eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: در اصول پنجگانه ي مكتب اعتزال، اين مسأله اولين و مهمترين يا ريشه يي ترين اصل اعتزال نيست، چنانكه توحيد و عدل هست، ولي مسأله ي «المنزلة بين المنزلتين» خاصه ي اعتزال و نشانه ي بارز و نيز منشاء پيدايش آن است و هيچ معتزلي يي نيست كه اين اسم بر او صدق كند و معتقد به آن مسأله نباشد. اين خصوصيت در نظام فكري شيعه متعلق به «امامت» است. از آنچه گفته شد دانسته مي‌شود كه شيخ مفيد، آن نابغه ي بزرگ تاريخ شيعه، نخستين كسي است كه در فقه و كلام، مكتب تشيع را مرز بندي و منضبط ساخته، در علم كلام يك نظام فكري منسجم و محدد را از مجموع عقايد شيعه فراهم آورده و از اشتباه آن با ديگر مذاهب و فرق اسلامي و شعب غير امامي مذهب شيعه، جلوگيري كرده و در علم فقه با روش استنباط مبتني بر اصول متخذه از تعاليم اهل بيت (عليهم السّلام) يك دوره فقه فراهم آورده و راه را بر روشهاي نامعتبر همچون قياس، يا ناقص و ابتدايي همچون روش اهل حديث، مسدود ساخته است. و به عبارت ديگر: او كسي است كه هويت مستقل مكتب اهل بيت (عليهم السّلام) را تثبيت كرده است. و اين آن بُعد نخستين از ابعاد سه گانه يي است كه شخصيت مفيد به عنوان مؤسس و سر حلقه ي جريان علمي رو به تكامل مكتب اهل بيت (عليهم السّلام)، بر آن مبتني است. ۲ - بنيانگذاري شكل و قالب علمي صحيح فقه شيعه فقاهت به معناي استنباط حكم شريعت از منابع كتاب و سنت، در شيعه داراي سابقه يي طولاني است. سخن امام باقر (ع) به ابان بن تغلب كه: اجلس في مسجد المدينة و افت الناس ... (۱۵) و نيز تعليم آن حضرت به عبدالاعلي كه: يعرف هذا و اشباهه من كتاب اللَّه عز و جل قال اللَّه تعالي ما جعل عليكم في الدين من حرج... (۱۶) و بيانات ديگري از اين قبيل حاكي از آن است كه اصحاب ائمه (عليهم السّلام) از دير باز به مرحله ي استنباط احكام از قرآن و سنت پيامبر (صلّي اللَّه عليه واله وسلّم) و كلمات آن حضرات نائل گشته، و فقه به معناي معرفت احكام، در دائره ي شيعيان آن بزرگواران به صرف تقليد و عمل به كلمات ائمه (عليهم السّلام) منحصر نمانده و به سمت گسترش به جزئيات بيشتر و پيچيده تر شدن در استدلال پيش رفته است. با اين حال ميان آنچه فقهاي اصحاب ائمه (عليهم السّلام) در باب فقاهت و افتاء انجام مي‌دادند، با آنچه از فقاهت در دورانهاي شكوفايي فقه شيعه فهميده مي‌شود يعني رد فروع به اصول و استنباط صدها قاعده ي كليه و هزاران حكم فقهي پيچيده و مشكل از كتاب و سنت و حكم عقل، و تفريع فروع بي شماري كه قادر باشد در غيبت امام معصوم همه ي سؤالهاي مكلفين را از شريعت پاسخ گويد و حلال و حرام خدا را در همه ي ابواب با همه ي جزئيات بيان كند، فاصله يي ژرف وجود داشت و اين فاصله بايد به مرور و با پيشرفت تدريجي فقاهت پر مي‌شد. بي شك فقهاي پيش از مفيد قدمهاي ارزنده يي در اين راه برداشته اند، ليكن اين شيخ بزرگ با قدرت فكري نبوغ آساي خود، در اين عرصه نيز مبدأ يك تاريخ پر تحول و سر سلسله ي يك جريان زاينده و رو به عمق و افزايش، محسوب مي‌گردد. گويا پس از چند قرن جمع آوري منابع فقه يعني كلمات صادره از معصومين و افتاء براساس متون و ظواهر روايات، در مقطعي از تاريخ فقه لازم