eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: يوسف متن حديث سورة يوسف (۱۲) ۱- علىّ بن إبراهيم قال: أخبرنا أحمد بن إدريس عن أحمد بن محمّد بن عيسي عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر عن الرضا عليه السلام فى قول الله عزّوجلّ (و شروه بثمن بخس دراهم معدودة) قال: كانت عشرين درهماً، و البخس النقص، و هى قيمة كلب الصيّد إذا قتل كان قيمته عشرين درهماً. ۲- الصدوق عن المروزى عن أبى بكر النيسابورى عن الطائى عن أبيه عن الرضا عليه السلام عن آبائه عن علىّ بن الحسين بن علىّ عليه السلام: أنّه قال فى قول الله عزّوجلّ (لولا أن رأي برهان ربّه) قال: قامت امرأة العزيز إلي الصنم، فألقت عليه ثوباً، فقال لها يوسف : ما هذا؟ قالت: أستحيى من الصنم أن يرانا، فقال لها يوسف: أتستحيين ممّن لايسمع و لايبصر و لايفقه و لايأكل، و لايشرب، و لاأستحيى أنا ممّن خلق الإنسان و علّمه، فذلك قوله عزّوجلّ (لولا أن رأي برهان ربّه). ۳- علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنا أبى عن العباس بن هلال عن أبى الحسن الرضا عليه السلام قال: قال السجّان ليوسف: إنّى لأحبّك، فقال يوسف: ما أصابنى بلاء إلّا من الحبّ، أنّه كانت خالّتى أحبّتنى فسرقتنى، و اِن كان أبى أحبّنى فحسدونى إخوتى، و إن كانت امرأة العزيز أحبّتنى فحبستنى، قال: و شكي يوسف فى السجن إلي الله فقال: يا ربّ بماذا استحققت السجن؟ فأوحي الله إليه: أنت اخترته حين قلت: (ربّ السجن أحبّ إلىّ ممّا يدعوننى إليه) هلّا قلت: العافية أحبّ إلىّ ممّا يدعوننى إليه؟! ۴- الصدوق قال: حدّثنا المظفّربن جعفر بن المظفّر العلوى السمرقندى رضى الله عنه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود العيّاشى عن أبيه، قال: حدّثنا محمّد بن نصير عن الحسن بن موسي، قال: روي أصحابنا عن الرضا عليه السلام أنّه قال له رجل: أصلحك الله كيف صرت إلي ما صرت إليه من المأمون؟ و كانّه أنكر ذلك عليه، فقال له أبوالحسن الرضا عليه السلام: يا هذا! أيّهما أفضل النبىّ صلّي الله عليه و آله أو الوصىّ؟ فقال: لا بل النبىّ، قال: فأيّهما أفضل مسلم أو مشرك؟ قال: لا بل مسلم، قال: فإنّ العزيز عزيز مصر كان مشركاً و كان يوسف عليه السلام نبيّاً، و أنّ المأمون مسلم و أنا وصىّ، و يوسف سأل العزيز أن يولّيه حين قال: (اجعلنى علي خزائن الأرض إنّى حفيظ عليم) و أنا أجبرت علي ذلك. و قال عليه السلام فى قوله تعالي (اجعلنى علي خزائن الأرض إنّى حفيظ عليم) قال: حافظ لما فى يدى، عالم بكلّ لسان. ۵- الصدوق قال: حدّثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمدانى رضي الله عنه قال: حدّثنا علىّ بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه عن الريّان بن الصّلت، قال: دخلت علي علىّ بن موسي الرضا عليه السلام فقلت له: يا بن رسول الله الناس يقولون: إنّك قبلت ولاية العهد مع إظهارك الزهد فى الدّنيا! فقال عليه السلام: قد علم الله كراهتى لذلك، فلمّا خيّرت بين قبول ذلك و بين القتل، اخترت القبول علي القتل. ويحهم! أما علموا أنّ يوسف عليه السلام كان نبيّاً و رسولاً فلمّا دفعته الضرورة إلي تولّى خزائن العزيز، قال: (اجعلنى علي خزائن الأرض إنى حفيظ عليم) و دفعتنى الضرورة إلي قبول ذلك علي إكراه وإجبار بعد الإشراف علي الهلاك، علي أنّى ما دخلت فى هذا الأمر إلّا دخول خارج منه، فإلى الله المشتكى وهو المستعان. ۶- العيّاشى عن إسماعيل بن همّام قال: قال الرضا عليه السلام فى قول الله (إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل فأسرّها يوسف فى نفسه و لم يبدها لهم) قال: كانت لإسحاق النبىّ منطقة يتوارثها الأنبياء و الأكابر، فكانت عند عمّة يوسف، و كان يوسف عندها و كانت تحبّه