eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
Part07_ققنوس فاتح.mp3
15.44M
📖کــتاب صــوتی « ققنوس فـــاتــــــــح » 🔵 زندگــینــــامـــه داستـــانی ســــردار شهـــید مــــحـــسـن وزوایــــی 🔷 قـــــســــمـــت 7 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
.......: تاثیر حضور به وضوح می‌دیدیم که حضور ما در آنجا خیلی مؤثر است. همین حضور، شهر را از حالت خشک نظامی بیرون می‌آورد. وقتی رزمندگان خسته از درگیری، برای استراحت به عقب می‌آمدند و خواهران با ظرف آب یا غذایی به سراغ آن‌ها می‌رفتند، مشخص بود که چقدر روحیه می‌گرفتند. در واقع آن‌ها وقتی می‌دیدند خواهران و مادران خودشان هنوز در شهر هستند، برای دفاع از خرمشهر، مصمم تر می‌شدند. [۱] ---------- [۱]: راوی: زهرا حسینی آب آب نبود. شپش هم شایع شده بود واقعاً سخت بود. خیلی از خانم‌ها مجبور شدند موهایشان را کوتاه کنند. آن روزها آنقدر جنازه جابجا می‌کردم که لباس هایم همیشه خونی بود. لازم بود مرتب لباسهایم را عوض کنم اما... در خرمشهر هم آب قطع شده بود. هفته ای یک بار، پنج - شش نفری به حمام می‌رفتیم. آن هم در آبادان. در راه هر ماشینی که گیرمان می‌آمد سوار می‌شدیم. گاهی وانت بود. گاهی ماشین حمل نوشابه که وسطش میله داشت. نوشابه که نداشت. ما وسط می‌نشستیم و می‌رفتیم ایستگاه ۱۲. خانه آشنایی نداشتیم. می‌رفتیم و در خانه‌ها را می‌زدیم و می‌گفتیم می‌تونیم از حمام تان استفاده کنیم. [۱] ---------- [۱]: راوی: زهرا حسینی 📚خاطراتی از حضور زنان در دفاع مقدس https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ملائکه فلکی بالجمله، چنانکه از برای هر فلکی از افلاک تسعه نفسی است، نیز به ازای هر فلکی عقلی است از عقول عشره طولیه، که از آنها در قرآن به ملائکه « فارقات فرقاً » تعبیر شده، به واسطه مفارقت آنها به کلّی از عالم اجسام ؛ آنهااند از حیث تنزّه و تجرّدشان ملائکه مقرّبین إلی اللّه و أدنی ملائکته. دو فقره دعا اشاره به آنها است. اقسام ملائکه ارضی و اما ملائکه ارضیه نیز دو قسم اند: [الف]: ملائکه علاّمه، [ب]: و ملائکه عمّاله ؛ که اول از جنود جبرائیل اند، و ثانی از اَعوان میکائیل و عزرائیل. ملائکه علاّمه و باطن ملائکه علاّمه در ارض اشاره به قوی و مدارک جزئیه است که اعظم آنها قوّه عاقله است در انسان که مدرک معانی کلّیه است، و مظهر جبرائیل است در عالم صغیر، کما قال المولوی: آن ملک با عقل یک جوهر بدند بهر حکمت در دو صورت آمدند [۱] و بعد قوای عشره او که مدارک جزئیه اند، پنج در ظاهر بشره است از باصره و سامعه و شامه و ذائقه و لامسه، و پنج در باطن است، اعنی: حس مشترک و واهمه و خیال و حافظه و متصرّفه. ---------- [۱]: ۱ - بسنجید: مثنوی معنوی، د ۳ / ۷۶۲، « گفتن شیطان قریش را »: چون فرشته و عقل کایشان یک بدند بهر حکمتهاش دو صورت شدند .