💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هفدهم
گفتم:((خیلی!))
خودم را راحت کردم و گفتم:(( که نمی توانم بگویم چقدر))
زیرکی به خرج داد و گفت:((اگه اقا به شما بگوید مرا بکشید ، میکشید؟!))😁
گفتم:((اگه آقا بگن ، بله میکشمتون ..))
نتوانست جلوی خنده اش بگیرد😂
او که انگار از اول بله را شنیده، شروع کرد درباره آینده شغلی اش حرف زد.
گفت دوست دارد برود در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس
روی گزینه های بعدی فکر کرده بود: طلبگی یا معلمی.🙃
هنوز دانشجوبود.
خندید وگفت که از دار دنیا فقط یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته وفعلا توقیف شده است
پررو پررو گفت:((اسم بچه هامونم انتخاب کردم:
امیرحسین،امیرعباس،زینب،زهرا.))😬
انگارکتری آبجوش ریختند روی سرم ..
کسی نبود بهش بگوید:((هنوز نه به باره نه به داره!))😐
یکی یکی درجیب های کتش دست می کرد.
یاد چراغ جادو افتادم. هرچه بیرون می آورد،تمامی نداشت.
باهمان هدیه ها جادویم کرد: تکه ای از کفن شهید گمنام که خودش تفحص کرده بود، پلاک شهید، مهر و تسبیح تربت با کلی خرت و پرت هایی که از لبنان و سوریه خریده بود.😍
مطمئن شده بود که جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد.صدایش را پایین ترآورد وگفت:((دوتا نامه نوشتم براتون :یکی توی حرم امام رضا(ع)،یکی هم، کنار شهدای گمنام بهشت زهرا!))😊
#رمان_شهید_محمد_خانی✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase
هدایت شده از گنجینه دفاع
ان شاءالله بزودی پیروزی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#طوفان_الاقصی #توقف_نسل_کشی
#ما_متحدیم
#جنگ_ترکیبی
لطفا در گنجینه دفاع با ما همراه باشید👈 @Ganjineh_defa
هدایت شده از رادیو پلاک
Untitled 142_1080p_۲۵۱۰۲۰۲۳.mp3
3.78M
📻 رادیوپلاک
بیسیم چی
تقدیم به مادران و کودکان مظلوم و مقتدر فلسطین
❇️تولید و انتشار در رادیو پلاڪ
❇️ °•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور﴾•°
🖊شاعر: آسیه سلطانی
🎙گوینده: امیرمحمد بابائی
••💻 تدوین: آسیه سلطانی
📥پیشنهاد دانلود و ارسال
🖇به رادیو پلاک بپیوندید...
🎙🎧 eitaa.com/radiopelak
🎙🎧 t.me/pelak_radio
#راهیان_نور
#فلسطین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی یک دختر ، پدر شهید اش را برای اخرین بار می بیند :
پدر جان بگذار برای لحظات آخر گرمی دستانت را حس کنم
@zanvahamase
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هجدهم
برگه هارا گذاشت جلوی رویم.
کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها ..
درشت نوشته بود. ازهمان جا خواندم، زبانم قفل شد:
ت مرجانی،تو درجانی،تو مرواریدغلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی 💞
انگار در این عالم نبود، سرخوش!
مادر و خاله ام آمدند و به او گفتند:((هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمی شه ..😐
یه پوست تخمه جابه جا نمی کنه!خیلی نازنازیه!))
خندیدوگفت:((من فکر کردم چه مسئله مهمی می خواین بگین!
اینا که مهم نیست!))😂
حرفی نمانده بود.
سه چهارساعتی صحبت هایمان طول کشید.
گیر داد اول شما از اتاق بروید بیرون .
پایم خواب رفته بود و نمی توانستم از جایم تکان بخورم😑
از بس به نقطه ای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمی شد.
التماس می کردم:((شما بفرمایین،من بعد از شام میام!))
ول کن نبود، مرغش یک پا داشت.
حرصم درآمده بود که چرا این قدر یک دندگی
می کند.😑
خجالت می کشیدم بگویم چرا بلند نمی شوم.
دیدم بیرون برو نیست، دل رو به دریا زدم و گفتم:((پام خواب رفته!))
