eitaa logo
ضرب المثل
32.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
885 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
«چاه ویل» : ویل با تلفظ درست کلمه‌ای است که در قرآن کریم بسیار آمده است و معنای آن وای بر است ، این کلمه در مورد کافران ، مشرکان ، تحریف کنندگان کتاب‌های آسمانی افراد بسیار دروغ‌گو و بسیار گنه‌کار، تکذیب کنندگان، کم‌فروشان، عیب‌جویان و مسخره کنندگان به کار رفته است. اما ویل معنای دیگری هم پیدا کرده است ، ویل را چاهی تعریف کرده‌اند در جهنم که افراد گناهکار را در درون آن می‌ریزند، می‌گویند این چاه بسیار عمیق است ، به گونه ای که اگر گناهکاری در درون آن انداخته شود ، ۴۰ سال طول می‌کشد که به انتهای آن برسد ، می‌گویند چاه ویل آن قدر عمیق است که هر چقدر که درون آن گناهکار می‌ریزند پر نمی‌شود. برای این است که در فرهنگ عامه چاه ویل برای حالتی، چیزی یا کاری به کار گرفته می‌شود که انتهایی برای آن تصور نمی‌شود و بسیار طولانی است و تمام نمی‌شود معمول‌ترین شکل استفاده از آن برای هزینه‌های زندگی است. @zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
27.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💰سکه باران 💰 💰💰جایزه داریم چه جایزه ای💰💰 🟥😳😱 سکه طلا 😱😳🟥 1⃣ کلیپ مسابقه رو ببین👀☝️ 2⃣ بزن رو لینک و تو مسابقه ویژه کلیپ شرکت کن: https://eitaa.com/joinchat/1285423161Ceeeae979fc ☝️☝️☝️ . . . . . ظرفیت محدود...☝️ بدو بدو از مسابقه جانمونی
خواص عاشورایی: عمرو بن خالد صیداوی 🔹 عمرو بن خالد صیداوی، یکی از بزرگان کوفه و از شیعیان با اخلاص اهل بیت علیهم السلام بود. در کوفه به یاری حضرت مسلم ع برخاست. وقتی کوفیان به مسلم ع خیانت کردند، مخفی شد. 🔻 وی پس از شنیدن شهادت پیک امام حسین ع، به همراه غلام و پسرش، از کوفه خارج شدند. طِر‍ِِمّاح بن عدی که برای تهیه آذوقه به کوفه آمده بود، آنها را از بیراهه عبور داد تا اینکه سرانجام به امام ع پیوستند. ♦️ وقتی به امام ع رسیدند، حُر با دیدن آنها گفت: این چند نفر که از کوفه آمدند، را زندانی کنید. امام ع به حر فرمود: اینها یاران من هستند و باید آنها را آزاد کنی. حر هم پذیرفت. 🔶 روز عاشورا،عمرو باتفاق چند نفر دیگر، به دشمن حمله ور شدند. سپاه دشمن آنها را محاصره کردند، ولی با کمک حضرت عباس ع از محاصره خارج شدند. آنها در حالی که مجروح شده بودند، دوباره به دشمنان حمله بردند و در نهایت همگی آنها به شهادت رسیدند. (الفتوح، ج۵، ص۱۰۵ _ مقتل الحسین، ج۲، ص۱۷) @zarboolmasall
رعایت مقررات.mp3
5.1M
یه قصه شیرین😍 برای کودک دلبند شما🥰 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨در این روز زیبا براتون 🌼✨روزی سرشار از عشق 🌸✨آرامــــش و شـــادی 🌼✨و سـلامـتـی آرزومـنـدم 🌸✨ان شــاءالله درپــنــاه 🌼✨خــــدای خوبــیــهــا 🌸✨همیشه باغ زندگیتون سبز 🌼✨پــر از طــراوت بـــاشـــه 🌸✨امـــــیـــــدوارم 🌼✨امـــروز بــهــتـــریــن روز 🌸✨تــابـسـتـونـی تــون بــاشــه 🌸✨تـــقـــدیـــم بــــه شــمــــا 🌼✨سـه شـنـبـه تـون مـعـطـر 🌸✨بــه عــطــر مــهــربــانــی @zarboolmasall
