eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
718 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
128 ویدیو
1.5هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم باشید، این چیزایی که شما می‌بینید حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قله‌س... @zane_ruz
ما منتقدان صف اول بودیم از هیئت دولت شهدا را چیدند... ✍محمد لسانی @zane_ruz
اثر جدید حسن روح‌الامین با عنوان «یا ضامن خادم» به مناسبت شهادت آیت الله رئیسی و همراهانشان منتشر شد. @zane_ruz
‼️همه مراقب باشیم!!! 🔻 صهیونیست ها و ضد انقلاب به شدت در حال شبهه پراکنی، تحریک احساسات و هیجانات و اختلاف افکنی هستند. ما ناخواسته در این ایام تکمیل کننده پازل آنها شویم. 🔹 در این روزها باید چند موضوع در دستور کارمان باشد: 🔸 تبیین خدمات ارزنده شهید رئیسی و دیگر همراهانشان 🔸 تقویت وحدت و همدلی اجتماعی 🔸 پرهیز از گمانه زنی های امنیتی و مقصریابی 🔸 تبیین استحکام نظام برای عبور از شرایط فعلی 🔸زدودن دلواپسی و نگرانی از افکارعمومی مردم ▪️ مبادا در این شرایط به دنبال یقه گیری سیاسی باشیم. ▪️ مبادا به دنبال گمانه زنی های بی اساس و بی سند و مدرک باشیم. ▪️ مبادا کاراگاه بازی در بیاوریم و دنبال کشف سرنخ های خیالی از توطئه و ترور و ... باشیم. 🔻 دستگاههای امنیتی در حال پیگیر ابعاد مختلف حادثه هستند و پس از به نتیجه رسیدن، اقدامات مقتضی انجام میگردد. اجازه بدیم هر کسی به وظیفه خودش عمل کند. 🔹سید کاظم روح‌بخش @zane_ruz
در آستانه آغاز مراسم تشییع پیکر مقامات سانحه بالگرد ورزقان که در پی سقوط در کوهستان به درجه شهادت رسیدند، تصویر پیکر کفن پوش زنده یاد ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فقید کشورمان منتشر شد @zane_ruz
مجلس سوگوار شهیدِ جمهور! @zane_ruz
اشک‌های مردم کشمیر در سوگ رئیس جمهور شهید ایران @zane_ruz
چادر گل گلی صورتی بماند به یادگار در میان حال و هوای غریب از دست دادن رئیس جمهورمان، شنیدن برخی حرف‌ها و رفتارها از ایشان ممکن است کمی آراممان کند، چون بیشتر و بیشتر ما را به این باور می‌رساند که نمی‌توانستیم و نمی‌توانیم سرنوشتی جز این برایش متصور شویم. مثلا بیاناتی چون این که: «امروز، سمت من و شما عبارت است از خدمتگزاری و نوکری برای این مردم. دولت، خدمتگزار مردم و جمهور است حتی آن‌هایی که ممکن است به بنده رای نداده باشند. من خودم را خدمتگزار آن‌ها هم می‌دانم و نسبت به آن‌ها هم مسئولیت دارم و وظیفه‌ام این است.» یا مثلا اینکه در نشستی خطاب به مسئولین متذکر می‌شود: «نگویید تا سال دیگر، تا فردا هم اصلا معلوم نیست باشیم.»حالا که حرف از خدمتگزاری رئیس جمهور است و احترام به تک تک این ملت، از موافق و مخالف گرفته تا بزرگترها و کوچک، حیف است اگر از چادر گل گلی دختر کوچولوی تبریزی و یادگاری رئیس جمهور برای زهرا کوچولو نگوییم. این دختر در سفر قبلی حجت الاسلام رییسی، نامه‌ای برای رییس جمهور می‌نویسد و از او درخواست یک چادر گل گلی صورتی می‌کند با یک گیره روسری؛ درخواستی ساده و پیش پا افتاده که البته به پیش چشم سید، مهم می‌آید و خیلی زود پاسخ داده می‌شود. @zane_ruz
