🌸🍃🌸🍃
#دعاهای_قرآنی
وقتی ما قرآن میخونیم، خدا داره با ما حرف میزنه... چون قرآن سخنِ خدا با ماست..
امّا وقتی که دعا میخونیم، ما داریم با خدا حرف میزنیم. یعنی برعکسه..
به همین دلیل، به دعا میگن قرآنِ صاعِد.
یعنی قرآن صعود کننده و بالا رونده، در مقابلِ قرآنِ نازل.
خدا رحمت کنه حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) میفرمود:
وقتی موقعِ قرآن خوندن، به دعاهای قرآنی میرسید:
دعاهای قرآنی رو به قصدِ دعا بخونید،
نه به قصدِ تلاوتِ قرآن.
ایشون میفرمود:
نمیشه که همهش کلام الهی رو گوش کنی، خُب تو هم یه چیزی بگو. تو که سر تا پات احتیاجِ محضه. یه چیزی بخواه. اگر چه در قالب آیاتِ خودِ قرآن باشه.
كلام خودِ خدا رو به کار بگیر، و باهاش حرف بزن.
متنِ بعضی از این آیات به ما یاد میده كه چطور با خدا حرف بزنیم، و چه چیزی از او بخوایم. كما اینكه در قنوت این آیه رو میخونیم:
رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ (بقره/۲۰۱)
پروردگارا !! به ما در دنیا «نیکی» عطا کن. و در آخرت نیز «نیکی» مرحمت فرما. و ما را از عذابِ دوزخ نگاه دار.
مجموعه حقیقت بندگی، حاج آقا مجتبی تهرانی
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امروز سلام بده
و خدا را بخاطر
دیدن روزی دیگر شڪرڪن
الهے همواره دلتون شاد باشد
و شادیتون ماندگار ...
صبحتون بخیر
@zarboolmasall
🟩سبیل کسی را چرب کردن
🔹️ از ابتدای حکومت صفویه ریش و سبیل بلند رواج زیادی پیدا کرد ولی بتدریج از ابهت ریش کم و به ابهت سبیل اضافه شد تا جایی که در دوران شاه عباس اول دیگر ریش تقریبا محو شد و در عوض سبیلهای کلفت و چخماقی و بلند باب شد. سبیلهای از بناگوش در رفته محبوب سلطان بود و همه سعی میکردند در بلند کردن سبیل با یکدیگر رقابت کنند تا محبوب سلطنت باشند و راحتتر به مرادشان برسند. اما برای رو به بالا نگهداشتن این سبیلها باید روزی چند بار آن را چرب میکردند و جلا میدادند و برای این کار مستخدمهایی داشتند و هر گاه این مستخدمان کار خود را خوب انجام میدادند و صاحب سبیل از زیبایی و ابهت سبیل خود شاد میشد، اطرافیان هر تقاضایی که داشتند میگفتند و صاحب سبیل نیز اجابت میکرد.
🔸️بنابراین عبارت " سبیل کسی را چرب کردن" در آن زمان بین مردم معنایی معادل اخاذی کردن و گرفتن چیزی از صاحب سبیل داشت.
🔻اما امروزه این اصطلاح به معنای رشوه دادن است. یعنی کسی به صاحب سبیل رشوه میدهد تا وی کارش را انجام دهد.
دقیقا معنایی برعکس معنای آغازین آن.
#سبیل #چرب #رشوه
@zarboolmasall
🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒🍃
🍒🍃🍒🍃🍒🍃
🍒🍃🍒
🍒
♦️داستان ضرب المثل بلبل به شاخ گل نشست چیه ؟؟⁉️⁉️⁉️
✅وقتی یکی حرف نابجایی بزند می گویند حکایت این بابا هم همان حکایت بلبل است که به شاخ گل نشسته است
در روزگار قدیم یکی از خان ها تمام دوستان خود را که همه خان بودند به منزل خود دعوت کرد
روز میهمانی تمام خان ها سوار بر اسب بندی همراه نوکر مخصوص خود به خانه خان آمدند
وقتی جلو منزل رسیدند از اسب پیاده شدند و نوکر مخصوص هم اسب را در طویله یا جای دیگر بست
هر نوکری مسؤول پذیرایی ارباب خود بود تا وقت ناهار شد
و از طرف صاحبخانه شروع کردند به ناهار دادن میهمان ها و هرکدام از نوکرها دست به سینه برای پذیرایی ارباب خود آمده بود
به خوبی خان ها را پذیرایی کردند و ناهار دادند یکی از خان ها که مشغول غذا خوردن بود چند دانه پلوا که با رنگ خورشت هم زرد شده بود بر پشت سبیلش چسبیده بود اما خود خان متوجه نبود تا اینکه نوکرش متوجه این موضوع شد
یک دفعه از کنار در صدا زد : آقا ! آقا ! همه خان ها سر خود را برگرداندند و نوکر را نگاه کردند تا همان خانی که در پشت لبش باقیمانده غذا بود سرش را بلند کرد دید نوکر خودش هست و جوابش داد ، نوکر گفت :
آقا ، بلبل به شاخ گل نشست
خان متوجه شد ، پشت لبش را خوب پاک کرد ، بقیه خان ها که در آن مجلس بودند خیلی تعجب کردند که این نوکر عجب حرف قشنگی زد و چطوری ارباب خودش را متوجه این موضوع کرد.
بعد از چند دقیقه یکی از خان ها به مستراح رفت و رسم چنان بود که وقتی خان به مستراح می رفت نوکر او آفتابه را پر می کرد و برایش می برد
وقتی این نوکر آفتابه آب را برای خان برد خان رو کرد به او و گفت :
دیدی امروز توی مجلس نوکر فلانی چه حرف قشنگی زد چه نوکر خوبی واقعاً خیلی خوب بود و آقای خود را سرافراز کرد
خوب گوش کن ببین چه می گویم هفته دیگر من میهمانی دارم و همه این خان ها به منزلم می آیند بعد از خوردن ناهار من همین کار را می کنم
یعنی مقداری خوراکی به لب و سبیلم می مالم تو باید خوب متوجه باشی یک دفعه صدا بزن و همین حرفی را که امروز نوکر فلانی گفت تو هم بگو تا من در آن مجلس سربلند و سرافراز شوم
نوکر این حرف ارباب را به یاد سپرد تا اینکه روز میهمانی فرا رسید و تمام خان ها آمدند
وقت ناهار که شد و سفره غذا را چیدند و خان ها مشغول غذا خوردن شدند
درحین غذا خوردن همان خان یعنی صاحبخانه مطابق حرفی که به نوکرش در هفته قبل زده بود مقداری غذا بر پشت لب و سبیلش باقی گذاشت
خوردن غذا که تمام شد خان انتظار کشید که نوکرش همان حرف را بزند ولی نوکر آن عبارت را فراموش کرده بود
و هرچه خواست آن حرف را به یاد بیاورد نتوانست
خان هم چپ چپ به نوکرش نگاه می کرد و منتظر بود و اشاره می کرد
تا اینکه نوکر یک دفعه صدا زد :
آقا ! آقا ! خان متوجه شد و سر را بلند کرد و گفت : بله
نوکر گفت :
آقا آن چیزی که آن هفته تو مستراح به من گفتی پشت لب و روی سبیل شماست پاکش کن!
@zarboolmasall
🟩جیبش تارعنکبوت بسته است
🔹️این عبارت نشانه فقر و نداری شدید میباشد.
🔸️وجود تارعنکبوت در جایی، نشانه این است که مدتهاست کسی از آن مکان عبور نکرده و عنکبوت فرصت کرده است که در کمال آرامش تارهای خود را بتند.
جیبی هم که تارعنکبوت بسته است، جیبی است که دست صاحبش مدتهاست درون آن نرفته زیرا که پولی در آن نبوده تا لازم شود شخص دست در جیب خود کند.
#فقر #نداری #عنکبوت
@zarboolmasall
(كهف آیه7 )
اينجا محل جدائي من و تو است.
ما را به خير و شما را به سلامت.
#ضربالمثلقرآنی
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
#جاجت_گرفتن_از_حضرت_ام_البنین
توسل به حضرت ام البنین یکی از راه های حاجت روایی هست که وقتی راهی دیگه نداری و میخای تو زمان نزدیک حاجت روا بشی توسل میشی به حضرت ام البنین
http://eitaa.com/joinchat/1867382803C75dfd5079d
📚 خیلی زیباست
مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟
پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور..
دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.
پدر گفت امتحان کن..دخترم.
دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .
پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم .
دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است...
پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.
پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.
پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند،
خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی...
خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی ودرونیه با خواندن قران پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان میدهد..
@zarboolmasall
✍️حکایت در باب عظمت شخصیت حضرت معصومه سلام الله علیها
🔻آیت الله حاج شیخ حسن رمضانی از شاگردان حضرت آقای حسن زاده آملی حفظه الله تعالی می گفتند: چندین سال قبل، دانشگاه قم برای تجلیل از مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها گردهمایی تشکیل دادند و از من خواستند که واسطه شوم و حضرت استاد علامه حسن زاده آملی را برای این مجمع دعوت کنم
معمولا حضرت استاد به خاطر کسالت و اشتغالات فراوانشان این دعوتها را قبول نمی کردند، اما وقتی این مساله را مطرح کردم با کمال صفا و صمیمیت و تمام وجود، سریعا قبول کردند.
حتی به مسئولین آنجا تماسی نگرفتیم که وسیلهای برای حضور استاد در مراسم بفرستند. خود ایشان به محل جلسه تشریف آوردند و به محض حضور در مجلس، جلسه منقلب شد و قرار نبود ایشان سخنی بگویند، اما اصرار مسئولین و دیگران ایشان را به حرف آورد و جمله ای که با تمام وجود فرمودند و ابراز کردند و همه را منقلب کرد این بود: «اگر برای من ممکن بود و مواجه با مشکل نمیشدم برای تجلیل از شخصیتی مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها این مسیر را سینهخیز میآمدم!
همچنین علامه میفرمود: ما امامزاده زیاد داریم و خود موسی بن جعفر علیه السلام فرزندان زیادی داشتند، اما کدام یک از ایشان مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها درخشید و منشأ خیرات و برکات شد و باید یک مقام ثبوتی باشد که این مقام اثبات رقم خورده باشد و ای کاش من میتوانستم در این مسیر اینطور به محضر شما تشرف پیدا کنم.
@zarboolmasall
از بس که میشدیم به حسرت جدا از او
خون میچکید روز وداع از نگاه ما
#نظیری_نیشابوری
@zarboolmasall
📚ضرب المثل قدیمی
🦓خر بيار باقالی بار كن
🔹️کشاورزی باقالی فراوانی خرمن کرده کنار جاده آورده و بعد از ساعتی همانجا خوابش برد. شخصی كه كارش زورگويی و دزدی بود گونی آورده و شروع به پر کردن آن کرد.
کشاورز بیدار شد و با دزد گلاويز شد. دزد صاحب باقلی را به زمين كوبيد و روی سينهاش نشست و گفت:
من میخواستم يک گونی باقالی ببرم، حالا كه اينجور شد می كشمت و همه را می برم. صاحب باقالی ها كه ديد زورش نمیرسد گفت:
🔻حالا كه پای جون تو كاره، برو خر بيار باقالی بار كن!
#خر #باقالی
@zarboolmasall