eitaa logo
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
906 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
51 فایل
به تنها مسیر آرامش زنجان خوش آمدید.🌼 کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج مولا ، آزاد میباشد.🌱🌱 آیدی ادمین @meraj1_313 لینک کانال با ما همراه باشید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1759117344C4166aadb31
مشاهده در ایتا
دانلود
... گوشی را دادم طرف خودش گفتم: ببخش لیلا هنوز ذهنم درگیر امید... قبول کن به این زودی نمی تونم فراموشش کنم! هیچی نگفت، خودش را مشغول فنجون قهوه اش کرد... اومدم فضا را عوض کنم گفتم: لیلا دیدی چقدر خوب سعید رو گیر آوردیم آفرین من می دونستم تو اهل رفیق بازی نیستی بعد هم بهش چشمکی زدم... سری تکون داد و نگاهم کرد و گفت: اگه بودم با اولی رفیق می شدم... فهمیدم از حرکتم ناراحت شده! باید بحث را می بردم به جایی غیر از این حرفها... یکدفعه یاد حرفهای لیلا افتادم وقتی با سعید صحبت میکرد گفتم: دختر این سوال بود از سعید کردی؟ حالا چه کتابهایی می خواستی بپرسی خانم؟ لیلا گفت: این شروع ماجراست! صبر کن برنامه دارم براش! اینجوری خیلی هم بد نشد برای دفعه بعد یه موضوع مطرح می کنم با چند تاسوال تخصصی میایم اونوقت ببینم چه جوری جواب میده! گفتم: لیلا ما هدفمون امید نه سعید! تو الان دقیقا می خوای حال کی بگیری؟! سعید بیچاره که کاری نکرده! یه جوری میگی آدم فک می کنه هدفت سعید ِ! لبخندی زد و گفت: این جماعت پسر همشون همینن! به سبک سعیدش دیگه بدتر! تا حالا به تورشون نیفتادی بدونی چی میگم! بعد ادامه داد: راستی من دقت کردم روزهایی که امید دانشگاه هست و سعید هم کلاس داره و میتونیم با هم روبه روشون کنیم سه روز در هفته است... یه نگاهی به لیلا انداختم گفتم: من که از حرفات سر در نمیارم! ولی میگما ماشاالله چه خوب حواستم به همه ی دانشجوها هست! از نگاهم متوجه کنایه ام شد سریع برای دفاع از خودش گفت: نازی خانم تو چرا اینجوری فک می کنی! دیشب تا ساعت سه نصف شب تو سایت دانشگاه بودم و برنامه کلاس های عمومی رو چک میکردم بیا اینم به جای دستت درد نکنه! ما رو شریک جرم کردی حالا کنایه هم میزنی؟ دستش را گرفتم گفتم: بازم ببخش شریک جرم! لیلا جان... به دل نگیر! اوضاع و احوالم بهم ریخته است درکم کن رفیق... لبخندی زد و گفت: چه کنیم خراب رفیقیم... دو روز از این ماجرا گذشته بود توی خونه کمی پیش زمینه ی اینکه برنامه ازدواجم با امید بهم خورده را آماده کرده بودم نمی تونستم یکدفعه بگم خصوصا به بابام! خجالت می کشیدم! خیلی نگران بودم! ترجیح دادم یکی دوهفته ایی بیشتر بگذره تا خودشون ببین خبری از امید نیست ... اینجوری راحتتر کنار می اومدن... صبر باید می کردم! صبر... با همین نگرانی ها و استرس رفتم دانشگاه بعد از کلاس لیلا توی سالن داشت به طرفم می اومد وقتی بهم رسید نفس، نفس می زد با اشاره ابروش بهم فهموند صداش بالا نمیاد بریم... با سرعت نور رسیدیم جلوی کلاس سعید از در که اومد بیرون آروم رفتیم سمتش از قبل با لیلا هماهنگ کرده بودیم که دیگه مثل جن ظاهر نشیم تا سکته نکنه! سلام کردیم ایستاد و جواب سلاممون رو داد لیلا دوباره شروع کرد گفت: ما همون خانم هایی هستیم دو روز پیش مزاحمتون شدیم آقا سعید یعنی ببخشید آقای صالحی! می خواستیم اگه میشه چند تا کتاب بهمون معرفی کنید... سعید لبخند ملیحی زد و گفت: رشته ی تخصصی من خیلی کتاب داره شما در چه زمینه ایی کتاب موردنیازتون هست؟ لیلا دست پاچه گفت: حجاب آره حجاب! راستش ما داریم راجع به محدودیت های حجاب تحقیق می کنیم نیاز به کتاب داریم!!! من حسابی جا خوردم! سعید هم که جا خورده بود و قشنگ از حالت چشمهایش معلوم بود گفت: محدودیت های حجاب!!! بعد گفت: البته من مهندسی متالورژی می خونم بعد مکثی کرد و بعد از چند دقیقه ادامه داد: ولی می تونم کمکتون کنم... لیلا که شوکه شده بود گفت: عه! مهندسی متالورژی می خونید! وای ببخشید اصلا به قیافتون نمیخوره! من دیدم لیلا داره بدجوری ضایع می کنه! نگاهی به لیلا کردم و گفتم: البته به قیافه نیست! خوب آقای صالحی ممنون میشیم کتابها رو معرفی کنید... سعید ادامه داد: چند تا کتاب خوب هست که به کار شما میاد یادداشت بفرمائید همینطور که داشت صحبت میکرد امید از آخر سالن داشت می اومد... امید را که دیدم دلم دوباره آشوب شد... لیلا که خودش رو برای همین موقعیت آماده کرده بود یه کم کیفش را به ظاهر برانداز کرد و گفت: ببخشید ما خودکار همراهمون نیست میشه خودتون زحمت نوشتنش را بکشید؟ سعید که دوباره متعجب شده بود که چطور ممکنه دانشجو از سر کلاس اومده خودکار همراهش نباشه! دست برد سمت کیفش و برگه و خودکارش را آورد بیرون و شروع کرد به نوشتن... لیلا خوشحال به نظر می رسید مثل اینکه همه چی طبق برنامش داشت جلو می رفت! دقیقا وقتی سعید برگه را سمت ما داد امید رسید... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکر16.mp3
7.7M
۱۶ خدا قـول داده ها: هیــچ وقت هم بدقولی نکـــرده! اگه بتونــی چشماتو عادت بدی که زیبائیها رو ببینند و شـــــکر کنند؛ حتمـــــاً حتمـــــاً نعمتت رو زیاد می کنه. 🎤 تنها مسیر...🦋 🌹 @Zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍گذر تاریخ نشان داد که اگر نکنیم و قدرت تحلیل مردم غنی نشود، به جای ساخت تندیس دانشمندان شهیدی که بدون دریافت حتی یک ریال پاداش، غنی‌سازی ۲۰٪ را به ارمغان آوردند تندیس کسانی ساخته می‌شود که با دریافت صدها سکه و مدال، این دستاورد را نابود و کشور‌ را مبتلا به کردند 🖌 محمد جوانی 🗓 ۲۱‌دیماه ۱۳۹۰_ سالروز شهادت مصطفی‌احمدی‌روشن؛ یادش گرامی🌹 🌹 @zanjan_tanhamasir
🔷با یک عده بی‌سواد طرفیم با القاب دکتر و پروفسور و ... جناب زیباکلام، برادران اهل سنت در استان تهران ۹ مسجد دارند که ۴ تای آن در خود شهر تهران و بقیه در نقاط پر جمعیت استان هستند👇 ١ـ مسجد صادقیه، واقع در فلکه‌ دوم صادقیه ٢ـ مسجد تهران ‌پارس، واقع در خیابان دلاوران ٣ـ مسجد شهر قدس، واقع در کیلومتر ٢٠ جاده‌ی قدیم ۴ـ مسجد خلیج فارس، واقع در بزرگراه فتح ۵ـ مسجد النبی، واقع در شهرک دانش ۶ـ مسجد هفت‌جوب، واقع در جاده‌ی ملارد ٧ـ مسجد وحیدیه، واقع در شهریار ٨ـ مسجد نسیم‌ شهر، واقع در اکبرآباد ٩ـ مسجد رضی‌آباد، واقع در سه ‌راه شهریار سواد و اطلاع کافی که ندارید، حداقل یه سرچ ساده گوگل کنید... ✍️ البته این جماعت سکولار مسلک لیبرالیزه شده خوب میدونن که واقعیت چیز دیگری است اما برای مقابله و زمین زدن تنها حکومت شیعه جهان حتی حاضر شدن با یهود و نصارا هم متحد بشن چه برسه به مولوی عبدالحمید وهابی مسلک و دیگر ضد انقلاب ها.... 🌹@zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این خانواده شبیه طرح نقشه زیبای ایران ما شدند...😊❤️
🏅شرفش مال مادر است 🔻امام خمینی: اگر این بچه‌‏اى که شما تربیت کردید یک تربیت صحیح باشد و آن وقت آن بچه در رأس جامعه واقع بشود، یک ملت را سعادتمند مى‌کند؛ و آن شرفش مال شماست؛ یعنى شما این سعادت را براى یک ملت بیمه کردید. 🌹@Zanjan_tanhamasir
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و عرض ادب 😊 امروز به همراه تعدادی از خانم ها به مناسبت ولادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها دیداری با همسر شهید بزرگوار غلامرضا عزیزی داشتیم و مهمان خانه گرم و باصفای ایشان بودیم. لحظات بسیار عالی و لذت بخش و توام با صمیمیت در کنار خانواده شهید عزیز داشتیم و پرچم اهدایی تنهامسیرآرامش متبرک به نام خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تقدیم همسر شهید عزیزی شد.🌹 به پاس قدردانی از فعالین دورهمی تعدادی پرچم تنهامسیرآرامش متبرک به نام خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با دستان نازنین همسر شهید عزیزی به خانم های تنهامسیری اهدا شد. 🌹@Zanjan_tanhamasir