کاش روزی که می‌روی از رأی خودم پشیمان نباشم یکی از مادران حاضر در میدان ولیعصر می‌گفت: «دختر و پسرم را آورده‌ام تا از چنین اتفاق تاریخی که بعدها در کتاب‌های درسی بچه‌ها شاید بیاورند؛ غافل نمانند و شاید گوشه ذهنشان مانده باشد که این جمعیت برای چه کسانی آمده و دشمنان نتوانند در آینده دروغی را در ذهن آن‌ها جا بدهند». از انتخابی که داشتند خوشنود و سربلند بودند. «انتخاب مردم ایران، حالا انتخاب خدا هم شده» جایی در گوشه دل‌شان غم را تخفیف می‌داد و احساسی شبیه به غرور به جایش می‌نشاند. یکی از حاضرین در میدان می‌گفت: «سه سال پیش، وقتی به رییسی رأی می‌دادم گفتم کاش روزی که از ریاست‌جمهوری می‌روی از رأی خودم به شما پشیمان نباشم؛ نمی‌دانستم روزی رأیم را کف دست می‌گیرم و می‌گویم خدایا! من ابزار شفاعت دارم؛ من به یک شهید رأی داده‌ام». @zane_ruz
سید ابراهیمِ بهشتی! شهید سید محمدِ بهشتی را ندیده بودم ولی همیشه گوشۀ قلبم حضور داشت. دوست می‌داشتم که در زمانش زندگی می‌کردم. با خودم می‌گفتم چه دورۀ خوبی بود، جمعِ همۀ شهدا جمع بود، باهنر، رجایی، بهشتی و... اما الان چه؟ دور افتادیم از همۀ مردانِ خوب خدا! سال۹۶ اما سیدابراهیم را دیدم. اصلا او را نمی‌شناختم. پرسیدم و پرسیدم و فهمیدم که این ابراهیم مانند آن ابراهیمِ بت‌شکن، در قوۀ قضاییه بتِ نفاق را درهم شکسته بود. نمی‌دانم چرا ولی مرا به یادِ شهید بهشتی انداخت. شباهت ظاهری نه، اما شباهت باطنی دارد با استادش شهید بهشتی! هردو دردِ خدمت به مردم داشتند. تحقیق و شناختِ او همان و تبلیغ برایش همانا. هرچه پیش‌تر می‌رفتم مصمم‌تر برایشان آبرو می‌گذاشتم. ۴سال گذشت و در این مدت این سید در مغزِ همۀ ما سنجاق شده بود. دورۀ بعدی اما تمام‌ قد وارد کارزارِ تبلیغات شدیم، جدی‌تر، دل‌خون‌تر... تبلیغ و توسل شده بود ذکر هر لحظۀ ما. کمتر می‌خوابیدیم کمتر می‌خوردیم و هرچه بیشتر نزدیک به انتخابات می‌شدیم اضطراب مان بیشتر می‌شد که مبادا سید را از میدانِ خدمت دور کنند. و شد آنچه که باید می‌شد. مادرم باچند کلاس سواد می‌گفت: این سید هم می‌رود.. گفتم به کجا مادر؟ گفت: کنار رجایی و بهشتی... بازهم بهشتی؟ چرا این مرد بوی بهشتی می‌داد؟ باز هم مادرم گفت خیلی دل‌خوش نکن... رفتنی‌ست. خادمان ماندنی نیستند. در دلم آشوبی به‌پا شد ولی نمی‌خواستم بپذیرم. ما تازه او را شناخته بودیم. ۲سال است که او را سیدابراهیمِ بهشتی می‌خوانم. او آمد. با عنوان سید ابراهیم رئیسی ولی او ریاست می‌خواست چِکار؟ او خادم بود. خادم‌الرضایی که خادمِ ملت شد و صدای رسای محرومان جهان... همانی که سیدمرتضی آوینی در موردش فرمود: شهادت هنرِ مردان خداست و ای شهید سوال: مردِ خدا شدن مگر چیزی جز خدمت به محرومان و مستضعفان عالم است؟ و من... در این سال‌های اخیر فهمیدم که ما هم در دورۀ جمعِ شهدا زندگی کردیم... حاج قاسم و ابومهدی و سیدابراهیمِ بهشتی! می‌شناختیم و مدتی بعد شهید می‌شدند! ما ماندیم و انبوهی از حسرت. مادرم درست گفتی، سیدِمان رفت. و اما خدایا خودت شاهد باش که ما برای یک شهید آبرویمان را گرو گذاشتیم. تو را سپاس که روسفیدمان کردی. هم او را و هم ما را. لک‌الحمد حتی ترضی. 🔸سیده لیلی اعتباری @zane_ruz