🟩الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ(نور/26)
🔹️زنهاي ناپاك و زشتكار، شايسته ي مردان ناپاكند و همچنين مردان ناپاك، شايسته ي زنان ناپاكند. زنهاي پاكدامن نيز، شايسته ي مردان پاكدامن، و مردان پاكدامن، شايسته ي زنان پاكدامنند.
🔻كبوتر با كبوتر باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز
#قرآنی #همجنس #کبوتر
@zarboolmasall
🟩ضرب المثل آش کشک خالته بخوری
🔹️اجبار در قبول و انجام کاری که بر کسی تحمیل شده است
🔸️این ضرب المثل این مفهوم را به افراد میرساند که وقتی کاری را برعهده شما میگذارند، موظف به انجام آن هستید و هیچ چارهای جز انجامش ندارید. در این صورت افراد از ضرب المثل آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته استفاده میکنند
@zarboolmasall
🟩داستان ضرب المثل آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته
روزی از روزها فردی که به تحصیل علاقه چندانی نداشت به اجبار خانواده، اقدام به تحصیل کرد. او به صورت مداوم به کلاسهای خود میرفت و سعی خود را میکرد که علاقهای به درس نشان دهد. با گذشت زمان و سختتر شدن دروس، او کم آورد و قصد ترک تحصیل کرد که ناگهان خانوادهاش از این موضوع آگاه شدند و به او گفتند: اگر میخواهی در آینده لنگ نمانی و به جایگاهی برسی، باید تحصیل کنی تا اینکه بتوانی به فردی موفق تبدیل شوی.
در این حال مادرش گفت: ببین فرزندم تحصیل همانند آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته، حالا که اقدام کردهای و نصف راه را رفتهای پس دیگر حق انتخاب و پا پس کشیدن نداری و مجبور هستی تا آخر درست ادامه دهی. او که از گفتههای خانوادهاش کمی ناراحت شده بود نشست با خود فکر کرد و گفت: حال که من حق انتخاب ندارم، پس بهتر است از این دوران لذت ببردم و به جای خوشگذرانی تحصیل و یادگیری درستی داشته باشم. پس تصمیم خود را قطعی کرد و به صورت محکم به تحصیلش ادامه داد.
#آش #کشک #خاله
@zarboolmasall
┈───╌❆ - ❆╌───┈
✨﷽✨
🦢 ✨
تنها خوشی ما به خدا گریه بر توست
ایام که غمگین تو باشیم به کام است
آقا بطلب این دل مجروح شده تا کی
سهمش فقط از فاصله دور سلام است؟
صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله✋
#عزیزمحسین
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ #امام_حسین
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ #محرم
@zarboolmasall
🥀🍃صبح حسینی تان بخیر
🥀🍃الهی که ماه محرم
🥀🍃ماه براورده شدن حاجات دل
🥀🍃شفای همه بیماران
🥀🍃و یک حال خوب
🥀🍃برای همه باشه.
@zarboolmasall
🟩خر بیار و باقالی بار کن
🔻در موردی گفته می شود که آشوب و معرکه بر سر موضوعی باشد
🔸️مردی باقالی فراوان خرمن کرده بود و در کنار آن خوابیده بود. فرد دیگری که کارش زورگویی و دزدی بود، آمد و بنا کرد به پر کردن ظرف خودش. صاحب باقالی بلند شد که دزد را بگیرد. با هم گلاویز شدند و عاقبت دزد صاحب باقالی را بر زمین کوبید و روی سینه اش نشست و گفت: بی انصاف من می خواستم یک مقدار کمی از باقالی های تو را ببرم حالا که این طور شد می کشمت و همه را می برم. صاحب باقالی که دید زورش به او نمی رسد گفت: حالا که پای جان در کار است برو خر بیار باقالی بار کن.
#خر #باقالی #صاحب #آشوب #معرکه
@zarboolmasall
وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ(شوری /30)
هر مصیبت و گرفتاری که برایتان پیش می آید به دست خودتان ایجاد شده است.
گله از هیچ کس نباید کرد
کز تن ماست آنچه بر تن ماست
#قرآنی #مصیبت #گرفتار
@zarboolmasall
🟩خدا از دهنت بشنوه
🔻کاش همان شود که شما گفتین.
۱- یعنی امیدوارم آن چه را که تو بر زبان آوردی، خدا همان را برایم رقم زند.
۲- هنگامی که کسی از صحبت های طرف مقابلش خوشحال میشود، آن را به فال نیک می گیرد و با خود می گوید شاید اتفاقی نباشد که این کلام بر زبان او جاری شده. بنابر این با به گوینده می گوید که “خدا از دهنت بشنود” یعنی کاش همان طور که تو می گویی بشود.
#خدا #دهن #امیدوار
@zarboolmasall
و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود
و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد
#فاطمه_عارف_نژاد
#محرم
@zarboolmasall
🟩خود را به موش مردگی زدن
🔻در مورد کسی گفته می شود که در انجام کاری سستی می کند
🔹️حتما دیدید بعضی ها که کار اشتباهی انجام دادن و مقصر هستن، برای اینکه کسی دعوا یا سرزنششون نکنه، یه چهره بسیار مظلومی به خود می گیرن و انقدر خوب نقش بازی می کنن که کسی اینارو می بینه دلش به حالش می سوزه حتی اگه بدونه که این شخص مقصره!
🔸️پس این ضرب المثل را به کسی می گویند که با ظاهر مظلومانه خویش می خواهد مجازاتش نکند یا حتی گاهی با این ظاهرسازی عوام فریبانه به کسی تهمت می زند و یا گناه خودش را به گردن دیگری می اندازد.
#زیرک #فریبانه #موش #اشتباه #سستی
@zarboolmasall
🟩عروس تعریفی آخرش شلخته در می آید
🔻معنی : دوری از تکبر ویا خودتعریفی
🔻با آنهمه تعریفش جنس نامرغوبی از آب درآمد
#تکبر #خودتعریفی #نامرغوب #تعریف
@zarboolmasall
روزی یک ترک، یک عرب، یک فارس و یک رومی به شهری وارد شدند و رهگذری درحال عبور دید که آن ها غریب و خسته شده اند و درهمی از سر لطف به آن ها داد. فارس گفت« با این پول، انگور بخریم.» عرب گفت« عنب بخریم.» ترک همگفت« اُزُم بخریم.» و رومی اصرار داشت که« استافیل بخریم.» سرانجام با هم به توافق نرسیدند و از این رو به جان هم افتادند. دانشمندی به آن ها نزدیک شد که به هر چهار زبان آشنایی داشت. او به حرف هایشان گوش کرد و متوجه شد که هر چهار میخواهند یک چیز بخرند، به همین خاطر پولشان را گرفت و خودش برای آن ها انگور خرید
مولانا در این داستان، بعبارتی مردم را از قضاوت زودهنگام و بدون درک کامل از شرایط بر حذر می دارد و بعبارتی دیگر تأکید می کند بر نقش عالمان که میتوانند با کمک دانش و آگاهی، اختلاف نظرها را حل کنند.
#مولانا #اختلاف #دانش
@zarboolmasall