#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دیدار پیش از مرگ گویند: اگر در پیشواز مرگ با او دیدار کنم، نفسم را از درد سرزنش التیام می
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خمول
بادیه نشینی کنیزی زیبا داشت. وی به ملاقات عبدالملک آمد و عبدالملک به او گفت:
می خواهی خلیفه شوی و کنیز تو از دنیا نرود؟ بادیه نشین گفت: نه، پرسید چرا؟ گفت:
چون کنیز میمیرد و امت ضایع میشوند. عبدالملک گفت: چه آرزو داری؟ پاسخ داد:
سلامتی. گفت: پس از آن؟ گفت: روزی وسیعی که منتی در آن نباشد. گفت: پس از آن؟ پاسخ داد: دوری از خلق چرا که ثروتمندان و برجستگان از دیگران به هلاکت نزدیک ترند.
*
جالینوس میگوید: رؤسای شیاطین سه چیزند: همراهی با طبیعت، وسوسههای عمومی و امور عادی.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_202
و قال عليهالسلام
و قد قال له طلحة والزبير: نُبايِعُكَ عَلى أَنّا شُرَكاؤُكَ في هذَا الْأَمْر:
لَا، وَ لكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الْاِسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ.
امام عليه السلام در پاسخ طلحه و زبير آنجا كه به امام پيشنهاد خلافت شورايى كردند و گفتند با تو بيعت مىكنيم به اين شرط كه در حكومت شريك باشيم، فرمود:
نمىشود (زيرا شركت در خلافت معنا ندارد) شما شريك در تقويت و كمك و يار و ياور به هنگام ناتوانى و سختى و مشكلات باشيد.
شرح و تفسير
بيعت مشروط!
«اين كلام حكيمانه را امام عليه السلام در پاسخ طلحه و زبير فرمودند آنجا كه به امام پيشنهاد خلافت شورايى كردند و گفتند با تو بيعت مىكنيم به اين شرط كه در حكومت شريك باشيم. امام در پاسخ آنها فرمود: نمىشود (شركت در خلافت معنا ندارد) شما شريك در تقويت و كمك و يار و ياور به هنگام ناتوانى و سختى و مشكلات باشيد»؛ (وَ قالَ عليه السلام وَ قَدْ قالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبِيرُ: نُبايِعُكَ عَلى أَنّا شُرَكاؤُكَ في هذَا الْأَمْر: لَا، وَ لكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الْاِسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ).
آيا منظور طلحه و زبير اين بود كه واقعاً خلافت شورايى باشد و آنها با على عليه السلام شريك در تصميمگيرى شوند. يا مقصود اين بود كه بخشى از قلمرو حكومت اسلامى را امام به آنها بسپارد آنگونه كه از بعضى روايات استفاده مىشود؟ در بعضى از منابع معروف آمده است آن روز كه زبير با امام عليه السلام بيعت كرد امام به او فرمود: من از اين مىترسم كه تو پيمان خود را بشكنى، عرض كرد:
هرگز بيم نداشته باش تا ابد چنين كارى را نخواهم كرد. امام فرمود: آيا خداوند شاهد و گواه بر اين موضوع باشد، عرض كرد: آرى. چيزى نگذشت كه آن دو به اميرمؤمنان عليه السلام عرض كردند: مىدانى در زمان عثمان چه اندازه به ما جفا شد و او همواره طرفدار بنىاميه بود؛ اما اكنون كه خداوند خلافت را به تو سپرده بعضى از اين فرماندارىها را در اختيار ما بگذار امام فرمود: به قسمت الهى راضى باشيد تا در اين باره فكر كنم. سپس افزود: آگاه باشيد من كسى را در اين امانت شريك مىكنم كه از دين و امانت او راضى و مطمئن باشم.
