📺📡📻
⬅️ اجازه ندهید #خبر شما را مصرف کند!
✅ میدانم گوش نمیدهید اما اگر بخواهم با بیانات گهربارم! شما را به فیض برسانم فقط این نکته را میگویم که «خبر، آدم را مصرف میکند». درست مثل کراک، هروئین و شیشه!
✅ فرد معتاد گمان میکند اوست که دارد مواد مصرف میکند در حالی که این کراک است که آدم را ذرهذره میجود و آخرش هم کرم میاندازد به وجودش. #خبر هم اینطور آرامآرام روح آدم را میخورد و استرس را میاندازد به جانش.
✅ اگر کسبوکارتان خبر نیست، این همه اخبار را دنبال نکنید. اگر میتوانید دنیای پیرامونتان را به جای بهتری تبدیل بکنید، #یا_علی!
📌 اما این تصور که با دیدن اخبار فقر در آفریقا، ظلم در آمریکا، فساد در اروپا و .. دارید کار مفیدی میکنید اشتباه است. خیلی اوقات ما #معمولیها در اتفاقات کشور خودمان هم اندازه تشتک نوشابه نقش نداریم. حرص عالم و آدم را نخورید، چون آنها هم حرص شما را نمیخورند.
✅ دنبال کردن تمام اخبار ما را به فرد بهتری تبدیل نمیکند اما به یک انسان افسردهتر، چرا! اطلاعات، دانش نیست. مثل کف روی آب فقط سرگرمکننده است. آگاهی عمیق میخواهید؟ #کتاب بخوانید، فیلم و موسیقی خوب ببینید. سفر بروید. با آدمهایی که دوستشان دارید حرف بزنید.
✅ شاید رکورد سرانه مصرف اخبار دنیا مربوط به ما #ایرانیها باشد. یعنی اگر الان خبرنگاری به مادربزرگ من در غرب کشور زنگ بزند، او جوری آخرین تحولات دنیا را تحلیل میکند که آنتنهای صدا و سیما از روی بامها بریزد. دلیل این همه اعتیاد به اخبار را به قول مشهدیها «مدُنم ولی نموگُم»! حوصلهی خواندنش هم نیست.
✅ رسانهها مغازههایی هستند که بیشتر اوقات خوراکیهای گندیدهای به اسم #خبر را به شما میفروشند. نخورید. مسموم میشوید. مثل چشیدن سم، هر روز و بی صدا در نهایت شما را میکُشد.
📌شما یک زن خانهدار یا کارمند هستید، یک مادر یا پدر، دختر یا پسر معمولی، نه عضو خبرگزاری آسوشیتدپرس. بسیاری از آنها هم اینقدر خبرها را دنبال نمیکنند. به همهچیز واکنش نشان نمیدهند.
📌 دیدن ویدئوی جزغالهشدن کارگران بنگلادشی یا ضجه زدن مادر فرزند از دست داده آفریقایی چه فضیلتی دارد جز اینکه روح مادر من که نه دبیرکل سازمان ملل است و نه رئیسجمهوری در آن قاره را فرسودهتر کند؟
✅ زندگی کنید. #زندگی لزوماً این نیست که ته اخبار را در بیاورید. ببینید و بگذرید. جرعهنوشی کنید نه اینکه دبه بیستلیتری را سر بکشید!
✅ یک مشت دیوانه هستند که کارشان این است، خدا زده پس کلهشان و از صبح تا شب لابهلای فساد اداری و قتل و کشتار و دروغ و دغل غوطه میخورند و شب هم خواب این چیزها را میبینند. شما از خودتان #مراقبت کنید. اجازه ندهید خبرهای بد کرم بیندازد به روحتان.
✅ تشویقتان نمیکنم به بیخبری از عالم یا غلتیدن به دامن هپروت، اما اگر مصرف میکنید، کممصرف کنید. هرچیزی را!
✍ #احسان_محمدی
@zarrhbin
📌 #سفر_به_دریای_ظلمات
🤝دیدار با امید
📍در اوپسالا هستم. میخواهم رفتن به جزیرهی اسپیتزبرگن و شهر #لونگیرباین را عملی کنم. نه بلیت خریدهام و نه هتل رزرو کردهام. آخر در ایران هیچ آژانس هواپیمایی به این محل بلیت نمیفروخت . نه 《ترکیش ایر》 و نه 《قطر ایر》و نه آژانس های دیگر. هما سخت مخالف رفتن من به این محل دورافتاده است. میگوید ؛ 《توی این زمستان میخواهی به این دریای ظلمات بروی که چی بشود ؟ چرا میخواهی تک و تنها و با این کمردرد به این شهر بروی؟ 》حمیده خانم هم کاملا مخالف این سفر است.
آنها پیشنهاد میکنند که من به شمال سوئد به شهر کیرونا (kirona) بروم. آنجا هتلهای یخی وجود دارد. بالاخره هما برای رفتن به شهر ترومسو ( tromeso) نروژ موافقت میکند.
📍روز دوم اقامتم در اوپسالاست. به مرکز شهر میروم. برف و یخ همهجا را فراگرفته است. سرما حدود ۱۰ درجه زیر صفر است . پیاده تا وسط شهر میروم. به یک آژانس هواپیمایی میروم و میگویم میخواهم به شهر #لانگیرباین بروم. بلیت فروش یک مهاجر الجزایری است. هرگز برای این جزیره و این شهر بلیت نفروخته است. از دوستانش میپرسد نام جزیرهی اسپیتزبرگن یا اسوالبارد و شهر لانگیرباین به گوششان خورده است ؟
پاسخ همه منفی است . فکر میکنند من مسافر سرگردانی هستم که هذیان میگویم. دانشجغرافیا به کمکم میآید . این جزیره و شهر را روی نقشه به آنها نشان میدهم. آنوقت مرا باور میکنند.
📍 جوان کارمند وارد سیستم کامپیوترش میشود. آژانس خلوت است ، چون همه #اینترنتی بلیت میخرند. کارمند حدود ۱.۵ ساعت وقت میگذارد . بالاخره بلیت را میخرم. هتل را هم برای چهار روز رزرو میکنم. از استکهلم پرواز مستقیم به این مجمعالجزایر نیست. باید از استکهلم به اسلو بروم. از اسلو پروازم را عوض کنم و به ترمسو ، شمالیترین شهر نروژ، بروم. از آنجا هواپیمای دیگری بگیرم و به سوی #دریایظلمات پرواز کنم.
📍هما صبح به دانشگاه میرفت و ساعت هفت شب به خانه برمیگشت. پس از تهیه بلیت خیالم راحت شد. حس کردم که در ۶۷ سالگی ، هنوز جوان هستم . به سبب این احساس ، به رستوران کدبانو رفتم . رستورانی ایرانی . نسبتا بزرگ و تروتمیز . دو سیخ کباب کوبیده سفارش دادم. دو سیخ کوبیده با پیش غذا و نوشابه ، جمعا ۱۲۹ کِرُن. میبینید که #ایرانیها تمام کرهی زمین را فتح کردهاند. ایرانیهای مهاجر ، با علم و دانش و پول و سرمایه و کار و خلاقیت ، کره زمین را فتح کردهاند. من به هر آبادی که در سرتاسر این کره خاکی رفتهام ، لااقل یک ایرانی را دیدهام. با تدبیر از این ظرفیت عظیم استفاده کنیم.
📍 بعد از صرف ناهار ، به کتابخانه مرکزی دانشگاه اوپسالا رفتم. کتابخانهی اوپسالا بسیار بزرگ و دیدنی است. ساعت سه بعدظهر هوا کاملا تاریک و شب شد . سه ساعت در کتابخانه بودم. ساعت ۶ بعدظهر به طرف خانه راه افتادم. از وسط قبرستان اوپسالا گذشتم. یاد مردگان افتادم. برای همه رفتگان طلب آمرزش کردم. تا خانه دخترم حداقل یک ساعت پیادهروی است. هوا منفی هشت درجه است.
👇👇👇