.......:
فصل ۱
اروند، رودخانه ي بزرگي است در جنوبي ترين نقطه ي سرزمين ايران، كه در كنار آن بزرگ ترين نخلستان جهان قرار دارد. در آن سوي رود، در سرزمين همسايه، نخلستانهاي بصره همه جا را پوشانده. در اين سو، نخلستانهاي اروند كنار، مردماني را كه به ديدار اين سرزمين ميآيند، به ديار مدينه ميبرد. اين نخلها چه غمها كه بر دل آدميان نمي گسترانند!
اگر پاي بر اين سرزمين بگذاري و از ميان جادههايي كه در ميان نخلستانها ميگذرد عبور كني، به سرزميني ميرسي كه از سال ۱۳۶۴ خاطراتي فراموش ناشدني دارد. در آن سال، در ميان اين جنگل انبوه و ني زار بي پايان، صدها سنگر گروهي ساخته شده بود و بسيجي ها، در ميان نخلها آماده بودند تا عمليات ديگري را آغاز كنند.
[ صفحه ۸]
غروب ۲۰ بهمن ماه بود كه سه هزار بسيجي، لباس غواصي بر تن كردند و آماده شدند. آفتاب كه غروب كرد، به راه افتادند. آسمان سرد بود و باران نم نم بارش خود
را آغاز ميكرد. بسيجيان غواص در سكوت شب پا به درون اروند گذاشتند. آن شب، هزاران هزار فرشته در آسمان با نگاهي نگران و مضطرب، فرشتگان زميني را مينگريستند كه دل به درياي آب داده بودند. اين چنين شد كه نام اروند دوباره بر سر زبانها افتاد و از فرداي آن روز، همه از اين مكان ميگفتند، از اين رود پرخروش، از اين درياي آب. آري! اروند در ميان اهل آسمان آشناتر از اهل زمين است.
اما اين پايان كاري نبود كه آغاز شده بود. عمليات والفجر ۸، نه يك شب، بلكه يك سال طول كشيد تا به سرانجام رسيد. يعني درست از روزي كه عمليات بدر در شرق دجله پايان يافت.
فرمان دهان جمع شدند تا طراحي عمليات ديگري را انجام دهند. آن ها، هر يك به نوعي عوامل عدم موفقيت در عمليات قبلي را برمي شمردند. عراقيها با بسيج امكانات و توان رزمي، به وضع نابه سامان خود سر و سامان داده بودند و در بين قواي طرفين، موازنه برقرار شده بود. در پايان جلسه كه دو روز طول كشيد، فرمان دهان به اين نتيجه رسيدند كه امكانات، توانايي و مقدورات شان كافي نيست. چند تن از فرمان دهان نظرشان اين بود كه منطقه ي اروند براي عمليات آزمايش و مشخص شود
[ صفحه ۹]
كه امكان عمليات و كار در آن جا هست يا خير؟
با يك بررسي مختصر اين نتايج به دست آمد:
- از نظر تاكتيكي، بايد از رودخانه اي عبور ميكردند كه فقط در توان ارتشهاي درجه ي اول دنيا بود.
- شهر فاو عراق به تصرف درمي آمد و
مي توانستند از آن به عنوان برگ برنده و امتياز استفاده كنند.
- بعد از گذشتن از اروند با كشور كويت هم مرز ميشدند كه يكي از پشتيبانان اصلي عراق در جنگ بود. وقتي به خور عبدالله ميرسيدند، در آن طرف، جزيره ي بوبيان كويت قرار داشت.
- تسلط بر پايگاه موشكي عراق؛ در جنگ، عراقيها هميشه به وسيله ي هواپيما و هلي كوپتر مشكل ساز ميشدند و كشتيها را در خليج فارس مورد هدف قرار ميدادند. پايگاه موشكي در راس البيشه قرار داشت و از اين محل، هلي كوپترها به پرواز در ميآمدند و موشكهاي اگزوسه را به طرف كشتيهاي تجاري ايران شليك ميكردند.
- تنها راه دريايي عراق، منطقه ي راس البيشه و فاو بود. اگر ايران ميتوانست به اين منطقه دست پيدا كند، در مثلثي قرار ميگرفت كه قاعده اش كارخانه ي نمك، يك ساق آن اروند و ساق ديگرش خور عبدالله بود.