از سويى ديگر هنگامى كه امير مؤمنان على عليه السلام به معاويه نامه نوشت كه مردم با من بيعت كردند تو هم از اهل شام براى من بيعت بگير و بزرگان اهل شام را نزد من بفرست و معاويه (سخت دست پاچه شد) و نامهاى براى زبير نوشت و او را به عنوان اميرالمؤمنين خطاب كرد و گفت: از تمام مردم شام براى تو بيعت گرفتم با سرعت به سوى كوفه و بصره برو و اين دو شهر را تسخير كن كه اگر آن دو را تسخير كنى ديگر هيچ مشكلى نخواهى نداشت. ١
از اينجا روشن مىشود اينكه طلحه و زبير به هنگام بيعت و طبق بعضى از روايات مدتى بعد از بيعت خدمت امام عليه السلام آمدند و گفتند: ما بيعت كردهايم كه با تو شريك باشيم منظورشان اين بود كه حكومت بصره و كوفه را امام به آنها بسپارد و به اين ترتيب بر تمام عراق مسلط شوند و دست به دست معاويه بدهند شام را هم در اختيار بگيرند تا قسمت عمدۀ كشور اسلام تحت سيطرۀ آنها واقع شود. با اين توضيح مىفهميم چرا امام عليه السلام دست رد بر سينۀ آنها گذاشت و اين جواب حكيمانۀ پرمعنا را به آنها داد.
در كتاب خلفاى ابن قتيبه كه از علماى مشهور اهل سنت است و در قرن سوم مىزيسته تحت عنوان رفت و آمد طلحه و زبير نزد على عليه السلام چنين آمده است: بعد از تمام شدن بيعت، طلحه و زبير نزد آن حضرت آمده عرض كردند: مىدانى براى چه با تو بيعت كردهايم؟ فرمود: آرى براى اينكه گوش به فرمان من باشيد و اطاعت كنيد؛ همان بيعتى كه با ابوبكر و عمر و عثمان كرديد. آنها (با صراحت) گفتند: نه ما با تو بيعت كرديم كه شريك تو در امر خلافت باشيم. امام عليه السلام فرمود: چنين نيست. بلكه شما شريك در همكارى و كمك در برابر مشكلات و رنجها هستيد. اين در حالى بود كه «زبير» شك نداشت كه على عليه السلام حكومت عراق را به او مىسپارد و حكومت يمن را به «طلحه». هنگامى كه براى آنها روشن شد كه على عليه السلام حكومتى را به آنها نمىسپارد شكايت خود را از آن حضرت آشكار ساختند «زبير» در ميان جمعيتى از قريش گفت:«هذا جَزائُنا مِنْ عَلِىٍّ قُمْنا لَهُ في أمْرِ عُثْمانَ حَتّى أثْبَتْنا عَلَيْهِ الذَّنْبُ وَ سَبَبْنا لَهُ الْقَتْلُ وَ هُوَ جالِسٌ في بَيْتِهِ وَ كَفَى الْأمْرُ فَلَمّا نالَ بِنا ما أرادَ جَعَلَ دُونَنا غَيْرَنا؛ اين پاداش ماست از سوى على! ما در كار عثمان به نفع او قيام كرديم و گناهكارى او را ثابت نموديم و عوامل قتل او را فراهم ساختيم در حالى كه على در خانۀ خود نشسته بود و ما مشكل را حل كرديم؛ اما هنگامى كه به وسيلۀ ما به مقصودش رسيد (و حكومت را در اختيار گرفت) ديگران را بر ما مقدم داشت. ١
از اين عبارت به خوبى روشن مىشود كه آنها واقعاً اهل توطئه و سياستهاى مكارانه و دور از تقوا و پرهيزگارى بودند و اينكه بعضى گمان مىكنند خوب بود على عليه السلام مقامى به آنها مىداد تا ساكت شوند اشتباه بزرگى است؛ آنها نه صلاحيت و شايستگى و تقوا براى فرماندارى و استاندارى كشور اسلام داشتند و نه به آن قانع بودند. دست در دست معاويه داشتند و مىخواستند حكومت بر مسلمانان را به زور و از طريق دغلكارى به چنگ آورند و تقواى اميرمؤمنان على عليه السلام هرگز پذيراى چنين مطلبى نب
ود.
در ذيل روايت بالا نيز آمده است كه على عليه السلام هنگامى كه از سمپاشىهاى طلحه و زبير آگاه شد به ابن عباس فرمود: تو چه پيشنهاد مىكنى؟ ابن عباس گفت: من چنين فكر مىكنم كه آنها عاشق حكومتاند؛ بصره را به زبير بسپار و كوفه را به طلحه. امام عليه السلام خنديد فرمود: واى بر تو! در كوفه و بصره مردان باشخصيت و اموال فراوانى وجود دارد كه اگر آن دو به حكومت آن برسند بر گردن مردم سوار مىشوند، سفيهان را از طريق طمع و ضعيفان را با فشار و قدرتمندان را با زور تحت سيطرۀ خود مىگيرند (و مردم را بدبخت مىكنند و چهرۀ حكومت اسلامى را به كلى تغيير مىدهند).
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
#کاکتوس_نکته
● لایه های خاک کاکتوس:
۱) ریگ ریز
۲)خاک گلدان + ماسه
۳) خزه یا پوست برنج
۴) ریگ یا خرده سفال
#پوسیدگی_ریشه_کاکتوس
علائم پوسیدگی ریشه کاکتوس
راه تشخیص :وارسی هر روز گیاه بهترین روش شناسایی پوسیدگی ریشه است. اول از همه باید شرایط و نیاز آبی گیاه رو بدونیم
مثلا اگه ما همیشه کاکتوس رو پنج روز یکبار اب میدیم و خاک در این مدت خشک میشه در فواصل آبیاری اگه متوجه بشیم پنج روز از آبیاری رد شده ولی سطح خاک هنوز خیس هست یک هشدار برای عمل نکرده ریشه جهت جذب آب است
این اولین نشانه بیماری است و معمولا هم قارچ زدگی است
بعد از بروز اولین علامت(مرطوب بودن خاک با توجه به فرا رسیدن زمان ابیاری)کم کم گیاه نشانه های دیگری بروز میدهد در حملات قارچی رو بدنه گیاه لکه های سفید پیدا میشه که در بعضی از قسمتهای گیاه هم علامت زنگ زدگی پدیدار میشه در این حالت بیماری داره از ریشه به بدنه گل سرایت میکنه در این شرایط گیاه داره ریشه های کوچک خودشو از دست میده به گونه ای که راحت از خاک میاد بیرون ریشه ها دراین حالت اغلب به صورت سیاه هستند
#پوسیدگی_ریشه_کاکتوس
****درمان*******
اول از همه گل رو از خاک در بیارین ریشه های پوسیده رو جدا کنید با دست و ریشه های سالم رو نگه دارین
برای درمان از یه قارچ کش بنوشید یا مانکوزب استفاده کنید
حدود یک ق غ بنومیل رو در یک ونیم لیتر اب مونده بدون املاح یا اب جوشیده سرد شده حل کنید ریشه هارو داخل محلول بنومیل بزنید چند ثانیه نگه دارید گیاه رو در بیارین تمام ریشه های پوسیده رو جدا کنید
محل ریشه ها رو با محلول بشورین مراقب ریشه های سالم باشیم دوباره گیاه رو در محلول فرو کنید و بیرون بیارین
گل رو در جایی بزارین که نور مستقیم آفتاب بهش نخوره چهار روز در همین حالت بمونه (البته به اندازه گل بستگی داره) بعد از چهار روز بکارید داخل خاک نرم (خاک نرم:خاک کاکتوس که با الک ریز الک شده) چهار روز فرصت بدین بعد سطح خاک و با اسپری خیس نکنید
چهار روز بعد ( جمعا 12روز)گیاه رو یه دل سیر آب بدین
کم کم منتقل کنید کنار بقیه گیاهان برا استفاده از نور آفتاب
کمی که گیاه ریشه زد و خودشو پیدا کرد (حدودا 6ماه بعد) خاک اونو عوض کنید ودر خاک کاکتوس بکارین
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357