eitaa logo
ضرب المثل
34.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
663 ویدیو
11 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🟩در خانه ات را ببند , همسایه ات را دزد نکن 🔻مواظب مالت باش تا به کسی تهمت دزدی نزنی ⬅️مفهوم ضرب المثل مال خودت را محکم نگهدار همسایه را دزد نکن اشاره به تمرکز داشتن روی اموال دارد تا در صورت گم شدن تهمتی به غیر نزنیم @zarboolmasall
🟩پاسخ ضرب المثل تصویری قبل 🔹از دست دزد آزاد شد دست رمال افتاد 🔻 یعنی به جای حل مشکل آن مشکل را بزرگ تر کنیم @zarboolmasall
دزد حاضر بز حاضر🐑🌱 💠 سارقی بزی دزدیده بود. کسی او را نصیحت می‌کرد و او را از عواقب دزدی بر حذر می‌داشت که: «در روز قیامت باید حساب و کتاب پس بدهی. در آن روز بز حاضر می‌شود و به زبان می‌آید و علیه تو شهادت می‌دهد.» دزد گفت: «من هم فوری همان جا شاخ بز را می‌گیرم و تحویل صاحبش می‌دهم؛ دزد حاضر بز حاضر!» 💠 برداشت : از آن به بعد اگر کسی برای کار اشتباهی که مرتکب می‌شود، دلیل‌تراشی کند و اصرار بر انجام آن داشته باشد این مثل حکایت حال او می‌شود. @zarboolmasall
ملا و کیسه زر🌿💭 بسیار آموزنده است؛گوش جان بسپاریم.📚 دزدی کیسه زر ملّانصرالدین را ربود‌، وی شکایت نزد قاضی برد؛تا خواست ماجرا را شرح دهد، داروغه وارد شد و نزد قاضی نشست. ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد زیرا قاضی شریک دزد و رفیق قافله بود؛ روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام ... کیسه ام را یافتم،از او سوال کردند که چطور بدون حکم‌قاضی کیسه را یافتی ؟! ملّا خنده ای کرد وگفت: «در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد »بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم منزل رفته و نماز خواندم و ازخدا کمک خواستم. امروز در بیابان‌دیدم که داروغه از اسب افتاده گردنش شکسته و کیسه زر من به کمر بسته... ! پس کیسه ام را برداشتم. @zarboolmasall
🔻آنچه را ذخیره کرده‌ای، به دست سارق ایام مسپار ✍مردی مزرعه‌ای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانه‌اش ذخیره کرد تا نزدیک عید گران‌تر شود و آن‌ها را بفروشد. دزدی شب به انبار او زد و تمام آفتابگردان‌ها را برد و در ته یکی از گونی‌ها، کمی از آفتابگردان‌ها را رها کرد. او دست نوشته‌ای به این مضمون گذاشت: «زحمت یک‌ساله‌ات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی. برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!» @zarboolmasall
📚 حکایت در یکی از شهرهای بزرگ ایران کاروانسرایی معروف وجود داشت که دلیل شهرتش دیوارهای بلند و در بزرگ آهنی‌اش بود که از ورود هرگونه دزد و راهزن جلوگیری می‌کرد. سه دزد که آوازه این کاروانسرا را شنیده بودند تصمیم گرفتند هر طور شده وارد آن شوند و به اموال بازرگانان دستبرد بزنند. این سه نفر هرچه فکر کردند دیدند تنها راه ورود به کاروانسرا از زیرزمین است چون دیوارها خیلی بلند است و نمی‌توان از آن بالا رفت، در ورودی هم که از جنس آهن است. شروع به کندن زمین کردند. پنهانی و دور از چشم مردم از زیرزمین تونلی را حفر کردند و  از چاه وسط کاروانسرا خارج شدند. آن سه نفر از تونل زیرزمینی وارد کاروانسرا شدند و اموال بعضی از بازرگانان را برداشتند و