بوده است كه اين ذخيره و سرمايه ي ارزشمند به قالب انديشه ي علمي زده شود و شيوه يي فني براي استنباط ابتكار گردد. پيش از شيخ مفيد دو جريان متفاوت در فقه شيعه وجود داشته است يكي جرياني است كه فرد شاخص آن علي بن بابويه (متوفي ۳۲۹) است و شايد بشود آن را جريان قميين ناميد و به گمان زياد استاد مفيد در فقه يعني جعفربن قولويه (متوفي ۳۶۸) نيز از آن زمره است. فقاهت در اين جريان به معناي افتاء بر طبق متون روايات است. بطوري كه هر فتوا در كتب فقهي اين گروه از فقهاء، حاكي از وجود روايتي در مضمون آن بوده و لذا هر گاه صاحب آن فتوا از وثاقت و ضبط لازم برخوردار باشد آن فتوا مي‌تواند جايگزين يك حديث باشد. بدين جهت است كه شهيد (ره) در ذكري فرموده است كه: قد كان الاصحاب يتمسكون بما يجدونه في شرائع الشيخ ابي الحسن بن بابويه رحمة اللَّه عند اعواز النصوص لحسن ظنهم به وان فتواه كروايته. (۱۷) بديهي است كه فقاهت با اين كيفيت، بسي ابتدايي و عاري از اسلوب فني و پيچيده است و فروع مذكور در كتب فقهي اين جريان منحصر به فروع منصوص و بسي كم و محدود است و اين همان است كه طعن مخالفين به قلت فروع را متوجه فقه شيعه مي‌كرده و شيخ طوسي رحمةاللَّه بعدها به خاطر دفع اين طعن كتاب «المبسوط» را تاليف فرموده است. جريان دوم نقطه ي مقابل اين جريان و متكي به استدلال و به ظن غالب، متخذ و سرمشق گرفته از فقه سني است و دو چهره ي معروف اين جريان حسن ابي ابي عقيل العماني (متوفي؟ ) و ابن جنيد الاسكافي (متوفي احتمالاً ۳۸۱) مي‌باشند. اگر چه درباره ي اين جريان و حتي همين دو فقيه معروف اطلاعات كافي وجود ندارد كه نشان دهد دقيقاً چه مايه از اجتهاد و نظر در استنباطات فقهاي آنان وجود دا
شته است ولي از آنچه مفيد و ديگران درباره ي ابن جنيد گفته اند مسلم مي‌نمايد كه وي گرايش به قياس و رأي داشته و از طريقه ي معروف و مقبول شيعه بركنار بوده است. و اما عماني اگر چه به اين گرايش انتساب نيافته بلكه بنابه گفته ي نجاشي كه مي‌گويد «وسمعت شيخنا ابا عبداللَّه يكثر الثناء علي هذا الرجل رحمةاللَّه» (۱۸) و از آنچه او و شيخ در دو فهرست درباره ي كتاب او گفته اند (۱۹) مي‌توان چنين فهميد كه وي فقيهي مستقيم و شايد نزديك به همان طريقه يي بوده است كه مفيد اتخاذ كرده و مشي نموده و در آن، تأليف و تحقيق كرده و بر آن، شاگردان خود را پرورش داده است. ليكن، با اين حال از آن جا كه آراء وي غالباً در شمار شذوذات فقهي و متروك است و شايد به همين جهت هم از كتاب او جز نامي براي اعصار بعد از علامه و محقق (ره) باقي نمانده است، مي‌توان حدس زد كه وي نمي تواند سلف جريان فقهي بعد از خود باشد و فقاهت او داراي عيبي بوده است. البته شك نبايد كرد كه آن عالم اقدم كه بحر العلوم درباره ي او گفته است كه: هو اول من هذب الفقه و استعمل النظر و فتق البحث عن الاصول و الفروع في ابتداء الغيبة الكبري (فتاوي العلمين ص ۱۳) در دستيابي شيخ مفيد به قاعده و پايه ي صحيح فقاهت كه بايد گام اول در باب خود شمرده شود، تأثير داشته و چون مقدمه يي براي آن محسوب مي‌شده است. چنانكه ملاحظه مي‌شود هر يك از دو جريان فقاهت از جهتي ناقص است. در جريان اول، فتوا همان متن روايت است بدون تفريع و