eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
753 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
119 ویدیو
1.3هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
قهرمانی که فشل شد هرچند «زخم کاری ۲» هرچه به قسمت های پایانی خودش نزدیک شد توانست ریتم و ضرباهنگ مناسب خود را پیدا کند اما بزرگ ترین معضل این فصل اساسا نداشتن قهرمان بود و شخصیتی که پایه های فصل دوم منطبق با آن استوار شد از اساس قهرمانی فشل و فاقد کنش های قهرمانانه بود. «محمدحسین مهدویان» بعد از فیلم های موفق «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز ۱و ۲»، «لاتاری» و «درخت گردو» به سراغ شبکه نمایش خانگی آمده است و در چرخشی صدوهشتاد درجه ای با ساخت فصل اول «زخم کاری» قصه ای را انتخاب کرد که برخلاف آثار سینمایی این فیلم ساز نه تنها حاوی پیام های ارزشی نیست بلکه بر مدار فسادهای اخلاقی و خیانت استوار شده است. شاید دلیل انتخاب مهدویان برای ساخت «زخم کاری» بعد از فیلم تأمل برانگیز «شیشلیک» این باشد تا از هجمه هایی که از طرف بدنه سینما پس از ساخت فیلم های قبلی به او شده بود، دوری کند و لقب فیلمساز ارزشی و سفارشی را از نام خود پاک کند. «زخم کاری» بر اساس رمانی به نام بیست زخم کاری نوشته «محمود حسینی نژاد» ساخته شده است، رمانی که چندسالی است چاپ آن متوقف شده است. رمانی که خود برداشتی آزاد از نمایش نامه ی جاویدان مکبث اثر ویلیام شکسپیر است. هیچ داستان و قصه ی دیگری مانند مکبث به مسأله قدرت و تشنه بودن برای آن نپرداخته است. نمایشنامه ای که آمال های مکبث و لیدی مکبث (همسرش) برای رسیدن به قدرت را نشان می دهد. فصل دوم سریال «زخم کاری» این روزها از شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، برخلاف حواشی متعدد به دلایلی چون عدم منطق روایی فیلم نامه، تفسیر ناموزون از شرایط اجتماع و روابط موجود در آن، شخصیت های کلیشه ای و تکراری و بازی های ضعیف، نتوانسته موفقیت فصل نخست را تکرار کند. شما می‌توانید متن کامل «ایوان هنر» این هفته را در شماره ۲۸۳۴ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
اشک و اندوه برای سربازان قاتل احسان رشیدی فیلم فاکس ترات (trot Fox) محصول ۲۰۱۷ رژیم صهیونیستی، به کارگردانی ساموئل موئز که با این اثر سینمایی به شهرت رسید و در همین سال نامزد جایزه ی اسکار خارجی زبان نیز شد با چنین شناسنامه ی روشنی این روزها در برخی پلتفرم ها در دسترس مخاطبان است. داستان این فیلم با خبر کشته شدن نتان، یک سرباز رژیم صهیونیستی و اشک و حالت عصبی خانواده ی او آغاز می شود. داستان در سه اپیزود پیگیری می شود. شاهد اشک و افسردگی خانواده ی نتان و مخصوصا پدر و مادرش و مادربزرگ روانی او در داستان هستیم. کارگردان هر لحظه یک مرثیه برای سربازان صهیونیستی می خواند و در ادامه به پدر نتان اطلاع می دهند که یک سرباز هم اسم نتان در جنگ کشته شده است و کل خانواده به هم می ریزد. این خانواده یک حالت روانی گونه دار د و کارگردان در هر سه اپیزود به نمایش چنین دردی می پردازد. نکته ای که در فیلم وجود دارد این که رژیم صهیونیستی در این جنگ خود را بی گناه و مظلوم و شایسته نشان می دهد و برای کشته شدن سربازان خود عزاداری و مرثیه سرایی می کند، بدون این که از جنایات این سربازان حرفی بزند. در سکانسی از این فیلم از مبارزه و جنگ با ناشناخته ها سخن می رود و مردم فلسطین را مانند موجودات فضایی و عوامل ناشناخته در نظر می گیرد که باید از بین بروند و تا وقتی این عامل ناشناخته وجود دارد سربازانی باید وجود داشته باشند. این در حالی است که در حقیقت این عامل ناشناخته وحشی و بیگانه صهیونیست هایی هستند که بر سر فلسطینیان آوار شدند و سرزمین مادری شان را غصب کردند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
