eitaa logo
ضرب المثل
32هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
909 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌱🌱 ‌اگر فكر مى كنيد كه هر چه از محاسن و نقاط قوت خود براى ديگران بگوييد جذاب تر مى شويد و ديگران شما را به خاطر اين برترى ها بيشتر دوست خواهند داشت سخت در اشتباه هستيد ! وقتى دائما خود را برتر از ديگران معرفى مى كنيد آنها در كنار شما احساس ضعف مى كنند و بنابراين حال خوبى را تجربه نمى كنند و از جذابيت شما برايشان كاسته شده و بنابر اين از شما فاصله مى گيرند ! دوست عزيز من ! گاهى براى اينكه شخصى جذاب باشى نياز هست ديگران در كنار تو احساس خوب بودن كنند بنابراين موضوعاتى كه مى دانى آنها در آن مورد موفق بوده اند را مطرح كن و  به آنها فرصت بده كه از موفقيتهايشان برايت بگويند و سپس آنها را تحسين كن ! اين يعنى قدرت و توانايى پذيرش توانايى ديگران و تحسين كردن آنها كه فقط فردى توانمندى اجرايش را دارد كه خودش عميقا احساس ارزشمندى دارد و حتى اگر در مواردى هم ضعيف باشد  از اين حس ارزشمندى كم نمى شود ! خلاصه كلام دوست عزيزم اينقدر از خودت تعريف نكن ! به ديگران هم فرصت بده وقتى كنارت قرار مى گيرند از محاسن و موفقيتهاشون حرف بزنند باور كن اينطورى جذاب ترى ! @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌱 ما برای چیزهای اشتباه ارزش قائلیم و همین باعث می‌شود تمام زندگی‌مان سر و ته شود! درباره این باید خیلی فکر کنیم 📕 سه شنبه ها با موری 👤 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» همانا با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد. (5) هر آنکس ندارد ز قرآن خبر نهال وجودش نگیرد ثمر @zarboolmasall
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد صبح را با تمام وجود نفس خواهم کشید. خستگی ام را در رختخواب رخوت خواهم پیچید. کفش هایم را به صبح های تازه آشنا خواهم کرد. من هم صدا با همه پرنده ها به خوشبختی لبخند خواهم زد. آغوشم را از آرامش صبح پر می‌کنم تا آغاز شوم مانند روزهای آفتابی من به صبح ، نزدیک تر از همه آفتاب ها هستم . . . @zarboolmasall
ما را از ماه رجب انداختی! جعفردايى خدمتگزار آقاجان: روزی آقاجان (آیت الله کوهستانی) از من خواست سری به آسياب آبى ايشان بزنيم. با هم حركت كرديم و پس از رسيدن و استراحتى كوتاه، آقا آسيابان را خواست و به او گفت: «چند روز قبل آرد چه كسی را به منزل ما فرستادی؟» آسيابان گفت: «شخصی که ظاهراً متمكن و بهايى‌مسلک ‌بود، گندم خوبى ‌داشت و آردش بسيار سفيد بود و من مزدی آن را برای شما فرستادم» تا اين جمله را گفت، آقاجان چهره‌اش تغيير كرد و با عصبانيت فرمود: «مؤمن! ما را از فضيلت ماه رجب محروم كردی!» آقاجان، مدتی قلبش اقبال و رغبت چندانى به عبادت نداشت و مانند گذشته از عبادت و نمازش لذت نمی برد در فكر و انديشه بود كه اين نقطه تاريک را بيابد: ابتدا از خانواده پرسيد که از كسی آرد قرض گرفته يا از آرد وَقفی استفاده كرده‌اند يا کسی نان و غذايی به منزل آورده است؟ وقتى از منزل مطمئن شد سراغ آسيابان را گرفت و متوجه شد كه اين عدم رغبت، از آردی است كه آسيابان برای او فرستاده بود. 📚 برقله پارسایی، ص ۱۱۳ 🕍 مزار . مشهد ، حرم مطهر امام رضا سلام الله علیه ، رواق دارالسیاده 🌺 میلاد امام باقر العلوم علیه السلام و حلول ماه رجب مبارک @zarboolmasall
📗داستان مهر مادر ▫️در زمان حضرت موسی (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته بالای کوهی ببرد، تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای کوه رساند، چشم در چشم مادر کرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت. ▪️به موسی ندا آمد برو در فلان کوه مهر مادر را نگاه کن. مادر با چشمانی اشک‌بار و دستانی لرزان، دست به دعا برداشت. و می‌گفت: خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کرده‌ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازه‌داماد، تو را به بزرگی‌ات قسم می‌دهم، پسرم را در مسیر برگشت به خانه‌اش، از شر گرگ در امان دار. که او تنهاست. ▫️ندا آمد: ای موسی! مهر مادر را می‌بینی؟ با این‌که جفا دیده ولی وفا می‌کند. بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهربان‌ترم. @zarboolmasall
خدا به اندازه ی باور هایتان به شما می‌دهد نه به اندازه آرزوهاتون @zarboolmasall
هدایت شده از مع لبنان
16.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ آخرالزمانی و دیدنی 🇵🇸 توَهمِ شکست ناپذیری صهیونیسم🔥 🔻انتشار با نام خودتان آزاد است، فقط اسم نماهنگ را در متن بگذارید.🔺 ❤️ به کانال بین‌المللی بپیوندید 👇 🇮🇷 @lebanon_ir 🇱🇧
چه اندوه بار است بزرگ میشویم که بمیریم... 🌱شمس لنگرودی🌱 @zarboolmasall
فرنگیس به برادرش یعنی جلال آریان در آبادان تلفن کرده و از او خواسته هر چه سریع تر به تهران بیاید. جلال وقتی پیش خواهرش می آید متوجه می شود در شب قبل، که عروسی ثریا دختر فرنگیس بوده، فردی که عموی داماد است و از نظر شخصیتی تمام فامیل و خانواده ی داماد او را می شناسند، وارد جشن شده و برّه ای را سر بریده و تمام خون حیوان را به عروس و داماد و مدعوین پاشیده و جشن را به هم زده و در میان فریادهای خویش گفته:همه ی شما تقاص خون برادرم را پس خواهید داد... 📕 درد سیاوش 👤 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام علی علیه السلام می‌فرمایند: بارها من به شما گفتم که از خانه خود بیرون بروید و در آن نقطه‌ای که دشمن می‌خواهد به سوی شما حمله کند در همان جا به دشمن ضربه بزنید نگذارید دشمن به لب مرز خانه‌های شما برسد که آنگاه ذلیل خواهید شد و ضربه خواهید خورد. 📗نهج البلاغه @zarboolmasall