eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
✍براى اعتراض به قبوض مربوط به تخلفات رانندگی بايد به كجا مراجعه كرد؟ اگر فردی بخواهد نسبت به قبوض جرایم رانندگی خود اعتراض کند باید مراحل قانونی را طی کند. بر اساس ماده ۵ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، رسیدگی به اعتراضات قبوض جرایم رانندگی در دو مرحله انجام می‌شود. بر اساس ماده ۵ قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی، در مرحله اول رسیدگی به صورت غیر حضوری و در واحد‌های پلیس + ۱۰ انجام می‌شود و سپس در مرحله بعدی و در صورت درخواست مجدد اعتراض متقاضیان می‌توانند به واحد‌های رسیدگی به تخلف در سراسر کشور مراجعه کند. برای اطلاع از قبض جریمه رانندگی به همراه داشتن مدارکی از جمله کارت و شناسنامه خودرو و حضور مالک و نماینده قانونی برای اعتراض به قبوض جرایم رانندگی الزامی است. همچنین برای اعتراض باید متقاضی حتماً ساکن منطقه‌ای باشد که در آنجا به واحد رسیدگی به تخلفات مراجعه کرده‌ است و یا پلاک خودرو متعلق به آن استان باشد.Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍آیا منجر به فوت قتل عمد محسوب می شود. ✅بر خلاف تصور عمومی این نوع تصادف قتل عمدی نیست زیرا طبق ماده 714 ق.تعزیرات هرگاه 🔹بی احتیاطی 🔹یا بی مبالاتی 🔹 یا عدم رعایت نظامات دولتی 🔹یا عدم مهارت راننده (اعم از وسائط نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) 🔹یا متصدی وسیله موتوری منتهی به شود مرتکب به 6 ماه تا 3 سال حبس و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیا دم محکوم میشود. 🔻و طبق ماده 718 همان قانون نیز نداشتن گواهینامه صرفا موجب مجازات به بیش از حداکثر مجازات مذکور محکوم خواهد شد و همچنین دادگاه میتواند علاوه بر موارد فوق برای یک تا پنج سال از حق رانندگی یا تصدی وسایل موتوری محروم نماید. 📌اما اگر این شخص با امکان رساندن شخص مصدوم وی را به مراکز درمانی برساند یا به مراکز درمانی مثل اوژانس و فوریت های پزشکی اطلاع و استمداد نماید دادگاه میتواند به وی دهد ولی اکثر مواقع این افراد از صحنه حادثه میکنند که این مورد طبق قانون خودداری از کمک به مصدومین و ماده 719 تعزیرات جرم و موجب مجازات موضوع ماده 714 می باشد. Mr_Vakiil2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓❓❓اینجانب کارمند میباشم و از من خواسته شده که جهت ضمانت کار خواهرم در یک شرکت خصوصی مبلغ 10 میلیون سفته و 10 میلیون چک به عنوان ضمانت پرداخت کنم. در ضمن حواسته شده چک بدون تاریخ و در وجه شرکت و بدون ذکر عبارت بابت ضمانت و ... باشد. و هیچگونه رسیدی هم بابت چک و ضمانت پرداخت نمی شود. شرکت مذکور از شرکت های بزرگ در زمینه پخش مواد غذایی است که در چند استان نمایندگی دارد. چگونه میتوانم ضمانت کنم که به مشکل نخورم؟ 📞پاســـــــخ: در صورت دادن چک و سفته بدون قید عبارت جهت ضمانت قابلیت وصول توسط هر شخصی که نزد اوست را دارد و اعتراض شما مسموع نخواهد بود.لذا بهتر است در ظهر چک یا سفته یا در قرارداد جداگانه عبارت جهت ضمانت یا حسن انجام کار قید شود. Mr_Vakiil2
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و نود و هفتم مانده بودم که من سال گذشته اینهمه خدا را به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم دادم، پس چرا حاجتم روا نشد و دیگر امشب جای این بهانه‌گیری‌ها نبود که دلم شکسته و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و به عقلم فرصت نمی‌داد تا به کینه شب قدر سال گذشته، از قلبم انتقام بگیرد که با تمام وجود به میدان عشقبازی وارد شده و خدا را نه به نیت حاجتی از حوائج دنیا که تنها به قصد آمرزش گناهانم به حق امام علی (علیه‌السلام) قسم می‌دادم و با صدای بلند گریه می‌کردم و این طوفان اشک و ناله با من چه می‌کرد که انگار نقش همه آلودگی‌ها را از صفحه جانم می‌شست و می‌بُرد. حالا دل مردم همه دریایی شده و وقتش رسیده بود تا قرآن‌ها را به سر بگیریم. قرآنی را که با خودم از خانه آورده بودم، روی سرم گذاشته و با صورتی که از ردّ پای اشک پُر شده بود، دستانم را