💢ضرب المثل بزخری کردن
مردی گاو خود را برای فروش به شهر برد. چند نفر که با هم شریک بودند، با حیلهگری میخواستند گاو او را از چنگش در بیاورند، و قرار گذاشتند هرکدام از راهی بیاید و به او بگوید: این بز را چند میفروشی؟
حیلهگر اولی آمد و پس از سلام و احوالپرسی گفت: قیمت این بز چقدر است؟ مرد ناراحت شد و گفت: مگر کوری؟ این گاو است، بز نیست.
حیلهگر دوم از مسیر دیگری آمد و گفت: ای آقا! این بز فروشی است؟ مرد گفت: این گاو است بز نیست.
سومی هم نزدیک آمد و همین حرف را زد.
مرد با خود فکر کرد: نمیشود سه نفر مختلف، هر سه اشتباه کنند، شاید این که به نظر من گاو است، بز باشد.
چهارمین فرد از راه رسید و گفت: مگر قصد فروش این بز را نداری، چرا آن را نمیفروشی؟
مرد که به شک افتاده بود گاو را به عنوان بز و به قیمت بسیار پایین فروخت.
از آن زمان به بعد ضرب المثل بزخری کردن به کنایه از «کم جلوه دادن قیمت یک کالا» رایج شد...
@zarboolmasall
🔘 داستان کوتاه
🔹️گویند: شبی ابراهیم ادهم همۂ تاج و تخت و پادشاهیاش را برای رسیدن به خدا از دست داد و درویشی بیاباننشین شد. تابستانی روزی گرم به میدان شهر رفت تا او را شاید کسی برای لقمهای نان به کارگری برد.
آنقدر گرسنگی بر تن خود داده بود که بسیار لاغر و نحیف شده بود و کسی او را برای کارگری هم نمیبرد. جوانی دلش به حال او سوخت او را با خود به مزرعهاش برد و بیل به دستش داد تا زمین را شخم زند، ابراهیم از فرط گرسنگی و ضعف زمین خورد ولی از خدای خود شرم کرد که لقمهای نان از او بخواهد. جوان گرسنگی او را چون دید، لقمهای نان به او داد و چون ابراهیم قوّت گرفت به سرعت کار کرد.
🔹نزدیک غروب، جوان دستمزد او حاضر کرد اما ابراهیم نگرفت و گفت: دستمزد من لقمهای نان بود که خوردم و تا دو روز مرا سرپا نگه میدارد. جوان گفت: با این حال نحیف در شگفتم در حسرت این باغ من نیستی؟
⁉️ابراهیم گفت: به یاد داری بیست سال پیش این باغ را چه کسی به تو هدیه داد؟ آن کس امیر لشگر من و تو سرباز او بودی و این باغ یکی از دهها هزار باغهای ابراهیم ادهم بود و من ابراهیم ادهم هستم.
🔹بدان! زمانی پادشاهی داشتم ولی خدا را نداشتم، هر چه سرزمین فتح میکردم سیر نمیشدم چون میدانستم برای من نیست و روزی کسی که مرا سرنگون میکند همۂ آنها را از من خواهد گرفت. نفسام هرگز سیر نمیشد.
🔹 اکنون که همۂ باغ و ملک و تاج و تخت را رها کردهام و خدا را یافتهام، هر باغ و کوهی را که مینگرم آن را از آنِ خود میدانم.
☝بدان! هر کس خدا را داشته باشد هر چه خدا هم دارد از برایِ اوست و هر کس خدا را در زندگیاش ندارد، اگر دنیا را هم فتح کند سوزنی از آن، مال او نیست.
@zarboolmasall
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
#ضرب_المَثَل
✅ ما کلُّ بَیضاء ، شَحمَة
✅ هر گردی ، گردو نیست
توضیح :
معنی این ضرب المثل اینه که
اگر دو یا چند چیز رو دیدی که ظاهرشون شبیه به هم بود فکر نکن که ذاتا هم شبیه هم هستند
این ضرب المثل معمولا برای افرادی بکار میره که عجولانه و ظاهری قضاوت می کنند ، و به درون و ذات افراد و یا اشیاء فکر نمیکنند
#عربی
@zarboolmasall
#حقیقت_تلخ
آدمها خسته تر و پریشان از آنند ؛
که فکر کنند ...!
و این است که ،
" به خرافات پناه میبرند ...!!! "
@zarboolmasall
✍️شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
#حساب
@zarboolmasall
🔴گوشت برادر ...
پیامبر اکرم یک روز را تعیین فرمود که همه ی مسلمانان روزه بگیرند و تا وقتی دستور نداده افطار نکنند. همه تا شام روزه گرفتند، شامگاه مردم یک یک آمدند و عرض کردند: یا رسول الله تاکنون روزه داشتیم، اجازه ی افطار میفرمایید؟
آن جناب اجازه میداد. مردی آمد و عرض کرد: دو دختر از خانوادهام روزه گرفته اند، خجالت میکشند خدمت شما برسند، اجازه میفرمایید افطار کنند؟ حضرت از او رو برگردانیدند، در مرتبه ی دوم نیز مراجعه کرد، باز توجه نفرمودند.
در سومین مرتبه فرمودند: از من اجازه ی افطار میخواهی؟ آن دو روزه نگرفته اند. چگونه روزه دار است کسی که پیوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده است.
برو و بگو اگر روزه دار بوده اند، استفراغ کنند. آن مرد برگشت و فرمان پیامبر را رسانید، دختران استفراغ کردند، از دهان هر یک تکه گوشتی خارج شد. آن گاه خدمت پیامبر برگشت و جریان را به عرض رساند.
آن جناب فرمودند: سوگند به حق آن کسی که جانم در دست او است، اگر در شکم آنها باقی میماند، آتش جهنم آنان را فرا میگرفت. [۳] آن کس که لوای غیبت افراشته است او از تن مردگان غذا ساخته است
[۳]: پند تاریخ ۵/ ۱۶۳. ۱۶۲ ؛ به نقل از: کشف الریبة عن أحکام الغیبة (شهید ثانی) /۲۸۷.
📙هزار و یک حکایت اخلاقی
@zarboolmasall
ضرب المثل در شعر شاعران:
ترسم به کعبه نرسی ای اعرابی
کاین ره که میروی به ترکستان است
#سعدی
@zarboolmasall
کلام نـــــور
"هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ
وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
ﺍﻭﺳﺖ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻭ ﺑﺎﻃﻦ ،
ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ "
سوره حدید آیه 3
@zarboolmasall
در زبان فارسی قبل از گفتن داستان و برای بیان اینکه این اتفاق مال خیلی وقت پیشه، میگویند:
«یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود ،هیچکس نبود»
در زبان عبری میگویند:
«روزی روزگاری»
در هر زبان یه اصطلاح دارن ولی جالب تر از همه اصطلاح کرهای است که میگویند:
«وقتی ببرها هم سیگار میکشیدن»!!
علت نیز این بود که زمانهای قدیم از پیر و خردسال و غنی و فقیر در کره سیگار میکشیدند تا اینکه سلسلهی "چوسان "(اشراف زادهها) این عادت رو منع کردن و این عادت رو مختص افراد ثروتمند قرار دادند وبخاطر همین این اصطلاح که بیانگر زمانهای خیلی دور هست، استفاده میشه.
@zarboolmasall