eitaa logo
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
961 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
47 فایل
به تنها مسیر آرامش زنجان خوش آمدید.🌼 کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج مولا ، آزاد میباشد.🌱🌱 آیدی ادمین @A_l_i_14000 لینک کانال با ما همراه باشید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1759117344C4166aadb31
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣 🔹نماز خواندن نوعی مبارزه با نفس 💢چون در آغاز برای ما جذابیتی ندارد دوست داریم فقط برای رفع تکلیف زوود نماز را بخوانیم و تمام کنیم. 👈 ولی برای اینکه حال نفسمان را بگیریم👇 و با این هوس مبارزه کنیم باید با آرامش و طمأنینه وبدون عجله نماز بخوانیم✅ 🌹@Zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم ٥١ عظمت خدا تو دلت بشینه نتیجه اش چی میشه؟ 🔶✅🔶✅ اول عظمت خدارو پیش خودت
٥٢ چرا همه ی بدبختیهای ما، مال دل بستن به دنیاست؟ 🔴🔷🔴 🔸چه جوری اهمیت ندم؟ 🔻 چه جوری دل از دنیا بکنم ؟ 🔴چه جوریه که همه ی بد بختیهای ما نتیجه دل بستن بدنیاست ؟ 🔺همه ی گرفتاریها 🔺 همه ی اعصاب خوردیها 🔺همه ی افسردگی ها 🔴 شیعه ی مومن قرص برای رفع اضطراب وافسردگی بخوره ؟ زخم معده و زخم اثنا عشر بگیره بخاطر چی ؟ ❌⭕️❌ بخاطر اعصاب خوردی ؟ چه خبره! چه خبره این بی دینی ها ؟ کجا بره آدم ؟خدا مگه نیست ؟ 🔺🔻🔶🔺 خدای آرامش بخش ... ✅❎✅ قدیما میگفتن الا به ذکر الله تطمئن القلوب این قلوب شده قلوه سنگ ⁉️💢 ذکر خدا که همون اثر رو داره ... نزارید که ما همه چیو بگیما ... ⁉️💯⁉️ عظمت خالق رو چه جوری درست کنم سرنماز؟ ❗️❗️❗️ رو خودت ، برای خودت عظمت خدارو تولید کن. سربه سجده گذاشتی نپرون مثل فنر 🌀💠 انگار بعضیا زیر مهر فنر گذاشتن رفته... بلند شده... نماز مودبانه بخون... ✅🔰✅ نماز مودبانه اثرش چیه ؟ عظمت خدارو تو دل میندازه . عظمت خدارو که تو دل انداخت ✅ دنیا حقیر میشه ، پس نماز مودبانه میتونه دنیارو پیش چشم آدم حقیر کنه. 🔰✅🔰 آقا بفرما ، هی میگی من میرم حرم نتیجه نمیگرم. ازاین هدیه بیشتراز امیرالمومنین؟ از اهل بیت چی بهت بدن خوبه دیگه...؟ ✅❎✅ اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌹@Zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | فتنه آينده بر سر چه موضوعی خواهد بود؟ ♨️ پیش بینی آینده! ⁉️ نظر حضرت آقا در رابطه با عملکرد چیست؟ ‼️ ریشه اصلی فتنه اخیر چه‌ بود؟ ⁉️ پول‌های بلوکه شده ایران در آمریکا توسط کدام دولت نتایج مثبتی به همراه داشت؟ ⁉️ حضرت آقا به آينده کدام دولت امیدوار است؟ ☑️ بیان موردی دستاورد‌های دولت در زمان اغتشاشات توسط شخص رهبری! 🔴 دلار ۴۵تومنی نتیجه خدمات دولت انقلابی؟! ❌ رسانه‌ها اجازه شنیدن واقعیت را به کسی نخواهند داد!!! ❌ 🔹 برشی از سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی 🌹@Zanjan_tanhamasir
| اهانت به قرآن کریم توهین به تمام خوبی‌ها و خوبان تاریخ حیات بشر و توهین به عقلانیت و اخلاق است. اهانت به قرآن کریم اهانت به موسی، مریم مقدس، عیسی و تورات است که در آن بارها مورد تقدیر و تکریم قرار گرفته‌اند. گویی داریم به پایان سلطۀ شیطان در حیات بشر و آغاز حکومت قرآن می‌رسیم. 🌹 @Zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_ودوم خلاصه خانم حسینی جان دختر که خیلی از این وضع ناراح