قصه و عطاران قربانیان یک ایده عاطفه جعفری داستان دفتر یادداشت در مورد زندگی ایرج مجد ۵۵ ساله (با بازی رضا عطاران) است که نقش کارآگاهی را بازی می کند که توسط دوستش حمید (حسن معجونی) گاز آسایشگاه مرخص می شود تا پس از مرگ خواهرش با حضور در خانه پدری خاطراتش را به یاد بیاورد، اما یادآوری خاطره ای از دوران کودکی، این ظن را در او تقویت می کند که ممکن است خواهرش به قتل رسیده باشد و این سرنخی مهم برای کارآگاه زیرکی چون ایرج است. ایرج، چیز های کوچک را خیلی زود فراموش می کند اما همچنان ذهنی خلاق و فعال در زمینه حل معما های پیچیده دارد. کاراکترها، ایده روایی و البته بازی به اندازه ی رضا عطاران، فرصت خوبی به کارگردان داده تا فارغ از دستکاری غیرحرفه ای، قصه ای منسجم را تعریف کند اما انگار در طراحی برخی از صحنه ها، دیالوگ ها و موقعیت ها، کنایه های جنسی گنجانده شده تا در یک رویه ناپسند، فضای کلی قصه تحت الشعاع قرار گیرد؛ رویه ای که نه تنها دایره مخاطبان را برای شنیدن یک داستان جذاب بیشتر نمی کند، بلکه منجر به شکل گیری صحنه های مشمئز کننده می شود تا حدی که تماشاچی از خودش بارها می پرسد، توجیه دراماتیک گنجاندن این کنایه ها چیست؟ نتیجه چنین پرداختی در قصه گویی جز این نیست که دایره دنبال کنندگان سریال محدود به کسانی شود که غرض شان نه دیدن یک داستان سرگرم کننده، بلکه کشف لایه های پنهانی از متلک های جنسی است که نهایتا به کار وایرال کننده های اینستاگرام می آید. در چنین وضعیتی خطر اینکه قصه ی اصلی گم شود، بعید نیست و طبیعی است که بار پیشبرد قصه روی دوش عناصر پرقدرت سریال مثلا بازی رضا عطاران می افتد. جنس بازی رضا عطاران، امکان خلق موقعیت های کمیک را فراهم می کند مشروط به اینکه کارگردان بخواهد و بتواند از ابعاد و جنس بازی او بهره ببرد و آن را در خدمت قصه اصلی قرار دهد. دفتر یادداشت، اگر در برخی نقاط سریال این چنین بی پروایی نمی کرد و ملاحظه ای فراتر از مخاطبان فضای مجازی را هم لحاظ می کرد، می توانست در بستری فراگیرتر و مناسب خانواده های ایرانی پخش شود، اما به نظر می رسد همین توجیه انتشار در فضای پلتفرم، باعث شده در به کارگیری برخی از تعابیر اینچنین جسورانه رفتار کند... شما می‌توانید متن کامل این یادداشت را در شماره ۲۸۴۵ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
صدور ویروس ایدز به ایران آرش فهیم این هفته در صفحه ایوان هنر به نقد مستند نمایشی «قوی‌دل» پرداخته شده است. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: اهمیت موضوع مستند «قوی دل» علاوه بر روایت ماجرای دردناک و ترسناک و افشای اسناد و تصاویر کمتر دیده شده درباره آن، عبرت گیری است. چون چنین اتفاقاتی دائم تکرار می شود. در واقع آنچه مستند «قوی دل» به آن پرداخته، بخشی از جریان استعمار پزشکی است. یعنی دولت ها و کانون های صاحب قدرت و سلطه ی جهانی، به روش هایی که ظاهرا خیرخواهانه و در جهت حمایت از بهداشت و درمان کشورهاست، به آن ها آسیب می زنند و وابستگی ایجاد می کنند. به همین دلیل هم همواره باید نسبت به دریافت حمایت های درمانی و بهداشتی از دولت های غربی، با حساسیت و بدبینی برخورد کرد. مثل رویکرد عاقلانه ی ایران در مواجهه با واکسن های کرونا که تولید چنین دولت هایی بود. مخالفت با ورود واکسن های ساخت آمریکا و برخی دولت های متخاصم با ایران در اصل نوعی ممانعت از تکرار ماجرای خون های آلوده وارده از فرانسه بود. جنگ بیولوژیک هم یکی از ابعاد این قضیه بود که می توانست در مستند «قوی دل» به آن بیشتر پرداخته شود. صدور خون های آلوده به ایدز توسط دولت فرانسه به ایران، نمونه یک تقابل بیولوژیک نیز محسوب می شود. شما می‌توانید متن کامل صفحه «ایوان هنر» این هفته را در شماره ۲۸۴۶ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
«خانه را بسوزان» ماه منبر داستانپور این هفته در صفحه «ایوان هنر» به نقد و بررسی سریال ژاپنی «خانه را بسوزان» پرداخته‌ایم. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: مجموعه ی تلویزیونی ژاپنی «خانه را بسوزان»، که در تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۲۳ توسط شبکه ی نتفلیکس به پخش درآمد؛ درامی ماجرایی ـ رمزآلود است که توسط یویچیرو هیراکاوا کارگردانی شده و بر اساس مانگایی نوشته ی مویاشی فوجیساوا، به قلم آریسا کانِکو به نگارش در آمده است. این اثر ژاپنی که در هشت قسمت ارائه شده است به داستان زندگی خانواده ای ثروتمند می پردازد که چندین نسل آن ها یک بیمارستان معتبر و معروف را در شهر توکیوی ژاپن اداره کرده اند. پدر خانواده مردی سست عنصر و منفعل به نظر می رسد که هیچ چیز به جز بیمارستان و حسن شهرتش برای او اهمیت ندارد. مادر خانواده زنی ساده، خوش پوش، باسلیقه و خوش بین نسبت به اطرافیان است که به راحتی غریبه ها را باور کرده و آن ها را در خانه اش راه می دهد. او از خواهران همسرش وحشت دارد و برای اینکه بتواند با خانواده ی سنتی اوسامو که همیشه از بالا به او نگاه کرده اند رابطه برقرار کند، در جلسات گفتگو محور شرکت کرده و از روانشناس کمک می گیرد. این طور که در سریال «خانه را بسوزان» به نظر می رسد، مادر و پدر چندان دغدغه ای برای فرزندان خود ندارند و بیشتر به رفع مشکلات خودشان می اندیشند. مادر در پی حل مشکل عدم ارتباط برقرار کردنش با دیگران است و پدر تنها به این موضوع فکر می کند که درسش را ادامه دهد، مدیر خوبی برای بیمارستان باشد و خانواده ی پدری اش را راضی نگه دارد. اما در این میان حضور زنی که مادر یکی از دوستان آنزو یعنی دختر بزرگ خانواده ی میتارای است، روند داستان را تغییر می دهد. ماکیکو با بازی کیوکا سوزوکی، زنی فقیر، حریص، فریبکار و مادر دو پسر است که با مادر خانواده ی میتارای طرح دوستی می ریزد. او کم کم به خانه ی آن ها آمده و برخی از لوازم شخصی او مثل لباس یا زیورآلاتش را می دزدد. ماکیکو شیفته ی خانم میتارای است و سعی می کند قدم به قدم بیشتر خودش را به او شبیه کند تا شاید بتواند از خود واقعی و بدبختش فاصله بگیرد... شما می‌توانید متن کامل این یادداشت را در شماره ۲۸۴۷ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ایران‌ستیزی؛ بالیوود در مسیر هالیوود کیکاوس زیاری آیا هند و صنعت سینمای پرکار و انبوه ساز آن، علیه ایران موضع گرفته و قرار است دست به تولید فیلم هایی ضد ایرانی بزند؟ شواهد امر و واقعیت های موجود نشان دهنده آن است که باید و می توان به این پرسش پاسخ منفی داد اما اکران عمومی درام اجتماعی جدید شاهرخ خان (که به پادشاه مسلمان بالیوود شهرت دارد و حتی گفته می شود از ناحیه پدربزرگ خود، اصلیتی ایرانی دارد) به نام «دانکی»، باعث نگرانی هایی در این رابطه شده و برای بسیاری این پرسش را مطرح کرده است که سازندگان این فیلم پیش خود چه فکر کرده اند که در یکی ازسکانس های آغازین آن، ایران و ایرانی را به صورت چهره های شرور و بدمن محصولات هالیوودی به نمایش می گذارند که بی هدف و به قصد کشتار، به سمت فراریان درمانده هندی شلیک می کنند و دست به تجاوز به عنف می زنند. 🔸موضوع چیست؟ قبل از هر چیز باید دید دانکی درباره چه چیزی صحبت می کند. خط اصلی داستان فیلم در ارتباط با مشکلاتی است که برخی از ساکنان هند برای مهاجرت غیرقانونی به غرب وکانادا دارند. اصلا نام فیلم لقب این گونه اقدامات و اشاره ای به مهاجرت های توام با فرار و غیرقانونی است. شاهرخ خان و تاپسی پانو، بازیگران سرشناس هند در دانکی نقش کاراکترهایی را بازی می کنند که همراه دو دوست دیگر خود، به دنبال فرار و مهاجرت غیرقانونی به غرب هستند. به این ترتیب، این داستان هیچ ارتباطی با ایران پیدا نمی کند و لحن انتقادی اش متوجه برخی سیاست های مهاجرتی کشور هند و ندانم کاری های مردمی است که قصد خروج غیرقانونی و قاچاق از هند را دارند اما این مهاجران قاچاق، هنگام سفر غیرقانونی خود از مناطقی چون پاکستان، افغانستان و ایران هم رد می شوند. در خاک ایران و در منطقه مرزی است که توسط نیروهای نظامی ایرانی دستگیر و مورد تحقیر و قتل قرار می گیرند. با آن که داستان دانکی در شرایط معاصر و روز رخ می دهد، فضای ایران هیچ شباهتی به فضای امروز ندارد و مأموران مرزی بیشتر شبیه مأموران دوران حکومت پادشاهی سابق هستند. لباسی که تن آن هاست و موسیقی که از رادیوی آن ها پخش می شود (خواننده ای که صدایش بسیار شبیه ویگن است و ترانه ای عاشقانه می خواند که همه می دانیم در ایران امروز چنین چیزی غیرمعمول و اتفاق نیفتادنی است) این حس را به بیننده می دهد. این گاف درشت نشان دهنده عدم شناخت سازندگان فیلم از فضای ایران امروز است. با این حال، سازندگان فیلم برای خلق هیجان و تنش، رفتاری خشن و غیرمعمول را برای نیروهای نظامی مرزی ایرانی ترسیم می کنند که طی آن، فرمانده ایرانی ابتدا سه مهاجر هندی را به ضرب گلوله به قتل می رساند و بعد به کاراکتر اصلی زن فیلم تعدی می کند. از شما دعوت می‌کنیم متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۴۸ مجله زن روز مطالعه کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ساحل بی‌شکوه هادی صداقت‌نژاد در ایوان هنر این هفته نگاهی داشته‌ایم به فیلم ویلای ساحلی به کارگردانی کیانوش عیاری. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: بسیاری گمان داشتند سال ها بعد از کمدی «روز باشکوه» که هنوز تماشای آن به خاطر طعنه های تند و تیزش به ساختارهای خودکامه و ازجمله رژیم پهلوی، می تواند جذاب باشد، رجوع دوباره کیانوش عیاری به ژانر کمدی منجر شود به یک موفقیت تازه و البته منطبق با نیاز امروز گونه کمدی. سوژه ای که عیاری در ویلای ساحلی بر آن دست گذاشته - مسئله اجاره ویلاهای لاکچری در شمال - سوژه ای به شدت تر و تازه است و به خصوص با انبوه جنگل خواری ها و ساخت وسازهای بی رویه در شمال می شد از دل این سوژه یک کمدی انتقادی بیرون کشید که هم بخنداند و هم آسیب شناسی خود را داشته باشد نسبت به انبوه برج سازی و ویلاسازی در شمال ایران و آن هم با قطع درخت و تغییر خطرناک اکوسیستم که همین حالا یک نتیجه اش را که کاهش شدید نزولات جوی در پایین و زمستان است، شاهدیم. متأسفانه تنها چیزی که کیانوش عیاری درباره آن حرف نمی زند همین معضلات است و آنچه روی پرده به عنوان فیلمی از کیانوش عیاری می بینیم فقط در حد دو کلمه در تیتراژ است چون نه تنها فیلم هیچ آسیب شناسی از سوژه ندارد بلکه کاملا اسیر نام دو بازیگر محوری است که هزینه سنگین هم برای جذب آن ها صرف شده است. (...) شاید اگر با رضا عطاران باانگیزه بیست سال قبل و پژمان جمشیدی باانرژی پنج سال قبل رو برو بودیم، حضور صرف اینها با حداقل متن هم می توانست از مخاطب، خنده بگیرد ولی بازی های بد بازیگران اصلی و بازی های بدتر بازیگران فرعی که هیچ کنترل و بازیگردانی برایشان وجود نداشته باعث شده است فیلم ویلای ساحلی از همان دقیقه دهم از دست رفته باشد و با لو رفتن خط اصلی دیگر چیزی نماند جز کل کل های پژمان جمشیدی و رضا عطاران که هر دو خسته تر از آنی هستند که بتوانند یک فیلم کوتاه را سرپا نگه دارند چه برسد به یک فیلم بلند. باورکردنی نیست که بهترین بازیگر فیلم علی سرتیپی- پخش کننده اثر است- که ابتدای فیلم در نقش صاحب ویلایی به اسم چاووشی- شاید نمادی باشد از خاوری- به فیلم وارد می شود و چون بناست شمایل یک مایه دار با مختصات خودش را بازی کند، خیلی راحت جلوی دوربین می رود و روان نقش آفرینی می نماید... از شما دعوت می‌کنیم متن کامل صفحه ایوان هنر این هفته را در شماره ۲۸۴۹ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
دستاوردهای یک جشنواره مردمی 🔹عمار دوست داشتنی در این گزارش برخی وجوه مرتبط با جشنواره ی عمار که منجر شده تا این رویداد در نوع خود متداوم و ماندگار بوده و برای فعالان عرصه ی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به عنوان یک گعده برای اشتراک و توسعه ی فعالیت های فرهنگی و هنری در عرصه انقلاب اسلامی باشد، اشاره شده است. 🔸مردمی بودن، جریانی عمل کردن از ابتدایی ترین دوران این جشنواره و از همان اولین دوره برگزاری آن، شعار عمار همواره جشنواره ای مردمی با حضور اقشاری بوده که هم از جنبه ی فرمی و هم محتوایی و نوع نگاه به مسأله ی فرهنگ و هنر، چندان قرابتی به جریان جاری جشنواره ای در کشور ندارند و سعی کرده اند تا در بستر فعالیت های خود جوش و مردمی و برآمده از متن فعالان مردمی عرصه ی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، به حرکت و فعالیت بپردازند؛ به گونه ای که عمار در آنچه گفته شد دیگر دارای سبک و روش خود است و به مرور در چهاردهمین دوره، الگوی ثابت خود را پیدا کرده است و اصول و کلیت آن را هر ساله تکرار می کند و تداوم می بخشد. لذا اگر بخواهیم از این جنبه به مسأله نگاه کنیم، همین ثبات جهت و جریان ثابت و مشخص، الگوی عمار است که اگر بنا باشد یک جشنواره به جریان تبدیل شود و ایجاد خط جریانی کند، به طور قطع باید از یک الگوی ثابت در زمانی طولانی و با تداوم پیروی کند؛ روشی که عمار کماکان آن را پی گرفته است. 🔸جهت گیری فرهنگی محل پیدایش عمار، ستیز با فتنه های علیه انقلاب اسلامی بود و درست در اولین دوره ی خود در ایام دی ۱۳۸۸ تلاش کرد تا این گفتمان را مطرح کند و توسعه بخشد که فتنه ها همواره در کمین انقلاب اسلامی است تا ضمن تنویر ابعاد فتنه های حال و آینده، نیشتری هم به برخی سنت های کهنه بزند که وجود آن ها دقیقا مخل و مانع حرکت انقلاب اسلامی است که این مهم خود را در قالب نقد مطالبه گرایانه در برخی آثار مستند دوره های مختلف عمار نشان داد. شما می‌توانید متن کامل «ایوان هنر» این هفته را در شماره ۲۸۵۰ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
دنیایی که در آن «معلولیت» زشت نیست انیمیشن سینمایی «گانورا» قهرمانی معلول دارد و به بهانه ی اکران عمومی این انیمیشن سراغ بازخوانی تجربه های موفق از کاراکترهای دارای معلولیت در صنعت انیمیشن سازی دنیا رفته ایم. با توجه به اکران سراسری انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» در سینماهای سراسر کشور که قهرمان اصلی آن پسری معلول به نام سهیل است، بیایید با شخصیت های انیمیشن ها، داستان ها و ناتوانی های شگفت انگیز آشنا شویم. ✨نمو چه کسی نمو را دوست ندارد؟ بامزه ترین ماهی اقیانوس، دلقک ماهی جوانی است که با پدرش زندگی می کند. قبل از اینکه او از تخم خود بیرون بیاید، به دلیل حمله ی یک باراکودا، تنها تخم نمو سالم ماند. البته کمی ترک خورده بود. در نتیجه آسیب تخم، باله ی راست نمو کوچک تر از باله ی چپ اوست. در حین تماشای تمام ماجراهای اقیانوس، هر بار که نمو با مشکلات حرکتی دست وپنجه نرم می کند، پدری فوق العاده محافظ را در کنار او می بینیم اما زیباترین آموخته این است که نمو هرگز تسلیم نمی شود یا برای باله ی کوچک تر خود، احساس کمبود نمی کند. در عوض، او آن را با غرور می پذیرد، نه اینکه به آن به عنوان یک نقطه ضعف، نگاه کند. تصویری که از نمو به نمایش درآمده به خوبی یک شخصیت معلول را نشان دهد. او شاد، شجاع و صمیمی است و ما هرگز برای او احساس دلسوزی یا تأسف نداریم. آیا دوست نداشتید نمو باشید و در ماجراهای اقیانوس شرکت داشته باشید؟ ✨باب اسفنجی شلوار مکعبی باب اسفنجی پیگیر است، اخلاق کاری باورنکردنی دارد، بی نهایت خوش بین است. او یک دوست وفادار، کارمند حرفه ای و صاحب حیوان خانگی است. درحالی که در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که باب اسفنجی یک شخصیت برون گراست که گاهی اوقات دیگران را زودتر از موعد قضاوت می کند؛ اما او اختلال کمبود توجه دارد و نشانه های اجتماعی را دنبال نمی کند. با بررسی دقیق تر متوجه می شویم که او با یک بیماری روانی دست وپنجه نرم می کند که برخی فکر می کنند سندرم ویلیامز ـ بورن، ADHA یا اختلال دوقطبی است. البته، این تشابهات با رفتار و بیماری روانی تأیید نمی شود، اما نشان دهنده یک چیز بسیار مهم است: باب اسفنجی مستقل است و علی رغم رفتار، احساسات، نگرش ها یا شکل بدنی که دارد، این آگاهی را آشکار می کند که حتی زمانی که با یک فرد مبتلا به این بیماری در ارتباط هستیم فقط باید او را همان طور که هست درک کنیم و بپذیریم. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۵۱ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
در نقش ستارگان آرش فهیم فقط یک سال از اوج گیری جنگ ترکیبی علیه ایران با شعار «زن، زندگی، آزادی» در کف خیابان و عمدتا در فضای مجازی گذشته است. یکی از محورهای این تحرکات، استفاده ابزاری از هنرمندان و به ویژه چهره های مشهور سینمایی بود. برخی از بازیگرها فاش کردند که سال قبل با فشارها و تهدیدات زیادی برای همراهی با این جریان مواجه شدند. اما انگار فعالیت های فرقه «زن، زندگی، آزادی» نتیجه معکوس در پی داشته ، چون این روزها در جشنواره فیلم فجر تعداد قابل توجهی از بازیگران و چهره های مشهور سینمایی در نقش قهرمانان ملی و سرداران دفاع مقدس حضور پیدا کرده اند. طوری که می توان این مقطع را از نظر حضور بازیگران جوان در نقش چهره های شاخص جمهوری اسلامی ایران، کم نظیر ارزیابی کرد. در این گزارش به مرور این نقش آفرینی ها در آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر می پردازیم. 🔹سجاد بابایی در نقش شهید زین الدین «سجاد بابایی» سال گذشته به خاطر بازی در فیلم «استاد» سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. اما این بار، سیمرغ به گونه دیگری بر دوش بابایی نشست و این بازیگر، ترسیم کننده نقش یکی از قهرمانان ملی است. فیلم «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی روایتگر درخشش فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب است. او از مردان بزرگی بود که بر دل ها فرماندهی می کرد و یک الگو در دوران دفاع مقدس بود. نمایش چهره و سلوک شهید مهدی زین الدین، یک غنیمت برای سینمای ایران است. سجاد بابایی بازیگر جوان متولد ۱۳۷۲ که سال قبل بزرگ ترین موفقیت زندگی اش را کسب کرد و از جشنواره فجر سیمرغ دریافت کرد، این بار هم توفیق دیگری نصیبش شده و نقش این اسطوره کم نظیر تاریخ مقاومت را با فیلم «مجنون» به نام خودش ثبت کرده است. 🔹میلاد کی مرام در نقش شهید شیرودی «میلاد کی مرام» قبلا در چند فیلم و سریال دفاع مقدسی بازی کرده بود، ازجمله «ملکه» و «نابرده رنج» اما این بار در نقش یک شخصیت واقعی حضور یافته است. فیلم «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری به نبردهای پروازی در نخستین روزهای جنگ تحمیلی می پردازد. شهید علی اکبر شیرودی، یکی از خلبانان اسطوره ای تاریخ ایران محسوب می شود که افتخارات بزرگی را در دوران دفاع مقدس ثبت کرد. ازجمله اینکه در همان روز ابتدائی جنگ، طی ۱۲ ساعت چند عملیات مهم را برگزار کرد و به پیروزی رساند. میلاد کی مرام هم در فیلم «آسمان غرب» بخشی از این فتوحات را ترسیم کرده است... شما می‌توانید متن کامل صفحه «ایوان هنر» این هفته را در شماره ۲۸۵۲ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ببعی هم پرواز می‌کند یکی از پویانمایی های حاضر در جشنواره ی فیلم فجر، «ببعی قهرمان» است که ایده ی شکل گیری اولیه اش از سریالش شروع می شود. سریال ببعی با تکنیک کات اوت ساخته شد اما این فیلم با داستانی متفاوت و تکنیک سه بعدی امسال در چهل ودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. داستان ببعی، مربوط به بچه گوسفندی است که عاشق پرواز است. او در مزرعه ای زندگی می کند که پرواز کردن قدغن است و تنها خانم بوقلمون به عنوان شخصیت ضد قهرمان داستان اجازه پرواز دارد. ببعی عاشق پرواز، یکی از شخصیت هایی است که سعی می کند این قانون را نقض کند که در ادامه این پویانمایی شاهد فرآیند تلاش او برای رسیدن به هدفش هستیم. همین موضوع بهانه ای برای گفتگوی «جام جم» با دو کارگردان این فیلم پویانمایی حسین صفارزادگان و میثم حسینی و محمد مهدی مشکوری، تهیه کننده شد. در بخشی از این گفتگو می‌خوانیم: 🔹اگرچه از سریال این پویانمایی استقبال خوبی شد اما چه دغدغه ای در پس ذهن تان بود که تصمیم به ساخت نسخه سینمایی ببعی گرفتید؟ 🔸حسین صفارزادگان: «ما برای ساخت نسخه سینمایی دو هدف عمده داشتیم؛ اول این که بتوانیم عنوان ـ برند ـ سریال ببعی را زنده نگه داریم و بتوانیم بیشتر به آن بپردازیم که باز هم بر اساس مخاطب سنجی و استقبال بچه ها صورت گرفت. هدف دوم بتوانیم در حوزه ی کودک یک کار موفق سه بعدی انجام دهیم که محتوای خوبی داشته باشد، چون مدت هاست از فروغ دهه ۶۰ فاصله گرفتیم و در نهایت سالی یک کار عروسکی یا پویانمایی موفق داریم. بنابراین، به نظرمان رسید به دلیل وفادار بودن مخاطبان بتوانیم نسخه ی سینمایی ببعی را بسازیم و بیشتر روی بحث سینمای کودک کار کنیم. 🔹به نسبت سریال ببعی چه شخصیت هایی به این پویانمایی اضافه شدند و آیا ما در این فیلم سینمایی همچنان خانواده ببعی را می بینیم یا خیر؟ 🔸ما سعی کردیم در نسخه ی سینمایی الگوی اصلی خانواده ببعی سریال را حفظ کنیم اما با تغییر موقعیت شهری به روستا همسایه های جدیدی برای شان خلق کردیم. بنابراین، در نسخه سینمایی به جز خانواده ی ببعی، سه شخصیت ماما و مومو به عنوان دوتا بچه گاو (خواهر و برادر) و کرکی نیز به عنوان یک بچه سنجاب اضافه شدند که دمش آسیب دیده و نمی تواند خوب بپرد. همه ی این ها تبدیل به یک گروه می شوند و دنبال پرواز کردن هستند و در این داستان در گروهی هستند که باعث می شوند ببعی در مدرسه پروازی خلبان شود و در مسابقه نهایی شرکت کند و بتوانند اول شوند. شما می‌توانید متن کامل صفحه «ایوان هنر» این هفته را در شماره ۲۸۵۳ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97