رد فرع بر اصل و بحث و مناقشه و نقد و استنتاج. اجتهاد به معناي مصطلح آن، در فقاهت دخالت و تأثيري ندارد. و در جريان دوم اگر چه استدلال و نظر هست، ليكن گويا آن نيست كه به اقتضاي تعاليم مكتب اهل بيت (عليهم السّلام) بايد باشد، با قياسي همراه است و يا به نحوي است كه به آراء شاذه، منتهي مي‌شود و بگونه يي است كه در حوزه ي فقاهت شيعه قابل دوام نيست. فقه مفيد از اين هر دو عيب، پاك و داراي هر دو مزيت است: هم تكيه بر روشهاي معتبر نزد اماميه و هم استفاده از اجتهاد مصطلح و دخالت دادن عنصر استدلال و استنباط نظري در فقه. بنابر اين او همان كسي است كه قالب علمي مقبول و معتبر نزد شيعه را به دست آورد و مواد مأثور و اصول متلقاة را نظم علمي بخشيد و آن را در حوزه ي فقاهت شيعه باقي گذارد، و اين همان است كه بعد از او تا قرنها و تا امروز، جريان قانونمند فقاهت، آن را دنبال كرده و به شكوفايي و رشدي كه امروز از آن برخوردار است رسانده است. ...... مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
نيروى انتظامى نيروي انتظامي مجموعه يي است كه امنيت و نظم اجتماعي را به مردم هديه مي‌كند. هر وقت مردم پليس را مي‌بينند، بايد احساس محبت و آرامش كنند. محبوبيت نيروي انتظامي در قاطعيت بر اساس قانون است. بزرگترين وظيفه ي نيروي انتظامي، حفظ ارزشهاست. قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25 ابراهیم» (شجرة طيّبة) با اذن پروردگارش، همواره ميوه مى‌دهد و خداوند براى مردم مثل‌هايى مى‌زند، باشد كه به ياد آرند و پند گيرند. 👌جز خداوند و ايمان به او، همه چيز فانى است، «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» 💥و چيزى كه فانى است نمى‌تواند براى هميشه ثمر دهد، 👌 ولى هر كارى كه رنگ خدايى دارد ابدى است، «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» 💜 آرى، رنگ خدايى ثابت است و ساير رنگ‌ها از بين‌ مى‌روند. «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ ... ✅ مقطعی بسیار زیبا و معنوی باصدای استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: أيضاً (بل عباد مكرمون* لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون* يعلم ما بين أيديهم و ماخلفهم و لايشفعون إلّا لمن ارتضى و هم من خشيته مشفقون) ثمّ قال عليه السلام: لوكان كما يقولون كان الله عزّوجلّ قد جعل هؤلاء الملائكة خلفاءه فى الأرض و كانوا كالأنبياء فى الدنيا أو كالأئمّة، فيكون من الأنبياء و الأئمّة عليهم السلام قتل النفس و الزنا، ثمّ قال عليه السلام: أو لستَ تعلم أنّ الله عزّوجلّ لم يخل الدنيا من نبىّ قط أو إمام من البشر أو ليس الله عزّوجلّ يقول (و ما أرسلنا من قبلك) يعنى من رسول إلي الخلق (إلّا رجالاً نوحى إليهم من أهل القري) فأخبر أنّه لم يبعث الملائكة إلي الأرض ليكونوا أئمّة و حكّاماً، و إنّما كانوا اُرسلوا إلي أنبياء الله. قالا: فقلنا له: فعلي هذا أيضاً لم يكن إبليس أيضاً ملكاً، فقال: لا، بل كان من الجنّ، أما تسمعا الله عزّوجلّ يقول (و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لآدم فسجدوا إلّا إبليس كان من الجنّ) فأخبر عزّوجلّ أنّه كان من الجنّ، و هو الّذى قال الله عزّوجلّ (و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم). قال الإمام الحسن بن علىّ عليه السلام: حدّثنى أبى عن جدّ?