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ستمگر یکی از خلفاء کسی را سالیان طولانی حبس کرد، وقت وفاتش نامه ای به خلیفه نوشت و به زندانبان گفت هر وقت از دنیا رفتم، نامه را به خلیفه برسان. پس از مرگ، زندانبان نامه را به خلیفه داد در آن چنین نوشته بود: ای بی خبر، دشمن رفت، مدعی علیه نیز به دنبالش رفت، منادی جبراییل است و داوری بینه نمی خواهد. مولوی اوست دیوانه که دیوانه نشد این عسس را دید و در خانه نشد عقل من گنج است و من ویرانه‌ام گنج اگر ظاهر کنم دیوانه‌ام کان قند و نیستان شکرم بر زمین می‌رویم و خود می‌خورم علم گفتاری که آن بیجان بود عاشق روی خریداران بود علم گفتاری و تقلیدیست آن کز برای مشتری دارد فغان مشتری من خدایست و مرا می کشد بالا که اللّٰه اشترا رو خریداران مفلس را بهل چه خریداری کند یک مشت گل یارب این بخشش نه حد کار ماست لطف تو باید که گردد کار راست باز خر مارا از این نفس پلید کاردش تا استخوان ما رسید حافظ گفتم از کوی فلک صورت حالی پرسم گفت آن می‌کشم اندر خم چوگان که مپرس هلالی لذت دیوانگی در سنگ طفلان خوردنست حیف از آن اوقات مجنون را که در هامون گذشت رضی الدین علی لالا نام وی رضی الدین علی لالا غزنوی است که در سال ۶۴۲ از دنیا رفته است. هم جان به هزار دل گرفتار تو است هم دل به هزار جان خریدار تو است اندر طلبت نه خواب یابد نه قرار هر کس که در آرزوی دیدار تو است شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖📖📖 👌ببین اینجا امروز چه خبره 👈شما می دونید چه کسی بادکنک محمد امین رو ترکونده ✅آشنایی با سوره فلق 🌹شعرسوره فلق آهای آهای بچه ها! در این سوره­ی زیبا پیامبرم یکسره به او پناه می­بره از شر تاریکی­ها وقتی میاد به هر جا از شر هر حسودی از هر بود و نبودی خداست پناه همه هرچی بگم باز کمه
۶. کدام سوره است که حرف آخر تمامي آياتش (به غير از بسم الله) حرف (راء) مي‌باشد؟ سوره کوثر تمامي آياتش به راء ختم مي‌شود. ۷. کدام سوره است که حرف آخر تمامي آياتش (به غير از بسم الله) حرف (لام) مي‌باشد؟ سوره فيل تمامي آياتش به لام ختم مي‌شود. ۸. سوره‌هاي را نام ببريد که حرف گاف در آن نباشد؟ در تمامي ۱۱۴ سوره قرآن حرف گ وجود ندارد؛ زيرا اصولا اينحرف جزو حروف عربي نيست. ۹. سوره اي که حرف آخر تمامي آياتش (به غير از بسم الله) حرف (ي) مي‌باشد چه نام دارد؟ سوره ليل تمامي آياتش به (ي) ختم مي‌شود. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🕊 👌👌👌👌ا ⁉️ببینیم این پرنده با چه ابتکاری بین دو شاخه عمودی شکل و باریک لانه اش را ساخته؟! ♻️« قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیۤ أَعۡطَىٰ كُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ » 🍃 (ع) گفت: « ما همان کسی است که به هر را او بوده داده؛ سپس کرده است!» (طه - 50 ) 🌍 که قائل به تصادفی و بی خالق بودن جهانآفرینش هستند، چه پاسخی در قبال وجود "هوشمندی" دارند؟!