... خداحافظی کردیم چند قدمی بیشتر نرفته بودم که چادرم رفت زیر پام و محکم خوردم زمین! خانم حسینی به سرعت اومد کنارم و بلندم کرد و چادرم رو تکون داد و گفت: چیزیت نشد نازنین! با اشاره سر گفتم: نه! مشکلی نیست خوبم، ولی خیلی خجالت کشیدم! و توی دلم به خودم نهیب زدم دختر دست و پا چلفتی نمی تونی چادرت رو درست جمع کنی! چه آبروریزی شد! اما خانم حسینی جمله ای گفت که لبخند را روی لبم نشوند! دستی به سرم کشید و گفت: یه پرنده وقتی قراره پرواز رو یاد بگیره چند بار زمین می خوره تا بالهاش رو بتونه به خوبی کنترل کنه! این زمین خوردنهاش برای بدست آوردن وسعت آسمونه که زمینی ها فقط حسرت داشتنش را می خورند! خجالت نکش عززززیزم قدر این زمین خوردن ها را بدون چون پرواز رو یادت میدن! جمله اش چقدر قشنگ بود: زمین خوردن هایی که پرواز را یادت میدهد! از خانم حسینی که جدا شدم با چادر مشکیم راه افتادم... نمی دونم چی من رو به سمت خونه ی لیلا می کشید شاید دوست داشتم لیلا مرا در این بالهای آسمانی ببیند... بالاخره سالها با هم دوست بودیم و من دوست داشتم دستِ دوستم را هم بگیر! رسیدم در خونشون هر چی در زدم درست مثل دفعه های قبل خبری از هیچ کس نبود! هم زمان همسایه ی کناریشون که پیرزنی قد خمیده و عصا به دست بود اومد بیرون با دیدن من گفت: دخترم کسی تو این خونه نیست با کی کار داری؟! گفتم:مگه ممکنه! اینجا خونه ی دوست منه! منزل آقای ثنایی! گفت: دخترم الان چند ماهی میشه از اینجا رفتند... متعجب گفتم: رفتند! برای چیییی؟! گفت: بعد از عروسی دخترش اونها هم از اینجا رفتند تا نزدیک خونه ی دخترش باشن... لیلا تنها دختر این خونه بود یعنی عروس شده و به من خبر نداده بود! ای بی معرفت... گفتم: شما می دونید کدوم منطقه رفتن؟ پیرزن بنده خدا گفت: بعد از اون عروسی دردسر ساز دیگه خیلی با کسی رفت و امد نداشتن کسی هم خبری نداره! یه بار مادرشون بنده خدا گفت: داریم میریم نزدیک خونه لیلا... از شنیدن حرفش داشتم شاخ در میاوردم گفتم: عروسی دردسر ساز! چرااااا؟! گفت: دخترم تو چکارشونی؟ گفتم: من دوست لیلا هستم گفت: خوب اگر دوستش هستی که دیگه خودت حتما می دونی... دیگه نمی شد سوالی پرسید.... هر چند دلم نمی خواست به این موضوع فکر کنم ولی تمام شواهد می گفت لیلا با امید ازدواج کرده و انگار من این وسط یه بازی حسابی خوردم... دیگه برام مهم نبود! مهم نبود چون من به جای اون روزهای سخت آرامشی بدست آورده بودم که دلم نمی خواست با این افکار خرابش کنم! چادرم رو محکم گرفتم وتوی دلم خداروشکر کردم که برای لیلا اتفاق بدی نیفتاده... تا خونه پیاده اومدم حس پوشیدن چادر واقعا حس آرامش بخشی بود هرچند که هرزگاهی فکر عروسی پر دردسر لیلا ذهنم رو بهمم می ریخت! رسیدم جلوی خونه مادرم در رو که باز کرد با دیدنم چنان در آغوشم کشید و لبخندی رضایت بخش زد که تمام افکار طوفانیم به آرامش رسید حالا او هم خوشحال بود از مسیری که انتخاب کردم! انتخابی که بهای سنگینی برایش دادم اما ارزشش را داشت... رفتم داخل خونه و با دیدن لبخند مادرم تمام افکار مزاحمم محو شد... دیگه هر چی بود برای من، امید و لیلا تموم شده بود! غافل از اینکه سرنوشت چیز دیگه ایی رقم زده بود... بالاخره چهارشنبه شد... از صبح بی قرار، قرارمون با خانم حسینی بودم یعنی چه جوری می خواست من رو سورپرایز کنه! چقدر تیک تاک ساعت دیر می گذشت زودتر آماده شدم بالاخره ساعت شش شد و من نزدیک محل قرارمون با خانم حسینی... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سـ🌸ـلام رفقای روزهای کوتاه دنیا و سالهایِ بی پایانِ ابدی... ☕️صبحتــون به نورخدا آذین✨ 🍃هیچوقت نمیتونیم شاکر حضورتون باشیم ! ✨ بی قید و بندِ همه ی رسم و رسومات مجازی، در یک کلام بگیم که.... داشتنتون رو شُکـــر، بودنتون رو شُکــــر، و همسفری مون در جاده ی نور رو، نفس نفس شُکـــر .... خدا کنه، یه روز، در بهشت خدا، دور هم جمع بشیم😊 🌹 @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشکر ویژه از شبکه ی سه بابت این تبلیغ مهم ..... حکم کاشت ناخن... برای آدمی که ناخن میذاره و آرایشگری که این کار رو انجام میده.... 👌👌👌📣📣📣 حتما ببینید وبرای همه دوستان صمیمی واقوام خودتان بفرستید التماس دعا 💚 🌹@zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
❇️ بله واقعا! یکی از بهترین راه های مبارزه با راحت طلبی فرزندآوری هست.
⭕️ بچه جوری هست که دیگه نمیشه بهش گفت الان شیر نخور! میگه من شیر میخوااااااام!👶🏻 🔶کلا هر کاری که آدم انجام بده و ظاهرا شیرین نباشه خیلی راحت طلبی آدم رو میزنه! ضمن اینکه فرزندآوری هم راحت طلبی انسان رو میزنه و هم کلی رزق و برکت توی خونه میاره😌💕 ✅ هر یه دونه بچه ای که شما بیاری خداوند کلی رنج بد رو از زندگیت حذف میکنه و بجاش کلی لذت خوب قرار میده
🔺 یکی از حرفای ابلیس اینه که میگه اگه بچه دار شدی خرجت زیاد میشه! خیلی پلیده این ابلیس! بله ظاهرش اینه که 4 تا بچه خرجشون زیاده ولی واقعیت اینه که اگه شما دو تا بچه داشتی دقیقا باید به اندازه 6 تا بچه براشون خرج کنی! 💢 وقتی تعداد بچه کم باشه حتما بیماری های مختلف و مشکلات روانی و .... برای بچه ها به وجود میاد و کلی هزینه و وقت از شما میگیره ولی وقتی آدم زیاد بچه داشته باشه خدا خیلی از بیماری ها و مشکلات و تصادفات و ..... این موارد رو از زندگی انسان دور میکنه.
سلام خداقوت🌺🌺 من واقعا با چشم خودم دیدم ، رنج سخت با اومدن بچه به رنج خوب تبدیل شد. من یه پسر داشتم راحت مریض میشد، ولی با اومدن خواهر و برادرش ، مریضی و درد و غم از خونه ما رفت ، جاش رزق و روزی معنوی زیاد . از لحاظ مالی هم شرایط بهتر شد. روزی هر بچه قبل خودش می اومد. دو تا بچه خدا نخواست تو این دنیا بمونن. ولی روزی اون دو تا رو هم خدا به ما داد. عاشقتم خدا🌺🌺
❇️ بله خب. وقتی یه دختر خانم یا آقا پسر قبل از ازدواج این همه نکته مهم در مورد زندگی زناشویی رو بدونن با نگاه واقعی و درست وارد زندگی میشن و حتما زندگی بهتری خواهند داشت
🌺 سلام و خدادقوت خدمت حاج آقای حسینی و اعضای خوب و خدا دوست کانال تنهامسیر آرامش😍😍😍 من هم خانومی هستم که حدود ۱۴ ساله با همسرم ازدواج کردم.دختری محجبه و با خدا ونماز خون اما متاسفانه همسرم بی نماز😔 اوایل خیلی باهاش بحث میکردم و میگفتم اگر نماز نخونی ازت جدا میشم اما چون دوتا بچه داشتم کوتاه اومدم و یک روز با خودم عهد کردم که از طریق محبت وارد بشم و تا یه مدت اصلا از نماز حرفی نزنم و در عمل ثابت کنم که اگر خودم واقعا آدم مومن و نماز خونی باشم اون هم کم کم به خودش میاد و نماز میخونه خلاصه به مدت چند سال حتی یک بار هم نگفتم نمازت رو بخون .وقتی میدید من و دختر ۱۱ ساله ام که برای نماز اول وقت بلند میشیم بعد از ۱۴ سال تلاش و کوشش و متوسل شدن یه ائمه نمازش رو میخونه که هیچ اصلا از نظر اعتقادی ۱۸۰ درجه تغییر کرده و حتی نماز صبح هاش رو هم میخونه و خیلی مهربون با خدا و از همه مهمتر عین پروانه دور من و بچه ها میچرخه خیلی قدر منو میدونه چون چند روز پیش بهم گفت من اگر تو رو نداشتم چی کار میکرررررررردم😍😍😍😍😍
⭕️ این یه ظلم بسیار بزرگ به فرزندان هست که پدر و مادری توان آوردن فرزند بیشتر رو داشته باشند ولی در این موضوع کوتاهی کنند... 💢 روز قیامت باید جواب این ظلم بزرگ رو خیلیا بدن. خصوصا اون نامردهایی که برای کاهش فرزندان شیعه هر کاری تونستن کردند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#همسرداری ۵ #حساسیتهای_همسر 🌸 دیگه بعد چند سال زندگی باید حساسیت‌های همسرت رو شناخته باشی. چی خوشحا
۶ 🌸 یکی از جاهایی که می توانی علاقه خالص خودت رو به همسرت نشون بدی وقتیه که داره می ره بیرون حالا یا برای سرکار رفتن یا خرید و کارهای متفرقه یا از سرکار می یاد خونه .چه جوری؟ 🔹خب معلومه بدرقه اش کنی تا دم پله ها ، یا دم در هال یا ... یه دستی براش تموم بدی و یه خدانگهداری بگی. و بعد یه نگاه عمیق و محبت آمیز تا وقتی که دیگه از در بره بیرون.یکی از ابزارهای ابراز عشق نگاه‌های نافذ و مهربانانه است.این نگاههای عاشقانه قدرت تأثیرگذاری زیادی دارند. 🔹وقتی هم از سرکار بر می گرده بری استقبالش. بعضی خانوما اصلا به همسراشون تأکید می کنند، در رو با کلید باز نکن ، زنگ بزن تا من بیام استقبالت. و حتما شربتی ، میوه ای، چایی، ....از قبل آماده و در بشقاب گذاشته باشی تا به محض ورود ازش پذیرایی کنی. تا نشون بدی منتظر آمدنش بودی. 🔹اصلا استقبال و بدرقه رو بذار تو برنامه‌ات برای همه اعضای خانواده ، حتی بچه هات. حتی اگر بچه ده ساله‌ات از مدرسه می یاد برو جلوی در استقبالش. چقدر حس خوبی بهش دست می ده. من خودم وقتایی که از بیرون بر می گردم خونه، همیشه با خودم می گم ببینم الان کدوم بچه ها می یان استقبال مادرشون. پسر کوچیکه که حتما همیشه می یاد.😊 🔹وقتایی هم که پسرم نون می خره ، می رم جلوی در می گم پسری که نون می یاره خدا نگهش بداره اگه یه وقت یادم بره، می گه مامان یه چیزی رو فراموش نکردی به نظرت؟☺️ 🌹@Zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_وسوم خداحافظی کردیم چند قدمی بیشتر نرفته بودم که چاد
... از دور خانم حسینی رو دیدم که چند نفر خانم دیگه کنارشون ایستاده بودند و میزی وسط بود که روش پر از شاخه های گل وشیرینی و شکلات با یه سری وسیله دیگه چیده شده بود! با خودم فکر کردم جشن تولدی یا مناسبت خاصی باید باشه ولی چرا وسط پارک جلوی مردم! نزدیک که شدم خانم حسینی در آغوشم کشید و بعد از حال و احوال حسابی من رو به بقیه معرفی کرد و گفت: ایشون نازنین جون عزیز دل من یه خانم فیلسوف و اهل علم و عمل... همینجور داشت پشت سر هم از خوبی های نداشته ی من میگفت منم مثل لبو سرخ و سفید می شدم... رو به خانم هایی که اونجا بودن گفتم: خانم حسینی لطف دارند، شما که خوب می شناسیدشون حتما! بعد ادامه دادم خوب حالا خانم حسینی جان اینجا چه خبره؟! من هم دوست دارم دوستان رو بیشتر بشناسم... خانم حسینی شروع کرد و گفت: ببین نازنین جان این خانم های گل بچه های تیم ما هستن، نزدیک نه سال داریم با هم فعالیت می کنیم... متعجب گفتم: تیم! چه جالب! چه جور فعالیتی؟! گفت: حالا کم کم متوجه میشی اینجا چه خبر... وقتی دیدم دلایلت رو برای حجاب محکم گفتی، احساس کردم وقتشه تو هم همراه ما بشی... من حیرت زده گفتم: دوست دارم زودتر بدونم اینجا چه خبر؟! در همین حین صدای فلش دوربینی حرفه ای منو به سمت خودش متوجه کرد!!! لبخندی زدم... دختر عکاس که صورت ملیح و مهربونی هم داشت و بهش می خورد بیست، بیست و یک ساله باشه گفت: نازی جون این عکس خاطره اش برات می مونه اولین دیدارت با تیم بچه های چهارشنبه های زهرایی بعد هم چشم کی زد به من ... چهارشنبه های زهرایی! قضیه چیه! لحظه به لحظه بهتم بیشتر می شد! چقدر زود صمیمی می شدن و من خیلی خوشم اومد انگار همشون اینجوری بودن! هر تازه واردی مثل یه آشنای قدیمی براشون بود... در همین حین دختر عکاس صورتش رو برگردوندن سمت خانم حسینی و گفت: مامان من برم؟ خانم حسینی گفت: برو مژگان جان فقط زولبیا یادت نره بیشتر هم بگیری که من خیلی دوست دارم... پیش خودم گفتم: چه جالب دختر شه! حالا چرا زولبیا الان که ماه رمضون نیست! تازه روی میز هم که شیرینی بود؟! از خانم کنار دستم پرسیدم: دختر خانم حسینی هستند! بهشون نمی خوره دختر به این سن و سال داشته باشن! با لبخند گفت: خوشگله اینجا اکثرا بچه ها به خاطر محبت های زیاد خانم حسینی بهش میگن مامان... اینو راست می گفت خودم با تمام وجود حسش کرده بودم... ولی هنوز نمی دونستم بچه های تیم چهارشنبه های زهرایی چکار میکنن! ماجرای وسایل روی اون میز چی بود؟! خانم حسینی که متوجه سر در گمی من شده بود گفت: همراه من بیا تا برات بگم اینجا ما چکار می کنیم همون‌طور که با دستش کتابها رو روی میز می چید و گیره های پر از رنگ و نقش را مرتب می کرد شروع کرد... هدف اصلیی که باعث شده ما اینجا جمع بشیم نگاه عمیق ما به هدف خلقت از وجود زن هست اینکه ما فقط به خاطر ظاهر زیبا خلق نشدیم بلکه آفریده شدیم تا به بالاترین مقام ها برسیم! نمی خوام خیلی بحث رو فلسفی کنم ببین نازنین جان ما اینجا جمع شدیم تا با کلاممون و رفتارمون به هم جنس های خودمون بگیم: قدر زر زرگر شناسند، قدر گوهر گوهری! یعنی چی... یعنی قیمتی که خدا به ما داده خیلی بیشتر از اون چیزیه که در ظاهر زیبا و جذابمون دیده میشه پس حیف نیست خودمون رو ارزان بفروشیم... الماس ها همیشه در گاو صندوق یا یک مکان امن نگهداری میشن درسته! سری تکون دادم و گفتم: آره درسته پس اینطور من فهمیدم یعنی در واقع امر به معروف می کنید؟! پس این گل و گیره هاو کتاب و شیرینی برا چیه! لبخندی زد و گفت: برای دوستامون که گاهی حواسشون نیست... گاهی هم نمی دونن... گاهی هم می دونن ولی مسیر رو اشتباه رفتن...و باعث شده شل حجاب یا بد حجاب باشن... نازنین جان اینجا اومدی باید یادت باشه اولین امر به معروف در رفتار خودمونه اگه مهربون باشیم اثر گذار خواهیم بود! ما اینجا به کسی با توپ و تشر تذکر نمیدیم! هر چی هست گل و شیرینی و هدیه است و خدا رو شکر خیلی ها از همین افراد که گفتم همراهمون شدن. خیلی هاشون بعد از برخورد با بچه های چهارشنبه های زهرایی یه پا بچه های زهرایی شدند حالا کم کم خودت می بینی البته بگم گاهی هم بود هر چند خیلی کم ولی برخوردهای نامناسب که با صبر و رافت بچه ها گذشت... می دونی نازنین جان ما اینجا همراه راهیم! بچه های ما آدم های خود جوشین که دغدغشون کمک کردنه برای کسانی که اکثریت جامعه ما رو شامل میشن... نویسنده:
❤️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج❤️ 📚سه شنبه ی هر هفته همراه با مطلب آموزشیِ "دیکشنری مهدوی" 🌹@zanjan_tanhamasir