، عن الرضا عليه السلام عن آبائه عن علىّ عليه السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: إنّ الله عزّوجلّ اختارنا معاشر آل محمّد و اختار النبيّين، و اختار الملائكة المقرّبين، و ما اختارهم إلّا علي علم منه بهم، أنّهم لايواقعون ما يخرجون عن ولايته، و ينقطعون به عن عصمته، و ينتمون به إلي المستحقين لعذابه ونقمته، قالا فقلنا له: قدروى لنا أنّ عليّاًعليه السلام لمّا نصّ عليه رسول الله صلّي الله عليه و آله بالإمامة، عرض الله عزّوجلّ ولايته فى السماء علي فئام من النّاس وفئام من الملائكة فأبوها، فمسخهم الله ضفادع! فقال: معاذ الله! هؤلاء المكذّبون لنا المفترون علينا. الملائكة هم رسل الله، فهم كسائر أنبياء الله و رسله إلي الخلق أفيكون منهم الكفر بالله؟ قلنا: لا، قال: فكذلك الملائكة، إنّ شأن الملائكة لعظيم، وإنّ خطبهم لجليل. ۶- الصدوق عن تميم بن عبدالله بن تميم القرشى رضى الله عنه قال: حدّثنى أبى عن أحمد بن علىّ الأنصارى، عن علىّ بن محمّد بن الجهم، قال: سمعت المأمون يسأل الرضا علىّ بن موسي عليه السلام عمّا يرويه الناس من أمر الزهرة، و أنّها كانت امرأة فتن بها، هاروت و ماروت، و مايروونه من أمر سهيل أنّه كان عشّاراً باليمن، فقال الرضا عليه السلام: كذبوا فى قولهم: إنّهما كوكبان، و إنّما كانتا دابّتين من دوابّ البحر، فغلط الناس و ظنّوا أنّهما الكوكبان، و ماكان الله عزّوجلّ ليم سخ أعداءه أنواراً مضيئة ثمّ يبقيها ما بقيت السماوات و الأرض و أنّ المسوخ لم يبق أكثر من ثلاثة أيام، حتّي ماتت و ما تناسل منها شى ء و ما علي وجه الأرض اليوم مسخ و أنّ الّتى وقع عليه اسم المسوخية مثل القرد و الخنزير و الدّب و أشباهها إنّما هى مثل ما مسخ الله علي صورها قوماً غضب الله عليهم، و لعنهم بإنكارهم توحيد الله، و تكذيبهم رسله. و أمّا هاروت و ماروت فكانا ملكين علّما الناس السحر ليحترزوا عن سحر السحرة و يبطلوا به كيدهم، و ما علّما أحداً من ذلك شيئاً إلّا قالا له: "إنّما نحن فتنة فلاتكفر" فكفر قوم باستعمالهم لما اُمروا بالاحتراز منه و جعلوا يفرقون بما تعلّموه بين المرء و زوجه، قال الله عزّوجلّ (و ما هم بضارّين به من أحد إلّا بإذن الله) يعنى بعلمه. ۷- العيّاشى بإسناده عن الحسن بن علىّ قال: قرأت فى كتاب أبى الأسد إلي أبى الحسن الثانى عليه السلام و جوابه بخطّه، سأل ما تفسير قوله (و لاتأكلوا أموالكم بينكم بالباطل و تدلوا بها إلي الحكّام)؟ قال: فكتب إليه: الحكّام القضاة، قال: ثمّ كتب تحته هو أن يعلم الرّجل أنّه ظالم عاصى، هو غير معذور فى أخذه ذلك الّذى حكم له به إذا كان قدعلم أنّه ظالم. ۸- الصدوق رحمه الله قال: حدّثنا محمّد بن إبراهيم بن احمد بن يونس المعاذى، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعيد الكوفى الهمدانى، قال: حدّثنا علىّ بن الحسن بن علىّ بن فضال، عن أبيه عن الرضا عليه السلام قال: سألته عن قول الله عزّوجلّ (هل ينظرون إلّا أن يأتيهم الله فى ظلل من الغمام و الملائكة) قال: يقول: هل ينظرون إلّا أن يأتيهم الله بالملائكة فى ظلل من الغمام، و هكذا نزلت. ۹- العيّاشى عن معمر بن خلاّد، عن أبى الحسن الرضا عليه السلام أنّه قال: أى شى ء يقولون فى إتيان النّساء فى أعجازهنّ؟ قلت: بلغنى أنّ أهل المدينة لايرون به بأساً، قال: إنّ اليهود كانت تقول: إذا أتي الرجل من خلفها خرج ولده أحول، فأنزل الله (نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنّى شئتم) يعنى من خلف أو قدّام خلافاً لقول اليهود، و لم يعن فى أدبارهنّ. ۱۰- العيّاشى عن أبى القاسم الفارسى، قال: قلت للرضاعليه السلام: جعلت فدِاك أنّ الله يقول فى كتابه (فإمساكٌ بمعروف أو تسريح بإحسان) و ما يعنى بذلك؟ قال: أمّا الإمساك بالمعروف فكفّ الأذي و إجباء النفقة، و أما التسريح بإحسان، فالط
لاق علي ما نزل به الكتاب. ۱۱- الصدوق عن الفقيه المروزى عن أبى بكر النيسابورى عن الطائى عن أبيه عن الرضا عليه السلام عن آبائه عن الحسين بن علىّ عليه السلام أنّه قال: خطبنا أميرالمؤمنين عليه السلام فقال: سياّتى علي الناس زمان عضوض يعضّ المؤسر علي ما فى يده، و لم يؤمر بذلك، قال الله تعالي (و لاتنسوا الفضل بينكم إنّ الله كان بماتعملون بصيراً) و سيأتى زمان يقدّم فيه الأشرار و ينسي فيه الأخيار و يبايع المضطرّ، و قدنهى رسول الله صلّي الله عليه و آله عن بيع المضطرّ و عن بيع الغرر فاتقّوا الله يا أيّها النّاس و أصلحوا ذات بينكم و احفظونى فى أهلى. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حكمت ۱۰ التَّوَكُّلِ أَنْ لَا تَخَافَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ بزن بر لطف حق دست توكل كه لطف ايزدي باشد تو را بس توكل آن بوَد كاندر دو عالم به غير حق نترسي از دگر كس حکمت رضوی (ع) نویسنده✍علی باقر زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹حجت الاسلام کفیل راز مقامات بالای حضرت معصومه(س) / ویژگی دختران منتظر 🔰🔰🔰
.......: ای حجت کردگار ای حجت کردگار، مهدی ای خاتم هشت و چار، مهدی تنها نه منم اسیر عشقت عالم به غمت دچار، مهدی تا کی ز برای دیدنت من آواره هر دیار، مهدی مسرورم از اینکه با نگاهت کردی تو مرا شکار، مهدی یاد تو بود فروغ جانم در خلوت شام تار، مهدی بر چوبه دار عشق باشد نام تو مرا شعار، مهدی بیچاره دل شکسته من دارد ز تو انتظار، مهدی [صفحه ۶۸] تا از سر لطف پا گذاری بر دیده اشکبار، مهدی با این دل بی قرار زارم بگذار شبی قرار، مهدی با بنده رو سیاه عاصی یک لحظه بیا کنار، مهدی با ناله زار هاشمی گفت دستی به دلم گذار، مهدی دعا براي فرج امام زمان علیه السلام نویسنده: حسین هاشمی نژاد https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: یک دفعه حاجی از جایش تکان می‌خورد. خودش بیرون می‌رود. سراسیمه شتابان. یکی از پیکها ترکش خورده. حاجی خود را به بالای سر این رزمنده می‌رساند. پیک گردان، حاجی را صدا زد. حاجی هم دوید. حاجی فکر کرد تنهاست، ولی تا برگشت که دیگران را صدا کند، ناگهان سه نفر را در پشت سر خود دید. جسم نیمه جان قاسم را به نزدیکترین سنگر بردند و همه گریستند. قاسم نیز شهید شد. یک ترکش بزرگ قلبش را شکافت. آدم یاد صحرای کربلا و آن حماسه ی جاودانه می‌افتد. گویی یک بار دیگر [صفحه ۷۴] علی اکبر، پدر را می‌خواند. شاید قاسم بن الحسن (ع) عمو را صدا می‌زند. امروز عجب روز سختی است. قاسم شهید شد. اویی که هر روز از گردان پیام می‌آورد و هر وقت می‌خواست شوخی کند می‌گفت: «از ترسم سلام». چه خواهد شد؟ یا حسین خودت کمک کن. منطقه به آتش کشیده شده. همه جا گلوله به زمین می‌خورد. آتشبارهای ما هم شروع کرده اند. سوت خمپاره‌های خودی از روی سر ما می‌گذرد، و به طرف دشمن شیرجه می‌رود. نیروها این میان هیچ امنیت ندارند. تکلیف هم مشخص نیست. چه باید کرد؟ جز انتظار و صبر چاره ای نیست. ناگهان همین سنگر هم به شدت می‌لرزد. گرد و خاک و دود و آتش وارد می‌شود. همه جا سیاه است. بدنها درد می‌گیرد... یک خمپاره به لبه ی سنگر برخورد کرده و دیواره ی سمت چپ فرو ریخته. آن حصار سابق فرو می‌ریزد. هر لحظه احتمال دارد ترکش وارد سنگر شود. یکی از بچه‌ها می‌گوید: «بریزیم بیرون و خیلی سریع این طرف رو درست کنیم. » ولی بقیه مخالفت می‌کنند. صلاح نمی دانند. فقط وقتی مطمئن می‌شوند که کسی مجروح نشده، همین طور که داخل سنگر نشسته اند، گونیهایی را که جلوی دست است، جلو می‌آورند و روی هم می‌گذارند. سه ردیف. پنج ردیف دیگر احتیاج دارد. سقف سنگر هم به این طرف شیب پیدا کرده و شاید فرو بریزد. چند انفجار دیگر، صورت می‌گیرد. سقف سنگر در حال فروپاشی است. خاک روی آن فشار می‌آورد و دیواره‌های دیگر نیز جا به جا شده اند. اسلوب مهندسی آن به هم ریخته. گونیهای طرف دیگر هم به بیرون متمایل شده اند. اگر سنگر خراب شود هر هفت نفر زیر سنگ و خاک مدفون می‌شویم. یکی دیگر از بچه‌ها می‌گوید: «برادرها، هر کدام بریم توی یک سنگر دیگه، این سنگر الآن می‌ریزه روی سرمون». با این پیشنهاد مخالفت می‌شود، چون سنگرهای دیگر جا ندارند. باید به [صفحه ۷۵] فکر همین سنگر بود. منوچهر بلند می‌شود و خود را به زیر سقف می‌چسباند. سر را خم می‌کند و پشت شانه هایش را زیر انتهای سقف و جلوی فضایی که از ریزش گونی‌ها ایجاد شده نگه می‌دارند. برای چند لحظه بقیه بچه‌ها متوجه حرکت او نشده اند. خیره خیره به او نگاه می‌کنند. تقریبا تمام قد ایستاده و از رانها به بالا می‌تواند مورد اصابت ترکش قرار گیرد. زیاد هم به خود فشار نمی آورد. فقط از ریزش سقف جلوگیری می‌کند. حالا او یک پایه برای این سنگر است. فکرهایش را کرده. با اراده ایستاده. قبل از اینکه دیگران چیزی بگویند از هم سنگران خود خواست که اجازه دهند این انفجار نصیب او شود. مگر می‌شود دیگر چیزی گفت. بعد از دو ساعت گلوله باران، حالا خمپاره‌ها در محل خمپاره‌های قبلی فرود می‌آیند. چاله‌ها بزرگتر و گودتر می‌شوند. یک لایه دود خاکستری روی زمین نشسته و بوی تند و سم آلود خمپاره، گلو را آزار می‌دهد. اما باید ایستاد، همچون منوچهر. مطیع بود، همچون قاسم. صبور بود، همچون حاجی. اگر دین خدا جز با کشته شدن ما پایدار نمی ماند پس ای خمپاره‌ها ما را در میان بگیرید. ما از مرگ نمی ترسیم. چه بکشیم و چه کشته شویم در هر دو حالت پیروزیم. ما برای ادای تکلیف آمده ایم. قله و کوه ملاک نیست. مهم نبرد با دشمن است که این کوه پایگاه او شده است. ما پایگاههای دشمن را باید از بین ببریم. هم پایگاههای نظامی و مادی و هم پایگاههای فکری و معنوی. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357