- موضوع ديگر هم محاصره ي دريايي عراق بود. نيروي درياي عراق از خور عبدالله وارد دريا ميشد. در صورت
تصرف اين منطقه، مجبور ميشد در بندرام القصر باقي بماند و در منتهي اليه شمال خور عبدالله پناه بگيرد [۱].
اين منطقه مزيتهاي تاكتيكي هم براي قواي ايران داشت. از جمله، زمين منطقه ي عمليات براي نيروهاي خودي امكان مانور مناسب و پشتيباني آتش توپخانه را داشت. در حقيقت، از نوك راس البيشه تا عمق كارخانه نمك در تيررس آتش توپخانه ي ايران بود. اين شرايط نشان ميداد كه بهترين و كاراترين طرح براي عمليات، عبور از رودخانه ي اروند و تصرف شهر فاو است. در ضمن عراقيها هم
در منطقه ي فاو و اروند احتمال انجام عمليات از طرف نيروهاي ايراني را نمي دادند.
در آن روزها، سروان ستار ناصر معاون گردان اول تيپ ۱۱۱ عراق بود. گردان او در منطقه ي فاو و اروندرود مستقر بود. او يك روز صبح متوجه يك هيات بلندپايه ي نظامي ميشود. اعضاي هيات وادر قرارگاه آنها شدند: سرلشكر ستاد محمد سعيد (افسر مصري در وزارت دفاع)، سرهنگ ستاد علي شعاته (افسر مصري)، سرهنگ ستاد محمد فوزي (افسر بازنشسته مصري)، سرهنگ احمد يماني (افسر يمني). آنها براي بازديد از فاو و اروند و وضعيت استحكامات آن آمده بودند. ديدار اين گروه ناگهاني و مخفيانه بود.
دفاع مقدس
خاطرات اروند.....
https://eitaa.com/zandahlm1357
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه
دل بستهی عشق،
دلبستهی دنیا نیست..
زندگی ختم به شهادت نشود،
زیبا نیست...
...
شھادتهمانپیچكسبزےاست
ڪھجوانھمۍزندبردلهاےعاشق
هماندلهایۍڪھعاشقخداشدھاند!
#دمی_بــا_شهــدا🕊
#شهیدمحمدغفاری
#نام_جهادی_کاوه_پارسا
#مدافع_عرصه_امنیت
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
معاشرت پدرم میگفت: به هرکه به تو نزدیک میشود نزدیک و از هرکه از تو دور میشود دور شو. کسی را مجب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مولوی
ظاهرت چون گور کافر پر (بر) حلل
واندرون قهر خدا عزوجل
از برون طعنه زنی بر بایزید
وز درونت ننگ میدارد یزید
هر چه داری در دل از مکر و رموز
پیش ما پیدا بود مانند روز
گرچه پوشیمش ز بنده پروری
تو چرا رسوایی از حد میبری
روز آخر شد سبق فردا بود
روز ما را روزکی گنجا بود
گر بگویم تا قیامت زین کلام
صد قیامت بگذرد وان ناتمام
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریایی بود بن ناپدید
گر بود در ماتمی صد نوحه گر
آه صاحب درد را باشد اثر (کارگر)
برگ کاهم پیش تو ای تند باد
من ندانم تا کجا خواهم افتاد
ناخوش تو خوش بود بر جان من
جان فدای یار دل رنجان من
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_ شماره_199
و قال عليهالسلام
فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا. وَ قِيلَ بَلْ قال عليه السلام:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا.
فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟
فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ،
كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ،
وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ.
امام عليه السلام در بيان صفت تودههاى بىبند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مىكنند فرمود:
آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند و هنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد. آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مىرسانند و هر زمان متفرق گردند سود به بار مىآورند.
كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟ امام عليه السلام فرمود: پيشهوران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از كار آنها بهرهمند مىشوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد.
شرح و تفسير
هياهوى اوباش
امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود از تودههاى بىبند و بارى كه گاه دست به دست هم مىدهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مىكنند، سخن مىگويد.
حضرت در وصف اين گروه از اوباش مىفرمايد:«آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند وهنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد»؛ (فِي صِفَةِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا) .
در تعبير ديگرى گفته شده كه امام عليه السلام فرمود:«آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مىرسانند و هرگاه متفرق گردند سود به بار مىآورند»؛ (وَ قِيلَ بَلْ قال عليه السلام: هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا) .
«كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست؟»؛ (فَقِيلَ: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟) .
«امام فرمود: پيشهوران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مىگردند و مردم از كار آنها بهرهمند مىشوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد»؛ (فَقَالَ: يَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ، فَيَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ، كَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ، وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ، وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ) . «غوغاء» در لغت چنانكه بسيارى از واژه پژوهان گفتهاند داراى دو معناست:
نخست معناى وصفى دارد و به كسانى اطلاق مىشود كه جزء قشر منحط اجتماع يا به بيان ديگر از اوباش مردماند.
افرادى هستند كه از عقل و درايت قابل توجهى برخوردار نيستند و غالباً تحت تأثير عوامل عاطفى قرار مىگيرند كه به آسانى ممكن است آنها را تحريك كرد و براى مقاصد سوئى به كار گرفت؛ كسانى كه مديران فاسد و مفسد جامعه هميشه از آنها بهره مىبرند و نمونههاى روشن آن را در حكومت بنىاميه و بنىعباس مىتوان مشاهده كرد. اين واژه مفرد است و مانند ساير اسم جمعها معناى جمعى دارد.
معناى ديگر «غوغاء» همان معناى مصدرى يا اسم مصدرى است كه به ايجاد جار و جنجال اطلاق مىشود، اين معنا در فارسى امروز ما رايج است ولى معناى اول رايج نيست.
توضيح اينكه جوامع انسانى از گروههاى مختلفى تشكيل مىشود كه سه گروه از آن را مىتوان در اينجا نام برد: نخست افراد فهميده و باسواد و عاقل كه آلت دست اين و آن نمىشوند.
دوم تودههاى كم اطلاع و پايبند به اصول اخلاق و ايمان كه آنها نيز برپايه ايمان و اخلاقشان در گروههاى شرور شركت نمىكنند، هرچند ممكن است گاهى با نقشههايى آنها را اغفال كرد. اين گروه همانها هستند كه اميرمؤمنان على عليه السلام از آنها در عهدنامۀ مالك اشتر تعبير بليغى كرده و به عنوان «عامۀ مردم» آنان را ستوده و پناهگاه روز جنگ و صلح شمرده و به «مالك» توصيه مىكند مصالح آنها را در نظر بگيرد و مصالح خواص پرادعا و زيادهطلب را فداى مصالحشان كند.
«وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ» . سوم گروهى كه سطح پايينى از فكر و اخلاق دارند و به اصطلاح بىبند و بار و فاقد تربيت لازم اسلامى هستند و در ميان آنها گاه افراد شرور و موذى نيز يافت مىشود. اميرمؤمنان على عليه السلام در حديث معروف كميل كه در كلام حكمتآميز ١٤٧ گذشت دربارۀ آنها مىفرمايد:
«وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ ؛و احمقانِ بى سر و پا و بى هدفى كه دنبال هر صدايى مىروند و با هر بادى حركت مىكنند؛ آنهايى كه با نور علم روشن نشدهاند و به ستون محكمى پناه نبردهاند».
اين گروهاند كه چون جمع شوند غالباً سبب ضرر و زيان مىگردند. به كمترين چيزى تحريك مىشوند و بيشترين خسارات را مىرسانند؛ ولى اگر با برنامهريزى صحيح جلوى اجتماع آنها گرفته شود و هر كدام به دنبال كار خود باشند و به شغلى كه دارند بپردازند، به جامعه منفعت مىرسانند، زيرا بسيارى از كارهاى سنگين اجتماعى معمولا بر دوش اين گروه است.
زمامداران و مديران جوامع اسلامى بايد مراقب باشند دشمنان اسلام يا افراد شرور جامعه از وجود اين گروه استفاده نكنند و آنها را در مسير اهداف شوم خود به كار نگيرند.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357