eitaa logo
ضرب المثل
37.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
451 ویدیو
6 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 نقل می‌کنند که مرحوم ملا احمد نراقی کاشانی، نویسنده کتاب اخلاقی«معراج السعادهًْ»، ساکن در کاشان بود. درویشی که کتاب معراج السعادهًْ و بخش زهد و پارسایی آن کتاب را خوانده بود، نزد ملا احمد نراقی آمد و دید ملا احمد زندگی و دستگاه مرتبی دارد (چون ایشان مرجع بود و مردم به خانه ایشان رفت و آمد می‌کردند). درویش، وقتی آن همه بیا و برو و شهرت و دستگاه محقق نراقی را دید، تعجب کرد که این استاد اخلاق ، چرا خودش زاهد و پارسا نیست! (با اینکه در کتاب معراج السعادهًْ آن همه راجع به زهد سخن گفته است) بعد از دو-سه روز که می‌خواست مرخص شود، مرحوم نراقی فهمیده بود که برای آن درویش، معمایی پیش آمده است. به او گفت: کجا می‌خواهی بروی؟ او عرض کرد: می‌خواهم به کربلا بروم. محقق نراقی فرمود: من هم می‌آیم. او گفت: من باید چند روز صبر کنم تا مهیا شوی. مرحوم نراقی فرمود: همین الان حاضرم. به راه افتادند تا به قم رسیدند. در قم، محقق نراقی دید رنگ صورت درویش تغییر کرد. از علت پرسید. او گفت: کشکولم را در کاشان جا گذاشته‌ام. محقق نراقی فرمود: کشکول در جای خودش هست. فعلاً برویم و بعد برمی‌گردیم و کشکول شما را می‌دهم. درویش گفت: من بدون کشکول نمی‌توانم زندگی کنم و علاقه به آن دارم. باید برگردیم وآن را بردارم. مرحوم نراقی همانجا فرصت را به دست آورد؛ به او فهماند که زهد اسلام یعنی چه؟ زاهد آن نیست که در جامعه نباشد؛ شهرت نداشته باشد؛ یا ریاست نداشته باشد. زاهد کسی است که دلبستگی به چیزی یا به کسی جز خدا نداشته باشد و دلبستگی ولو به کشکول باشد، زاهد نیست. ٩٥_٩٦ @zarboolmasall
🔸دانستنیهای جذاب قرآنی 🔸 1⃣ علم بهتر است یا ثروت: وقتی خدا طالوت رو فرمانده مردم خودش کرد همه گفتن بابا این کیه دیگه ما که از اون پولدارتریم اون اصلا پول نداره خدا میگه: خودم بهتر میدونم کی شایسته تره من به طالوت علم بیشتری دادم....(بقره،۲۴۷) 2⃣ اولین مترجم قرآن: اولین مترجم قرآن به فارسی سلمان فارسی خودمونه، مردم ایران (شیراز ) از سلمان فارسی خواستن تا قرآن رو براشون فارسی بنویسه سلمان هم با اجازه ی پیغمبر سوره ی حمد رو ترجمه کرد معروفه که بسم الله رو به نام یزدان بخشاینده....ترجمه کرده 3⃣ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو: قرآن اصلا این ضرب المثل را قبولش نداره، آیه ۱۱۶ انعام میگه: اگه همرنگ جماعت بشی از راه خدا دورت میکنن بیشتر مردم راه درست رو نمیرن... @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ سه خصوصیت مهم شب عرفه 🎙مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی امام صادق علیه السلام: كسی كه در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد مگر آن كه روز عرفه را درک کند مَن لَم يُغفَرْ لَهُ في شهرِ رمضانَ لَم يُغفَرْ لَهُ إلى مِثلِهِ مِن قابِلٍ إلاّ أن يَشهَدَ عَرَفَةَ. منبع: کافی، ج۴، ص۶۶ امشب و فردا رو ساده از دست ندهید @zarboolmasall
جواب ضرب المثل کاسه ای زیر نیم‌کاسه است. @zarboolmasall
ضرب المثل ایرانی: زیره را من سوی کرمان آورم گر به پیش تو دل و جان آورم @zarboolmasall
خاموش بودن ‌‍‍‍‌‌‍ نصف حکمت است تعقیب نکردن دیگران ، نصف آرامش و مداخله نکردن در کار دیگران ، نصف ادب همیشه آنکه قویتر بود کمتر زور میگفت و آنکه راحتر می گفت اشتباه کردم اعتماد به نفسش بالاتر بود آنکه " صدایش " آرامتر بود حرف هایش بانفوذتر بود آنکه خودش را واقعا " دوست داشت دیگران را واقعی تر دوست داشت آنکه به " تفاوت بین انسانها " واقف بود بیشتر نقاط مشترک میان خود و دیگران را پیدا میکرد. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضرب المثل انگلیسی اؤلسون او یاخشی کی پیسده ن سونرا گه له جک (اؤلسون او پیس کی یئرینه یاخجی سی گه له جک) بمیرد آن خوبی که میخواهد بعد از بد بیاید (هیچ بدی نرفت که خوب جاش رو بگیره) اول قارداشلئغئنی ثابت ائله سونرا ارث و میراث ایسته اول برادریتو ثابت کن بعد ادعای ارث بکن اؤلو دوروب مرده شیری یویور مرده بلند شده داره مرده‌شور رو غسل میده اؤلومدن باشقا هر شئیه چاره وار فقط مرگ را چاره نیست. @zarboolmasall