🌸معجزه علمی قرآن🌸 ⚡️جاذبه زمین⚡️ 🌹« خدای شما آن خدایی است که آسمانها را با ستون های نامرئی بر افراشت »(رعد2) 🌹« آیا زمین را جایگاه گرفتن و جذب کردن قرار ندادیم » (مرسلات 25) 🌹« خدا کسی است که آسمانها رابدون ستونی که شما ببینید آفرید» (لقمان 10) 🌱نیوتن درباره قانون جاذبه عمومی می گوید:« تنها قوه جاذبه برای تعلیل وتفسیر نظام شگفت عالم ستارگان کافی نیست بلکه باید یک منبع علم وقدرتی جرم وفاصله وسرعت حرکت همه آنها را سنجیده وهر یک را در مدار معینی قرار داده باشد واو خداست »❣ 🕋آری خداوند در1400 سال پیش زمانیکه خبرازعلم واکتشافات آن نبودازطریق پیامبری که مکتب نرفته بود،معجزهای بزرگ علمی رابرای این عصر بیان میکند وبه بشر امروزی میفهماندکه نه تنهاپیامبرفرستاده بحق خداست بلکه قرآن ودستورات آن مختص به عصری خاص نبوده ودرهمه دوران نورهدایت وطریق سعادت می باشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......: ميزگرد در خدمت تناسخ و عود ارواح سؤال: مى گويند: بوسيله ارتباطهايى كه با ارواح گرفته ايم، بر ما ثابت شده كه روح به زندگى جديد برمى گردد و اين يك امر حسّى براى ماست، شما در برابر اين دليل چه مى گوييد؟ پاسخ: مَثَل معروفى است: از روباه پرسيدند شاهدت كيست؟ گفت دمم! اين هم شد دليل، كه از من بپرسند: از كجا مى گويى فلان مطلب حقيقت دارد، بگويم: ارواح در گوش من چنين گفته اند! آيا در هيچ جاى دنيا، ادّعاى مدّعى را مى توان دليل شمرد؟! جالب توجّه اين كه همين ادّعاى آنها خود يك سند بر بطلان عقيده آنهاست؛ زيرا مطالبى از قول ارواح به هم ارتباط با ارواح، ص: ۱۷۸ مى بافند كه راستى مضحك است؛ اگر باور نداريد به داستان زير توجّه كنيد! نويسنده مزبور مى نويسد: آقاى ناصر مكارم عود ارواح را ما با حرف قبول نكرده ايم؛ عملًا ديده ايم. شما از مشهودات بنده و ديگران خبر نداريد؛ بارها ديده ايم يك روح كه در عالم ارواح بوده، اطّلاع داده است من بزودى عود مى كنم؛ بعد از چندى كه گذشته، گفته است من در شكم فلان زن به دنيا برمى گردم! مدّتى كه گذشته، يك شب گفته اين آخرين دفعه است كه آمدم؛ ديگر با شما ارتباط نخواهم گرفت؛ چون تا يكى دو روز ديگر بر جسم جنينى كه در شكم آن زن است (همان زنى كه چند ماه قبل اطّلاع داده بود) القاء خواهم شد؛ پسر يا دختر بودنش را هم اطّلاع داده است؛ بعداً همان شده كه او قبلًا گفته است! عجيب تر اين كه يكى از آن زنها كه خودم ديدم، از حامله شدن نااميد بود، به علّت يك جرّاحى كه قبلًا انجام شده بود، يا به علّت ديگر كه دقيقاً به خاطرم نيست؛ امّا خوب به يادم هست وقتى به او گفتيم: روح ابراهيم (كه از خويشاوندان نزديك آن زن بود) گفته است قريباً در شكم تو عود مى كند، خنديد و آن را شوخى دانست؛ امّا هنوز يك ماه نگذشته بود، آثار ارتباط با ارواح، ص: ۱۷۹ حامله بودن در او نمايان گرديد!! «۱» باز خيلى خوب به خاطر دارم از همان ماههاى اوّل و دوم حاملگى، چه آن زن وچه شوهرش و چه اقوامش كه يكى از آنها، پدر ابراهيم، كه در زندگى سابقش، از معتقدين اسپريتيسم بود، و در فرانسه با اين اصول آشنا شده بود، عموماً يقين داشتند نوزاد پسر خواهد بود كه همان ابراهيم است. وقتى مى خواست موضوعى را تأييد