از همان تونل خارج شدند. صبح خبر سرقت از کاروانسرا به سرعت در بین مردم پیچید و به قصر حاکم رسید. حاکم شهر که بسیار تعجب کرده بود، خودش تصمیم گرفت این موضوع را پی گیری کند. به همین دلیل راه افتاد و به کاروانسرا رفت و دستور داد تا مأمورانش همه جا را بگردند تا ردپایی از دزدها پیدا کنند. مأموران هر چه گشتند نشانه‌ای پیدا نکردند. حاکم گفت: چون هیچ نشانه‌ای از دزد نیست پس دزد یکی از نگهبانان کاروانسرا است. دزدها وقتی از تونل خارج شدند، به شهر بازگشتند تا ببینند اوضاع در چه حال است و هنگامی که دیدند نگهبانان بیچاره متهم به گناه شده‌اند، یکی از سه دزد گفت: این رسم جوانمردی نیست که چوب اعمال ما را نگهبانان بخورند. پس رفت و گفت: نزنید این دزدی کار من است. من از بیرون به داخل چاه وسط کاروانسرا تونلی کندم، دیشب از آنجا وارد شدم. حاکم خودش سر چاه رفت و چون چیزی ندید گفت: شما دروغ می‌گویید . دزد گفت:یک نفر را با طناب به داخل چاه بفرستید تا حفره‌ای میانه‌ی چاه  را بتواند ببیند. هیچ کس قبول نکرد به وسط چاه رود تا از تونلی که معلوم نیست از کجا خارج می‌شود، بیرون بیاید. مرد دزد که دید هیچ کس این کار را نمی‌کند خودش جلوی چشم همه از دهانه‌ی چاه وارد شد و از راه تونل فرار کرد. مردم مدتی در کاروانسرا منتظر ماندند تا دزد از چاه بیرون بیاید ولی هرچه منتظر شدند، دزد بیرون نیامد چون به راحتی از راه تونل فرار کرده بود. همه فهمیدند که دزد راست گفته. حاکم مجبور شد دستور دهد نگهبانان بیچاره را آزاد کنند. در همان موقع یکی از تاجران که اموالش به سرقت رفته بود گفت: اموال من حلال دزد، دزدی که تا این حد جوانمرد باشد که محاکمه‌ی نگهبان بی‌گناه را نتواند طاقت بیاورد و خود را به خطر اندازد تا حق کسی ضایع نشود اموال دزدی نوش جانش. از آن به بعد برای کسی که کار اشتباهی می کند ولی اصول انسانیت را رعایت می کند این ضرب المثل را به کار می برند. @zarboolmasall
🟩دزد نگرفته پادشاه است!! ...کنایه‌ها... (کنایه از لذّت موقت) در کشور ما که مثل ماه است کلاّ همه چیز رو براه است قانون و مقررات کشکی است اینجا همه چیز دل بخواه است چیزی به سرت اگر فرو رفت اصلا نگران نشو ٬ کلاه است هر جا که نوشته چاه٬ راه است هرجا که نوشته راه٬ چاه است هر چیز بد و غلط درست است هر چیز درست، اشتباه است هر کرده بد ثواب دارد هر کرده خوب هم گناه است چون مورچه٬ می برند یک ریز این روزیِ خلقِ بی پناه است ✍️ سیدعلی رضاشفیعی مطهر @zarboolmasall
🟩دزد ناشی به کاهدان می‌زند یا به کاهدان زدن 🔸️معنای ظاهری این ضرب‌المثل یعنی دزدی که ناشی و بی‌تجربه باشد، نمی‌تواند چیز با ارزشی را بدزدد و فقط خودش را به دردسر می‌اندازد. مثلا می‌خواسته اشیاء با ارزش بدزدد ولی انگار به انبار کاه یا کاهدان زده و چیزی عایدش نشده. 🔹️این ضرب‌المثل اشاره به کسانی دارد که راه درست کاری را نشناسند و بدون اطلاع و آشنایی با اصول کار وارد آن شده و در خاتمه با شکست مواجه شوند. کلا هر گاه شخصی بخواهد منافعی به دست بیاورد و برای رسیدن به هدف از روش‌های اشتباه استفاده کند می‌گویند: فلانی به کاهدان زده. 🔻در حالت منفی گاهی به طعنه و مسخره در مورد هر نوع شکست غیرعمدی و حتی بدشانسی که در کار برای کسی پیش بیاید استفاده می‌شود. @zarboolmasall