eitaa logo
آذرخش
56 دنبال‌کننده
399 عکس
416 ویدیو
102 فایل
سعید لطیفی _طلبه حوزه علمیه خراسان: 1️⃣فلسفه 2️⃣کلام و عقاید 3️⃣روان شناسی 4️⃣سیاسی و اجتماعی 5️⃣زبان و ادبیات فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی عقل، عشق، وحی عقل از رَحِم کلمه ، متولد شده و به معنای است. عرب زبانان،زانو بند شتر را عِقال می گویند چراکه آمد و شد حیوان را با فشردن و رهانیدن طناب آن زانو بند، کنترل می نمایند. عِقال، سرکشی ها و شتر را مدیریت می کند و زمینه بهرمندی از استعداد های حیوان را فراهم می نماید. عقل، سدّی نفوذ ناپذیر در برابر خواهش های و ، بر دهان این نَفسِ پُر طمع است. عقل است که دست و بال نفس را می بندد و آن را می کند! عقل، منعی است که هزار به دنبال دارد. درست است که عقل، پشتِ میزِ نفس نشسته و آن را آرام می کند اما جای این پرسش باقی است که:چه کسی عقل را مهار خواهد کرد؟ عقل، یک شمشیر تیز و است. اگر آدميان، تنها بر محور قوانین عقل، گام بر دارند و فتاوای آن را سرلوحه رفتارهای خود سازند، خود خواهی و ، جان گرفته، انسانی را بلعیده و جامه ی عشق و محبت را از تن جامعه به در خواهد کرد و وای بر ای که برهنه از و محبت باشد! آنکه بر خود خواهیِ عقل، پای می کوبد و را زنده نگه می دارد، عشق است! عشق، نیام این شمشیر بُرنده و زندگی آدمیان است. عشق، عقلِ عقل است. باران تعادل، از عقل می بارد و از عشق سرچشمه می گیرد. عقل و عشق، آب و اند، در کنار هم زندگی را به جریان انداخته و معنا می بخشند. و باز جای این پرسش خالی است : هرچند که عقل و عشق، هریک مدیر دیگری است و خود را مهار می کند اما اگر عقل به افتاد و عشق سر از درآورد، چه باید کرد؟ چه کسی عقل و عشق را تربیت می کند؟ آری، آن مربی سالم و بی لغزش ، است! عقل در پرتو وحی، شکوفا می شود و عشق از آلودگی و افراط، رهایی می یابد. جالب تر آنکه عقل سلیم و عشق پاک، آینه هایی صاف و پاکیزه اند که جمال خدا را باز می تابند و راه های اند. عقل، در میدان و ، خدا را فریاد می زند و عشق، در میدان ، تدریس توحید می کند. این برهانی است که ضرورت و را برای خودم اثبات کرده ام و به همین برهان شادمان و البته نزد خدایم . @zarakhsh
بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون. عجب از چرخ روزگار، یک روز آن چنان، می بخشد و غرق در شور و شوق می‌سازدت که انگار پنجه های مرغ بخت و را بر شانه هایت احساس می کنی! و یک روز آنچنان زیر پایت را خالی می کند که زمین خوردنت اصلا نیست! در این روزها که روز های و روزه داری است! روز هایی که سفره هایش بوی می دهد و لقمه هایش لذتی دوچندان دارد!! روز هایی که شب هایش، مالامال از نسیم خداوندی است!! در همين روزها، خبر تلخ های و نسل کشی های ، خون به دلِ خردمندانِ دل زنده می کند! نفرین بر حقوق بشر و نفرین بر این سکوت !! مشتی طلب ِسنگ دل ِبی رحم، انسان دوستی بر چهره زده و کراوات آدمیت بسته اند و با لبخندی فریبا خود را حقوق بشر می خوانند!!! یک روز دل هایشان به حال ها می سوزد و کشتار سگ ها را در بیانیه ای تحریم می کنند اما امروز چشم های سردشان را بر این همه و نسل کشی و ناجوان مردی بسته اند! نفرین بر این همه و نفرین بر این همه نقاب!! بخواب دخترم! چشم هایت را ببند پسرم! کیف و مدرسه ات را به یاد گار نگه می دارم تا هر بار که دلم به حال آینده تباه شده ات سوخت! هر بار که خیال خام شب عروسی ات را در ذهن پروردم! ! هر بار که زمین خوردم و از فَرط تنهایی دست می خواستم! همین کیف و کفش ها را به می فشارم و از این همه ظلم و به خدای ستم ستیز و ستمگر سوز، شکایت می کنم! بخواب دخترم! چشم برهم بگذار پسرم! آنجا که می روی حتما از اینجا آرام تر است! بخواب که الهی مادرت هم به خوابی ابدی فرو رود! این درد به تنهایی برای کافی است و به قدر شکنجه بر سینه سنگینی می کند! دیگر غم تنها شدن استاد آیت الله آملی را نزد که باید بُرد! باخبر گشتم که سرکار خانم، سکینه ، همسر محترم آیت الله جوادی آملی و بانوی فعال فرهنگی، رخت سفر بر بست و استاد را تنها گذاشت! خدایش بیامرزد! از آنجا که پشت هر مرد موفق یک زن موفق ایستاده است، ما همه مدیون این بانوی فرزانه ایم! اما آنچه گلویم را می فشارد و روحم را به التهاب آورده است، تنهایی استاد جوادی آملی است! من سالیان سال است که از جام ایشان می نوشم، شب ها با صدای ایشان به خواب فرومی روم و آشنایی جدی با شان دارم. نیک می دانم که استاد روحیه ای بس لطیف دارد! و غم فراق و درد تنهایی اش می سازد! شاید، از ، سپری در برابر تنهایی استاد بسازید و با خود گمان زنید که : استاد عارف است و خدا همه تنهایی هایش را پر کرده است! چرا رنج بیهوده بر خود هموار می کنی!!؟» هر چیز سر جای خود شیرین است، مگر از تاریخ گهر بار مرحوم علامه ره خبر ندارید! مگر ایشان عارف و عبد خدا نبود اما با این همه در فراق همسرش تاب نیاورد و لشگر بر ایشان هجوم آورد ! روح همه درگذشتگان شاد و جان استاد جوادی آملی بی ملال باد. @zarakhsh