ای کاش..... کسی می آمد وغم ها را از قلبِ اهالیِ زمین، برمی داشت....‌! @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی بهونه گیر》: در گذشته در شهری امام زادهای بود که مردم برای زیارت به آن جا می‌رفتند. روزی زن جوانی که برای زیارت به آنجا رفته بود متوجه سه زن بینی بریده شد که در آنجا نشسته بودند و درد دل می‌کردند پس نزد آن‌ها رفت و علت را پرسید. آن‌ها هم گفتند هر کدام از ما زمانی همسر علی بهونه گیر بودیم و او قبل از ازدواج با ما شرط می‌کرد که اگر بتواند از ما بهانه بگیرد دماغ ما را می‌برد و ما را طلاق می‌دهد. زن جوان که یک سالی بود شوهرش را از دست داده بود تحت تاثیر سخنان آن سه زن قرار گرفت و گفت من حاضرم انتقام شما را از او بگیرم پس با او ازدواج خواهم کرد و کاری می‌کنم تا او از این شهر فرار کند. زن‌ها شاد شدند گفتند اگر چنین بکنی و انتقام ما را از او بگیری ما هم برای تو دعای خیر می‌کنیم. پس زن به عقد علی بهونه گیر درآمد ولی قبل از آن علی بهونه گیر با زن شرط کرد که اگر بتواند از زن بهانه بگیرد آن گاه حق دارد بینی او را ببرد و او را طلاق دهد و زن هم به او اطلاع داد که نازا است و او نباید در این مورد از وی بهانه بگیرد. علی قبول کرد ولی به زن گفت اگر من بچه بخواهم چه؟ زن هم در پاسخ به او گفت:« خدا بزرگ است؛ حالا من نازا هستم اما تو که چنین نیستی پس کاری می‌کنیم که خودت بچه‌ای بیاوری». علی خندید ولی نتوانست بفهمد زن برای او چه نقشه‌ای دارد. پس از مدتی که علی از زنش سیر شد بهانه گیری را شروع کرد اما زن هیچ راه بهانه‌ای برای او باقی نمی‌گذاشت.  روزی علی به زن پیغام داد که امشب مهمان دارم پس غذای مناسبی تهیه کن تا جلوی مهمان‌ها رو سفید باشم. زن هم انواع غذاها را آماده کرد و همه‌ی احتمالات را بررسی کرد. هنگام شب وقتی مهمان‌ها آمدند علی آقا شروع به بهانه گیری از غذاها کرد و زن هم که هر احتمالی را بررسی کرده بود هیچ راه بهانه‌ای برای علی نگذاشته بود و هر آنچه را علی بهانه می‌گرفت زن آن غذا را می‌آورد و جلویش می‌گذاشت. علی آقا که شکست خورده بود به گوشه‌ای از اتاق رفت و در بسترش خوابید و از ناراحتی چند روزی در بسترش ماند. زن هم که منتظر این لحظه بود در بیرون از خانه چو انداخت که علی بهونه گیر حامله است و به همین سبب نمی‌تواند از خانه بیرون بیاید و به سرکار رود.  این خبر در کل شهر پیچید و علی هم از این خبر آگاه شده بود پس بعد از آن دیگر روی رفتن به بیرون از خانه را نداشت و چندین ماه درخانه ماند. روزی از روزها زن همسایه زایمان کرد و همسر علی به خانه‌ی همسایه رفت و از آن‌ها خواهش کرد برای ساعتی بچه را به او قرض بدهند و بچه را از آن‌ها گرفت و به خانه آورد و نوزاد را در رخت خواب علی قرار داد.  علی که از همه جا بی خبر بود با صدای بچه بیدار شد و با تعجب به بچه نگاه می‌کرد. زن هم نزد علی آمد و گفت:« قدمش مبارک باشد؛ نگفتم اگر خدا بخواهد خودت بچه می‌آوری؟» پس زن با صدای بلند و هلهله به کوچه و بازار رفت و به آشنایان شوهرش گفت بیایید که علی فارغ شده است. همگان به خانه‌ی علی آمدند و به او و نوزادی که در رخت خوابش بود نگاه می‌کردند. علی هم که از زنش شکست خورده بود و دیگر روی ماندن در آن شهر را نداشت تصمیم گرفت از آن شهر برود. @zarboolmasall
داستانی شنیدنی💚🌿 خرابه و گدا. هر جا چشم می انداختم، فقط همین را می دیدم. در روزگار قدیم هم یادم می آید گدا کم نبود _ بابا همیشه مشتی اسکناس افغانی برایشان در جیب می گذاشت؛ هرگز ندیدم گدایی را مایوس کند. اما حالا گداها در هر کنج خیابانی چمباته زده بودند، پوشش کرباسی پاره پاره به تن داشتند و دستهای گل آلودشان را برای سکه ای دراز کرده بودند. حالا گداها بیشتر بچه بودند، چهره هاشان لاغر و غمزده بود و بعضیها شان پنج _ شش سال بیشتر نداشتند. بیشترشان در کنج خیابانهای شلوغ کنار جوی آب روی زانوی مادرهای برقع پوش نشسته بودند و داد می زدند: " بخشش، بخشش! و چیز دیگر، چیزی که در وهلهٔ اول متوجه نشدم: کمتر کسی از آنها کنار مردی نشسته بود _ جنگها پدر را در افغانستان به چیز کمیابی بدل کرده بود. «بادبادک باز» @zarboolmasall
🔆دعاى مخصوص 💥فضل بن يونس ، يكى از شاگردان امام موسى بن جعفر (ع ) گويد: آن حضرت به من فرمود، اين دعا را بسيار بخوان : اللهم لا تجعلنى من المعارين ، ولا تخرجنى من التقصير.: خداوندا مرا از عاريت شدگان (در ايمان ) قرار مده ، و از تقصير بيرون مبر. پرسيدم : معناى عاريت شدگان را دانستم (كه ايمانم استوار و محكم باشد نه عاريه اى ) اما معنى مرا از تقصير بيرون مبر را ندانستم ، لطفا بيان فرمائيد. 💥امام فرمود: كل عمل تعمله تريد به وجه الله عزوجل فكن فيه مقصرا عند نفسك فان الناس كلهم اعمالهم فيما بينهم و بين الله عزوجل مقصرون . 💥يعنى : هر كارى را كه به خاطر خداوند متعال انجام دهى ، پس خود را در آن كار نزد خود، مقصر بدان ، زيرا همه مردم در كارهاشان ، بين خود و خدا تقصيركار مى باشند. 👈اين دستور، اين درس را به ما مى آموزد كه در دعا، هيچگاه غرور نورزيم بلكه در هر حال خود را مقصر بدانيم . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى @zarboolmasall
« اگر زاغی کنی، زیقی کنی می‌خورمت» : می‌گویند یک روز مردی می‌خواست مرغی را بگیرد، بکشد و بخورد‌. مرغ که بسیار زیرک بود، خواست ادای کلاغ را در بیاورد تا مرد فکر کند یک پرنده حرام گوشت است و از او بگذرد. مرد وقتی این را دید گفت: ببین من می‌خواهم تو را بخورم، حتی اگر کلاغ هم باشی تو را خواهم خورد. این ضرب المثل زمانی به کار می‌رود که بخواهند بگویند ترفندهایش هیچ فایده‌ای ندارد و مجبور است به خواسته تن بدهد. @zarboolmasall
ضرب المثل مدیریتی عجیب از سراسر دنیا: 1- جامایکا: قبل از آنکه از رودخانه عبور کنی به تمساح نگو دهن گنده. ✨تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن. ۳- لاتین: یک خرگوش احمق، برای لانه‌ی خود سه ورودی تعبیه می‌کند. ✨تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم می‌کند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آن‌ها ببندی ۴- آفریقا: هر سوسک از دید مادرش به زیبایی غزال است. ✨تفسیر: معادل فارسی اش می شود اگر در دیده‌ی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی. ۵- روسی: بشکه‌ی خالی بلندترین صدا را ایجاد می‌کند. ✨تفسیر: هیاهو و ادعای زیاد نشان از تهی بودن دارد. 6- اسپانیا: برای پختن یک املت خوشمزه حداقل باید یک تخم‌ مرغ شکست. ✨تفسیر: بدون صرف هزینه به نتیجه‌ مطلوب دست نخواهی یافت ۷- روسی: هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزوماً آشپز ماهری نیست. ✨تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست. 8 - ژاپنی : اگر می خواهی جای رئیس ات بشینی پس هلش بده بره بالا ✨تفسیر: برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن @zarboolmasall