ای امیر عرفه حال مناجات بده بر گدای حرمت وقت ملاقات بده ای امیر عرفه روح مناجات تویی مشعر و سعی و صفا،مروه و میقات تویی ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد جان زهرا دگر از خیمه صحرا برگرد
🌸🍃🌸🍃 حکایت کرده اند که مردی الاغی خرید و پالان و خورجینی ، روی آن گذاشت و به همسرش گفت : " ای زن ، خوشحال باش که ما هم از امروز مَرکب داریم ، دیگر هرچه بخواهی از بازار شهر برایت می خرم ، حالا بگو چه می خواهی ؟ " زن خوشحال شد و از شوهر خواست که برای او میوه و پارچه و چیزهای دیگر بخرد . مرد به بازار رفت و ساعتی بعد مانده و ذله و با رنگ پریده برگشت . زن پرسید : " چی شد ؟ خندان رفتی و گریان برگشتی ؟ " مرد الاغش را گوشه حیاط رها کرد و گفت : " من دیگر به بازار نمی روم . " زن گفت :" چرا ؟ مگر بازار شهر مار و عقرب دارد ؟ " مرد تکرار کرد : " گفتم که دیگر به بازار نمی روم ." زن نگران شد که چه شده و چرا شوهرش به بازار نمی رود . یک روز به او گفت : " امروز می خواهم با هم به بازار برویم . " مرد گفت : " حتی اگر تو هم به بازار بیایی ، من دیگر به آن جا نمی روم ". زن گفت : " چرا ؟ و آن قدر اصرار کرد تا عاقبت یک روز با هم راهی بازار شدند . نزدیک دهانه بازار ، مرد افسار الاغش را به تنه درختی بست و آنها داخل بازار شدند . از چند دکان چیزهایی خریدند و خواستند سراغ الاغشان بروند که سر و صدایی شنیدند . نگاه کردند و دیدند که الاغ درمیان جمعیت بازار ، به این طرف و آن طرف می دود و مردم می خندند . الاغ در حال فرار به آدمها تنه می زد و چیزهایی را که دستشان بود ، به زمین می انداخت . بعضی ها هم داد می زدند : " این الاغ بی صاحب ، مال کیست ؟ " مرد هرچه را که خریده بود ، به همسرش داد و گفت : " همین جا باش تا من الاغ را بگیرم ." او این را گفت و در وسط بازار شروع به دویدن کرد . الاغ که از سر و صدای مردم وحشت کرده بود ، تندتر از مرد می دوید . مرد آن قدر دنبال الاغ رفت تا آن را گرفت و برگشت . وقتی کنار همسرش رسید ، به او گفت : " دیدی چه شد ؟ فهمیدی برای چه به بازار نمی آمدم ؟ " زن خیلی خونسرد گفت : " این که چیزی نیست ، تازه همه اش تقصیر تو بود ." مرد گفت : " تقصیر من ؟ " زن گفت : " بله ، نه بازار تقصیری داشت ، نه الاغ زبان بسته، الاغ هرکس ممکن است فرار کند و مردم بخندند ، ولی تو بلد نیستی . " مرد با تعجب پرسید : " چی بلد نیستم ؟ " زن گفت : " بستن الاغ را . افسار الاغ را محکم ببند . مگر نشنیده ای که می گویند : " اگر خواهی که بر ریشت نخندند بفرما تا خرت محکم ببندند . " از آن پس اگر کسی کارهایش را از همان آغاز درست انجام ندهد و باعث شود که مردم او را سرزنش کنند ، این ضرب المثل حکایت ِ حال او می شود . ‎@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃 عبارت بالا كه مصطلح بین عارف و عامی است مواردی بكار می رود كه دوست و آشنایی پس از دیر زمان به ملاقات و دیدار آمده و اصولاً همین رویه را تعقیب كند و دیر به دیر به سراغ دوستان و بستگان آید . آورده اند كه ... بطوریكه میدانیم كلمه حج از لحاظ ریشه لغوی به معنی آهنگ كردن به چیزی ولی در شریعت قصد به سوی بیت الله الحرام یعنی كعبه است . اكثریت قریب به اتفاق حاجیان ، كشور پهناور ایران در قرون و اعصار قدیم به جهت همین سختی و دشواری كمتر اتفاق می افتاد كه در طول مدت هفتاد و هشتاد سال عمر خویش را بیش از یكبار به زیارت مكه معظمه و مدینه منوره توفیق حاصل كنند و با حاجیان و آشنایان سفر قبلی تجدید دیدار نمایند زیرا غالب حجاج قدیم پس از بازگشت یا به علت زیادی سن و یا به علت مخاطراتی كه در راه پدیدار می شد دیده از جهان فرو می بستند و تجدید دیدار با حاجیان سفر قبلی امکان پذیر نبود . حجاج ایرانی از گوشه و كنار ایران در مكه دیدار می كردند ، چون امكان دیدار و ملاقات در ایران برای آنها میسر نبود . چرا كه هر كدام به دیار خویش می رفتند ، لذا هنگامیكه مراسم حج برگزار می شد و آهنگ بازگشت به وطن مألوف و زادگاه خود می كردند پس از تودیع و خداحافظی از باب طنز و كنایه و در لفافهٔ تعریض و ظرافت و گاهی هم به جد و حقیقت به یكدیگر می گفتند حاجی حاجی مكه ، یعنی دیگر امكان دیدار و ملاقات به دست نمی آید مگر آنكه دست تقدیر و سرنوشت بار دیگر تدارك سفر حج كند و در مكهٔ معظمه و مدینه منوره یكدیگر را ببینیم و خاطرات گذشته را تجدید نماییم . @zarboolmasall