فبعث إليها أبوه أن ابعثيه إلي و أردّه إليك، فبعثت إليه أن دعه عندى اللّيلة لأشمّه ثمّ أرسله إليك غدوة، فلمّا أصبحت أخذت المنطقة فربطتها فى حقوه و ألبسته قميصا و بعثت به اليه و قالت: سرقت المنطقه فوجدت عليه و كان اذا سرق أحد فى ذلك الزمان، دفع إلي صاحب السرقة فأخذته فكان عندها. ۷- العيّاشى بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبى الحسن الرضا عليه السلام قال: سألته عن قوله (و جئنا ببضاعة مزجاة) قال: المقل. و فى هذه الرواية (و جئنا ببضاعة مزجئة) قال: كانت المقل، و كانت بلادهم بلاد المقل، و هى البضاعة. ۸- العيّاشى بإسناده عن محمّد بن الفضيل [ قال: سألته عن قول الله (و ما يؤمن أكثرهم بالله إلّا و هم مشركون) ] قال الرضا عليه السلام: شرك لايبلغ به الكفر. سوره يوسف (۱۲) ۱- علي بن ابراهيم از احمد بن ادريس، از احمد بن محمد بن عيسي، از احمد بن محمد بن ابي نصر از حضرت رضا (ع) روايت كرده است كه آن بزرگوار درباره آيه شريفه (و شروه بثمن بخس دراهم معدوده) ۱، فرمود: بخس به معناي كم و ناچيز است. آنها يوسف را به بيست درهم فروختند، و اين مبلغ، بهاي سگ شكاري است كه هرگاه كشته شود خون بهايش بيست درهم است ۲. ۲- صدوق از مروزي، از ابوبكر نيشابوري، از طائي، از پدرش، از حضرت رضا، از پدران بزرگوارش، از علي بن الحسين بن علي عليهم السلام روايت كرده است كه آن حضرت درباره آيه شريفه (لولا أن رأي برهان ربه)
۳، فرمود: زن عزيز (مصر) به طرف بت رفت و پارچه اي روي آن انداخت، يوسف گفت: چرا چنين كردي؟ زن عزيز گفت: شرم مي‌كنم از اين كه بت ما را ببيند، يوسف به او گفت: تو از موجودي كه نه مي‌شنود و نه مي‌بيند و نه مي‌فهمد و نه مي‌خورد و نه مي‌آشامد شرم مي‌كني و من از كسي كه انسان را آفريده و او را علم و معرفت آموخته است شرم نكنم. اين است معناي سخن خداي عزوجل كه فرموده: (لولا أن رأي برهان ربّه) ۴. ۳- علي بن ابراهيم از پدرش، از عباس بن هلال، از ابوالحسن الرضا (ع) روايت كرده است كه فرمود: زندانبان به يوسف گفت: من تو را دوست دارم. يوسف گفت: هر بلايي به سرم آمد از همين دوست داشتن بود، خاله‌ام از بس دوستم مي‌داشت مرا دزديد، پدرم از بس دوستم مي‌داشت، برادرانم بر من حسادت ورزيدند، زن عزيز (مصر) شيفته من شد و به زندانم افكند. حضرت فرمود: يوسف در زندان به درگاه خداوند شكوه كرد و گفت: پروردگارا، از چه رو مستحق زندان شدم؟ خداوند به او وحي فرمود كه: تو خود آن را برگزيدي آن گاه كه گفتي: (ربّ السجن أحبّ إليّ مما يدعونني إليه) ۵، چرا نگفتي: عافيت نزد من محبوبتر از آن چيزي است كه مرا بدان فرا مي‌خوانند؟! ۶. ۴- صدوق از مظفر بن جعفر بن مظفر علوي سمرقندي (رض)، از جعفر بن محمد بن مسعود عياشي، از پدرش، از محمد بن نصير، از حسن بن موسي روايت كرده است كه گفت: اصحاب ما از حضرت رضا (ع) روايت كرده اند كه مردي به آن حضرت عرض كرد: حضرت به سلامت باد; چرا ولايتعهدي مأمون را پذيرفتي؟ ظاهرا آن مرد به حضرت (در اين باره) اعتراض داشت. ابوالحسن الرضا (ع) فرمود: اي مرد! كدام يك برترند، پيغمبر يا وصي او؟ عرض كرد: پيغمبر. فرمود: كدام يك برترند، مسلمان يا مشرك؟ عرض كرد: مسلمان. فرمود: عزيز مصر مشرك بود و يوسف (ع) پيامبر بود. مأمون مسلمان است و من وصي (پيغمبر) هستم. يوسف، خود، از عزيز درخواست كرد كه او را مسئول (خزانه) قرار دهد آن جا كه گفت: (اجعلني علي خزائن الأرض انّي حفيظ عليم) ۷، و من به اين كار مجبور شدم. حضرت رضا (ع) درباره آيه شريفه: (اجعلني علي خزائن الارض اني حفيظ عليم) فرمود: يعني من حافظ اموالي هستم كه در اختيار من قرار گيرد، و نيز به هر زباني دانا مي‌باشم ۸. ۵- صدوق از احمد بن زياد بن جعفر همداني (رض)، از علي بن ابراهيم