eitaa logo
ضرب المثل
34.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
663 ویدیو
11 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🟩«عَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وهُوَ خَیر لَکُمْ؛ 🔹️و شاید چیزی را خوش ندارید و حال آن که خیر شما در آن است.» (سوره ی بقره، آیه ی ۲۶۱) 🔻دردا که طبیب صـبر* می فـرماید وین نفس حریص را شکر می باید * صبر: نوعی گیاهی دارویی و بسیار تلخ. @zarboolmasall
🟩صبر ایوب داشتن 🔹️معنی ضرب المثل صبر ایوب داشتن درباره شخصی است که در سختی‌ها و مشقت‌های فراوان زندگی بردبار است و در مقابل این سختی‌ها توان خود را از دست نداده و منحرف از راه درست نخواهد شد. @zarboolmasall
🟩تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شود 🔻تا زمانی که پسر مثل پدر گردد جگرها خون شود 🔸️این حکایت به این موضوع اشاره دارد که اگر بخواهیم کاری بزرگ را به سر انجام برسانم که فرایند سخت و پیچیده دارد، در فرایند انجام آن کار با سختی ها و مشقت های فراوانی رو به رو خواهیم بود. 🔹️همانطور که از ظاهر این ضرب المثل پیداست، به این مسئله اشاره دارد که برای به ثمر رساندن کارها و دریافت نتیجه نهایی باید صبر و تلاش بسیار زیادی داشت تا بتوان در نهایت به نتیجه دلخواه رسید. همان طور که برای تبدیل یک گوساله به گاو، زحمات زیادی نیاز است و شب بیداری ­های فراوانی را باید تحمل کرد تا گوساله ما گاو شود، در زندگی واقعی نیز برای تبدیل گوساله ­های ­مان به گاو ­های تنومند قوی هیکل باید صبر فراوان داشته باشیم. @zarboolmasall
🟩داستان و تاریخچه حکایت تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود 🔹️روزی روزگاری مادربزرگی با نوه هایش زندگی می کرد، نوه از سختی های زمانه زیاد صحبت می کرد و تعریف می کرد که قیمت ها به شدت بالا رفته و شرایط زندگی بسیار سخت شده است. یک بار، نوه ای که با مادربزرگ زندگی می کرد همان طور که داشت از سختی های زندگی تعریف می کرد، ناگهان مادربزرگ نفسی کشید و گفت به قول قدیمی ها تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود، پس اینقدر برای نتیجه گرفتن در زندگی عجله نکن! 🔸️تمام وقایع و رویدادهای زندگی ما مثل همان گوساله ­ای است که قرار است به یک گاو تنومند تبدیل شود، اگر صبر و حوصله نداشته باشیم در این مسیر قطعا به نتایج دلخواه مان نخواهیم رسید برای اینکه بتوانیم گوساله های زندگی‌ات را تبدیل به گاوی تنومند و فربه کنی باید صبر و حوصله پیشه کنی! @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی کلمه صبر رو میشنویم، پیش خودمون میگیم؛ وای چقدر صبر کنیم دیگه، چقد باید تحمل کنیم، پس کی درست میشه، پس کی جور میشه!!!!! عزیز خداوند، وقتی برای چیزی باید صبر کنی و طول میکشه بدون به حکمت نیست، وقتی سپردی دست خدا و از خودش خواستی، صبر کن. پذیرش‌زندگی‌مطمئن باش خداوند خودش به وقت مناسبش بهت میده اون چیزی رو که باید بده. اگر نداد فوری عصبی نشو، بی حوصله نشو، بدون که از به نفعت نبود و خدا بهترش رو برات در نظر داره. خدا تنهات نمی زاره مطمئن باش. و این ضرب المثل همیشه برامون یادآور باشه که : گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی💪🏻 @zarboolmasall
سخنانی شنیدنی از ماندگار ترین ها که زمین مانند آن ها به خود ندیده است! 🤍🖇 عنوان: صبر✍🏻 🪴وقتی امام حسین علیه‌السلام برای وداع، نزد اهل‌بیت خود آمد، ازجمله سفارشات اکید ایشان این بود که دشمنان، شما را به انواع بلا مبتلا می‌سازند و در عوض، خداوند انواع کرامت‌ها را به شما خواهد داد. پس زبان به شِکوه مگشایید و سخنی که اجر شما را ناقص کند مگویید. 🪴زینب علیها السلام بی‌تابی می‌کرد. امام علیه‌السلام دست بر سینه‌اش کشید و او را آرامش داد و فرمود: 🪴 «خداوند ثواب صابران را به شما می‌دهد.» به حضرت سکینه علیها السلام فرمود: «بر قضا و قدر صبر کن و شکوه نکن.» (رمز المصیبه، ج 2، ص 308 و 301 و 267) 🪴و در وصیت دیگر فرمود: «آنگاه‌که کشته شدم، گریبان چاک نزنید و صورت خود را نخراشید.» (فرهنگ عاشورا، ص 290 -لهوف، ص 81) 🪴امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «بی‌تابی جلوی مقدرات را نمی‌گیرد، ولی پاداش انسان را از بین می‌برد.» و این مفاهیم یادآور این مثل زیباست یک صبر کن و هزار افسوس مخور🌿 📚(غررالحکم، ج 1، ص 182) @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر نادان‌ها تحقیرمان کردند ما لبخند بزنیم به سطحی نگریشان و اعتماد به‌نفس‌مان را تقویت کنیم ! اگر تنگ نظران کارمان را بی‌ارزش شمارند ما مصمم‌تر شویم که داریم کاری می‌کنیم که مورد تنگ نظری واقع شده و این خود دستاورد کمی نیست. گاهی حسادت برخی، مهر تاییدی است بر درستی کارمان... اگر کج‌اندیشان دلسردمان کنند ، ما ناامیدی را به مبارزه با امید دعوت کنیم و انگیزه‌ها را مرور می‌کنیم اگر اطرافیان بجای همراهی دشمنی کنند ما خوداتکایی را تمرین کنیم و خوشبین و صبور باشیم!🫧🤍 ‌ ‌ @zarboolmasall
📚 👈 یک صبر کن و هزار افسوس مخور 🌴پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سال های سال بود که ازدواج کرده بود، اما خدا به او و همسرش فرزندی نداده بود. این پادشاه ، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل همه دست به دعا برداشتند و از خدا خواستند که به او یک بچه بدهد. 🌴خدای مهربان دعای مردم را مستجاب کرد و یک روز خبر در همه جا پیچید که خدا به پادشاه یک پسر داده است. همه از شنیدن این خبر خوشحال شدند. در سال هایی که پادشاه بچه نداشت، سرش را به یک راسوی خوشگل گرم می کرد. راسویی که پادشاه داشت، یک حیوان تربیت شده بود هزار جور پشتک و وارو می زد و کمی از غم بی فرزندی پادشاه و زنش کم می کرد. 🌴فرزند پادشاه، دایه و خدمتکار داشت. همه مواظب بودن که او به خوبی رشد کند و بزرگ شود. بر حسب اتفاق یک روز ظهر که دایه های فرزند پادشاه از خستگی خوابشان برده بود، مار بزرگ و خطرناکی از میان باغ قصر پادشاه خزید و خزید تا به پنجره ی اتاق پسر پادشاه رسید. مار، آرام آرام وارد اتاق شد و یک راست رفت به طرف گهواره ی پسرپادشاه. 🌴راسو که همان دور و برها در حال بازی بود، خزیدن مار را دید و پیش از آن که مار به بچه آسیبی بزند، به روی مار پرید. جنگ همیشگی مار و راسو شروع شد. راسو کمر مار را گرفت و آن قدر به این طرف و آن طرف کوبید تا توانست مار را از پا در آورد. 🌴از صدای جنگ و جدال مار با راسو، خدمتکار مخصوص پسر پادشاه از خواب پرید. چه دید؟ مار مرده را که روی گهواره ی کودک افتاده بود، ندید، اما تا چشمش به راسو افتاد که با دهان خونین از توی گهواره ی بچه بیرون می آید، جیغی کشید و فریاد زد و گفت: «ای وای! راسوی حسود بچه ی پادشاه را خورد!» 🌴با داد و فریاد زن خدمتکار، همه به اتاق بچه دویدند و آن ها هم راسو را در حالی که دهانش خون آلود بود، دیدند. پادشاه هم با خشم و غضب از راه رسید، داد و فریادها و گریه و زاری ها را که دید و شنید، شمشیر کشید و راسوی بیچاره را به دو نیم کرد. بعد هم در حالی که مثل همسرش به سرش می زد و گریه می کرد، به سر گهواره ی فرزندش رفت. همه ی اطرافیان پادشاه هم گریه کنان به طرف گهواره رفتند. 🌴چه دیدند؟ چیزی که باور نمی کردند. بچه زنده بود و می خندید. ماری تکه پاره شده هم روی او افتاد بود. همه انگشت به دهان و حیرت زده ماندند و فهمیدند که راسو نه تنها حسودی نکرده، بلکه جانش را به خطر انداخته است تا بچه ی بی گناه را از نیش مار نجات بدهد. 🌴پادشاه از این که بدون جست و جو و پرسش، جان دوست دوران تنهایی اش را گرفته بود، غمگین و پشیمان شد. ولی چه فایده که پشیمانی سودی نداشت و راسوی باوفا را زنده نمی کرد. از آن روز به بعد، پادشاه برای از دست دادن راسو افسوس می خورد و به اطرافیانش می گفت: 👌یک صبر کن و هزار افسوس مخور. @zarboolmasall