#پندانه
شخص خسیسی در رودخانه ای افتاد و عده ای جمع شدند تا او را نجات دهند. دوستش گفت: دستت را بده، تا تو را از آب بالا بکشم. مرد در حالی که دست و پا می زد دستش را نداد. شخص دیگری همین پیشنهاد را داد، ولی نتیجه ای نداشت. ملا نصرالدین که به محل حادثه رسیده بود، به مرد گفت: دست مرا بگیر تا تو را نجات دهم. مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت و از رودخانه بیرون آمد. مردم شگفت زده گفتند: ملا معجزه کردی؟ ملا گفت: شما این مرد را خوب نمی شناسید. او دستِ بده ندارد، دستِ بگیر دارد. اگر بگویی دستم را بگیر، می گیرد، اما اگر بگویی دستت را بده، نمی دهد. تهیدست از برخی نعمت های دنیا بی بهره است، اما خسیس از همه نعمات دنیا.
«دو کس رنج بیهوده بردند
و سعی بی فایده کردند
یکی آن که اندوخت و نخورد
و دیگر آن که آموخت و نکرد.»
🌱سعدی🌱
@zarboolmasall
#طنز_جبهه
🌸 دینم دراومد
اسمش سید حسن بود ولی از بس از واژه برنامه و نامه و... استفاده می کرد به او می گفتیم "سید حسن برنامه".
معمولاً کارها و الفاظی بکار میبرد که همه عتیقه می شدند و سالها ورد زبان همرزمان، و بهانه ای برای خندیدن.
آنروز هم در آب های سرد پلاژ تمرین غواصی می کردیم و توانمان تحلیل رفته بود.
شنا کردن با آن لباس و کفش های مخصوص که به آن "فین" می گفتیم اشکمان را در آورده بود. یکی باید چیزی به فرمانده می گفت تا مقداری کوتاه می آمد و تخفیفی می داد.
در این افکار بودیم که صدای سید حسن در حالی که دندان هایش از سرما به هم می خورد و نمی توانست به خوبی صحبت کند بر روی فرمانده بلند شد که
"بابا دینمون در آومد"
فرمانده هم که در آن اوضاع صدایش را به خوبی نمی شنید فریاد زد که "چی شده؟ فینت از پات در اومده؟ "
و باز فریاد سید حسن بلندتر که می گم دینم در اومده! بابا دینم ، نه فینم!!!
@zarboolmasall
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست🌱
تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست🌱
عمر اگر باشد چو عمر نوح هم باشد ولی
شیشه ی عمرگران هم عاقبت بشکستنی ست🌱
تکیه بر ایمان خود کن هم رهِ شیطان مشو
ریسمانِ دست شیطان باطل و پوسیدنی ست🌱
ثروتت بند شبی و شهرتت بند تبی
عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست🌱
دل منه بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست
خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زر نابردنی ست🌱
بشنو این پند از دلِ دلخسته ی این روزگار
رسم این دنیا همین و پند من بشنفتنی ست@🌱
🌱خدا را فراموش نکنید🌱
@zarboolmasall
#معرفی_کتاب
📚عنوان: دم
✍️نویسنده: سمانه خلف زاده
ناشر: نشر امتیاز
مجموعه غزل سرودهی سمانه خلف زاده، مجموعهای از غزلها با حال و هوای مذهبی و مقاومت است و در ستایش اهلبیت، پیامبر اکرم، شهدا و امامزمان سروده شده است. این غزلها که بیشتر در سبک و حال و هوای اشعار منظوم بعد از انقلاب سروده شدهاند، سرشار از تلمیحهای مذهبی و ادبی و اوزان عروضی متفاوتاند و نازکخیالیهای بدیع نیز در بخشهایی از آن به چشم میخورد.
@zarboolmasall
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ریل
🔉 #نواهنگ | چی بگم از حال دلم؟!
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
👤 شاعر: سید علی کاظمینسب
♾ مشاهده و دریافت با کیفیتهای مختلف
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
🎬 تنظیم: علی افسری
🎵 نسخۀ #استودیویی
🎞 تهیه شده در رسانهٔ هیأت ثارالله (ع) رشت
✨ #امام_حسین_ع
🇮🇷 کانالرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
📗ثروتمندترین مرد دنیا که از گرسنگی مُرد!
یکی از بزرگترین ثروتمندان یهودی در انگلستان زندگی می کرد. او «رود روتشیلد» نام داشت.
بخاطر ثروت زیادش گاهی وقت ها به دولت انگلستان هم قرض می داد!!!
گاو صندوقی داشت به اندازه یک اتاق و بخش عمده ای از آن مملو بود از پول، طلا واسناد و املاکش .
روزی جهت انجام کاری به درون گاو صندوقش رفت و به اشتباه در اتاق قفل شد، فریاد کشید اما کسی صدایش را نشنید.
چون قصربزرگی داشت ویکی از عادت هایش هم این بود که بیشتر وقت ها به مدت چند روز خارج از کشور بود، وقتی کسی اورا ندید همه فکر کردند او در سفر است.
چون جز خودش هیچکس حق نزدیک شدن به گاوصندوق او را نداشت کسی سراغ گاو صندوق نرفت و همه خدمتکارانش قصر را ترک کرده و از طریق جستجو در بیرون قصر به دنبال او بودند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که او باز هم بی خبر به خارج از کشور رفته است و از جستجو دست کشیدند.
او همچنان فریاد می زد و گریه می کرد تا جایی که از پا در آمد.
دستش را زخمی کرد و روی دیوار نوشت:
ثروتمندترین انسان در دنیا از گرسنگی و تشنگی می میرد.
کسی مرگش را نفهمید تا اینکه بعد از چند هفته بی خبری از او، پلیس موفق به کشف جسد او در گاو صندوقش شد.
ثروت نعمت بزرگی است اما همه چیز نیست.
▪️گاهی اوقات انسان در کنار انبوهی از پول و ثروت همه چیزش را از دست می دهد و از دست پول هم کاری بر نمی آید!!
@zarboolmasall
*فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه*
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
موشي بنام فلفلي در دشت براي خودش لانه اي درست كرد و خيالش راحت بود كه زمستان را بخوبي سپري مي كند .
يك روز گاوي براي علف خوردن به دشت آمد وروي لانه آقا موشه نشست و مشغول استراحت شد .
موش آمد و از آقاي گاو خواهش كرد كه از روي لانه اش بلند شود تا خراب نشود . ولي گاو هيچ توجهي به موش نكرد و گفت : ” تو نيم وجبي به من دستور مي دهي كه از اينجا بلند شوم . مي داني من كي هستم ، مي داني من چقدر قوي و پر زورم ، حالا برو پي كارت و بگذار استراحت كنم . “
موش دوباره خواهش و التماس كرد ولي فايده اي نداشت و گوش آقا گاو به اين حرفها بدهكار نبود . موش پيش خودش فكر كرد ، حالا كه با خواهش كردن مشكلش حل نشده بايد كار ديگري بكند .
بعد يكدفعه روي آقا گاو پريد . گاو از خواب بيدار شد و خودش را تكان داد . موش روي گوش گاو پريد و يك گاز محكم از گوش او گرفت . گاو از جايش بلند شد و شروع به تكان دادن سرش كرد . ولي موش روي زمين پريد و در يك سوراخ پنهان شد و گاو نتوانست كاري كند.
وقتي گاو دوباره خوابش برد ، موش دم گاو را گاز گرفت و روي درخت پريد .گاو از درد بيدار شد .خيلي عصباني بود ، سعي كرد كه بالا بپرد و موش را بگيرد تا ادبش كند ولي دستش به او نمي رسيد .
موش گفت : ” اگه بازم روي لونه من بخوابي ، گازت مي گيرم . “
گاو ديد ، چاره اي ندارد جز اينكه از آنجا برود و جاي ديگري بخوابد . گاو پيش خودش گفت : ” فلفل نبين چه ريزه ، بشكن ببين چه تيزه . با اين قد و قواره فسقلي اش چه جوري حريف من شد . “
موش با اينكه خيلي كوچكتر از گاو بود توانست مشكلش را حل كند .
پس كارآيي هر كس و هر چيز به قدو قواره اش نيست ، مثل فلفل قرمز ،با اينكه كوچك است ولي وقتي مي خوريم از بس تند است دهانمان مي سوزد .
#داستان_کودکانه
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـ🌱🌱🌱
برای پرنده اهمیتی نداره که
کسی به آوازش گوش میده یا نه!
اصلا حضور شنونده براش مهم نیست
و برای بدست آوردن چیزی آواز نمیخونه
اینکارو فقط برای شور و نشاط خودش انجام میده.
بدون شک راه درست زندگی کردن همینه
@zarboolmasall
اگه با شوق زندگی کنی، زندگی شوق رو بهت نشون میده
اگه با ترس زندگی کنی، زندگی ترس رو بهت نشون میده…
🌱حسین ٱرا🌱
@zarboolmasall
#شعر
دانههای باران به شیشهها
ترانه دارد
در اجاق من آتشی
به چشمان من
زبانه دارد
بسته هر دری
خفته هرکه خانه دارد
مرغِ هوا هم آشیانه دارد
شب سمج مینماید و دل
بهانه دارد
دل هوای او
دل هوای مِی
دل هوای بانگ عاشقانه دارد
آن پرستُوَک از دیار ما
بار غم به دل
رفت و کس ندانم کز او
نشانه دارد
غم نشسته باغِ جان من
جنگلیست بیشکوفه، لیک
بنگر ای بهار دیررس!
شاخهها جوانه دارد
آتش است و شعلهها و دود
طرح او فکنده در نظر
با خیال او، نگاه من
خلوتی شبانه دارد
پشت شیشهها
باد رهگذر
ترانه دارد...
#سیاوش_کسرایی
@zarboolmasall
ده نشانه اینکه ما به خود احترام نمی گذاریم :
- به چیزهایی بله می گوییم که برای ما مهم نیست یا وقت انجامش را نداریم.
- تنها برای اینکه کسی را دلخور نکنیم، با او موافقت می کنیم.
- به نیاز دیگران بیش از نیاز خود بها می دهید.
- نسبت به انجام کاری که صحیح بوده احساس گناه می کنیم زیرا دیگران نظر مخالف دارند.
- با نشان ندادن نقاط قوت و نقش مثبت خود، از خود دفاع نمی کنیم.
- دایما احساس خود را مخفی نگه می داریم.
- آشکارا به دنبال جلب توجه دیگران هستیم.
- دایما سعی در خوشحال کردن دیگران داریم.
- خود را در احاطه همراهان بد قرار می دهیم.
- خود را برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران، بزک می کنیم.
‹🤍🌼›
@zarboolmasall