eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
762 دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
112 ویدیو
1.3هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
گذری به معنا در جشنواره تئاتر فجر عزیزالله محمدی این هفته در صفحه «ایوان هنر» یادداشتی درباره مدیریت غلط جشنواره تئاتر فجر و اثری که بر شرکت‌کنندگان جوان این جشنواره می‌گذارد، به چاپ رسیده است. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: آستان هنر و به ویژه هنرهایی مثل فیلم و تئاتر که بیشتر در معرض دید و قضاوت مخاطب قرار دارند، دقیقا جایی برای تعریف و نیز محلی برای جستجوی مدینه ی فاضله است که در آن هنرمند با خلق یک اثر، هم به دنبال خلق مدینه فاضله خیالی خود در قالب دنیای تصویر است و هم راه یافتن به بستر جشنواره هنر و شناساندن خود به عنوان یک هنرمند را نیز عینا ورود به مدینه ی فاضله می داند. در ایران امروز ما که سهم هرکس از مدینه ی فاضله ی هنر، منوط به عوامل بی شمار متضاد مدیریتی شده، راه یافتن به جشنواره ای مثل «جشنواره ی فجر» هرچند برای همه هنرمندان عرصه هنر امری تفاخرآمیز است؛ اما تاریخ این جشنواره به خوبی ثابت کرده است آن ها که متقدم در کسب عناوین سال های گذشته این جشنواره بوده اند، بعدها به هزارویک دلیل جورواجور منتقدین جدی جشنواره شدند و حتی دیده شده که بعضی از حضرات، جشنواره را فاقد وجهات لازم هنری توصیف کردند. ✨آرزوی جوانان برای رسیدن به کمال هنر در سوی دیگر این مدینه فاضله (جشنواره فجر) بی شمار جوانان جویای نام و در آرزوی چهره شدن قرار دارند که فقط و فقط راهیابی به این جشنواره را عین قله و به مثابه دست یافتن به کمال هنر می دانند و پس از دست یافتن به آنچه تفاخرهای روشنفکرمآبانه ای که از پس کلاه یا تیپ و پیپ هنری شان بر سطوح محافل و مجالس ترشح نمی کند! این واقعه در شهرستان ها و نیز در سطح رقابت های هنری محدود به یک طیف خاص، مثل جشنواره های موضوعی یا منطقه ای یا سازمانی از نمود بیشتری برخوردار است و راهیابی به جشنواره فجر تنها آرزوی هنرمندانی است که عمری در گوشه ای از یک شهرستان دورافتاده یا در جمع محدودی از طیف خاصی نان آرزوهای خود را به قاتق هنر زده اند و روزگار سپری کرده اند. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۵۴ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مجنون محمدتقی فهیم داستان فیلم مجنون درباره ی بخش کوتاهی از رشادت های برادران شهید زین الدین است. این فیلم برشی از حماسه آفرینی شهیدان مهدی و مجید زین الدین و رزم آوران لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام قم در جزیره ی مجنون و عملیات بزرگ خیبر را به تصویر می کشد. فیلم «مجنون» ساخته ی «مهدی شامحمدی» برای یک فیلم اولی کار سخت ولی معتبری است. فیلم گرچه در کلیت ساخت و پرداخت فضا و آدم ها کهنه است و حرف تازه ای ندارد و حتی از عهده ی توجه لازم روی جزئیات آدم های فرعی برنیامده است اما به لحاظ نوع روایت، صحنه های جنگی، طراحی صحنه و لباس و خصوصا عینیت بخشی شخصیت اصلی (به رغم برخی کم و کاست ها) برآمده است. در واقع باید امتیاز بیشتر را به اجرای کار داد چرا که مشخصا فیلم نامه ضعف های مشهودی داشته است که در کارگردانی پوشش داده شده است؛ مثلا سکانس / پلان افتتاحیه از اجرا می آید که به خوبی در کار نشسته است. دوربین از حرکت تا برگشت مهدی زین الدین و کات روی چهره اش، بهترین شروع را رقم می زند. دشواری مهم تر کار در این است که فیلم ساز فقط در جبهه ی خودی کار می کند و از دشمن در هیبت فردی و جمعی خبری نیست، لذا چنین روایت هایی در ساختن قهرمان با ریسک جدی روبرو هستند چرا که در مقابل ضدقهرمان دیده نمی شود تا هوش و ذکاوت قهرمان محک بخورد. با تمام این وضعیت فیلم مجنون حکایت جنون یک فیلم اولی است که می خواسته فیلمش خوب و لذت بخش باشد. بازی های مجنون همه یک دست است. هیچ کدام چندان با اکت و حس های متمایز از یکدیگر ظاهر نشده اند. سجاد بابایی در نقش زین الدین باورپذیر است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
«آسمان غرب»، آسمان همه ایران محمد مهدی موسوی تبار «آسمان غرب» دومین ساخته محمد عسگری پس از «اتاقک گلی» است. یکی از چند فیلم جشنواره ی امسال است که به زندگی و زمانه ی فرماند هان دوران دفاع مقدس می پردازد. آسمان غرب سراغ سال های ابتدای جنگ با محوریت علی اکبر شیرودی رفته است. دورانی که مناسبات جنگی در جبهه ی غرب گره خورده است و در حکومت مرکزی، بنی صدر فرمانده کل قوا ست. پیش از این و در اوایل دهه ۷۰ سریال «سیمرغ» هم ساخته شده بود که به زندگی شهیدان شیرودی و کشوری می پرداخت و در دوره خودش بینندگان زیادی داشت. حالا و پس از حدود ۳۰ سال، سینما به سراغ شهید شیرودی رفته تا به بهانه ی نمایش رشادت ها و قهرمانی های او، به بررسی شرایط جنگ و جامعه ی آن روز بپردازد. در آسمان غرب هر چند شعارهایی را در قالب دیالوگ می شنویم اما در مجموع با فیلمی واقعی و بدون اغراق مواجهیم. فیلمی که سعی می کند روابط فرماند هان و شهدا را قدسی و غیر قابل دسترس نشان ندهد و ابایی ندارد از اینکه نافرمانی ها و ناهماهنگی ها و گاهی سیاهی ها را هم صراحتا نشان دهد. عموما وقتی فیلمی درباره ی خلبان یا نیروی هوایی ساخته می شود با هیجانی ذاتی و سکانس های انرژیک و پر شور طرفیم. آسمان غرب از این ظرفیت به خوبی و به اندازه استفاده کرده است... عسگری در آسمان غرب از ظهور کارگردانی باهوش، نترس و سینمابلد خبر می دهد و شاید اگر کمی دستش بازتر بود و نهادها و سازمان های مختلف اجازه مانور بیشتری به او می دادند خروجی بهتری را شاهد بودیم. سینمای دفاع مقدس و فراتر از آن سینمای ایران به فیلم هایی مانند آسمان غرب نیاز دارد و تماشاچی هم از دیدن این جنس فیلم ها استقبال خواهد کرد. فیلم هایی که هم از تاریخ می گویند و هم درباره همه ی ایران و همه ی مردم حرف می زنند و از تمام کسانی می گویند که در جنگ حضور داشتند و اثرگذار بودند. آسمانی که در این فیلم می بینیم صرفا به غرب تعلق ندارد و برای همه ی ایران است که درگیر جنگ بوده و همچنان با عوارض آن دست و پنجه نرم می کند. بازی های آسمان غرب هم از نکات مثبت آن است، این فیلم می تواند برای میلاد کی مرام یک گام بلند در سینما و تاریخ جشنواره باشد. بازیگران نقش های کوتاه مانند نادر فلاح، امیرحسین آرمان و حتی کریم امینی هم در آسمان غرب حضور مؤثر و صحیحی دارند و همین ها در کنار جلوه های ویژه و کارگردانی آگاهانه و مسلط عسگری از آسمان غرب یک اثر قابل قبول و تماشایی ساخته است. پیش بینی می شود اگر شرایط اکران برای این فیلم به درستی فراهم شود، این اثر سینمایی بتواند در گیشه گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. آسمان غرب فیلمی است که هم دفاع مقدسی است و هم جنگی و اکشن و پس از «عقاب ها» و «حمله به اچ۳» نمونه مشابهی از آن را در سینمای ایران ندیده بودیم. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
درباره فیلم «پروین» سعیده نیک اختر همان طور که از نام پیداست فیلم معجزه ی پروین یا در جدیدترین تغییر، فیلم پروین درباره زندگی پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر است که زندگی او از دوران جوانی تا لحظه درگذشتش سرشار از اتفاقات است. ورزی سال هاست دغدغه ی تاریخ دارد و این برای سینمای ایران غنیمت است. تجربه ی سال ها کار تاریخی نتیجه داد و ورزی فهمید غیر از دکور و صحنه، متن و میزانسن هم اهمیت دارد و دیده می شود. چیزی که ما در معمای شاه ندیدیم دیالوگ های پخته و پرداخت بود. این قدر گریم و دکور ورزی را درگیر کرده بود که گاهی یادش می رفت بازیگرها باید حرف هم بزنند. اما در معجزه ی پروین، ورزی نشان داد متن و رسیدن به محتوای ایده مهم است. معجزه ی پروین، ساختاری شاعرانه دارد و این امر کاملا منطبق بر سوژه است. شاعره زن معاصری که شعرهایش مفهومی و تصویری اند و جایگاه محکمی در ادبیات و تاریخ کشور دارد. دکورهای دلنشین و خوش رنگ فیلم، نمایش تمام عیار سبک زندگی ایرانی در دهه ۲۰ و ۳۰ است. نقطه قوت فیلم ورزی استفاده از میزانسن درست و عمق میدان در نماست. تعداد این نماها در فیلم کم نیست. ورزی پلان های ساکن و ایستا را تبدیل به نماهایی متحرک و پویا کرده. به طوری که در عمق میدان و پس زمینه، میانه نما و پیش زمینه شاهد تحرک اشیا و افراد هستیم و همین به داد نما رسیده است و به آن معنی داده. نمود اندیشه های قهرمان فیلم در خرده داستان هایش هم پیداست. همین که قهرمان در بیان اندیشه هایش به شعار دادن و گزافه گویی نمی پردازد مهم است. جایی که پروین از زندگی زناشویی اش فاصله می گیرد نشان می دهد زنی نیست که زیر بار ظلم جامعه مردانه بی بند و بار آن زمان برود. وقتی پروین به زن کولی کمک می کند و او را به حریم خانواده اش راه می دهد یعنی نوع دوستی براش مهم است. همین خرده داستان های کوچک است که ذهن پروین را به عینه نشان مان می دهد بدون اینکه در باب آزاد اندیشی و حمایت از زنان جامعه خودش سخنرانی کند یا شعار بدهد. تاریخ نشان می دهد زندگی پروین اعتصامی همین قدر ساده، کوتاه و بی اتفاق است و همین کار فیلم ساز را سخت کرده اما ورزی نشان داد از بی داستانی هم می شود قهرمان ساخت. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
درباره فیلم «احمد» عبداله عبداللهی فیلم احمد برای اولین بار قصه ای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پُرالتهاب را هم زمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت می کند؛ یادی از رشادت های شهیداحمد کاظمی در زلزله ی بم. خلاصه ی داستان رسمی فیلم این است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم می شود.» «الان در مقام تشبیه و مقایسه نیستیم و قطعا این دو مثالی که می آوریم قابل قیاس نیستند، اما از سر تقریب به ذهن می توان یادآور شد: برای آن که عظمت شخصیت صدیقه طاهره، حضرت زهراسلام الله علیها را درک کنیم این حدیث را معمولا مرور می‌کنیم که شخصیت بی نظیر و عالی ترین مخلوق خداوند درباره ی ایشان کنیم این حدیث را فرمودند که فاطمه سلام الله علیها پاره ی تن من است؛ یا درباره ی ایشان فرمودند که فداها ابوها (پدر فدایش شود). حالا درباره شهیدحاج احمد کاظمی و سوابق و شخصیتش هم می شود کتاب ها نوشت؛ او از شهدای کم نظیری است که مثل خورشید در میان ستارگان می درخشد. اما اگر بخواهیم گوشه ای از عظمت شخصیت ایشان را درک کنیم، آن مصاحبه معروف اسطوره ی شهید، حاج قاسم سلیمانی را به یاد می آوریم که می گفت: «احمد (کاظمی) تداعی هرچیزی بود که به آن دلخوش بودیم؛ چهره ی باکری را در احمد می دیدیم، خرازی را در احمد می دیدیم، زین الدین را در احمد می دیدیم، همت را در احمد می دیدیم. خیلی از شهدا را ما در احمد خلاصه می دیدیم... من همیشه به احمد می گفتم الهی دردت بخوره توی سرم. دورت بگردم». حاج احمد کاظمی چنین شخصیتی است و ساختن فیلم سینمایی «درباره ی او» نه تنها توفیقی بزرگ و اقدامی تحسین برانگیز است بلکه باید حسرت خورد که چرا زودتر سینمای ایران به چنین صرافتی نیفتاده بود؟ سوژه ی انتخابی هم موقعیت بسیار خوبی است؛ نقش فوق العاده و ناگفته ی حاج احمد کاظمی در ساماندهی به مصدومان در یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ صدسال اخیر ایران؛ یعنی واقعه ی بی نهایت غم انگیز زلزله ی بم. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
تمساح استاندارد با فیلمنامه‌ای خونی امیرحسین حیدری «تمساح خونی» اولین اثر جواد عزتی در مقام کارگردان در نخستین اکران خود در چهل ودومین جشنواره ی فجر توانست نظر مثبت منتقدان و مخاطبان حرفه ای سینما را جلب کند و همین امر باعث شد تا عوامل این فیلم با اطمینانی بیش از پیش وارد گود اکران نوروزی شوند و تمساح خونی جزو اولین فیلم های اکران نوروزی سال ۱۴۰۳ روی پرده ی نقره ای سینما برود. اکرانی که در همین روزهای اولیه ی خود با شکستن رکورد فروش اولین روز اکران سینمای ایران، باعث شد آینده درخشانی برای این فیلم رقم بخورد. 🟢تمساح شریف! فیلم تمساح خونی داستانی کوتاه و سرراست دارد. جواد عزتی در اولین کارگردانی خود فضایی متفاوت از جریان کمدی سینمای ایران را پیش گرفته است. تمساح خونی روایت دو جوان پادو است که طی اتفاقی باید ۲۰هزار دلار را یک شب پیش خود نگه دارند تا فردا تحویل شرکت دهند اما تصمیم می گیرند با این پول بزرگ ترین قمار زندگی خود را انجام داده و به زندگی شان سر و سامانی دهند اما با اتفاقاتی غیرمنتظره روبرو می شوند. البته این فیلم نامه ی کوتاه، خود به یکی از ضعف های این فیلم بدل و به نوعی کمبود داستان و دیالوگ با تعقیب وگریزهای خودرویی پر شده است که از فرط تکرار به چاله ملال می افتد و دیگر کارکرد اصلی خود را از دست می دهد. همان طور که پیش از این گفته شد تمساح خونی از جریان معمول سینمای کمدی فاصله دارد و بیشتر به سینمای هالیوود نزدیک است. این فیلم همچون فیلم های هالیوودی دارای تعقیب وگریزهای خودرویی است که هرچند به پای نمونه های غربی خود نمی رسد اما از استاندارد قابل قبولی برای سینمای ایران برخوردار است. شاید مهم ترین ویژگی تمساح خونی را بتوان در نوع کمدی ای که ارائه می دهد، جست وجو کرد. این فیلم اصطلاحا کمدی شریفی دارد که برای خانواده ساخته شده است و مانند اغلب کمدی هایی که پیش از این اکران شده ، صرفا مخاطبان خاصی را شامل نمی شود. در تمساح خونی خبری از شوخی های جنسی نیست و لحظات کمدی فیلم یا برگرفته از شوخی هایی است که در آثار غربی امتحان خود را پس داده یا از هوش خلاق نویسنده این فیلم سرچشمه گرفته است. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۵۶ هفته‌نامه زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مصائب یک عشق شیرین آرش فهیم این خفته در صفحات «ایوان هنر» نگاهی داشته‌ایم به فیلم «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طائرفر. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: فیلم «آپاراتچی» یک فیلم اقتباسی هم هست، چون بر اساس کتابی به همین نام، درباره ی خاطرات جلیل طائفی ساخته شده است که اوائل دهه ۶۰ شمسی با ابتدائی ترین امکانات برای تولید فیلم سینمایی و نمایش آن تلاش می کرد. قربانعلی طاهرفر، در اولین تجربه ی کارگردانی فیلم بلند سینمایی کار دشواری انجام داده و ریسک بزرگی کرده است. چون معمولا فیلم سازان در ایران و به ویژه برای فیلم اول خودشان، سراغ اقتباس نمی روند و روایتی متعلق به خودشان که برآمده از فضا ذهنی و روانی و تجربیاتشان است را تبدیل به فیلم می کنند. با این حال، نتیجه انتخاب و تلاش طاهرفر، یک فیلم ساده و بی ادعا و درعین حال سرحال و سرپاست که بدون ابتذال و توهین به شعور مخاطب، قادر است یک ساعت و نیم، هم مخاطب را سرگرم کند و بخنداند و هم تاریخ بگوید. توجه داشته باشید که ساخت فیلم کمدی در این سطح که بتواند از ابتدا تا انتها موقعیت های طنزآمیز متنوع و پی در پی ایجاد کند، آن هم براساس ماجراهای واقعی کار پیچیده و سختی است. طوری که مخاطب فیلم، اگر از قبل نداند، شاید باور نکند که در حال تماشای یک داستان واقعی است. اما «آپاراتچی» به خاطر سادگی و روانی روایتش و عبورش از چالش های تکنیکی و مواجهه بی واسطه با قلب و روح مخاطب، دنیایی خیال انگیز و دراماتیک را برساخته است. روایت چالش نقش آفرینی یک فرد با ظاهر و شهرتی غلط انداز به نام «ناصر شاپالاق» (با بازی هومن برق نورد) در نقش یک شخصیت بزرگ که به شهادت رسیده در فیلم، قصه شیرین و پرجاذبه ای را در فیلم تشکیل داده است. ماجرایی که شاید در شرایط امروز سینما چندان مسئله نباشد، اما در دوران دفاع مقدس و سال های اول انقلاب که حساسیت روی برخی مسائل بین مردم پررنگ تر بود، این مسئله به عنوان یک گره سخت در فیلم مطرح می شود و زاینده ی کمدی موقعیت در فیلم است. یعنی برخلاف خیلی از آثار کمدی این سال های سینمای ما که متکی بر طنز کلامی هستند و با تکه کلام و شوخی های شفاهی سعی در خنداندن مخاطب دارند، این بار با فیلمی مواجه هستیم که روح و حس و حال طنز در بیشتر لحظاتش جاری است و در قالب کمدی موقعیت می گنجد. البته مشخص نمی شود فردی با سابقه خلاف و شهرت منفی چون ناصر شاپالاق، با ایفای نقش یک شهید متحول می شود یا خیر و مبهم ماندن این موضوع، یکی از نقاط ضعف فیلم است. به طور کلی، ناصر شاپالاق، ظرفیت بالایی برای خودنمایی در این فیلم داشت و می شد هم به واسطه ی آن، بار کمدی فیلم را افزایش داد و هم به خاطر تحول او، به فیلم رنگ و لعاب دراماتیک و معنوی افزون تری بخشید. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۵۷ مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سينمای ناقد زندگی فاسد کجاست؟ احمد میر احسان مشکل فيلم های روشن فکرانه و غيرمذهبی چه جدايی نادر از سيمين و همه آثار فرهادی و همسانان متنوع او و چه تمساح خونی آن نيست که به ترويج آشکار دين نمی پردازند يا تماشاگر را به قرآن و روايات و شرع مقدس همچون راه رهايی انسان از بردگی نفس و شيطان فرا نمی خوانند، مشکل اين آثار اساسا در نگاه نيست انگارانه و پذيرش زاويه ديد شيطانی مدرن و پسامدرن و پر از پوچی و نوميدی و تاريکی بهيميت درباره ی انسان تن داده به ظلمات و انسان فطريات از کف داده و درنده و تمساح گونه است که پستی خود را پذيرفته است و پست ترين شده است و خلاف انسانيت بودن را توجيه و تشويق می کند. اين تفکر نمی تواند ما را فريب دهد. اين سينما ناقد اين زندگی فاسد نيست. آن را تنها حقيقت زيست جهان انسان ها معرفی می کند. در آن نوح، ابراهيم، موسی، عيسی و اميد خاتم، اسلام ناب و يقين به نجات انسان اهل ايمان و پاکی و نيکی و تسليم حق متعال جايی ندارد. اميد آن بود که در جمهوری اسلامی اين روند با طرح روشن طرد شود اما ساختار پيرامونی شبه مدرن و مديران سرسپرده مدرنيسم مفلوک جهان سومی، کار را دشوار کردند. من هيچ دشمنی ای با فرهادی يا پناهی و... ندارم. اينان خود تيره روز هستند و برای آنان که وجودشان در سلطه ی مطلق شياطين و قلوب شان از ظلمت قفل نشده دعا کرده ام اما اين امر به معنای سازش با آفريده های اتفاقا جذاب شان نيست البته بايد معجزه سينمای اسلامی قدرت بلعيدن مار افسون گر کفر و نفاق را داشته باشد اما می توان به جای پرورش نوزاد در صندوق رها شده در نيل، از طريق تسليم به انتشار تفرعن شيطانی سينمای ابليسی و نهيليستی منتظر معجزه شد. سرکوب آثار منادی ايران به وسيله ی مديران اين سينما گويای يک راه غلط است. جايزه به تمساح خونی و فيلم ضعيف صبح اعدام گويای دو مسير نامعقول اداره سينماست. رانتخواری و سازش با نگرش قوی و خلاق اما پرده پوش و کافرانه و بی ايمان و فسادانگيز، گويای تزلزل درونی مديريت کنونی و اداره ارشاد است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
الگویی برای ارتقای مستند خلاق سید محمد سلیمانی چرا مستند «قوی دل» می تواند یک اثر نمونه از سینمای مستند خلاق ایران باشد. چرا باید سعی کنیم وجوه مختلف آن را بررسی و تماشای آن را به علاقه مندان سینمای مستند توصیه کنیم. علی فراهانی صدر، اولین گام را در پرداختن به موضوع ورود فرآورده های خونی آلوده و ویروس زدایی نشده به چرخه ی توزیع وزارت بهداشت در دهه ی ۷۰ به درستی برداشته است. شخصیت یا بهتر بگویم قهرمان این پرونده تلخ و غم انگیز در نظام بهداشت ایران، خوشبختانه در قید حیات است و در واقع کسی که بیشترین و دقیق ترین اسناد و مدارک مربوط به این رویداد مهم را در اختیار داشته و دارد، در متن مستند دیده می شود و در بازسازی آنچه که رخ داده، نقش اول و اصلی را ایفا می کند. اتفاقا شخصیت کاریزماتیک و جذابی هم دارد و نقش خودش را به خوبی زندگی می کند. شخصیت اصلی مستند یا همان احمد قوی دل، هم در تصاویر مستندی که از دادگاه مسئولان سازمان انتقال خون و وزارت بهداشت وقت موجود بوده دیده می شود و هم در تصاویر بازسازی شده در مکان های مختلف . تقریبا همه ی اطلاعاتی که مستند قوی دل در اختیار مخاطبانش قرار می دهد، از زبان او روایت می شود و اسناد و مدارک موجود را هم خود او به دوربین نشان می دهد ولی حتی در جایی که او رو به مصاحبه کننده در جایی شبیه بایگانی اسناد قدیمی اداره ثبت مشغول ارائه اطلاعات و نشان دادن مدارک است، تماشاگر اثر، حسی از گفتگوی متداول در مستندهای مشابه دریافت نمی کند و همچنان قوی دل به عنوان شخصیت اصلی یا قهرمان یک اثر داستانی در لوکیشنی جذاب، متفاوت و مؤثر که ثمره همکاری دقیق و سازنده طراح صحنه، فیلم بردار، کارگردان و خود راوی است، معرفی می شود. کارگردان در قوی دل با انتخاب فرم روایی جذاب همراه با نوعی طنز سیاه که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد، همه ی اطلاعات مورد نیاز مخاطب را درباره ی چگونگی به جریان افتادن پرونده و نقش احمد قوی دل و رسانه ها در به سرانجام رسیدن آن در اختیارش قرار می دهد و تا همین جا هم در زمره ی مهم ترین مستندهای خلاقانه سال های اخیر سینمای ایران قرار می گیرد. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۵۹ هفته‌نامه زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آیا قرار است سینمای ایران در فیلم های کمدی خلاصه شود و شاهد تک ژانری باشیم؟ جدول فروش گیشه در روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۳ باز هم در حال دامن زدن به پرسش فوق بود و رکوردشکنی های «تمساح خونی» و فروش بالای آن باز هم یادآوری می کرد که فعلاً جایی برای ورود فیلم های غیرکمدی به پرده سینما نیست(!)، اما حضور «مست عشق» ساخته ی حسن فتحی در صف اکران از نخستین روزهای اردیبهشت ماه، این گزاره را کمرنگ کرد. مست عشق از ۵ اردیبهشت اکران شد و تا امروز (یعنی بعد از گذشت حدودا ۱۰ روز) بیش از ۴۶ میلیارد فروخته است. این میزان فروش، مست عشق را در رتبه ی دوم فیلم های غیرکمدی از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا امروز قرار داده است، آن هم در شرایطی که رتبه نخست در اختیار انیمیشن «بچه زرنگ» با فروش ۶۳ میلیارد تومان است و به نظر می رسد با ادامه روند فعلی فروش مست عشق، این فیلم می تواند رتبه ی نخست را از آن خود کند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سریال «نون خ ۵» دچار ضعف ها و اشکالات ساختاری و محتوایی است؛ ازجمله این ضعف ها می توان به ساختار روایی نامنسجم آن دانست! فصل پنجم «نون خ» دچار فیلمنامه ای پُر فرود و قصه ای کم فروغ است؛ آنچه روایت این سریال را پیش می برد، صرفا خودنمایی و مزه پرانی کاراکترهاست و در عمل، یک داستان درست و حسابی در آن جریان ندارد. حتی موقعیت های طنزآمیز در این سریال نیز نسبت به فصل های قبلی اش به شدت کاهش یافته است و باز هم آنچه مبنای کمدی در این سریال است، تیپ هایی هستند که حرف ها و حرکاتشان به تکرار می افتد. بخش عمده فضای روایت در «نون خ ۵» را دیالوگ و بگومگو تشکیل داده و این باعث شده تا این سریال، طولانی و کشدار به نظر برسد. همچنین برخی انتقادات به محتوای این سریال وارد است. ازجمله اینکه می بینیم تنها آدمی که در این سریال روزه می گیرد، مهیار است، یعنی دقیقا پخمه ترین و کم هوش ترین عضو گروه! گویی به واسطه این آدم، با روزه داری ماه رمضان -خواسته یا ناخواسته- شوخی می شود. اینکه چنین مشکلی از دست مدیران جوان و مستندساز سیمافیلم در رفته یک طرف، محل سؤال است که چطور مهدی فرجی، تهیه کننده باتجربه «نون خ» متوجه این ایراد گلدرشت نشده؟! @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97