كند و قسم بخورد به شكم خودش اشاره مى كرد و مى گفت: به جان ابراهيم! تا اين اندازه به پسر بودن نوزاد و اين كه او همان ابراهيم است، براى آنها قطعى بود. «۲» چون مى دانستند نوزاد همان ابراهيم است كه چندى پيش از دنيا رفته است. اسم او را در زندگى جديدش و حتّى پيش از اين كه متولّد گردد، ابراهيم گذاشته بودند كه حالا گمان مى كنم بيست و دو سه سال داشته باشد؛ يكى دو سال كمتر يا بيشتر. تا شش هفت سال پيش كه با خانواده اش از ايران رفت، غالباً او را مى ديدم و به شوخى ابراهيم ثانى مى گفتم. (شماره ۱۵۰۰- اطّلاعات هفتگى) ارتباط با ارواح، ص: ۱۸۰ اين داستان كه سرتاپا زاييده اوهام و تخيّلات يا دروغ پردازى است، نمونه اى از طرز استدلالات طرفداران اين مكتب است. صحنه سازى خاصّى كه در آخر آن به كار رفته، به صورت دم خروسى است كه بيرون مانده؛ آنجا كه مى گويد: «شش هفت سال پيش با خانواده اش از ايران رفت» (و حتماً در فرانسه مجهول المكان است) ؛ يعنى، مبادا به فكر اين بيفتيد كه آدرس و نام و نشانى او را بگيريد و با او مصاحبه كنيد؛ زيرا چندين سال است از ايران رفته؛ رفته كه رفته و هيچ كس هم او را پيدا نخواهد كرد! ارتباط با ارواح آیت الله شیرازی https://eitaa.com/zandahlm1357
مستند صوتی شنود - 16.mp3
18.28M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۱۶ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه شانزدهم: 🔻 جریان بیماری همسرم 🔻 هر چه باخدا در میان گذاشتم رابرایم نوشتند. 🔻 دوست داشتم زندگی من، شبیه امیرالمومنین باشد. 🔻 خدا به چه کسانی بدهکار است؟ 🔻 افتخارعمرم این است که پرستار همسرم بودم. 🔻 آخرین باری که همسرم به اتاق عمل رفت 🔻 وقتی مادربزرگم را درخواب دیدم؛ فهمیدم کار تمام است. 🔻 برای اموات باقیات صالحات بفرستید. 🔻 مواظب بدیهیات زندگی ام بودم 🔻 در شیطان،برای ما هیچ خیری نیست مگر با مخالفت با او 🔻 سختی هایی که مبتلا بودم و ابتلائات الهی. 🔻 اثر تقوای چشم 🔻 نباید شیاطین را به زندگی راه داد 🔻 چگونه شیطان را از خود دور کنیم؟ 🔻 شکستن نفس، بسیار سخت تر از شکست شیطان. 🔻 غفلت، کار اصلی شیطان
مرگ سخت تاجر! یکی از طلاب قم بنام سید مهدی کشفی می‌گوید: یکشب برای نمازشب بلند شدم وخواستم که آفتابه را بردارم ناگاه دیدم خانه ما که پنجاه، شصت متر بیشتر نبود خیلی بزرگ است وبصورت کاروانسرای خیلی بزرگی است که حجره‌های فراوانی دارد! ناگاه از یکی از حجره هاصدای دلخراشی شنیدم. وقتی بطرف آنجا رفتم دیدم که در حجره یک نفر را خوابانده وسنگی به بزرگی اتاقی روی سینه اش گذاشته اندویک نفرهم بالای سنگ خوابیده ویک میله آهنی در دست دارد که آن راتوی گلوی این شخص فشار می‌دهد. من هرچه کردم در را باز کنم تاکمک او بروم نشد. آن شخص را می‌شناختم از تجار تهران بود. مأیوس برگشتم وبعد از چندساعت خدمت آیه الله میرزا جواد ملکی تبریزی رفت وماجرا را تعریف کرد. ایشان گفت آن کسی که دیدی در حال جان کندن بوده وآن سنگ هم تعلّق به دنیایش است وآنی هم که روی سنگ میله در دست داشته ملک الموت بوده است. بعد از چند روز خبر فوت آن تاجر رسید که مطابق بود با تاریخی که من آن صحنه را در خانه دیدم. https://eitaa.com/zandahlm1357