بن هاشم، از پدرش، از ريان بن صلت روايت كرده است كه گفت: خدمت علي بن موسي الرضا (ع) رسيدم و عرض كردم: يابن رسول الله، مردم مي‌گويند: شما با اين كه اظهار زهد و بي رغبتي، به دنيا مي‌كنيد، ولايتعهدي را پذيرفتيد! حضرت فرمود: خدا مي‌داند كه من اين كار را خوش نداشتم، اما وقتي ميان پذيرش آن و كشته شدن مخير شدم (ناچار) پذيرفتن ولايتعهدي را بر كشته شدن ترجيح دادم، واي بر اين مردم! مگر نمي دانند كه يوسف با آن كه پيامبر و رسول (خدا) بود، وقتي ضرورت او را وا داشت تا خزانه داري عزيز را به دست گيرد، گفت: (اجعلني علي خزائن الإرض اني حفيظ عليم) ۹، همين ضرورت مرا هم واداشت تا با اكراه و اجبار و پس از آن كه در آستانه كشته شدن قرار گرفتم، ولايتعهدي را بپذيرم، وانگهي پذيرش اين كار از سوي من همانند كسي است كه آن را نپذيرفته باشد (چون هر گونه مسئوليت و دخالتي را در امور حكومتي از خود سلب كردم) (از اين سخنان مردم) به خدا شكوه مي‌كنم و از او بايد كمك خواست ۱۰. ۶- عياشي از اسماعيل بن همام روايت كرده است كه گفت: حضرت رضا (ع) درباره آيه شريفه (إن يسرق فقدسرق أخ له من قبل فأسرها يوسف في نفسه و لم يبدها لهم) ۱۱، فرمود: اسحاق پيامبر كمربندي داشت كه انبياء و بزرگان آن را از يكديگر به ارث مي‌بردند، اين كمربند نزد عمه يوسف بود و يوسف نيز پيش عمه خود به سرمي برد و عمه اش او را بسيار دوست مي‌داشت، پدر يوسف به عمه اش پيغام داد كه يوسف را (براي مدتي) نزد من بفرست و دوباره او را بر مي‌گردانم، عمه يوسف به يعقوب پيغام داد كه يك امشب را بگذار پيش من بماند تا او را ببوسم، فردا نزد تو مي‌فرستمش. صبح كه شد عمه يوسف آن كمربند را برداشت و (مخفيانه) به كمر يوسف بست و لباسهايش را پوشاند و او را نزد يعقوب فرستاد، بعد خودش آمد) و گفت: كمربند دزديده شده است (و بدن يوسف را بازرسي كرد) و آن را در كمر او يافت، در آن زمان اگر كسي دزدي مي‌كرد او را به صاحب مال (سرقت رفته) تحويل مي‌دادند. بنابر اين عمه يوسف او را برداشت و با خود برد، و نزد عمه اش به سر مي‌برد۱۲. ۷- عياشي به اسنادش از احمد بن محمد روايت كرده است كه گفت: از حضرت ابوالحسن الرضا (ع) درباره آيه (و جئنا ببضاعه مزجاه) ۱۳، سؤال كردم: فرمود: (آن بضاعت و كالا) مقل بود. در اين روايت آيه به صورت (و جئنا ب بضاعه مزجئه) آمده است. حضرت فرمود: آن بضاعت و متاع، مقل بود، و بلاد آنان سرزميني مقل خيز بود۱۴. ۸- عياشي به اسنادش از محمد بن فضيل [ گفت: از ايشان (حضرت رضا) درباره آيه (و ما يؤمن أكثرهم بالله إلّا و هم مشركون) ۱۵، سؤال كردم ] حضرت رضا (ع) فرمو
د: (مقصود) شركي است كه به حد كفر نرسد۱۶. منبع حديث ۱- يوسف / ۲۰. ۲- تفسير قمّى ۱/ ۳۴۱. ۳- يوسف / ۲۴. ۴- عيون اخبار الرضا ۲/ ۴۵. ۵- يوسف / ۳۳. ۶- تفسير قمّى ۱/ ۳۵۴. ۷- يوسف / ۵۵. ۸- عيون اخبار الرضا ۲/ ۱۳۸- ۱۳۹. ۹- يوسف / ۵۵. ۱۰- عيون اخبار الرضا ۲ / ۱۳۹. ۱۱- يوسف / ۷۷. ۱۲- تفسير عيّاشى ۲/ ۱۸۵ - ۱۸۶. ۱۳- يوسف / ۸۸. ۱۴- تفسير عيّاشى ۲/ ۱۹۲. ۱۵- يوسف / ۱۰۶. ۱۶- تفسير عيّاشى ۲/ ۱۹۹. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.ماجرای عنایت امام رضا به زوار و جیب بر تبریزی
نحوه سند خواستن از مدعی.mp3
4.44M
کاربران 🔰در چه مواقعی نباید به جواب داد و در چه مواردی باید جواب داد؟ ✅ نحوه برخورد با متن های بلندی که در گروههای خانوادگی و دوستانه و... پخش می شود و علیه نظام و اسلام است چیست ؟ چطور باید آنها را جواب داد؟ 🎤 عبادی 👆👆👆 اگر عزیزان این صوت را گوش دهند خیلی به درد پاسخ دادن آنها به شبهات خواهد خورد 👆👆👆
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه ۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا