📖 #درمحضرقرآن
🕋 لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْر
(طلاق/۱)
⚡️تو چه میدانی شاید #خدا بعد از این، وضعیت تازهای ایجاد کند
@zaneirani_eslami
🍵کاسه یخ تر از آش باش.plz🙏
❇️همسایه بغلیمون لباس زیر فروشی داشت بهش می گفتن: اکبر شرتی😕😕
تصمیم گرفت کتاب فروشی بزنه دیگه بهش نگن اکبر شرتی
بعد که کتاب فروشی زد بهش می گفتن : کتاب فروشی اکبر شرتی😂😂😂😂😂
✅اگه یه عوضی رو دیدی که عوض شده دیگه مثه عوضی ها باهاش تا نکن.
🔴که خدا بدجور شاکی میشه.
👇👇👇
🌐لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان
🍃از اربابمون💚حسین💚 یاد بگیر که تا دید
حُرِ سر به هوا
سر به راه شد و
سر به زیر اومد
سر بلندش کرد💪💪💪
#خدا
#تمثیلات
@zaneirani_eslami
😬😬🤠جو گیر😬😬🤠
❇️ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺍﺻﻦ ﻫﯿﭻ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﯾﻬﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﯾﻪ ﺗﮑﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻔﺖ :
ﯾﺎﺍبالفضل! ﻧﻮﮐـــــــﺮﺗﻢ!😳😂🤣
✅خوبی بلا اینه که میفهمی بالا نیستی.
💠يَآ أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَآءُ إِلَى اللَّهِ ۖ
👈ما بدجور کارمون گیر خداست.ُ
🔴پس اگه خدا هوامونو داره،هوا برمون نداره.🦋
#خدا
#غرور
@zaneirani_eslami
💪💪😎کمترین ها بیشترینند💪💪😎
✳️یه زمانی تلویزیون نبود،مبل و موبایل نبود.
یه زمانی این همه تو خونه ها زلم زیمبو و چیزای بدرد نخور وجود نداشت.
✅اما ما خریدیم.جمع کردیم.نه چون نیاز داشتیم.چون همه داشتن.
کم کم همه،اونا،اکثرا شد نقطه پرگار زندگیامون.
چون اکثرا هستن پس منم باشم.چون اکثرا میرن پس منم میرم.نه چون عقل میگه یا نیازمه.
🌚رفیق با اکثر بودن هنر نیس.بدبختیه.
با کمتر بودنه که شجاعت ومردونگیه.
همیشهِ خدا بهترین ها کمترین بودند.
🍃قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
از بندگانم اندكی سپاسگزارند. (۱۳)سبأ
بزرگان،قهرمانان،خوبای تاریخ همیشه کمترین بودن.
💥تَک باش تا ِ تَک تَک آدما تو لَکِتْ باشن💪💪💪
#خدا
@zaneirani_eslami
▫️ ﷽
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم
طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم
خواندم سه عمودی
یکی گفت : بلند بگو
گفتم : یک کلمه سه حرفیه _
ازهمه چیز برتر است؟
داداش گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار
کودک دبستانی گفت: علم
داداشم پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه
گفتم: عزیزم اینها نمیشه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: بازم نمیشه
گفت: جاه
خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه
مادر بزرگ گفت:
مادرجان، "عمر" است.
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار
ديگری خندید و گفت: وام
یکی از آن وسط بلندگفت: وقت
خنده تلخی کردم و گفتم: نه
اما فهمیدم
تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی
حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !
هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم
شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش
کشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف
ناشنوا بگوید: صدا
نابینا بگوید: نور
و من هنوز در فکرم
که چرا کسی نگفت: " #خدا
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
💞@zaneirani_eslami
فاش بگویم
هیچکس
جز آنکه به خدا دل سپرده،
رسم دوست داشتن را
نمیداند...
💠شهید مرتضی آوینی
🌼🌹🦋🌼🌹🦋🌼🌹🦋
#توکل
#خدا
#حال_خوب
💞 @zaneirani_eslami
🔴امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی
✍در بنیاسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به #گناه آلوده میشد! درب خانهاش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به #دام میکشید، هرکس به نزد او میآمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او میداد!
عابدی از آنجا میگذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچهای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد کهای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبیهایم از بین خواهد رفت!
رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند میترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند.گفت: ای زن! من از خدا میترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت میخورد و سخت میگریست!
زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که میخواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سالهاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید #ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال #توبه کرد و در را بست و جامه کهنهای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج میدهم، شاید با من #ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد.
بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین #خدا شدند!!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
💞@zaneirani_eslami
🛑 روش جالب تربیت فرزند!
🔸آیت الله شاه آبادی (ره)،
(استاد عرفان حضرت امام خمینی )
توصیه میکرد که اگر به عنوان مثال، فرزند شما نیاز به کفش دارد، گرچه شما دیر یا زود آن را تهیه خواهید کرد، به فرزند خود بگویید:
عزیزم، بابا باید پول داشته باشد. مگر نمیدانی #خدا روزی رسان است؟ پس از خدا بخواه زودتر به پدر پول بدهد تا برایت کفش بخرد.
این کودک قطعاً دعا خواهد کرد
و پدر نیز قطعاً پولی به دست خواهد آورد. پس کفش را از خدا میداند و عاشق خدا میشود؛ یعنی از همان کوچکی میآموزد که پدر فقط واسطه رزق و روزی است.
🔸در این صورت، پدر دست فرزندش را در دست خدا گذاشته است
#تربیت_دینی #تربیتی
علما
💞 @zaneirani_eslami