که سوار شده ای که از پی دشمن نمی توان دواند و بر روی آن جنگ نمی توان کرد؟ حضرت فرمود: رفعت و سرافرازی اسب را ندارد و مذلت الاغ را ندارد و بهترین امور وسط آن هاست. در حدیث دیگر از آن جناب منقول است: هرکه ببندد اسب پدر و مادر عربی، هر روز از نامه عمل او سه گناه محو شود و یازده حسنه نوشته شود و هرکه اسبی ببندد که یکی از پدر و مادرش غیر عربی باشند، هر روز از نامه عمل او دو گناه محو شود و هفت حسنه برای او نوشته شود و هرکه یابویی ببندد برای زینت خود و برآوردن کارهای خود یا دفع دشمن خود، هر روز یک گناه از نامه عملش محو شود و شش حسنه برای او نوشته شود. در روایات معتبره از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم منقول است: خیر و نیکی بر پیشانی اسبان بسته است تا روز قیامت. در حدیث دیگر از امام موسی کاظم علیه السلام منقول است: هرکه نگاه دارد اسب سرخ مویی که در پیشانی اش سفیدی بسیار یا کمی مو بوده باشد و اگر سفیدی پیشانی اش تا بینی آمده باشد و چهار دست و پایش سفید باشد بهتر است نزد من، پس خانه ای که چنین اسبی در آن خانه باشد، فقر و پریشانی داخل آن خانه نمی شود و مادام که آن اسب در ملک آن شخص داخل است ظلمی در خانه او داخل نمی شود. از امام محمّد تقی علیه السلام منقول است: هرکه از خانه خود یا خانه دیگری بیرون آید و اوّل روز اسب پیشانی سفیدی را ببیند که در دست و پایش هم سفیدی باشد، در آن روز به غیر خوشحالی نبیند و اگر سفیدی پیشانی اش تا پایین بینی آمده باشد پس نهایت خوشحالی در آن روز او را رو دهد و اگر پی کاری رود و چنین اسبی را ببیند آن حاجتش برآورده می‌شود. ادامه دارد...... حلیة_المتقین #https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام شبتون بخیر استاد با پسربچه ۴سالو ۴ماهه ایی که جدیدا فحش میده و بعضی وقتا بچه هارو میزنه و همش زور میگه و خیلی خشن و عصبی هست چه باید کرد و چه راهکاری پیشنهاد میدین؟و رفتار پدرومادر تو این جور مواقع باید چجوری باشه؟درضمن با گوشی و تبلت هم بازی نمیکنه و زیاد تلویزیون هم زیاد نمیبینه. 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
باسلام وتشکر بابت وقتی که میزارید..بنده یک خانم 29ساله هستم میخواستم کمکم کنید چجوری با ترس هایم مقابله کنم ,درواقع ترس های بیخودی هستن وبخاطرشون خیلی ضررکردم وگاهی باعث تاخیر انداختن در انجام آن کارمیشود واین ترس به حدی است که درمقابله با آن فشارم افت پیدا میکنه..خلاصه اینکه حاضرم ضررکنم ولی اون کار رو انجام ندم... مثلا ترس از زایمان,ترس از رانندگی وترس از یک عمل که واقعا نیاز است وموارد مشابه که واقعا ضروری هستن... 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
سلام استاد من پسر سیزده ساله ای دارم که به بلوغ رسیده به نظر شما تواین سن زود نیست ومن باید چه کارهای انجام بدم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و چهارم چند روزی هم می‌شد که حقوق کار در دفتر مسجد را هم گرفته بود تا بتوانیم از این به بعد خرج زندگی‌مان را خودمان بدهیم و به همین بهانه، دیگر باری هم بر دوش غرور مردانه‌اش نبود و حسابی احساس رضایت می‌کرد. حقوق کار در دفتر مسجد چندان زیاد نبود، ولی می‌توانست کفاف یک زندگی ساده را بدهد، به خصوص که آسید احمد همچنان حواسش به ما بود و هر از گاهی چه خودش چه مامان خدیجه، برای ما میوه نوبرانه یا وسیله مورد نیازی می‌آوردند و خیلی اوقات ما را میهمان سفره با برکتشان می‌کردند تا کمتر تحت فشار خرج زندگی با این حقوق اندک قرار بگیریم. مجید کار خودش در پالایشگاه را بیشتر می‌پسندید و حقوق بهتری هم می‌گرفت، ولی از همین کار ساده در مسجد هم راضی بود و خدا را شکر می‌کرد. با دست راستش هنوز نمی‌توانست کار زیادی انجام دهد و دیروز دکتر پس از معاینه، وعده داده بود که شاید تا یکی دو ماه دیگر وضعیتش بهتر شده و بتواند به سر کارش در پالایشگاه بازگردد. خورشید مثل اینکه از یک روز آتش باری بر سرِ بندر خسته شده باشد، به روی بستر آبی دریا دراز کشیده و کم کم می‌خواست بخوابد که نیمی از چشمانش به زیر دریا رفته و با نیم دیگری از نگاه داغ و پُر حرارتش همچنان برای کودکانی که در ساحل می‌دویدند و بازی می‌کردند، دست تکان می‌داد که من و مجید هم از روی نیمکت بلند شدیم تا با این غروب زیبا خداحافظی کرده و راهی خانه شویم، ولی دل‌مان نمی‌آمد از این صحنه رؤیایی دل بکنیم که به جای مسیر منتهی به خیابان، به سمت دریا رفتیم و درست جایی که امواج بر روی ساحل می‌خزیدند و باز عقب می‌کشیدند، برای لحظاتی به تماشای غروب پُر ناز و کرشمه خورشید ایستادیم. شانه به شانه هم، رو به دریا ایستاده و در دل وزش باد خوش بوی جنوب، چشم به افق سرخ خلیج فارس سپرده و به قدری دل از دست داده بودیم که بوسه نرم آب بر قدم‌هایمان را حس نمی‌کردیم تا لحظه‌ای که احساس کردم مچ پایم در آب فرو رفت که خودم را عقب کشیدم و با صدایی هیجان‌زده، مجید را صدا زدم: «وای مجید! خیس شدم!» موج آخری حسابی شیطنت کرده و قدم‌هایمان را تا مچ پا در آب فرو برده بود، ولی مجید که جوراب به پایش نبود، خیسی آب را از زیر دمپایی‌های لا‌انگشتی‌اش به خوبی حس کرده و به روی خودش نیاورده بود که به آرامی خندید و گفت: «حالا خوبه بندری هستی و انقدر از آب می‌ترسی!» ابرو در هم کشیدم و همانطور که پاهایم را تکان می‌دادم تا آب دمپایی‌هایم خارج شود، با لحنی کودکانه گلایه کردم: «نمی‌ترسم! می‌خواستم برم مسجد! حالا جورابم خیس شد!» و دیگر خیسی جوراب از یادم رفت و هر دو به همدیگر خیره شدیم که با آمدن نام مسجد، هر دو به یاد یک موضوع افتاده و من زودتر به زبان آمدم: «حالا چی کار کنیم؟» و مجید دقیقاً می‌دانست چه می‌گویم که با خونسردی پاسخ داد: «خُب میریم همین مسجد اهل سنت که اونطرف خیابونه!» ولی من از روزی که به خانه آسید احمد آمده بودم، نمازهایم را در خانه خوانده یا به همراه مامان خدیجه به مسجد شیعیان محله رفته و به امامت آسید احمد اقامه کرده بودم. با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا