فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خدا قشنگ حرف بزن...🤍🍃
@zarboolmasall
#معرفی_کتاب
📚عنوان: غزل ومولانا
✍نویسنده: نصرت الله کامیاب تالشی
ناشر: نشر روزگار
کتاب غزل و مولانا نوشتهی نصرت الله کامیاب تالشی، سرگذشت مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر مشهور ایرانی را شرح داده و به نقد و تفسیر غزلیات و افکار وی در دیوان شمس میپردازد.
تحقیق و بررسی سطح ادبی، هنری، عرفانی و... غزلیّات دیوان شمس (دیوان کبیر) کاری بس عظیم و سترگ است؛ زیرا دامنهی تخیّلات، وسعت معلومات، پهنهی اندیشهی ادبی، عرفانی، فلسفی، تصوّف و بینش معارف اسلامی مولانا به قدری وسیع و گسترده است که دستیابی به همهی ابعاد و سطوح آن در اشعار غنایی عرفانی هنری، امکانپذیر نمیباشد.
@zarboolmasall
_VALID=TRUE&attid=277469&g=354021&t=2&q=11_mp3_mp3cut_net.mp3
7.94M
#روایت_شب
🎙«تذكرة الاولیا»، ذكر ابن محمد امام صادق(ع) با صدای بهروز رضوی
@zarboolmasall
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب ششم : در ضعف و پیری
🌺 حکایت ۳
💫 در سرزمینی نزدیک شهر نصيبين كه در ديار شام قرار داشت، مهمان پيرمردى شدم. يک شب براى من چنين تعريف كرد: من در تمام عمر جز يک فرزند پسر فرزند دیگری ندارم، در اين بيابان درختى كهنسال است كه مردم آن را زيارت مى كنند و در زير آن به مناجات با خدا مى پردازند. من شبهاى دراز به پاى اين درخت مقدس رفتم و ناليدم تا خداوند به من این پسر را بخشيده است.
سعدى مى گويد: شنيدم آن پسر، آهسته به دوستانش مى گويد: چه مى شد كه من آن درخت را پيدا مى كردم و به زير آن مى رفتم و دعا مى كردم تا پدرم بميرد. آرى پيرمرد، دلشاد بود كه داراى پسر خردمند شده، ولى پسر سرزنش كنان مى گفت پدرم خرفتى فرتوت و سالخورده است.
🔸سالها بر تو بگذرد كه گذار
🔹نكنى سوى تربت پدرت (۱)
🔸تو به جاى پدر چه كردى خير
🔹تا همان چشم دارى از پسرت (۲)
۱_تربت : خاک، قبر.
۲_ يعنى : تو در حق پدر چه عمل نیکویی انجام داده ای که انتظار همان را از فرزند خود داری.
#حکایات_سعدی
@zarboolmasall
اگردوعبارت(خسته ام)و(حالم خوب نیست)رااز،زندگی خودحذف کنید
نیمی ازبی حالی وبیماری خودرا
درمان کرده اید.🌱
@zarboolmasall
آما پتش بیره، چش شم دررد)
یعنی میخواست بینی او را پاک کند اما چشمش را از حدقه خارج کرد. به آن دسته افرادی اشاره دارد که به جای انجام درستِ کاری، آن را خرابتر هم می کنند.
2 - (رو وه شهری داآیی آشنات)
یعنی به شهری برو که پیرزنی آشنایت باشد. به این اشاره دارد که باید هر شخصی در هر جایی یک دوستی داشته باشد.
3 - (آخون خدا بد نیه وش درامیه)
یعنی کسی که تحت تاثیر تلقین دیگران احساس بیماری می کند و به آن دسته افرادی اشاره دارد که درد یا مریضی ندارند اما بی دلیل حس می کنند که مریض هستند.
4 - (دلحد اویدیم، لحد هم اریم)
یعنی لخت آمده ایم و لخت خواهیم رفت. کنایه از آن دارد که هیچکس از این دنیا هیچ چیزی با خود نخواهد برد بنابراین نباید دل به این دنیای فانی بست.
@zarboolmasall
در زندگی اکثر ما کسانی بودهاند که هرگز آنها را به معنای واقعی نداشتهایم.
کسانی که بیتفاوتیشان مدتها آزارمان داده
و برای به دست آوردن محبت و توجهشان بسیار تلاش کردهایم.
این فرد میتواند پدر، مادر، همسر و یا یک دوست باشد.
زمانی که بپذیریم حقیقت این آدمها با آن تصویری که ما در ذهنمان داریم بسیار متفاوت است، کمکم میتوانیم شروع به خداحافظی کنیم.
خداحافظیای که میتواند سرآغاز سلامی به خودمان و دیگرانی باشد که ما را میبینند.
@zarboolmasall
فرقی نمیکند مرد باشی یا زن ؛
حریمت "حرمت" دارد،
هرکسی ک از در آمد "محرم" نیست صبر کن تا "آدمت" را پیدا کنی،
آدمی از "جنس خودت"
آدمی ک "حرمت سرش شود"
خودت را "مدیون" خودت نکن
مدیون قلبت، نگاهت، دستانت، آغوشت
گاهی باید "تنهایی" را ترجیح داد گاهی باید منتظر بود تا "محرمت" پیدا شود
تنها بمان 😊
فرق بزرگیست میان کسی ک "تنها مانده" با کسی ک "تنهایی را انتخاب کرده"🫡
@zarboolmasall
🔔⭕️ بخل
🌹 امام علی (ع) :
🛑 بخل، گردآورنده همه عیبهای زشت است و مهاری است که انسان را به سوی همه بدیها میکشاند.
ضرب المثل: جسود هرگز نیاسود
📙 نهج البلاغه
❁❥༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@zarboolmasall
▫️شكايت پير زن از باد
▪️خداوند سليمان (علیه السلام ) را بر همه موجودات مسخّر كرده بود، روزى پيرزنى كه بر اثر وزش باد از بام به زمين افتاده بود و دستش شكسته بود نزد سليمان آمد و از باد شكايت كرد.
▫️حضرت سليمان (ع ) باد را طلبيد و شكايت پيره زن را به او گفت ، باد گفت : خداوند مرا فرستاد تا فلان كشتى را كه در حال غرق شدن در دريا بود، به حركت درآورم و سرنشينان آن را نجات دهم ، در مسير راه ، به اين پيره زن كه بر پشت بام بود برخوردم ، پاى او لغزيد و از بام به زمين افتاد و دستش شكست ، (من چنين قصدى نداشتم ، او در مسير راه من بود و چنين اتفاقى افتاد).
حضرت سليمان (ع ) از قضاوت در اين مورد، درمانده شد و عرض كرد: خدايا چگونه در مورد باد قضاوت كنم ؟
▪️خداوند به او وحى كرد: به هر اندازه كه به آن پيره زن آسيب رسيده ، به همان اندازه (مزد درمان آن را) از صاحبان آن كشتى كه بوسيله باد از غرق شدن نجات يافته اند بگير و به آن پيره زن بده ، زيرا به هيچكس در پيشگاه من نبايد ستم شود.
یک لطیفه قدیمی است که مىگوید:
بنده خدایی میرود پیش روانکاو میگوید :
برادرم دیوانه است
و فکر میکند مرغ است!
روانکاو به او میگوید :
خوب چرا پیش من نمیآوریش؟
جواب میگیرد که :
چون تخم مرغ هایش را نیاز داریم!
خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من درباره روابط انسانی است. این روابط کاملا غیر منطقی و احمقانهاند ولی فکر میکنم که ما آنها را ادامه میدهیم چون به تخم مرغ هایش احتیاج داریم!
👤 وودی آلن
@zarboolmasall