گفت:((فکر می کردم عیبی دارین وقراره سر من کلاه بره!))😂
دلش روشن بود که این ازدواج سر می گیرد ..❤️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا فاطمه المعصومه
@zanvahamase
هدایت شده از گنجینه دفاع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_ولایت
📲فرموده های رهبری در مورد فروپاشی اسرائیل نیاز به بارها یادآوری دارد.
تحلیل بسیط
♻️ لطفا #انتشار_حداکثری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#طوفان_الاقصی #توقف_نسل_کشی
#ما_متحدیم #خروش_مقاومت
#جنگ_ترکیبی
لطفا در گنجینه دفاع با ما همراه باشید👈 @Ganjineh_defa
بسمه تعالی
خوب به این اسمها نگاه کنید ...
لسوتو،
بابادوس،
کومور،
موریس،
نائورو،
پالائو،
پاپوآ گینه نو
سَن مارینو،
سنت کیتس و نویس،
ساموآ،
سائوتومه،
سیشل،
سوازیلند،
تونگا،
تووالو،
وانواتو،
مالاوی،
کیپ ورد،
جیبوتی،
بنین،
بلیز،
آنتیگوا باربادو،
جزایر سلیمان،
جزایر فارور،
جزایر مارشال،
موریتانی
و بسیاری دیگر ...
اینها اسامی بخشی از کشورهایی هستند که زیر ۱۰۰ سال عمر داشته و کاملا برنامه ریزی شده و با سیاست های پلید آمریکا تشکیل شده و اینک عضو سازمان ملل هستند و هر کدام یک حق رای دارند !
از سال ۱۹۴۵ که سازمان ملل با حضور ۵۱ کشور تشکیل شد ، تا کنون کشورهای زیادی با هدایت آمریکا ، اصطلاحاً مستقل شدهاند و اعضای سازمان ملل را به چیزی در حدود دویست عضو (۲۰۰ کشور) رساندهاند
جالب اینجاست که به یکباره شما میشنوید که بالای ۱۵۰ کشور در سازمان ملل ایران را به نقض حقوق بشر متهم کردهاند !
یا میگویند جامعه جهانی نگران برنامههای هستهای ایران است !
اما کسی نمیگوید این جامعه جهانی چیست و چگونه تشکیل شده است !؟
کسی نمیگوید که اکثر این کشورها جمعیتشان به ۳۰۰ هزار نفر هم نمیرسد !
جمعیت ۱۲۶ کشور عضو سازمان ملل فقط هفتاد میلیون نفر هست ، که بله قربان گوی آمریکا هستند .
مساحت تمامی این کشورها به اندازه ایران نمیشود
اینها واقعیت هایی که خیلی از ما ها نمی دونیم.
یعنی نمی خوان و نمیذارن که ما ها بهفنیم.
خوب حالا فهمیدید کدوم دنیا مارا به نقض حقوق بشر محکوم میکند ؟؟؟
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ...؟؟؟
🌿
@zanvahamase
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_نوزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔
دلم را برد ،
به همین سادگی...☺️
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش 😅
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase
4_5897509706846442482.mp3
11.07M
🍃 تقدیم به شما؛
🎼 یه کرکس
🎧 گله ی کرکس ها بازم رسیدن
انگار جنازه های تازه دیدن
به اسم امنیت یه جای نزدیک
باز نفس یه ملتو بریدن
صلح اونا در حد یه نماده
یعنی یه میلیون لشگر پیاده
هرجا ببینن یه کم اختلافه
اسلحه ی غیرتشون غلافه
دوتا مثلث روی هم میکارن
اسم یه شهر تازه روش میذارن
دوتا مثلث یعنی ترس و زندون
دشمن بچه ها لبای خندون
♫♬♫♬♫♩
#مقاومت
#محسن_یگانه
پرچم بالاست🇮🇷✌️
@zanvahamase
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قصه تلخ مادر فلسطینی در برنامه «به افق فلسطین» که دو کودک زندهاش را نتوانستند از آوار بیرون بیاورند!
#غزه
#فلسطین
@zanvahamase
🎥سخنان قابل تامل یکی از فرماندهان میدانی ارتش روسیه برای نظامیان تحت امرش،:
🇷🇺 فرمانده میدانی ارتش روسیه :
🔺ما و شما سربازان مسیحی روسیه، سربازِ حضرت عیسی علیه السلام هستیم که همراه امام مهدی (عج) خواهند آمد. برای اون روز آماده ایم...
این سخنان فرماندهان سپاه برای نیروهای تحت امرش در حلب سوریه یا در عراق و.... نیست . این سخنان یکی از فرماندهان ارتش روسیه هست.
وقنی می گوییم فرهنگ شهادت و ایثار مبتنی بر اعتقاد و باور به ظهور منجی عالم در تمام دنیا فراگیر شده یعنی همین.
چه کسی فکر میکرد روزی فرماندهان ارشد قدرتمند ترین ارتش دنیا برای تهییج و تشویق پرسنل تحت امرشان به مبارزه با دشمن از امام زمان (عج) حرف بزنند و اینگونه رجز خوانی کنند و از زمینه سازی برای تشکیل حکومت جهانی مهدی موعود(عج) برای کارکنانشان سخن بگویند؟؟؟
این سخنان نشان میدهد پایه های حکومت های ظلم در حال فروپاشیست و انشالله زمان انتظار رو به پایان است و رسیدن یار نزدیک.
آنقدر منتشر کنید تا همه ی دنیا به ویژه حاکمان جور ببینند و بدانند مهدی (عج) به زودی خواهد آمد.
اللهم عجل لولیک الفرج
@zanvahamase
1_7300189264.mp3
14.28M
🎧مرحبا لشکر حزب الله
مرحبا جیش رسول الله
سنصلی فی القدس انشاءالله
🎤 #ابوذر_روحی
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #جبهه_واحد
#️⃣ #طوفان_الاقصی
@zanvahamase
هدایت شده از خبرگزاری دفاع مقدس استان قزوین
🔺مادر شهید «علی همتی»: برای رفتن به جبهه عجله داشت/ هر روز قربون صدقه پسرم میروم
🔺«یک روز علی با خودش، یک دفترچه به خانه آورد گفت: نَنه رفتم اسمم را جبهه نوشتم دیگه باید سربازی بروم. با رفتنش مخالفت کردم و گفتم علی جان حالا زوده، صبر کن...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید «علی همتی» از فرزندش است که تقدیم حضورتان میشود
ادامه مطلب در لینک زیر⬇️
https://defapress.ir/626157
کانال اخبار دفاع پرس استان قزوین
@defaqazvin
اکانت وزارت خارجه رژیمی که بیش از ۳۰۰۰ کودک رو صرفا در ۲۱ روز سلاخی کرده، برای مرگ تنها ۱ دختر نوشته تسلیت به انسانیت :))
@zanvahamase
8 آبان سالگرد شهادت شهید حسین فهمیده
روز جوان و نو حوان و روز بسیج دانش آموزی گرامی باد
@zanvahamase
هدایت شده از انتشارات صریر
9.pdf
23.87M
🔺️نهمین فصلنامه فرهنگی هنری #فرهنگ_پایداری منتشر شد.
@entesharat_sarir
هدایت شده از صفت هستی
⭕️ در چند روز گذشته این شیرزن «الناز دارابیان»
★رکورد آسیا رو شکست ؛
★طلا گرفت؛
★پرچم ایران رو بالا آورده؛
★برای اهدای مدال با چادر اومد؛
★با خواندن سرود ملی اشک ریخت؛
★بعد هم گفته مدالم رو به کودکان غزه اهدا میکنم.
✖️ولی رسانههامون چقدر بهش ضریب دادند!؟
تقریباً هیچ...
همه هم استاد و فرمانده جنگ نرم
❌حالا اگه یه خانمی کشف حجاب کرده بود! تو تمام رسانه ها پوشش داده میشد!
📌به #صفت_هستی بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3233873979C380f939453
هدایت شده از صفت هستی
🔴 دختر غزه پر کشید | شهادت «هبة ابو ندی» رماننویس محبوب فلسطینی در حملات اخیر رژیم اسراییل
🔹«یک هفته پس از آنکه اسراییل بمباران وحشیانه خود بر سر ساکنان نوار غزه را آغاز کرد، ارتش اسراییل به بیش از یک میلیون فلسطینی ساکن شمال این قلمرو محصور هشدار داد که خانههای خود را ترک کنند و «برای ایمنی خودشان» به سمت جنوب بروند.»
🔹صدها هزار نفر از مردم چنین کردند، از جمله «هبة کمال ابو ندی» رماننویس و شاعر فلسطینی که یکی از این آوارگان بود و در خانه اقوامش در خان یونس پناه جست.
ولی جنوب غزه هیچ ایمنتر از شمال آن نبود، و یک هفته بعد، این شاعر ۳۲ ساله بر اثر حمله هوایی اسراییل به شهادت رسید.
ابو ندی روز ۲۰ اکتبر، در همان روز که کشته شد، در صفحه فیسبوک خود نوشته بود: «به خدا قسم، ما در غزه یا شهیدیم و یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر میکنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار میکشیم»
🔺 ابو ندی در انتشار سه مجموعه شعر مشارکت داشت و در سال ۲۰۱۷ اولین رمانش با عنوان اکسیژن برای مردگان نیست حائز مقام دوم در مسابقه «جایزه شارجه» برای خلاقیت شد. او همچنین در مسابقهای که به یادبود «ناهید الرئیس» نویسنده فلسطینی برگزار میشود در بخش داستان کوتاه حائز مقام اول شده بود.
🔺 آنتونی آناکساگورو شاعر، نویسنده و ناشر بریتانیایی-قبرسی، حاتم الاطیر شاعر فلسطینی و تعدادی دیگر از شعرا و نویسندگان جهان به شهادت هبة ابو ندی واکنش نشان دادهاند.
#دختر_غزه
📌به #صفت_هستی بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3233873979C380f939453
کانون فیلم "هور" برگزار می کند:
نمایش فیلم سینمایی "سرهنگ ثریا" همراه با نقد و بررسی، با حضور منتقد برجسته سینما "دکتر رامتین شهبازی"
زمان: پنجشنبه ۱۸ آبان _ ساعت ۱۶
مکان: موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس _ سالن خلیج فارس
لینک ثبت نام:
http://B2n.ir/Hourmoviecenter
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستم
پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه .
وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️
اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !»
تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت .
خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂
موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع)
یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔
گفت :«بله!»
در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅
مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد .
من که از ته دل راضی بودم
پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم .
مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁
کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا!
قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید.
سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت.
نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂
مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند .
نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند .
تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔
گفتم :«از کجا می دونید؟»
خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_یکم
برایم جالب بود ، حتی حواسش به کفش های دم در هم بود😐
چندین مرتبه ذکر خیر پدرم را کشید وسط برای اینکه صادقانه سیر تا پیاز زندگی اش را برای او گفته بود .
یادم نیست از کجا شروع شد که بحث کشید به مهریه ..
پرسید :«نظرتون چیه ؟» گفتم :«همون که حضرت آقا میگن !»
بال در آورد قهقهه زد :« یعنی چهارده تا سکه !»
از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله !☺️
می خواست دلیلم را بداند .
گفتم :« مهریه خوشبختی نمیاره!» حدیث هم برایش خواندم :«بهترین زنان امت زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد !» این دفعه من منبر رفته بودم 😉
دلش نمی آمد صحبتمان تموم شود
حس می کردم زور می زند سر بحث جدیدی را باز کند
سه تا نامه جدید نوشته بود برایم 😅
گرفت جلویم و گفت :«راستی سرم بره هیئتم ترک نمیشه !»
از ته دلم ذوق کردم 😍
نمی دانم اوهم از چهره ام فهمید یا نه ، چون دنبال این طور آدمی می گشتم
حس می کردم حرف دیگری هم دارد ، انگار مزه مزه می کرد ...
گفت :«دنبال پایه می گشتم ، باید پایه م باشید نه ترمز!
زن اگر حسینی باشه ، شوهرش زهیر می شه !»☺️
بعد هم نقلی قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد :
«هرکس رو که دوست داری ، باید براش ارزوی شهادت کنی!
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase