eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.2هزار عکس
35.9هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: يعقوب بن يزيد انبارى وى از ثقات اصحاب حضرت رضا (ع) است. يعقوب را به لقب (كاتب، انبارى و سلمى) در كتب رجال ستوده اند. كه حاكى از پيشه كتابت وى است كه منشى منتصر عباسى بوده است و نسبت انبارى حاكى از تولد يا توطن وى در شهر انبار است كه شهرى در كنار دجله و در غرب بغداد بوده است، كه در زمان ساسانيان انبار غلات عراق محسوب مى شده است و نسبت سلمى به مناسبت انتساب وى به اين ديار است. يعقوب كتبى مرقوم داشته كه در فهرست شيخ طوسى و رجال نجاشى ياد شده است. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: امام رضا (ع) دو نابینا را شفا عنایت فرمودند. شخصی از اهالی قریه کَنگ روستای شاندیز، نابینا شده به مشهد آمده و متوسل به همت امام هُمام علیه‌الصلوه والسلام گردیده بود و شب جمعه در روضه مطهره بسر برده. از برکت تولای حضرت السلام چشم او شفایافته به حالت اولی بازگشته است. همچنین، زن شاندیزی که او نیز نابینا بوده است در روز سوم عید در آستان مبارکه شفایافت و در محضر علمای اعلام به ثبوت شرعی رسیده است که چشم او از معجزه باهره حضرت صلوات الله علیه، شفا یافته است.8 # شفا یافتگان حرم مطهر امام رضا (علیه‌السلام) در آینه مطبوعات https://eitaa.com/zandahlm1357
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مجموعه کلیپ چشم انتظار 🎙 حجت الاسلام نصوری ▫️کلیپ شماره ۸ 🔹🔸🔹
.......: اوقات اجابت دعا اوقات اجابت دعا ۱ - سحر ۲ - بعد از نمازهای واجب ۳ - بین الصلاتین ۴ - بین الطلوعین ۵ - هنگام آمدن باران ۶ - هنگام وزیدن بادها ۷ - هنگام شنیدن اذان ۸ - هنگام رویت هلال ۹ - در قنوت نماز وتر ۱۰ - هنگام رویت کعبه ۱۱ - هنگام غروب خورشید ۱۲ - ایام و لیالی ماه مبارک رمضان [صفحه ۵۴] ۱۳- روز عرفه ۱۴ - شب و روز جمعه ۱۵ - هنگام صف آرایی لشکریان حق در مقابل باطل ۱۶ - شب عید فطر ۱۷ - شب عید قربان ۱۸ - شب نیمه شعبان ۱۹ - شب اول ماه رجب ۲۰ - هنگامی که نیمی از خورشید غروب کرده و نیم دیگرش در حال غروب کردن است، زیرا در روایت دارد که حضرت زهرا سلام الله علیها به غلامش می‌فرمود: بالای بلندیها و پشته‌ها برو، چون دیدی نصف قرص خورشید از افق غروب کرده، به من اعلام کن تا دعا کنم. [۱]. برای پیدا کردن اوقات دیگر اجابت دعا می‌توانید به کتابهای دعا مانند مفاتیح الجنان و دیگر کتب ادعیه مراجعه کنید. دعا براي فرج امام زمان علیه السلام نویسنده: حسین هاشمی نژاد https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: «حاجی دنبال این می‌گرده، سراغشو می‌گیره... نمی دونه داش علی اینجا شهید شده / گریه /. » اینجا علی اکبر به تعداد تکبیرهایی که گفته، ترکش خورده. خون علی اصغر پس از خوردن ترکش به آسمان رفت و دیگر برنگشت. قاسم سر بر زمین گذاشت و دوستان خود را صدا زد. مشتی حبیب سعی کرد با پینه ی دستانش جلوی خونریزی را بگیرد ولی ترکش بعدی امانش نداد. اینجا صدای ناله و گریه می‌آید. از پشت سر. از زیر چادرها و مقنعه ها. همه تشنه اند. قمقمه‌های خالی را به یکدیگر نشان می‌دهند و از یکدیگر معذرت خواهی می‌کنند. آب تمام شده. عباس اجازه می‌گیرد تا با شلیک گلوله هایش و کشتن بعثی‌ها دل دیگران را خنک کند. او به سمت تانک عراقی شلیک و جهنمی ایجاد می‌کند. عباس کمی آن طرف تر هنگامی که برگشت تا گلوله ی دیگری را از دست دوستش بگیرد از پشت سر تیر خورد و نقش زمین شد. سرش خونین شد. دستانش ترکش خورد و در آخرین لحظه گفت: «یا حسین» پیکر پاک شهیدان در گوشه و کنار افتاده. مجروحان دست و پا می‌زنند و نیم نگاهی به سوی سرورشان دارند. عصر عاشورا تکرار می‌شود. هیچ کس باقی [صفحه ۵۳] نمی ماند. آنهایی هم که زنده اند حتما ترکش کوچکی خورده و براساس دستور فرماندهی از صحنه بیرون می‌روند. برای ادامه عملیات. برای اینکه نباید همه شهید شوند. باید باقی ماند و دوباره کار را شروع کرد. ولی حالا خصم با تمام قوا تازیده و خود را بالای نعش عزیزان رسانده. فقط می‌فهمی که عراقی‌ها از پشت سر بالا آمده و در حال پاکسازی قله هستند. پس راهی نمانده. عقب نشینی. حتی بدون مجروح. راه مشخص است. همه به آن طرف می‌دوند. چند قدم بیشتر نیاز نیست. بعد خود را در سرازیری رها می‌کنی و روی شیب قله. می‌افتی. یک بار هم پشت سر را نگاه می‌کنی. یک نفر دیگر پشت سر تو است. چند قدم بالاتر یک عراقی سیاه و قوی. دستانش خالی است. اسلحه ندارد و گرنه هر دو را می‌زد. هنوز صدای هلهله می‌آید. باید در پناه درختان و سنگها خود را به بچه‌ها رساند. می‌روی. نیروها یک خط تشکیل داده اند. اینجا چه خبر است؟!! تعداد زیادی مجروح و شهید. چند تا اسیر عراقی. حاجی (مسئول گردان) هم اینجاست. روی زمین نشسته. او هم خونی شده. خاک سراپای وجودش را گرفته. ساق پای راست خود را نیز بسته. با دیدن بقیه نیروها اول خوشحال می‌شود ولی با شنیدن خبر شهادت معاونش (حاج علی) و جا ماندنش در آن بالا. سر را به روی زانو می‌گذارد و شانه هایش تکان می‌خورد. دوباره بی سیم را به دست می‌گیرد و با لشکر صحبت می‌کند. تقریبا جزئیات وضعیت را با کد می‌گوید. صدای نامفهومی به گوش می‌رسد، ولی حاجی متوجه می‌شود. از جا بر می‌خیزد و خودش نیروها را دلداری می‌دهد. نیروها را می‌چیند. دو خط پدافندی تشکیل می‌دهد. یک خط به عنوان کمین و پراکنده؛ و خط دوم کمی پایین تر و منسجم. خوراکی هم قبلا آمده و باید خورد. هجران یاران سخت است ولی اینجا جای بی تابی نیست و باید شکیبا باشی. اینجا منتظر می‌مانیم تا نیروهای کمکی بیاید. ما نباید بگذاریم نیروها از این [صفحه ۵۴] پایین تر بیایند. در غیر این صورت تمام ارتفاع را پس می‌گیرند. شاید لازم باشد تا صبح منتظر بمانیم و دوباره خودمان با همین نیروی اندک حمله کنیم. شاید صبح هم دیر باشد و قبل از طلوع آفتاب حمله را شروع کنیم. پس باید منتظر فرمان بعدی باشیم. باید حمله کرد. می‌گیریم و اگر گرفتند باز پس می‌گیریم. می‌کشیم و بعد کشته می‌شویم. غروب سختی است. تا ظهر بچه‌ها بودند ولی حالا اکثر آنها رفتند، شوخی نیست. داستان نیست. نمی توان دروغ گفت و دروغ نوشت. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
روایتی داستانی برای لحظه ثبت این تصویر: 🍃آقایون فرمانده دل بدید دیگه یه عکسِ ها!برادر همت دقت کن برادر _ من حواسم هست هادی منو میخندونه 🍂برادر خرازی دل بده حواست کجاست؟ _ احمد متوسلیانم تو عکس بود خوب بودا, صبر می‌کردیم یِکم ایشالا عکس بعدی 🍃برادر رشید بیا تو کادر آقا جان _باشه باشه 🌾برادرا اون پایین دل بدید بعدا میشه بحث کرد _ *باشه آقا شما عکستو بگیر* 🍃 جونم حاج احمد کاظمی با این لبخند، بقیه هم مثل شما دل داده بودن الان عکسو گرفته بودیم _عزیزی؛ اینا جنبه ندارن بگیر شما [خنده] 🍂بردار باقری لبخند بزن آقا عکسه‌ها.. _ اقا بگیر عکستو کار داریم عملیات رو زمینه 🍂مهدی باکری: آقا برای تلوزیونِ یا رادیو؟! [خنده جمع] شما امر کن حاج مهدی 🍃میذاشتیم حمیدم میومد تو راه بود... می‌گیریم بازم حاجی می‌گیریم آقا گرفتما, برادر محسن, برادر صفوی و... یک دو سه 📷 عکس یادگاری فرماندهان سال ۱۳۶۲ قبل از عملیات خیبر