به سوی آسمان بلند کرده و گوشم به نوای آسید احمد بود: «حالا این قرآن‌ها رو روی سرتون بگیرید! یعنی خدایا، دیگه به من نگاه نکن! دیگه به آدم زیر قرآن نگاه نکن! یعنی خدایا به آبروی قرآن به من رحم کن! قرآن روی سرته، محبت علی (علیه‌السلام) تو دلته، با دو تا یادگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اومدی در خونه خدا! پس بسم الله... بِکَ یا اَلله...» و چه آشوب شیرینی به جانم افتاده و چه جانانه در و دیوار دلم را به هم می‌کوبید که خدا را به حق اولیایی که بهترین بندگانش بودند، عاشقانه قسم می‌دادم: «بِمُحَمَّدٍ... بِعَلیٍ... بِفاطِمَهَ... بِالحَسَنِ... بِالحُسَینِ...» همچون سال گذشته، چشم طمع به اجابت دعایی نداشته و دل به تحقق آرزویی نبسته و شبیه شیدایی مجید، از این مناجات عارفانه لذت می‌بردم که چه فلسفه‌اش را می‌فهمیدم چه نمی‌فهمیدم، این ریسمان نورانی از اوج آسمان به اعماق زمین افکنده شده و من دست به همین ریسمان، رسیدن به عرش الهی را باور می‌کردم و از میان این بندگان خوب خدا، امام علی (علیه‌السلام) چه دلی از من بُرده بود که من هم دیگر پدری نداشتم و به پای پدری پُر مِهر و محبتش، یتیمانه گریه می‌کردم. هر چند هنوز نمی‌توانستم دردهای دلم را با روح بزرگش در میان بگذارم که به حقیقت این پیوند پیچیده نرسیده و هنوز جرأت نمی‌کردم بی‌واسطه با او سخن بگویم. ساعت از سه صبح گذشته بود که مراسم پایان یافت و من چه حال خوشی یافته بودم که سبک و سرحال از جا بلند شدم و نمی‌خواستم کسی مرا ببیند که بی‌سر و صدا از حیاط مسجد خارج شدم، ولی خیالم پیش مجید بود و می‌دانستم اگر بفهمد من به مسجد آمده‌ام، چه حالی می‌شود که دلم نیامد بروم. می‌خواستم شیرینی این حضور شورانگیز را با مجید مهربانم هم تقسیم کنم که کنار نرده‌های حیاط مسجد، منتظر ایستادم تا بیاید. چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که مجید و آسید احمد با هم از ساختمان مسجد خارج شدند و به سمت سالن وضوخانه رفتند که مجید با صدایی آهسته رو به آسید احمد کرد: «اگه اجازه میدید من دیگه برم خونه.» در تاریکی نیمه شب متوجه حضور من پشت نرده‌ها نشده بود و برای بازگشت به خانه بی‌قراری می‌کرد که آسید احمد با تعجب پرسید: «مگه سحری نمی‌خوری؟ الان مسجد سحری میده. تا بری خونه که دیگه به سحری خوردن نمی‌رسی باباجون!» و مجید دلش پیش من بود که با لبخندی لبریز حیا پاسخ داد: «آخه الهه تنهاس، میرم خونه سحری رو با هم می‌خوریم!» چشمان پیر آسید احمد به خنده‌ای شیرین غرق چین و چروک شد، دستی سرِ شانه مجید زد و با مهربانی پاسخ داد: «برو باباجون! برو که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودن هر چی ایمان آدم کامل‌تر باشه، بیشتر به همسرش اظهار محبت می‌کنه! برو پسرم!» و با این جملات دل مجید را گرم تر کرد و من همچنان پشت نرده‌ها پنهان شده بودم که حالا بیشتر از آسید احمد خجالت می‌کشیدم. مجید با عجله از حیاط خارج شد و من هم به دنبالش به راه افتادم. نزدیکش که رسیدم، آهسته صدایش کردم: «مجید!» شاید باورش نمی‌شد این صدای من باشد که ایستاد و به پشت سرش نگاهی کرد. چشمش که به من افتاد، نگاهش از تعجب به صورتم خیره ماند و پیش از آنکه چیزی بپرسد، خودم اعتراف کردم: «هر چی خواستم تو خونه بمونم، نتونستم! همش دلم اینجا بود!» از لحن معصومانه‌ام، صورتش به خنده‌ای شیرین گشوده شد و قدمی به سمتم آمد. نگاهش از شادی حضورم به درخشش افتاده و نمی‌دانست احساسش را چگونه بیان کند که آهسته زمزمه کرد: «قبول باشه الهه جان!» چشم از چشمم برنمی‌داشت و شاید گرهِ گریه را روی تار و پود مژگانم می‌دید که محو حال خوشم شده و پلکی هم نمی‌زد که خودم شهادت دادم: «مجید من امشب گریه نکردم که حاجت بگیرم، فقط گریه می‌کردم که خدا منو به خاطر امام علی (علیه‌السلام) ببخشه! فقط گریه می‌کردم چون از این گریه کردن لذت می‌بردم...» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-3 - آواز بیات اصفهان.mp3
925.7K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد غبار راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357